زنگ کتاب دوم؛ معرفی کتاب‌هایی خواندنی بازار نشر کشور برای شب‌های بلند زمستان

زنگ کتاب دوم؛ معرفی کتاب‌هایی خواندنی بازار نشر کشور برای شب‌های بلند زمستان

در مجموعه مقالات زنگ کتاب، قصد داریم تا هر دو هفته یکبار به چند کتاب در حوزه‌های گوناگون بپردازیم و آنها را برای شب‌های بلند زمستان که زمان بسیار مناسبی برای خروج از دغدغه‌ها و غرق شدن در مطالعه هست، به شما معرفی کنیم.

سعی می‌کنیم در هر مطلب کتبی در ژانرهای مختلف را انتخاب کنیم و آثاری را که برمی‌گزینیم به طور موجز معرفی کرده و نوشته‌ای هم از پدیدآورنده و یا مترجم اثر مربوطه در کنار کتاب خواهیم داشت. فرهنگ کتابخوانی در کشور ما همیشه رتبه پایینی داشته و وضع گرانی کتاب باعث شده که این فرهنگ رو به افول برود.

با این حال عرضه شدن نسخه‌های الکترونیکی و قانونی کتابها باعث شده که مردم بیشتری بتوانند به محتوای کتابهای مورد علاقه‌شان دسترسی پیدا کنند و از آنسو باید خاطرمان باشد که هزینه یک کتاب خوب که شاید ساعت‌ها و روزها در کنار ما باشد و یاد و خاطره‌اش تا چندین سال در کنج ذهن‌مان باشد، در خیلی از مواقع برابر با صرف یک وعده غذایی در خارج از منزل است. پس چه بهتر که گاهی این وعده غذایی روح را ارج نهیم و تصور نکنیم که بازار اینترنت و شبکه‌های اجتماعی می‌تواند برای مطالعه ما کافی باشد. نمی‌خواهم صحبت‌های شاعرانه‌ای درباره بوی کاغذ و کتاب کنم، بلکه هدف خوانش محتوای فاخری است که توسط نویسندگان و مترجمین پدید می‌آید و عین آن در بازار اینترنت، یقینا یافت نمی‌شود.

۱- اساطیر نورس اثر نیل گیمن

نیل گیمن را فانتزی بازها و حتی فیلمبازها به خوبی می‌شناسند. او نویسنده آثاری است که بیشتر آنها تبدیل به یک اقتباسی سینمایی موفق شده‌اند و طرفداران آثار او شانس این را داشته‌اند که خطوط کتاب مورد علاقه‌شان را در قالب آثار سینمایی ببینند. اما می‌دانیم و احتمالا با من هم عقیده هستید که در بیشتر آثار سینمایی اقتباسی، ماگر به منصع اصلی آن اثر رجوع کنید با هیجان و جذابیتی مضاعف روبرو خواهید شد و همواره کتاب بهتر از فیلم بوده است (البته در مواردی خاص و معدود این نکته برعکس شده، مثل کتب و فیلم پدرخوانهده یا آرواره‌ها). نیل گیمن نویسنده کتاب‌هایی چون کورالاین (که انیمیشن قوی از روی آن ساخته شد) و خدایان آمریکایی (که سریالی موفق از آن در حال پخش است) و کتابگرد ستاره (یا همان استارداست، که فیلمی نه چندان موفق از روی آن با بازی رابرت دنیرو ساخته شد) بوده و ذهن بسیار خلاق و فانتزی دارد.

گیمن در کتاب اساطیر نورس کمی تا قسمتی سنت شنی کرده و به جای آنکه یک داستان اصیل و اورجینال از ذهن خلاقش را ابداع کند، دست روی اساطیر مشهور اسکاندیناوی گذاشته و با بازنویسی جذاب و دقیق آنها توانسته کتابی خلق کن که برای بسیاری از قشرها جذاب باشد؛ هم فانتزی دوستان هم اساطیرشناسان و هم تاریخ دوستان. از این نکته مهمتر لحن نوشتار کتاب است که برای همه، حتی افراد مبتدی به این مسائل قابل فهم بوده و کتاب با کلمات درشت افسانه‌های باستانی را روایت نمی‌کند بلکه نثری ساده و روان دارد که ترجمه قوی و خوب آن، این لحن را در نسخه برگردان فارسی هم حفظ کرده است.

