هالیوود تنها جایی است که شرور بودن گاهی به سود افراد تمام می شود. در صنعتی که اغلب جوایز در اختیار «آدم خوب ها» قرار می گیرد، بازیگران نقش «آدم بدها» از هر فرصتی برای رفتن به دنیای تاریک شخصیت های شرور و ایفای نقش های خوشمزه شیطانی استفاده می کنند. اگر چه بردن جایزه اسکار به معنای تصدیق بی چون و چرای استعداد بازیگری در یک بازیگر نیست، اما این جایزه باارزش در برخی موارد به نقش آفرینی های بی نقص در قالب شخصیت های منفی تعلق گرفته است. اما چه چیزی یک شخصیت سینمایی را یک شخصیت منفی یا شرور تعریف می کند؟
بسیاری از بازیگرانی که در ادامه این مطلب به آن ها اشاره خواهد شد با ایفای نقش های سنتی قهرمانانه مانند یک پرستار یا کلانتر به شهرت رسیده اند که در بافت فیلم های خود طرف شرور و بد ماجرا بوده اند. همه چیز به دیدگاه باز می گردد و در اکثر موارد کسی که در داستان فیلم در مقابل شخصیت قهرمان قرار می گیرد معمولاً شخصیت منفی یا شرور در نظر گرفته می شود. در همین حال، یک شخصیت فناناپذیر که در مقابل یک شخصیت قهرمان متفاوت قرار نمی گیرد به سختی می تواند در قالب یک شخصیت منفی جلوه کند و در این فهرست جایی ندارند. با احترام به تمامی بازیگران سرشناسی که به خاطر ایفای نقش های منفی موفق به دریافت جایزه اسکار نشدند، در ادامه این مطلب می خواهیم شما را با بهترین بدهای تاریخ سینما که موفق به کسب جایزه اسکار شدند آشنا کنیم.
اخطار اسپویل: از آنجایی که برای تشریح بازی بازیگران در نقش های گفته شده ناچار به سخن گفتن از داستان فیلم هستیم، پیشاپیش از بابت اسپویل کردن داستان این فیلم ها از شما مخاطب عزیز پوزش می طلبیم.
۱۰- فی داناوی در فیلم «شبکه» (۱۹۷۶)
وقتی که به بهترین و به یادماندنی ترین نقش های منفی تاریخ سینما فکر می کنیم بدون شک اسم فی داناوی اولین اسمی که به ذهن می رسد نیست اما تماشای فیلم «شبکه» (Network) ساخته سیدنی لومت مردکی است که نشان می دهد این بازیگر مهارت و استعداد بی نظیری در ایفای نقش های متفاوت داشته است. این فیلم یک فیلم انتقادی اجتماعی است که اگر داستان آن تا به این حد در زندگی واقعی عادی نشده بود می توانستیم آن را یک هجو نامه کامل بنامیم. شخصیت منفی خود بزرگ بین اما ستمدیده فیلم لومت بارها در تلویزیون های خبری کابلی و تالک شوهای رادیویی تقلید شده که دیگر تازگی و منحصر بفرد بودن خود را از دست داده است. اما فیلم «شبکه» که تنها می توان فیلم «چهره ای در جمعیت» (A Face in the Crowd) ساخته الیا کازان را همتای تازگی و نبوغ آن دانست همچنان هوشمندانه ترین و تاثیرگذارترین فیلمی است که با موضوع خاص خود در تاریخ سینما ساخته شده است.
زمانی که یک مجری باسابقه یک برنامه شبانگاهی خبری مطلع می شود که به دلیل نداشتن مخاطب کافی در آستانه اخراج قرار دارد، سعی می کند سرنوشتش را خود به دست بگیرد. او اعلام می کند که هفته آینده در طی برنامه زنده خود دست به خودکشی خواهد زد و بدین ترتیب آشوبی در میان رده های بالای مدیریت شبکه ایجاد می شود. فی داناوی نقش یکی از مدیران این شبکه به نام دیانا کریستنسن را بازی می کند که تصمیم می گیرد این برنامه خبری شبانگاهی را با کمک گرفتن از یاوه گویی های مجری درمانده اش به یک برنامه سرگرم کننده تبدیل کند. اما حتی با بالا رفتن مداوم تماشاگران برنامه نیز، او برای موفقیت بیشتر از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند. بعد از مدت کوتاهی او خود را در حال معامله کردن با گروهی تروریست می بیند که برنامه او را تهدید می کنند. سقوط کریستنسن به دنیای شرارت از طریق جستجوی بی پروایانه قدرت و اعتبار و موفقیت های شخصی بسیار تاثیر گذار بوده و داناوی نیز با بی نقصی و مهارت تمام این شخصیت را به نمایش می گذارد.
