دیدارها و مرگ ها؛ در اپیزود اول فصل هشتم سریال «Game of Thrones» چه گذشت؟

دیدارها و مرگ ها؛ در اپیزود اول فصل هشتم سریال «Game of Thrones» چه گذشت؟

هشدار اسپویل: به توجه به این که مدت کوتاهی از پخش اولین اپیزود از فصل هشتم سریال «Game of Thrones» گذشته و قاعدتاً بسیاری از مخاطبان روزیاتو و طرفداران سریال هنگام انتشار این مقاله موفق به دیدن این اپیزود نشده اند، مطالعه این مطلب می تواند بخشی از داستان این اپیزود را اسپویل کند که از این بابت از شما پوزش طلبیده و خواهشمندیم پیش از شروع مطالعه مطلب به این موضوع توجه داشته باشید.

سرانجام انتظار طولانی دو ساله طرفداران سریال «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) به پایان رسید و شبکه HBO اپیزود اول از ۶ اپیزود پایانی این سریال را منتشر کرد تا آغازی بر پایان داستان های وستروس و پاسخ به این سوال باشد که چه کسی پس از ۵ هفته ماجراجویی مهیج بر آیرون ثرون تکیه خواهد زد. اما ابتدا بزرگ ترین جنگ تمامی فصول این سریال باید علیه وایت واکرها و پادشاه شب رخ دهد، پادشاهی ترسناک که اولین قربانی خود در اولین اپیزود فصل هشتم را پیش از جنگ گرفت.

Game of Thrones

با شروع فصل هشتم «بازی تاج و تخت»، جان اسنو معشوقه اش دنریس تارگرین را با خود و همراه با لشکر اخته شدگان، دوثراکی های و دو اژدهای دنریس به وینترفل آورد. این مردان و زنان جنگجو در کنار هم ارتش زندگان را در برابر پادشاه شب و لشکر عظیم مردگان او تشکیل می دهند، مردگان متحرکی که از بعد از مدت ها بالاخره از دیوار یخی بزرگ گذشته و وارد سرزمین های جنوبی شده اند. در حالی که قهرمانان داستان «بازی تاج و تخت» در وینترفل جمع شده اند تا از وستروس دفاع کنند، و در حالی که ملاقات های دوباره جذاب و درگیری ها و بحث هایی در مورد اتحادها و سیاست های جدید در شمال درگرفت، پادشاه شب بار دیگر قدرت خود را به رخ کشیده و اولین ضربه اش به اتحاد شمال را وارد کرد.

Game of Thrones

در یک ساعت اپیزود اول فصل هشتم، علیرغم شکل گیری اتحادی بزرگ از خاندان ها و ارتش های مختلف وستروس، شک و تردید و عدم اعتماد بر کلیت روابط آن ها حاکم بود اما شعار واحدی که توسط بسیاری از شخصیت ها بارها تکرار شد و در نهایت تیریون لنیستر به بهترین و تاثیرگذارترین شکل ممکن آن را ادا کرد این بود: «یا باید در کنار هم بجنگیم یا بمیریم». جان اسنو نیز سعی کرد از دنریس تارگرین در مقابل نگاه های پر از شک و تردید و البته افکار انتقام جویانه و کینه توزانه مردمان شمال دفاع کند و در نهایت حجت را بر آن ها تمام کرد: «بدون او [دنریس] هیچ شانسی نداریم».

Game of Thrones

علیرغم خلوت این دو سوار بر اژدهایان دنریس و در کنار هم، اپیزود اول «بازی تاج و تخت» جان اسنو را از بزرگ ترین افشاگری داستان مطلع کرد: اینکه او وارث اصلی تاج و تخت وستروس است و این موضوع می تواند اتحاد او با دنریس را مختل کند و نتیجه واکنش این دو به چنین افشاگری شوکه کننده ای می تواند پیش بینی ها در مورد کسی که در نهایت روی آیرون ثرون تکیه می زند را به کلی تغییر دهد. تنها شخصیتی که در این اپیزود با اتحاد زندگان در برابر مردگان مخالفت داشت سرسی لنیستر بود که هیچ اهمیتی به سوختن نیمی از دنیا نمی دهد تا زمانی که این سوختن به معنای نجات خودش باشد. یکی از شکایت ها در مورد فصل گذشته سریال این بود که ناگهان رخداد ماجراها برخلاف فصول گذشته، سرعتی سرسام آور گرفت و شخصیت ها در زمان هایی بسیار اندک مسافت های طولانی بین سرزمین ها را طی می کردند.

بیشتر بخوانید: چند حقیقت جالب درباره سریال محبوب «بازی تاج و تخت» و بازیگرانش

Game of Thrones

در حالی که به نظر می رسد چنین خرده ای به «بازی تاج و تخت» نوعی ریزبینی و موشکافی بیش از حد باشد اما در اپیزود اول نیز دیدیم که سرعت وقوع اتفاقات به شکل قابل توجهی افزایش یافته است. البته این بار از بسیاری جهات چنین استراتژی راضی کننده بود که لحظاتی هیجان انگیز را ایجاد می کرد که تاکنون کمتر در سریال دیده شده بود، به خصوص برای فرزندان استارک که راه طولانی و بسیار سختی برای رسیدن به این نقطه از داستان طی کرده بودند. در اپیزود اول شاهد سکانس های زیبا و جذابی از آریای جنگجو، سانسای با کیاست و ثیون گریجوی متحول شده و البته ملاقات هیجان انگیز جیمی لنیستر و برن استارک بودیم. صحنه آخری که این اپیزود را به پایان رساند به ابتدای داستان سریال باز می گشت که می توان از آن به عنوان اولین گناه داستان یاد کرد.