افسانه‌های خدایگان باستان در ملل زیادی وجود داشته و مشهورترین آنها برای ما ایرانیان شاید افسانه‌های یونان باستان باشد، چرا که بازی‌های ویدئویی و فیلم‌ها و انیمیشن‌های سینمایی مشهوری بر اساس آنها ساخته شده و اکثر ما اسم هرکول را شنیدیم و از نام او به عنوان یک صفت برای افراد قدرتمند استفاده می‌کنیم. باید بدانیم که خدایان باستان اما صرفا به یونان محدود نمی‌شدند و ملل دیگر هم افسانه‌های خود را درباره این خدایگان داشتند؛ به عنوان مثال روم باستان هم شامل داستان‌ها و اساطیر زیادی است و در کنار آن هم اساطیر اسکاندیناوی وجود دارد که یک تفاوت خاص با سایر اساطیر باقی‌مانده از تاریخ ملت‌ها دارد.

اساطیر اسکاندیناوی بازگوکننده خاصی نداشته و دست به دست چرخیده تا به نسل کنونی رسیده و کمتر کتاب و نشانه‌ای وجود دارد که جزییات آنها را در تاریخ ثبت کرده باشد؛ از همین رو اساطیر اسکاندیناوی در بسیاری از نقاط به صورت شخصی‌سازی درآمده و بسیاری از داستان‌های آن گنگ است. هر کس برداشت خودش را از اساطیر اسکاندیناوی دارد و قصه‌ها را به سبک خود تغییر می‌دهد ولی شاکله و هسته اصلی این اساطیر در اکثر جاها یکی است. نیل گیمن هم سعی کرده که تا حدی خلاقیت خود را وارد شریان‌های این اساطیر کند و از نبوع خود به داخل این شخصت‌های اساطیری تزریق نماید و همین موضوع باعث شده که کتاب تبدیل به اثری جذاب شود

اساطیر اسکاندیناوی در نظر اقوام باستانی شمال، ایزدان و اسطوره‌ها بسیار اهمیت داشتند و بسیاری هم ریشه خاورمیانه‌ای دارند و شاید شم هم نام برخی از خدایگان آنها که به واسطه فیلم‌ها و بازی‌های ویدئویی امروزی به گوش مخاطبین آشنا درآمده‌اند را هم شنیده باشید؛ افرادی چون تور (خدای رعد که در سری فیلم‌های مارول حضور دارد) و اودین (خدای خدایان) و یا لوکی (که در بازی اخیر گاد آو وار حضور پررنگی داشت) و… قهرمانان و شخصیت‌های این اساطیر هستند و اگر می‌خواهید از آنها بیشتر از یک نام بدانی، بد نیست که تکاب اساطیر نورس را ورق بزنید و با دنیایی جادویی از اساطیر آشنا شوید که کمتر شناخته شده‌ هستند اما بیشتر از بقیه اساطیر دنیا جذابیت دارند.

معرفی کتاب‌هایی خواندنی بازار نشر کشور

کتاب توسط انتشارات پریان منتشر شده که ناشر تخصصی آثار قوی و ماندگار فانتزی به شمار می‌رود. متن زیر را مترجم این اثر یعنی آقای رحیم قاسمیان به طور اختصاصی در اختیار روزیاتو و خوانندگان قرار داده تا درباره این کتاب اطلاعات بیشتری کسب کنند:

«اساطیر نورس ثمره‌ تلاش نیل گیمن برای بازگویی بسیاری از افسانه‌های شمال اروپا در قالب داستانی امروزی است که از شکل‌گیری آن جهان اساطیری تا فروپاشی نهایی آن در «راگناروک» یا پاضان جهان و بوزایی دوباره‌ی آن را در بر می‌گیرد.
خود او در پیشگفتار این کتاب به این نکته اشاره می‌کند که چه بسیار داستان‌های اسطوره‌ای این خطه از جهان هست که دیگر به آن‌ها دسترسی نداریم و تمام آنچه که در حال حاضر داریم، اسطوره‌ها و افسانه‌هایی هستند که در قالب نظم و نثر، سینه به سینه به ما منتقل شده‌اند.