بیشتر بخوانید: نادیده گرفتهشدگان؛ ۱۰ بازیگر هالیوودی که سالها جایزه اسکار از آنها دریغ شد [قسمت دوم]
۹- جین هکمن در فیلم «نابخشوده» (۱۹۹۲)
یک داستان چقدر می تواند موثر باشد که ما را متقاعد سازدگروهی از قاتلان در واقع قهرمانان داستان و کلانتر ماجرا شخصیت شرور آن است؟ اما فیلم «نابخشوده» (Unforgiven) ساخته کلینت ایستوود به ما نشان می دهد که این رویکرد می تواند بسیار موفقیت آمیز باشد. این فیلم نوعی وسترن متفاوت است که هنجارهای سنتی ژانر خود را نادیده گرفته و محدودیت های ایجاد شده برای شخصیت های مثبت و منفی فیلم های وسترن را کاهش می دهد. بدین ترتیب فیلم وسترن «نابخشوده» با ستارگان متعدد خود به یکی از به یاد ماندنی ترین و مشهورترین فیلم های وسترن تاریخ سینما تبدیل شده است. جین هکمن بزرگ در این فیلم نقش یک کلانتر کینه توز را بازی می کند که تعریف او از اعمال قانون به وضوح در برخی از موارد وارد قلمرو بی قانونی می شود. وقتی که یک زن محلی بیرحمانه مورد حمله و تجاوز قرار می گیرد، تنبیهی که کلانتر شهر برای خاطیان در نظر می گیرد به هیچ عنوان با شدت جنایت سازگار نیست.
به همین دلیل دوستان زن مورد تعرض قرار گرفته تصمیم می گیرند جایزه قابل توجهی برای هر کسی که خاطیان را به قتل برساند در نظر بگیرند و اینجاست که کلینت ایستوود وارد می شود. او در فیلم خود نقش یک هفت تیر کش بازنشسته را بازی می کند که برای بدست آوردن جایزه دست به کار می شود. اما وقتی که او و هکمن بر سر راه یکدیگر قرار می گیرند، نقش های اجتماعی آن ها دیگر کمترین ارزش و اهمیتی ندارد: کلانتر از هیچ کاری برای اثبات این که حق با اوست فروگذار نمی کند و جایزه بگیری که در گذشته شخصیتی منفی داشته انگیزه های جدیدی غیر از پول برای به پایان رساندن ماموریت خود پیدا می کند. هکمن در نقش شخصیت منفی کلانتر داستان حضوری تاثیرگذار و فراموش نشدنی در «نابخشوده» دارد.
۸- شارلیز ترون در فیلم «هیولا» (۲۰۰۳)
با در نظر گرفتن اینکه دوران شرارت یک شخصیت منفی نتیجه ظلم ها و رفتارهای غیر انسانی علیه او بوده است، می توان احساسات متفاوت و متناقضی نسبت به او داشت. این سبک روایی نادر نیست اما تنها در اندکی از موارد تاثیری ویژه و قوی دارد که نمونه آن را در فیلم «هیولا» (Monster) و شخصیتی واقعی با زازی شارلیز ترون می بینیم که بعد از تجربیات دردناکی که دارد به یکباره تغییر چهره می دهد. بازی تاثیرگذار و شدیداً بی نقص شارلیز ترون در این نقش تحسین منتقدان را برای وی به همراه داشت و باعث شکسته شدن قالب بازیگری او نیز شد که تا آن زمان به عنوان بازیگر نقش های رمانتیک و ساده شناخته می شود.
با ظاهری ژولیده و آشفته، ترون در این فیلم در نقش یک روسپی مشهور ظاهر می شود که مورد یک حمله بیرحمانه قرار می گیرد و همین موضوع باعث می شود که او در مسیر شرارت و قتل قرار بگیرد. بعد از کشتن مهاجم، او خود را در شرایطی می بیند که نه می تواند از سبک زندگی خفت بارش فرار کند و نه اینکه از نفرتی که پس از اولین جنایتش در دلش خانه کرده دست بردارد. با افزایش تعداد قتل ها، او سعی می کند از دست شکارچی هایی که در تعقیبش هستند فرار کند. بازی بدون ترس و واقعی ترون در نقش آیلین وورنوس در فیلم «هیولا» نام او را در میان بازیگران بااستعداد معاصر سینما تثبیت کرده و در حافظه طرفداران این ژانر جاودانه ساخت.
۷- مایکل داگلاس در فیلم «وال استریت» (۱۹۸۷)
شخصیت های منفی شیک و پیک همواره در میان شخصیت های دیوانه یا دستکم خل و چل سینما قرار داشته اند و فیلم «وال استریت» (Wall Street) به شکلی بی نقص و بدیع چنین چهره ای از شخصیت منفی داستان ترسیم می کند. یک سرمایه دار لاشخور صفت در نتیجه حرص بی پایانش به شخصیت بد ماجرای فیلم الیور استون تبدیل می شود و مخاطب نیز دلایل بسیاری برای تنفر از این شخصیت پیدا می کند که زندگی بسیاری را، اگر چه از راه دور، به نابودی می کشاند. او می گوید: «طمع داشتن هیچ اشکالی ندارد» و دیدگاهی که باید نسبت به این شعار و روش های او داشته باشیم کاملاً روشن است. مایکل داگلاس، نوعی جدیت، سردی، زیرکی و دیدگاه بدبینانه را در این شخصیت وارد می کند که لایق بدست آوردن جایزه اسکار است و همین اتفاق نیز برای داگلاس کوچک رخ داد. چارلی شین نیز در این فیلم نقش یک دلال جوان اما جاه طلب را بازی می کند که توسط گوردون گکو، تاجر ثروتمند و مشهور وال استریت مورد حمایت قرار می گیرد.
او موفق می شود توجه قهرمان خود را جلب کند و تحت آموزش های او، چارلی شین نیز جایگاه خود را در میان شخصیت های ثروتمند وال استریت پیدا می کند. اما وقتی که شخصیت داگلاس (گکو)، نقشه ای بی پروایانه و غیرانسانی برای تملک یک کمپانی را با وی در میان می گذارد که باعث از کار بیکار شدن بسیار از کارمندان کمپانی می شود، رابطه این دو به تیرگی می گراید. گلکو همان شخصیت منفی بی احساس و بیرحمی است که می بینیم و او حتی زمانی که خود را در محاصره قانون می بیند نیز دست از روش های خود برنمی دارد و احساس پشیمانی نمی کند. داگلاس همان غرور و رخوت تنفرآمیزی که این نقش می طلبد را در بازی خود جلوه گر می سازد و چنین سبک شخصیتی را برای همیشه به نام خود به ثبت می رساند.
بیشتر بخوانید: بازیگران هالیوودی که بیشترین نامزدی جایزه اسکار را داشته اند
۶- کریستوف والتس در فیلم «حرامزاده های بی شرف» (۲۰۰۹)
وسوسه انگیز است که برخی حتی در بدترین شخصیت های شرور نیز به دنبال ردی از انسانیت باشند، حتی اگر تنها به دلیل کشف جایی که وی مسیر زندگی اش را اشتباه رفته باشد. اما کمتر شخصیت فاسدی را می توان تصور کرد که که ذره ای نقطه روشن و بخشودنی در زندگی خود نداشته و نماد کامل و خالص شیطان باشند. نقش کریستوف والتس در فیلم «حرامزاده های بی شرف» (Inglourious Basterds)، از شاهکارهای بی بدیل کوئنتین تارانتینو، در این دسته نادر قرار می گیرد زیرا هیچ مخاطبی نمی تواند کوچکترین ردی از تنش یا خوبی در شخصیتی که او از خود به نمایش می گذارد بیابد. شاید هر شخصیت منفی واقع گرایانه ای به پیچیدگی زیاد نیاز داشته باشد تا کاملاً واقعی و معتبر به نطر برسد اما هدف این فیلم تنها در صورتی برآورده می شود که شخصیت منفی داستان آن چنان بد باشد که براحتی بتوان از او متنفر بود.
اولین سکانس های فیلم «حرامزاده های بی شرف»، سرهنگ اس اس هانس لاندا را نشان می دهد که به شکار یک خانواده یهودی می رود، جایی که او فکر می کند این خانواده پنهان شده اند. بعد از اینکه او در می یابد این خانواده یهودی ممکن است زیر کف چوبی خانه پنهان شده باشند، لاندا به سربازان خود دستور می دهد که از همان بالا تمامی این خانواده را به رگبار ببندند. این اولین آشنایی مخاطب با شخصیت منفی (اما صادقانه بگوییم آنقدر منفی است که دوست داشتنی می شود!) هانس لاندا است که در باقی داستان نیز به رفتارهای نفرت انگیز و شرورانه خود ادامه می دهد. گروهی از سربازان یهودی-آمریکایی به رهبری برد پیت که در شناسایی و شکار بدترین دشمنان نازی خود مهارت دارند سرانجام با هانس لاندای داستان مواجه می شوند. رویارویی این دو گروه سکانسی فراموش نشدنی است و اگر چه فیلم تارانتینو شخصیت پردازی غیرمتداولی به خصوص در این سکانس دارد اما بازی والتس در این فیلم بیش از هر بخش دیگری خودنمایی می کند، نقش آفرینی که او را از یک بازیگر درجه چندم به یک بازیگر طراز اول و پرطرفدار تبدیل کرد.
بیشتر بخوانید: فیلم هایی که در کمال ناباوری موفق به کسب جایزه اسکار بهترین فیلم نشدند [قسمت دوم]
بدون نظر