زنان موفق و باهوش ممکن است در یافتن عشق و یک رابطه عاطفی با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کنند. یک کارشناس رابطه عاطفی به نام سمی واندر بر این باور است که این زنان اغلب مواقع عادت دارند رفتارهای مردانه از خود بروز دهند و این مساله در قرارهای عاشقانه هم پدیدار میشود.
به زبان سادهتر، آنچه زنان موفق در زندگی حرفهای خود آموختهاند را در مدیریت زندگی شخصی خود نیز به کار میگیرند و همین امر موجب شکست عاطفی آنها میشود.
زنان موردبحث در اولین قرارهای عاشقانه با مرد دلخواهشان همانند دیگر زوجها رفتارهای کاملا معمول و نرمال دارند، دایم در حال خنده، شوخی، تفریح و رد و بدل کردن جملات و سخنان عاشقانه هستند و هر کاری که فرد مقابل انجام دهد برایشان جذاب و فریبنده است.
اما پس از چندین هفته یا چند ماه همه چیز رو به تلخی میرود و گرمای عشقشان فروکش میکند.
چرا زنانی که به خوبی میدانند از شغل و آینده کاری خود چه میخواهند، نمیتوانند در یافتن شریک عاطفی مناسب خود موفق عمل کنند؟
همانطور که در ابتدای مطلب اشاره کردیم، یک کارشناس روانشناسی به نام سمی داندر به این پرسش پاسخ داده است.
«زنانی که در شغل خود موفقیت زیادی کسب کردهاند اغلب تمایل دارند تا مردی که با او قرار گذاشتهاند را تحت تاثیر قرار دهند. این زنان تصور میکنند عشق نیز همچون کار است، یعنی هر چه بیشتر تلاش و سختکوشی داشته باشند، موفقتر خواهند بود. اما همین طرز فکر نادرست آنها را به بن بست میرساند.»
چنین زنانی عموما عادت دارند از انرژیهای مردانه خود در هر رابطهای استفاده کنند و رفتارهایی همچون تحت کنترل گرفتن امور، نمایش قدرت و پشتکار داشتن از خود نشان میدهند. همین مساله، اشتباه آنها در رابطه عاطفی است. این زنان باید بیاموزند در عشق باید «زنانه» رفتار کنند و متوجه این واقعیت بشوند که آنها را برای آنچه هستند دوست دارند نه کارهایی که انجام میدهند.
این زنان وقتی به این باور برسند میتوانند از موضع قدرت خود کمی عقبنشینی کرده و با آرامش بیشتری وارد یک رابطه عاطفی بشوند.
منظور از این عقبنشینی چیست؟ به این مثالها توجه کنید: زنان موفق و خودساخته چون همیشه عادت دارند کارهای سازنده ارائه دهند در رابطه خود هم کارهایی میکنند که زنان معمولی هرگز انجام نمیدهند. چه کارهایی؟ مثلا پول شام قرارشان را پرداخت میکنند، در را خودشان باز میکنند، منتظر نمیمانند مردشان کارهای مردانه را بکند و خودشان آستینها را بالا میزنند …. چنین رفتارهایی بیانگر این است که این زنها برای بدست آوردن عشق و محبت تلاش نمیکنند، بلکه میخواهند اعتبار و تواناییهای خود را ثابت کنند.
اما در رابطه عاطفی قرار نیست توان کاری و هوشی خود را ثابت کنید، بلکه باید عشق بدهید و عشق دریافت کنید.
وقتی یک زن در قرار عاشقانه رهبری مکالمه را به دست میگیرد و سعی در تحتتاثیر قرار دادن مرد مقابل دارد، باید بداند که فقط میتواند نظر مردهای منفعل، بیتفاوت و مطیع را جذب خود کند.
به گفته واندر: «ما در جامعه بسیار پیچیدهای زندگی میکنیم، جایی که نمیدانیم چه مسایلی میتواند سبب افزایش میزان عشق و علاقه شود. همه ما دوست داریم عشق دریافت کنیم اما راه رسیدن به آن را بلد نیستیم.»
برای داشتن عشق باید آسیبپذیر بود
دکتر واندر بر این باور است که مردم، به ویژه زنان باید بیاموزند که در عشق آسیبپذیر باشند؛ اگرچه این کار برای کسانی که همیشه حالت دفاعی دارند و در موضع قدرت ظاهر شدهاند بسیار دشوار خواهد بود.
ما هرگز دوست نداریم درِ قلب خود را برای هر کسی باز کنیم. اما یکی از بحرانهای بشر در جوامع امروزی این است که طالب راحتی، سرعت و سطحی بودن شده و نمیخواهد از این موضع بیرون بیاید. همین امر باعث بد پیش رفتن رابطهها شده است.
زنان و مردان باید بیاموزند که بین انرژیهای مردانه و زنانه خود تعادل برقرار کنند و به طور مطلق، زنانه یا مردانه رفتار نکنند. مثلا مردانی که از قدرتهای زنانه وجود خود بهره میگیرند روح لطیفتری دارند و شنوندههای خوبیی محسوب میشوند. اما اگر در این امر زیادهروی کنند، مشکلاتی در رابطه پدیدار خواهد شد که نتایج خوشایندی ندارد.
همین امر در مورد زنان هم مصداق دارد. وقتی یک زن زیاد از حد مردانه فکر و رفتار کند، مردانی را به خود جذب خواهد کرد که طرز فکر زنانه دارند. این امر در طولانیمدت بسیار خسته کننده خواهد شد زیرا زنان از اینکه همیشه مسئول برنامهریزی و سر و سامان دادن به امور باشند خسته میشوند و این حس باعث دلسرد شدنشان از رابطه میشود.
شمار زنانی که از در قدرت بودن در رابطه عاطفی خوشحال هستند بسیار کم است. اغلب زنان دوست دارند مسئولیتها بین زن و مرد تقسیم شود و هر دو طرف سهم برابری در انجام امور داشته باشند.
برای زنانی که در شغل خود موفق اما در رابطه عاطفی ناموفق هستند، اولین گام برای یافتن مرد مناسب این است که خودشان را دوست داشته باشند.
به گفته دکتر داندر اغلب زنان موفق، خوب بودن خود را در گرو موفقیتها، دستاوردها و انجام صحیح کارها میدانند. طرز فکر غلطی که باعث خراب شدن رابطههایشان میشود. آنها تصور میکنند هر چه بیشتر به مرد خدمت کنند و سرویس بدهند و هیچ مسئولیتی روی دوش مرد نگذارند، باارزشتر جلوه خواهند کرد. اما همین تفکر سبب میشود همیشه وارد رابطههای مسموم و اشتباه بشوند.
آمار رسمی نشان میدهد زنان قوی، باهوش و موفق در بیشتر مواقع مورد سواستفادهی شریک عاطفی خود قرار میگیرند.
دلیلش هم فقط یک چیز است: این زنان به غلط تصور میکنند هر چه بیشتر سرویس بدهند، جای بیشتری در قلب مرد دلخواهشان باز خواهند کرد.
دکتر واندر به زنان موفق پیشنهاد میکند:
«خودتان را دوست داشته باشید. به این باور برسید که شما برای آنچه هستید مورد محبت قرار میگیرید نه کارهایی که انجام میدهید. پس بیشتر کار کردن، سرویس دادنهای غیرمعمول و به عهده گرفتن مدیریت امور شما را محبوب نمیکند و فقط روزنههای سواستفاده را برای مرد مقابل باز میکند. از ترس از دست ندادن شخص دلخواه خود لازم نیست تلاش مضاعف انجام دهید. اگر مردی شما را برای انجام ندادن کارهای اضافی ترک کرد، باید خوشحال باشید زیرا بدون شک او مرد مناسب شما نیست.»
اصلا آدم زن بگیره برای چی ؟ فقط مسیله جنسی که مطرح نیست.اگر فشار جنسی زیاد باشه صیغه بهتره و الا در زندگی زوجین وظایفی در قبال هم دارند.مرد بیرون خونه کار میکنه و زن داخل خونه .خیلی هم طبیعیه.بدن زن اصلا برای کارهای سخت ساخته نشده.وقتی زنی شاغل باشه این ساختار رو به هم میزنه یعنی هم مرد و هم زن بیرون کار میکنند.پس کی به کارهای خونه برسه .روح مادربزرگشون بیاد ؟!خوب معلومه کسی با زن شاغل ازدواج نمیکنه حالا فرض کن بد اخلاق هم باشه دیگه هیچی.من به دخترا توصیه می کنم خونه داری یاد بگیرن.و احترام گذاشتن رو یاد بگیرن تا شوهری پیدا شه براشون.مخصوصا دخترای این دور و زمونه که واقعا افتضاحن و آبروی هر چی زنه بردن.
به طور کلی درست میگین ولی شغل یه خانم رو فقط خودش میتونه انتخاب کنه.به نظرم شغل های پاره وقت بهترین گزینه هستن ولی اگه یه خانم توانایی و علاقه به کارهای سخت تر داشته باشه مانعی هم وجود نداره.
باید یه تعادلی بین زندگی خصوصی و کاری وجود داشته باشه.اگه زندگی شغلی باعث تغییر منفی توی زندگی شخصی بذاره باید به فکر تغییر بود.البته یه عده هم هستن که نمیتونن این تعادل رو ایجاد کنن.مثل همین دسته ای که توی مطلب بهشون اشاره شده.
خب پس زنان هم آدم هستن حق اینو دارن که بیان چنتا شوهر بگیرن تا اونم مسایل جنسیش برطرف بشه… تازه به قول خودتون اگه کار خونه آسونه پس بیان خودتون انجامش بدین … تازه از نظر منم زن اتفاقا برای کار بیرون بهتره چون اعصاب بیشتری برای کار داره…و تازه اگه زنی هم بداخلاق باشه یا به خاطر شوهرشه یا مشکلی داشته، و اینکه نه خود مرد ها وقتی بی اعصاب ممیشن خیلی مهربون هستن(تازه به قول خودتون قدرت بیشتری هم دارن) هم خیلی برای خودشون آبرو گذاشتن از بس که هوس باز شدن(اینی که گفتم شامل همه نمیشه) بعدش هم مگه جنگه که میگید بدن زن برای کارهای سخت ساخته نشده؟؟؟شاید اگه دوران خیلی قبلتر بود ما این حرف رو میزدیم و میگفتیم که زن نمیتونه تو جنگ و کارهای خیلی سخت شرکت کنه ولی الان دنیا به هوش و خلاقیت و صبر نیاز داره نه به بدن قوی…