گیمن در این کتاب موفق شده است تا این افسانه‌ها را در قالب چند داستان خواندنی و سرگرم‌کننده عرضه دارد. او در این کتاب داستان‌هایی را که هم مفرح و در بعضی موارد بسیار جدی هستند در کنار داستان‌هایی با جنبه‌های تراژیک در کنار هم قرار می‌دهد تا خواننده شناخت خوبی از »ثور» قدرتمند، اما در عین حال ساده‌لوح، «لوکی» سرشار از زیرکی و مکاری، «اودین» همیشه خردمند و مطلع و دیگر شخصیت‌های پر نقش و نگار، به دست آورد. گیمن نویسنده سرشناسی است که بسیاری از آثار او به همت «انتشارات پریان» منتشر شده است که از آن جمله می‌توان به «کورالاین»، «اقیانوس انتهای جاده» و «آد و غول‌های یخی» اشاره کرد.

من به عنوان مترجم این کتاب خوشحالم به اطلاع برسانم که ترجمه‌ی کتاب «پسران آنانسی» از همین نویسنده را به پایان رسانده‌ام که به زودی از سوی «انتشارات پریان» منتشر خواهد شد و در حال حاضر مشغول ترجمه‌ کتاب «ایزدان آمریکایی» گیمن هستم که سخت مورد توجه قرار گرفته و یک مجموعه تلویزیونی هم از روی آن ساخته شده است.»

۲- سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش اثر هاروکی موراکامی

معرفی کتاب‌هایی خواندنی بازار نشر کشور

هاروکی موراکامی از بزرگترین نویسنده‌های سرزمین آفتاب (ژاپن) است و تقریبا علاقمندی در دنیای ادبیات وجود ندارد که نام او را نشنیده باشد. موراکامی سبک و سیاق خاص خود را در نوشتن دارد و با ساخت فضایی سورئال در کتاب‌هایش توانسته امضای همیشگی خود را پای آثارش داشته باشد، به طوری که اگر چند کتاب از او خوانده باشید و سپس متنی بدون ذکر نویسنده به چشمتان بخورد، می‌توانید بفهمید که خالق آن کلمات شخص موراکامی است. موراکامی در بین کتابخوانان سراسر دنیا طرفدار دارد و برخلاف بسیاری از نویسنده‌های ژاپنی توانسته مرزهای این کشور را در نوردد و آثار خود را به حد جهانی برساند. امروزه میلیون‌ها نفر در سرتاسر دنیا دنبال کننده کتاب‌های او هستند و موراکامی هم که انگار به هیچ وجه قص بازنشستگی ندارد، هر چند سال یکبار یک رمان پر و پیمان نوشته و آن را در اختیار مخاطبین خود قرار می‌دهد.

معرفی کتاب‌هایی خواندنی بازار نشر کشور

موراکامی به ادبیات کلاسیک ژاپن علاقه چندانی ندارد و با اینکه کمی تا قسمتی از آن فضا بهره گرفته اما با ترکیب این نوع ادبیات با لحن نوشتار مخصوص خودش، یک سبک جدید را برای خود خلق کرده که دستمایه ساخت فیلم‌های سینمایی گوناگونی هم شده است (آخرین و موفق‌ترین آنها فیلمی به نام سوختن است که در همین سال گذشته میلادی اکران شد و با استقبال بسیار خوبی از منتقدان روبرو شد؛ اثری که بر اساس یک داستان کوتاه از موراکامی ساخته شده بود.) کتاب «سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش» مانند اکثر آثار موراکامی درباره تنهایی و انزوای انسان‌هاست با این تفاوت که داستان کمی حال و هوای معمایی هم دارد.

سوکورو یک مهندس جوان است که داستان زندگی‌اش در گذشته و امروز برای ما بازگو می‌شود؛گذشته‌ای که در یک اکیپ دوستانه ۵ نفره رقم می‌خورد و امروزی که خبری از این گروه دوستی نیست و نویسنده کم کم چرایی این موضوع را برملا می‌کند. مثل اکثر داستان‌های موراکامی،‌عشق بازی و رابطه جنسی در این داستان حالتی نمادین دارد و وجود صحنه‌های اروتیک در کتاب به مثابه حس رویاگونه آنهاست نه چیزی غیراخلاقی. تمامی اسامی داخل کتاب هم با هوش و دقت بالا انتخاب شده‌اند و واکاوی رمزهای داخل کتاب و پی بردن به نمادشناسی موراکامی، کمی زمان می‌خواهد.

معرفی کتاب‌هایی خواندنی بازار نشر کشور

داستان معمایی که در بطن این قصه قرار گرفته با اینکه چندان خوب از آب در نیامده اما با نثر قوی و گیرای نویسنده همراه است و مشکلاتش در پس این قدرت قلم پنهان می‌شود. موراکامی دنیای انسان‌ها را به خوبی می‌شناسد و در بین آنها با انسان‌های عجیب و تنها بیشتر همذات پنداری می‌کند. سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش از همان صفحات اول مخاطب را به خود جذب می‌کند و خط داستانی پیچ در پیچ خودش را بدون گیج شدن به او انتقال می‌کند. امیر مهدی حقیقت که مترجم این کتاب به شمار می‌رود (ترجمه‌های بسیاری از کتاب در بازار ما وجود دارد و به نظر ترجمه نشر چشمه ترجمه قابل قبولی است) برای روزیاتو یادداشتی اختصاصی درباره این کتاب و موراکامی نوشته است؛ او خود از عاشقان و طرفدارن این نویسنده به شمار می‌رود و کتاب را با عشقی که نسبت به خالقش داشته ترجمه کرده است. متن نوشته شده توسط مترجم به این شرح است:

«موراکامی در مجموعه داستان‌های جشن تولد که داستان‌هایی را از نویسندگان مختلف درباره‌ی تولد است گرد آورده (و نشر قطره با ترجمه آقای اسدالله امرایی منتشر کرده) خاطره‌ی شیرین‌ای می‌گوید از روزی که صبح در رادیو شنید که نام او را هم جزو مشاهیر متولد ۱۲ ژانویه اعلام کردند و او از تعجب نزدیک بود کتری را برگرداند. اما این واقعیتی است که نمی‌شود انکارش کرد که او حالا نه تنها جزو مشاهیر ملی بلکه جهانی است.

اینها به کنار، به این مناسبت خاطره‌ای هم خودم برایتان بگویم که از دیداری نافرجام با موراکامی در لندن. قرار بود ساعت ۱۱ صبح اوت به کتابفروشی واتراستونز بیاید و رمان تازه‌منتشره‌اش سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش را امضا کند. من که در آن زمان در لندن بودم، به این هوا که اگر دیر بجنبم قاعدتا شلوغ خواهد شد، حدود ساعت هفت صبح از خانه زدم بیرون و حدود هشت صبح به میدان پیکادلی رسیدم و صفی دراز دیدم و تابلویی که روش نوشته بود:‌ از اینجا به بعد کسی نایستد. ظرفیت تکمیل! با کمی پرس‌وجو از جمعیت منتظر دریافتم که عده ی زیادی از شب قبل در صف نشسته و خوابیده‌اند و ظرفیت کتابفروشی و احتمالا خود موراکامی برای امضا کردن تا همان تابلوست. یک عکس یادگاری جلو جمعیت گرفتم و برگشتم. اما مهم‌تر از دیدن او ترجمه‌ی کتابش بود که رفتم و نشستم و کردم.

سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش را کم و بیش همه‌ی خواننده‌ها دوست دارند. قصه‌ای است که از ابتدا درگیرت می‌کند و از جوانی حرف می‌زند – سوکورونام- که یک روز همه ی دوستان صمیمی‌اش ناغافل ترکش می‌کنند. به هر کدام از آنها که زنگ می‌زند جوابی نمی‌گیرد و هیچ کس هم نمی‌گوید چه شده. سوکورو در هم می‌شکند و مدت‌ها از خواب و خوراک می‌افتد و این ضربه‌ی هولناک زندگی‌اش را بد زیرورو می‌کند. اکنون سال‌ها گذشته ولی راز آن ماجرا هنوز آشکار نشده. سارایی در زندگی‌ سوکورو پیدا می‌شود و به او دوستانه توصیه می‌کند که برود ته و توی قضیه را دربیاورد وگرنه نمی‌تواند دل به هیچ کس ببازد و رابطه‌ای را از سر بگیرد. و این گونه است که سوکورو راهی سفری می‌شود که تو می‌مانی بیرونی است یا درونی.

