در کشوری که ۱۰ میلیون نفر همچنان در نوزدهمین سال قرن بیست و یکم میلادی، از سواد خواندن و نوشتن محروم هستند و بیش از ۴۰ درصد جامعه زیر خط فقر زندگی میکنند، مدارسی وجود دارد که شهریه ۱ سال تحصیل در آن، معادل تحصیل سالانه در مقطع دکترای مهندسی هوافضا و دکترای علوم انسانی و هنر در روزگار دلار ۱۳ هزار تومانی است. این روزها، از گوشت و قارچ و کتاب گرفته تا مدرسه رفتن، لاکچری شده است و کم کم باید با عدالت آموزشی در ایران عصر ۱۴۰۰، خداحافظی کرد. ما تنها کشور جهان هستیم که چندین نوع مدرسه اعم از تیزهوشان ونمونه دولتی و نخبگان و فرزانگان و ستارگان و. . داریم.
در تهران، به خصوص مناطق ۱ تا ۳ شهرداری، مدارسی وجود دارد که ورود به آن، بعضا از ورود به دانشگاه سلطنتی استکهلم یا شینهووا چین که در فهرست ۱۰۰ دانشگاه برتر جهان قرار دارند، سخت تر است. در این مدارس، هزینه های ۴۰ تا ۱۰۰ میلیون تومانی برای یک سال تحصیل دانش اموزان اخذ می شود و آن هم پس از برگزاری آزمون کتبی و شفاهی و بررسی های عقیدتی و روانی و انواع و اقسام تست های مختلف! اردوهای اروپا، اکنون بخش جدایی ناپذیر از برنامه های مدارس لاکچری بالا شهر تهران است.
در یکی از این مدارس، خانواده های دانش آموزان اروپایی، به دانش اموزان تهرانی معرفی می شوند تا تبادل دانش آموز صورت بگیرد. به این صورت که یک دانش آموز مثلا هلندی، به مدت چند روز به تهران سفر می کند و در خانه یک دانش آموز تهرانی، مقیم می شود تا با سبک زندگی ایرانیان آشنا شود. در این زمان نیز، دانش آموز ایرانی، در خانه این دانش آموز هلندی، حضور دارد و با سبک زندگی هلندی ها آشنا می شود. خدمات ویزا و ترانسفر با همکاری مدرسه تهرانی انجام می شود و با هزینه خود دانش آموز.
این که دانش آموز پنجم ابتدایی یا دوم متوسطه، در این آشنایی های فورس ماژور ضربتی چند روزه پر هزینه، ان هم در سن ۱۲ تا ۱۶ سالگی، چه چیز خاصی عایدش می شود، بماند . . .
آن چه که مهم است، پرستیژ مدرسه ایرانی است که با فراهم کردن این بستر کار گردشگری آموزشی!، پول خوبی به جیب می زند و تبلیغات غیر مستقیمی برای مدرسه اش در صنعت مدارس لاکچری بالا شهر تهران، دست و پا می کند. نمونه این فوق برنامه های عجیب و غریب در چند سال اخیر بسیار زیاد است و سال به سال نیز به خلاقیت مدیران (بخوانید کاسبان علم) اضافه می شود.
مدارسی که پاتیناژ و زبان فرانسه و ورزش های مختلف را آموزش می دهند و تورهای برون استانی و برون مرزی هم برگزار می کنند، بخش جدایی ناپذیر از تبلیغات اینستاگرامی مدارس در ایام ثبت نام است.
پرداخت شهریه های سنگین برای گذران یک سال تحصیلی (۹ ماهه) در یک مقطع تحصیلی آن هم برای آمادگی شرکت در کنکور سراسری که رقابت همچنان فشرده ای روی دانشگاه ها و رشته های خوب در ان وجود دارد، کمی دور از انصاف است. آن هم در شرایطی که بسیاری از دانش آموختگان دانشگاه های خوب کشور، در شغلی غیر از مهارت و تخصص خود مشغول به کار و امرار معاش هستند و برای شرکت درآزمون آیلتس وتافل و GRE به منظور خروج از کشور، لحظه شماری می کنند!
وقتی می توان ۱۲ سال تحصیلی را با کم ترین هزینه در مدارس معمولی سپری کرد و از فرصت های کمک آموزشی دیجیتالی برای تقویت پایه درسی استفاده کرد و از سال اول دانشگاه، به خارج از کشور رفت، پرداخت صد ها میلیون تومان شهریه برای گذران این مقاطع تحصیلی در ایران توسط برخی از خانواده های ثروتمند، جای تامل دارد.
هزینه ای که می توان برای تحصیل ۱۲ مقطع در ایران پرداخت کرد، می توان با رقم متعادل تری در مدارس معمول تر هزینه کرد و این بودجه را برای تحصیل در دانشگاه عالی در کشوری ممتاز هزینه کرد که بازدهی بالاتری دارد و بخشی از ان را خرج تحصیل کودکان محروم کرد.
این که کودکی زیر ۱۵ سال، در مدارس لاکچری، در آماج زبان ها و کلاس ها و ورزش ها و برنامه های عجیب و غریب قرار بگیرد، تنها طعمه ای لذیذ برای کاسبان علم است. آنها که به دنبال فرمولیزاسیون انتگرال و مندلیف و سینوس با کتابهای میکروطبقه بندی ضربتی . . . . هستند و تنور سرد کنکور این سالها را به طور مصنوعی گرم نگهداشته اند.
امیدواریم روزی، سیستم آموزشی ما نیز مثل فنلاند و ژاپن مترقی شود و مهارت محوری به جای حفظیات محوری و آموزش پولی، جایگزین علم آموزی شرافتمندانه شود و شاهد پرداخت های میلیونی برای گذران ۹ ماه تحصیل پشت کلاس های درس، که آموزشش طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، رایگان است، نباشیم.
براساس گفتههای مجتبی زینیوند، رئیس سازمان مدارس غیردولتی حداکثر شهریه برای مدارس ابتدایی شهر تهران ۹ میلیون و ۴۰۰هزار تومان، دبیرستانهای دوره اول متوسطه حداکثر ۱۱میلیون تومان و برای دبیرستانهای دوره دوم متوسطه به غیر از پایه دوازدهم حداکثر ۱۵میلیون تومان است.
یکی می گفت . . .
دانشگاه نرویم !
از مهارت ، از رابطه حرفه ای ، از کار، خودتان را محروم نکنید !
دانشگاه نرویم !
مگر مدرسه ، زندگی یاد داد که دانشگاه کار بدهد ؟
دانشگاه نرویم !
چون دانشگاه ازاد و غیر انتفاعی ، پولت را می گیرد ، جایش مدرک میدهد که جای کار سرکار بروی .
دانشگاه نرویم !
چون ششصد و چهل هزار نفر پشت کنکور پزشکی به جای رویای روپوش سفید به کار سیاه می رسند .
دانشگاه نرویم!
چون باید خودمان را دوست داشته باشیم ! عمرمان با ارزش است ، حیف نباید بشود در جزوه های شصت صفحه ای دانشگاه فلان . . . .
من در مورد ساسی مانکن حرف نمی زنم ؛ بازی ساسی، یک فریب بزرگ جامعه خواب ماست. اصلا من از این جامعه می ترسم ؛ از جامعه ای که بیست و پنج هزار دانش اموز تشنه دشتیاری را نمیبیند ، بچه هایی که در اصطبل درس می خوانند را نمیبیند ، مساله اش دو و نیم میلیون کودک باز مانده از تحصیل نیست ؛ اما موسیقی ساسی مانکن صدر مسایلش است
حتما ببینید: صبحانه اجباری تا شهریه های نجومی در مدارس لاکچری تهران
بدون نظر