شاید کمتر فیلمی از سینمای ارمنستان دیده باشید. خود من شخصا تاکنون هیچ اثری از سینمای ارمنستان ندیده بودم و پس از تماشای یه وا متوجه شدم که باید بیشتر به سینمای این کشور سر بزنم. یه وا آنقدر فیلم خوبی است که اکرانش در سینمای هنر و تجربه ناراحتی دارد و هر کسی بعد از دیدن فیلم دلش میخواهد که فیلم را به دیگران معرفی کند تا ببینند. به شخصه معتقدم که اگر یه وا در سینماهای عمومی اکران میشد، بخت و اقبال نسبتا خوبی داشت و اگر تبلیغات فیلم درست و جامعتر بود میتوانست به فروش بسیار بهتری دست پیدا کند.
یه وا داستان زنی به همین اسم است که با دخترش به یک شهر مرزی در ارمنستان پناه برده و اینکه چرا به آنجا رفته و اصلا خانهای که به آن پناه برده کجاست، یک به یک و به مرور برای تماشاگر رمزگشایی میشوند. یه وا فیلمی است که لذت بی حد و حصر دیدن یک قصه در قاب پرده سینمایی را به تصویر میکشد و همین داشتن قصه قرص و محکم باعث شده که فیلم بتواند تا لحظه آخر جذاب باشد.
فیلمنامه یه وا هرچند دارای نواقصی است و تا آخر فیلم نمیتواند به برخی سوالات پاسخ شفاف دهد، اما مسیر خودش را درست میرود و هیچ جایی از ریتم نمیافتد. فیلمنامه همچنین کاراکترهای خود را به درستی پرورش میدهد و در میان همه یه وا را تبدیل به ستاره اثر میکند. او زنی است که در برابر همه دنیا ایستاده و میخواهد با فرزندش آسوده زندگی کند، زنی است پرستار که در برابر هجمه همه مردم به تنهایی ایستادگی میکند و یک قهرمان ناب مونث در قاب سینما است.
یه وا تا حد زیادی یادآور فیلم همه میدانند اصغر فرهادی است ولی وقتی میفهمیم که تاریخ ساخت فیلم ربطی به اثر فرهادی ندارد، از این شباهت شگفت زده میشویم تا اینکه آن را یک نقص به حساب بیاوریم. کارگردان آنقدر درست و حساب شده فیلم خود را ساخته که میتوان اثرش را با فیلم چندم اصغر فرهادی مقایسه کرد.
فیلم یه وا داستان حکایت زنی غریب است که وارد یک روستا شده و خودش را شخص دیگری جا میزند. او کم کم با مردم این روستا اخت میگیرد و با اینکه درست مشخص نیست چه نسبتی با اهالی این منطقه دارد و فیلم هم اصراری به واکاوی این مساله ندارد اما یه وا به تدریج عضوی از این روستا میشود. فیلم در پس پرده روایت خود مضمونی ضد جنگ دارد و با داستانکی دقیق و حساب شده پیرامون مینهای باقی مانده از جنگ، فیلم خود را وارد یک توییست داستانی قوی میکند.
غم در لا به لای سکانسهای یه وا جریان دارد و طنز و شادی که در برخی لایههای زیرین فیلم نهفته به قدری ظریف است که فقط بیننده را عاصی نکند. روانشناسی کارگردان در این زمینه ستودنی است و توانسته داستان به شدت غم انگیز و اشکبار خود را جوری به تصویر بکشد که بیننده طاقت بیاورد. فیلم به کودکان قصه خود هم رحم نمیکند و از این حیث یک فیلم کاملا سیاه و جدی شناخته میشود و پایان بندی آن نیز حکم تاییدی بر این ادعاست.
دوربین کارگردان در تک تک صحنهها جای خود را به درستی پیدا میکند و فیلمساز از قصد آنچنان روی جغرافیا و اقلیمی که در آن فیلم را فیلمبرداری کرده تاکید نمیکند تا ثابت کند یه واها در همه جای این جهان وجود دارند؛ زنانی که برای زندگی میجنگند و روی پای خود ایستادهاند.
فیلمهایی از قبیل یه وا در دنیا کم ساخته میشوند و حالا شاهد اثری هستیم که به نوعی فیلمی ساخته شده به صورت مشترک توسط ایران و ارمنستان است. فیلم در برخی سینماهای کشور با دوبله فارسی و در برخی دیگر با زبان اصلی (ارمنی و با زیرنویس فارسی) اکران میشود و بیشک پیشنهاد نگارنده دیدن فیلم به شکل زبان اصلی است. یه وا را باید دید و با غم آشکار و شادی پنهان و ذرههای کورسوی امید آن همراه شد و از دیدن یک قصه ناب لذت برد.
بدون نظر