رمان را همه خوشخوان می‌یابند چون که چارچوبی منسجم دارد و خط داستانی سرراست، و از فروش میلیون کتاب در شب اول عرضه اش در ژاپن که بگذریم، در همه جای دنیا محبوب و پرخواننده شده است. در ایران هم با وجود چند ترجمه، نسخه‌ی نشر چشمه اکنون به چاپ یازدهم رسیده است و کافی است نام رمان را در اینستاگرام جست و جو کنید تا عکس جلد این کتاب را در هر موقعیتی در خانه و کافه و دشت و دمن ببینید.

همین طور به لحظه‌های رمان فکر می‌کنم و به یاد می‌آورم که هاروکی موراکامی در سوکوروتازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش ناخنکی به مفهوم حسادت می‌زند، و به انکار گذشته، به پرده‌پوشی خاطرات، به مفهوم دوستی، به تنهایی، به خانواده، به عشق،‌ به مرگ، و به سفر. و رمانی با این همه اشارات مگر می‌تواند خواننده را دست خالی رها کند.

شاید معروف‌ترین جمله‌اش هم در میان خوانندگان ایرانی همان جمله‌ی پشت جلد کتاب ترجمه‌ی فارسی باشد: هیچ وقت اجازه نداده ترس و غرور احمقانه کاری کند آدمی را که برایت عزیز است از دست بدهی.»

۳- کمیک جمشید نوشته اشکان رهگذر

معرفی کتاب‌هایی خواندنی بازار نشر کشور

بازار کمیک بوک یا همان داستان مصور در دنیا یک بازار میلیارد دلاری است که ایران رسما از آن غافل مانده و تقریبا هیچ کس در آن فعالیت ندارد. حتی می‌توان ادعا کرد که حضور ایرانیان در عرصه جهانی این موضوع هم برخلاف بسیاری از هنرهای دیگر کمرنگ بوده و کمتر ایرانی را سراغ دارم که در بازارهای جهانی مشغول به کار در صنعت کمیک بوک باشد (مرجان ساتراپی یکی از معدود گزینه‌های موفق ایرانیان فعال در عرصه کتاب‌های مصور در ابعاد جهانی است.) البته این صحبت‌ها ب آن معنا نیست که تاکنون هیچ کس پا پیش نگذاشته تا کمیک بوک را در ایران رواج دهد و به اصطلاح جرقه آن را بین مخاطبین و در بازار کتاب روشن کند، اما تاکنون تمام این تلاش‌های ریز و درشتی که توسط افراد گوناگون برای احیای کمیک بوک در ایران صورت گرفته، تقریبا بی‌نتیجه مانده است.

بازار کمیک بوک در ایران، قبل از انقلاب اسلامی به ترجمه شدن برخی آثار جهانی و عرضه آنها به صورت کتاب فیزیکی مجزا و یا چاپشان در داخل نشریات آن زمان بود. به عنوان مثال مجله اطلاعات دختران پسران، تا سالیان سال داستان‌های مصور تارزان را ترجمه و چاپ می‌کرد و یا برخی ناشرین کتاب‌هایی از شخصیت‌های مشهوری چون بتمن، دراکولا، زورو و… را ترجمه و چاپ می‌کردند. کمیک‌بوک‌های والت دیزنی نیز در زمان قبل از انقلاب چاپ می‌شد و گل سر سبد این نوع از کتاب‌ها هم که آثار هرژه و علی الخصوص ماجراهای تن تن بود.

بعد از انقلاب اما با وجود تلاش موسسات زیادی همچون گل آقا برای احیای بازار کمیک و خلق یک داستان تماما ایرانی، مخاطبین روی چندان خوشی به اینگونه آثار نشان نداند. کمیک بازان ایرانی با وجود اینترنت و دسترسی آسان به آخرین جلدهای نشریات خارجی از طریق این بستر، علاقه‌ای به خوانش آثار ایرانی ندارند و حتی مجلاتی که در این زمینه و برای معرفی این سبک منتشر شد، رفته رفته ورشکست شده و به تعطیلی گرایید (مانند مجله‌ای به نام «جدید» که بعد از یکسال در نهایت تعطیل شد)

استودیو هورخش که سالیان سال است در زمینه طراحی و گرافیک فعالیت دارد و تاکنون در ساخت بازی‌های ویدئویی بسیاری نیز شرکت داشته، با عزمی راسخ و تیمی قوی و با اراده تصمیم گرفته‌اند تا بتوانند وارد این بازار شوند و برای ورودشان برنامه ریزی بلند مدتی چیده‌اند. استودیو هورخش به ریاست اشکان رهگذر، استارت پرزوه حماسی خود را در چند سال گذشته زدند و تصمیم گرفتند که در ساخت داستان کمیک بوک جدید خود، سری به اساطیر و افسانه‌های ایران باستان بزنند؛ موضوعی که با وجود پتانسیل بالا همواره مهجور باقی مانده و می‌توان به جرات ادعا کرد که سوژه‌های ناب ملی کشورمان تاکنون مورد بی‌مهری اکثر هنرمندان ما قرار گرفته و حق مطلب درباره ابهت و عظمت آنها ادا نشده است.

استودیو هورخش با سر زدن به این اساطیر و انتخاب داستان جمشید، کاوه آهنگر و فریدون و ضحاک، دست روی نقطه جذاب و حساسی از حماسه‌های ایرانی گذاشته و داستانی خلق کرده که لزوما مو به موی منابع اقتباسی‌شان نیست. در حقیقت این اساطیر در کتب مختلفی نوشته شده‌اند، از شاهنامه فردوسی گرفته تا کتابی چون اوستا و تغییراتی ضمنی در هر یک از این کتاب‌ها در جزییات داستان‌ها وجود دارد که نویسنده این سری کمیک با نگاهی به همه این داستان‌ها، اقتباس خودش را از این افسانه‌ها نگاشته و از خلاقیت خود در ساخت دنیای فانتزی‌اش بهره گرفته است.

پروژه‌ای که استودیو هورخش برای کار خود در نظر گرفت یک پروژه عظیم و درازمدت بوده و امروزه به میانه راه خود رسیده است. انها چهار جلد کمیک از سری جمشید را عرضه کردند و پس از آن انیمیشن آخرین داستان را در ادامه دنیایی که در کمیک‌ها خلق کردند ساخته‌اند. در کنار انیمیشن سینمایی‌شان، یک بازی ویدئویی موبایلی عرضه کرده‌اند که داستانک‌های فرعی دنیای فانتزی ایران باستان را در برمی‌گیرد و قرار است و که ادامه کمیک‌ها هم با محوریت یک کاراکتر فرعی به نام ارشیا ساخته شود؛ کاراکتری که تاکنون اطلاعات زیادی درباره آن گفته نشده و برای مخاطبین کمی گنگ است.

پروژه‌ای که استودیو هورخش شروع کرده ستودنی بوده و یکی از بهترین پروژه‌هایی است که برای ادای دین به اساطیر ایران باستان ساخته شده و هرچند به دلیل محدودیت‌های بودجه ضعف‌هایی هم در سیر پروژه دیده می‌شود، اما در کل می‌توان آن را تحسین برانگیز خواند. کمیک‌های جمشید، از اولین کمیک‌های ایرانی فاخر هستند که در بازار نشر حضور دارند و از کیفیتی بسیار بالا در جنس کاغذ و طراحی کمیک برخوردار هستند و با نسخه‌های بین‌المللی برابری می‌کند. برای ورود به دنیای خلق شده توسط استودیو هورخش که حالا حالاها ادامه دارد و برایش برنامه‌ها چیده شده، باید از در اصلی آن وارد شد و آن در چیزی نیست جز سری کمیک‌های جمشید.

اشکان رهگذر، مدیر استودیو هورخش و نویسنده این آثار که تسلط خوبی روی اساطیر ایران دارد و این موضوع از جهانی که خلق کرده کاملا پیداست، درباره این کتاب و دنیای فانتزی‌شان یادداشتی را به طور اختصاصی برای روزیاتو نوشته که در ادامه می‌آید.:

«سری رمان‌های گرافیکی «آخرین داستان» با عنوان جمشید مجموعه‌ای چهار جلدی است که داستان یکی از مهم‌ترین اساطیر ایرانی را از دریچه رمان‌های گرافیکی روایت می‌کند. این رمان چهار جلدی که در پایان جلد چهارم با ابتدای انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» پیوند می‌خورد روند شکل‌گیری و به قدرت رسیدن حکومت جمشید را تفسیر می‌کند. نگارندگان در این اثر با نگاهی به تاریخ اساطیری ایران تغییراتی بنیادین در روند داستان ایجاد کرده‌اند. در روند این تغییرات تلاش کردیم تا در روایت جمشید غنای بصری و داستانی ایجاد کنیم تا برای مخاطبان جذاب باشد و امید داشتیم تا مخاطب با آشنایی با شخصیت جمشید بتواند به متون اصلی همچون شاهنامه رجوع کند و شخصیت جمشید را هر چه بیشتر بشناسد و چه بسا که جمشید دریچه‌ای برای ورود به این اقیانوس بی‌پایان حماسه و ادب باشد.
اما ضروری است که اشاره کنم هنر، صنعت طراحی و چاپ کتاب‌های مصور در ایران عمر چندانی ندارد و ما با وجود عناوین بسیار بزرگ و پر‌افتخار جهانی این جرئت را به خود دادیم تا این مسیر را در ایران آغاز کنیم تا راه را برای دیگر علاقه‌مندان به این عرصه بگشاییم. همچنین مخاطبانی را جلب کنیم که همواره اشاره به تاریخ و اساطیر غنی ایرانی دارند و افسوس از آن می‌خورند که چرا هنرمندان ایرانی در راه بازنمایی این آثار قدم بر نمی‌دارند.
به همین دلیل جای دارد که اذعان کنم که رمان‌های گرافیکی موجود با توجه به تلاش‌های بی‌دریغ دست اندرکاران همچنان با آثار فاخر و عناوین بزرگ جهانی فاصله دارند و کم کردن این فاصله جز با تکرار، تداوم و حضور در این عرصه محقق نمی‌شود. با این وجود رمان‌های گرافیکی «جمشید» با استقبال ناشران جهانی مواجه شده و هم اکنون دو جلد از سری «جمشید» توسط ناشری انگلیسی در سراسر جهان به پخش رسیده است. درخواست‌هایی برای ترجمه و انتشار به زبان‌های دیگر نیز وجود دارد.
از این رو به خود می‌بالیم که توانسته‌ایم در راه بازنمایی فرهنگ و هنر ایرانی قدم برداریم و همچنین توانایی جوانان متخصص و دغدغه‌مند ایرانی را چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور نشان دهیم. امید است تا این سری رمان‌های گرافیکی با اقبال مخاطبان محترم مواجه شود تا بتوانیم در این مسیر محکم‌تر قدم برداریم.»

۴- چگونه با پدرت آشنا شدم اثر مونا زارع

معرفی کتاب‌هایی خواندنی بازار نشر کشور

مدت‌ها بود که در بازار کتاب ایران با قحطی طنز روبرو بودیم و اگر هم طنزپردازی در کشور ظاهر می‌شد یا بعد از مدتی ممنوع الکار و متواری از کشور می‌شد و یا اینکه بقیه نویسندگان ژانر طنز هم صرفا به نوشتن طنز سیاسی مشغول می‌شدند. اشتباهی که در زمینه طنز در سال‌های اخیر در تاریخ ادبیات کشور ما شکل گرفته، یکی دانستن طنز با مضامین سیاسی بوده و تصور بر این است که هیچ طنزی جز طعنه زدن به سیاست نمی‌تواند به معنای تام یک طنز موفق باشد. نویسندگان معدودی در ایران بودند که توانستند طنز را با گرایش به سیاست زنده نگه دارند که بزرگترین آنها کیومرث صابری فومنی یا همان گل آقا است ولی نویسندگان رمان طنز روز به روز کمتر می‌شدند و تقریبا خبری از این ژانر در بازار کتاب نبود.