Game of Thrones

در یک شرایط پیچیده و رسوا کننده، جیمی مجبور می شود برن را از بالای دیوار قلعه وینترفل پایین بیندازد و او را فلج کند اما در مقابل او با قدرت ذهنی عجیب و غریب خود به یکی از قدرتمندترین شخصیت های داستان «بازی تاج و تخت» تبدیل شود. یکی دیگر از صحنه های شوکه کننده اپیزود اول در لحظات پایانی آن رخ داد که اولین قربانی فصل هشتم را گرفت. تورموند غول کش و بریک دونداریون، که از نابودی ایست واچ توسط اژدهای یخی پادشاه شب، والریون، در لحظات پایانی اپیزود آخر فصل هفتم جان سالم به در برده بودند، در قلعه «لَست هارت» با دولوروس اد از نگهبانان شب روبرو می شوند.

Game of Thrones

با هم آن ها گروهی از نگهبانان شب و وحشی ها را تشکیل می دهند که بی صدا به جستجو در قلعه متروکه می پردازند و جسد ند اومبر جوان را پیدا می کنند که روی بدن تکه تکه شده سربازانش و به شکل همان نماد ترسناک وایت واکرها که در فصل اول و دیگر فصول سریال از جنازه قربانیان خود به جای می گذاشتند به دیوار دوخته شده است. آن ها به این نتیجه می رسند که این منظره هولناک پیامی از طرف پادشاه شب است که ناگهان ند زنده شده و جیغ زنان حمله می کند که در نهایت با شمشیر آتشین بریک کشته می شود. جان اسنو قبلا لرد اومبر را پس از این که پدر و خاندانش در نبرد حرامزادگان برای رمزی بولتون جنگیده و کشته شده بودند بخشیده و به لست هارت پس فرستاده بود تا نیروهایش را جمع کرده و به وینترفل ببرد اما ظاهراً پادشاه شب زودتر به لست هارت رسیده و با کشتن او و سربازانش، آن ها را به جمعیت ارتش مردگان خود اضافه کرد.

Game of Thrones

اگر یادتان باشد ند امبر یک نوجوان ۱۱ ساله بود که در فصل هفتم همراه با آلیس کارستارک نزد جان اسنو آمدند و اگر چه انتظار کشته شدن بدست او را می کشیدند اما جان اسنو آن ها را به عنوان رهبران خاندان های خودشان انتخاب کرده و آن ها نیز در مقابل پادشاه شمال زانو زده و سوگند یاد کردند که برای همیشه به خاندان استارک وفادار بمانند. جان نمی خواست که این کودکان را به خاطر گناه و خیانت پدرانشان مجازات کند هر چند سانسا نشان داد که با این تصمیم جان اسنو مخالف است. ند اومبر اولین و تنها قربانی بزرگ اپیزود اول فصل هشتم «بازی تاج و تخت» بود اما مرگ هایی در کشتی سایلنس، متعلق به ناوگان آهنین یورون گریجوی، که در کینگز لندینگ لنگر انداخته بود نیز دیده شد. ثیون گریجوی به قولی که برای نجات خواهرش از دست عمویش یورون داده بود به خوبی عمل کرده و با حمله به کشتی سایلنس او را نجات داد.

Game of Thrones

در اپیزود دوم فصل هفتم، ناوگان آهنین یورون به یارا و حمله برده و نیروهای او همراه با اوبارا و نایمریا سند را به قتل رساندند و در نهایت با به اسارت بردن یارا آنجا را تر کردند. ثیون و مردانش این بار به کشتی سایلنس حمله کرده و پس از کشتن سربازان یورون توانستند یارا را آزاد کرده و به پایک بازگشتند. در آنجا یارا به ثیون می گوید که با نظر او برای پیوستن به زندگان جمع شده در وینترفل موافق است اما او به سرزمین های پدری اش باز می گردد تا پناهگاهی برای دنریس در صورت شکست زندگان فراهم سازد. در زمان حمله نیروهای ثیون، یورون در داخل کشتی سایلنس حضور نداشت و برای دل ربودن از سرسی لنیستر در کینگز لندینگ به سر می برد. روی هم رفته اپیزود «وینترفل» صحنه ای از آماده شدن نیروها برای نبرد بزرگ بود و البته خبر از مرگ های بیشتر و بزرگ می داد.

Game of Thrones

فصل هشتم سریال «بازی تاج و تخت» یکشنبه ها ساعت ۹ شب پخش شده و تنها ۶ اپیزود دارد.

بیشتر بخوانید: ۸ اپیزود بسیار مهمی که پیش از فصل هشتم «بازی تاج و تخت» باید تماشا کرد [قسمت دوم]

مطالب مرتبط
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود