شاعران، نویسندهها و سیاستمدارها سالیان سال است که از ارتباط بین قلب و مغز سخن میگویند و رفتارهای این دو عضو بدن را وابسته به هم فرض میکنند. حالا متخصصان عصبشناسی و متخصصان قلب و عروق نیز به لحاظ علمی این رابطه تنگاتنگ را تایید کردهاند.
چند هفته پیش مقالهای در مجله «یوروپیِن هارت» منتشر شد که ثابت میکرد ارتباط بین مغز و قلب انسان چیزی فراتر از استعاره و کنایههای شاعرانه است.
بر اساس تحقیقاتی که در این رابطه صورت گرفت مشخص شد افرادی که از اختلال جدی اما بسیار نادر «سندرم قلب شکسته» رنج میبرند مغزی دارند که عملکرد آن با مغز افراد سالم کاملا متفاوت است. همین مساله باعث شده تا دانشمندان این فرضیه را مطرح کنند که شکستن قلب روندی است که ابتدا از مغز آغاز میشود.
سندرم قلب شکسته یک اصطلاح عامیانه برای اختلالی موسوم به «کاردیومیوپاتی تاکوتسوبو» است. این اختلال بدنبال تجربه یک استرس شدید همانند از دست دادن معشوق و بدنبال یک سوگواری عضیم پدیدار میشود. نشانههای ظاهری آن ضعیف شدن ماهیچههای قلب و شروع ناگهانی یک نارسایی احتقانی قلب (وقتی که قلب قادر به پمپاژ کافی نیست) همراه با تغییر در نوار قلب است که آن را به آنفارکتوس میوکارد در دیواره قدامی قلب تشبیه میکنند. اما نکته قابل اشاره این است که در آنژیوگرافی هیچ مشکلی مشاهده نمیشود.
نارسایی قلبی اغلب با تنگی نفس، خستگی مفرط و ورم ساق پا خود را نشان میدهد.
محققان بر این باور هستند که این اختلال – که در بیشتر موارد زنان را هدف قرار داده و بعضا حتی میتواند خطر مرگ بدنبال داشته باشد، در طول زمان بیشتر شناخته میشود و قابلیت درمان پیدا میکند – با مغز انسان ارتباط مستقیم دارد و میتواند مدیریت استرس توسط سیستم عصبی را به عهده گرفته و تغییراتی جدی در روند این کار صورت دهد.
سیستم عصبی سمپاتیک در واکنش به موقعیتهای خطر فعالیتهای بدن را افزایش میدهد که یکی از آنها به کارهای قلب مربوط میشود. سیستم پاراسمپاتیک در مقابل سبب آرام شدن اوضاع در بدن میشود؛ و سیستم لیمبیک (سیستم عصبی احساسی مغز) وظیفه تولید و کنترل واکنشهای احساسی و هیجانی را به عهده دارد. مناطقی از مغز که این سیستمها را تنظیم میکنند، ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند تا بتوانند فعالیتهای خودکار و اولیه بدن انسان همانند تپش قلب را به درستی و کاملا نرم و روان به انجام برسانند.
با این پیشفرض یک گروه از متخصصان قلب و عروق سوئیسی بدنبال تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که هرگونه قطع ارتباطی در همکاری این سیستمها با هم میتواند به شکلگیری سندرم قلب شکسته منجر شود.
این گروه تحقیقاتی ۱۵ داوطلب را که در طی سالهای قبل به سندرم کاردیومیوپاتی تاکوتسوبو ( اختلال قلب شکسته ) مبتلا بودند و ۳۹ نفر از افراد سالم را مورد آزمایش قرار دادند. عصبشناسان نیز همزمان از مغز این افراد اسکن M.R.I. گرفتند.
در افراد سالم، بخشهایی از مغز که مسئول احساسات بود و سیستمهای عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک به طور همزمان و کاملا عادی فعالیت میکردند. اما در مغز افرادی که سندرم قلب شکسته را تجربه کرده بودند به خوبی میشد فعالیتهای کمنور و ضعیف سیستم عصبی در بخشهای مربوط به سیستمهای عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک را مشاهده کرد.
پروفسور کریستین تمپلین، استاد و متخصص قلب و عروق در دانشگاه زوریخ که مدیریت این تحقیق را به عهده داشت، گفته: اسکنهای مغزی افرادی که سندرم قلب شکسته داشتند این فرضیه را ایجاد کرد که شکستن قلب از مغز و به واسطه واکنشها به استرس ایجاد میشود.
اما هنوز مشخص نیست که آیا استرس باعث تغییر عملکرد مغزی افرادی میشود که سندرم تاکوتسوبو را دارند و در نتیجهی آن شکستن قلب روی میدهد یا مغز این افراد از قبل توانایی مدیریت کردن صحیح و درست استرس را ندارد!
تنها نکته شفاف و واضح در این رابطه این است که مغز و قلب تاثیر مستقیم روی همدیگر دارند.
به گفته دکتر تمپلین: وقتی هورمونهای استرس منتشر میشوند، واکنشهای قلبی و عروقی در بدن ایجاد خواهد شد.
بر اساس این یافته علمی جدید این طور میتوان گفت که رابطه مغز و قلب انسان بسیار بیشتر از چیزی است که تاکنون دانشمندان باور داشتند و وقتی قلب انسان میشکند، مغز باعث و بانی آن است.
بدون نظر