چند سالی است که نویسندگان همت کرده‌اند و مدیران نشر هم با دیدن اینکه فیلم‌های طنز بیشتر از فیلم‌های درام می‌فروشد، به آنها میدان داده و تصمیم گرفته‌اند که بازار کتاب طنز و رمان طنز را بار دیگر احیا کنند. افراد زیادی در این زمینه مشغول شدند و در بین آنها مونا زارع، که به قول خودش قرار بوده روزنامه نگار شود اما نویسنده طنز شده،‌ با کتاب خود به نام «چگونه با پدرت آشنا شدم» توانسته خودی نشان دهد و در بازار کتاب بدرخشد. مونا زارع اولین کتاب خود را نوشته و آن را با کمک نشر جشمه به طبع چاپ رسانیده و در اثر طنز خود به دور از هیاهوی سیاسی، طنزی را به وجود آورده که واقعا مخاطب را می‌خنداند.

داستان کتاب درباره خاطرات یک زنی است که برای فرزند به فرنگ رفته‌اش (البته این فرنگ در حقیقت قلب آفریقاست نه لاس وگاس مثلا!) نامه می‌نویسد و قصد دارد در طول نامه‌هایش داستان اینکه چطور با شوهر فعلی‌اش آشنا شده برای یکی یکدانه دخترش بازگو کند. نثر کتاب روان و طنازانه بوده و نکات خنده‌داری در تک تک جملات راوی نهفته که ممکن است با یک بار خوانش سریع از قلم بیفتد؛ لذا توصیه می‌کنیم که کتاب را با طمانینه و صبر و حوصله بخوانید تا بتوانید به تمام نکات ریز بامزه نهفته در جملات دست پیدا کنید. مونا زارع از خطوط قرمز عبور نکرده و لبه این خطوط حرکت کرده و باید تاکید کرد که خود این حرکت در لب مرز سانسور ارشاد، یک هنر به تمام معناست.

شوخی‌ها و طنز کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم همه آحاد جامعه را فرامی‌گیرد و نویسنده تقریبا به هیچ خلق و خویی رحم نمی‌کند. صفحات مفید و مختصر کتاب باعث شده که داستان بیخودی کش نیاید و دقیقا سربزنگاه تمام شود و خواننده از تمام کتاب راضی باشد.

مونا زارع آینده خوبی در بازار طنزنویسی خواهد داشت و تصور می‌کنم که در سال‌های بعد شاهد آثار قوی دیگری از او باشیم؛ او جزو معدود نویسندگان طنز زن در کشور است و می‌تواند در آینده حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشد. این نویسنده متنی را به طور اختصاصی برای روزیاتو فراهم کرده و درباره نوشتن کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم و محتوای کتاب نوشته است. در ادامه متن زیر عینا پیوست شده است:

«کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم برای من ماجراهای  زیادی داشته. از شروعش که تصمیم گرفتم داستانی بنویسم تا با تمام توانایی ام آدم ها را بخندانم، تا پایانش که در طول نوشتنش درس های طنزنویسی یاد گرفتم. به خاطر همین این کتاب برای من صرفا یک اثر تولیدی طنز نیست بلکه بخشی از زندگی من در دنیای طنزنویسی است.  شوخی با زنان و دنیای زنانه برای من همیشه مسئله شیرین اما ترسناکی بود و در این داستان تلاشم را کردم کمی تابوهای شوخی زنان را بشکنم و جسارت شخصیت زن داستان را بیشتر کنم. هرچند ممکن است در نگاه اول خواننده را متعجب و حتی متاسف بکند اما تجربه من از مخاطبان این کتاب این است که بدون شک تا پایان قصه دوستدار این شخصیت جسور و بی مهابا میشوند.
به عنوان نویسنده هم هشدار میدهم که اگر دنبال نصیحت، تحول و یا آموزش خاصی در کتاب هستید این کتاب را نخوانید چون خواسته هایتان را برآورده نمیکند و قصدش هم ندارد. این داستان قرار است بخنداند و شما را با جنبه سرگرم کننده کتاب خواندن و البته قصه شنیدن آشتی بدهد. »

مطالب مرتبط
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود