اکران خصوصی فیلم سینمایی «سکوت خبری» روز پنجشنبه ۲۳ خرداد ماه در عمارت خسرو شاهی سرای محلهی جماران برگزار شد. در این مراسم علاوه بر عوامل فیلم و شماری از هنرمندان جوان تئاتر و سینما، اصحاب رسانه نیز حضور داشتند.
«سکوت خبری» اولین فیلم بلند وحید نعمتی است که پیش از آن تجربه ساخت چندین فیلم کوتاه را در کارنامه خود دارد. آقای نعمتی علاوه بر کارگردان، تهیهکننده و بازیگر نقش اصلی مرد اولین اثر بلند سینمایی خود نیز هست. فیلمنامه این فیلم نیز با همکاری آیدا مویدی، بازیگر نقش اول و وحید نعمتی به رشته تحریر در آمده است.
از عوامل اصلی پشت صحنه میتوان به علی جباری به عنوان مدیر فیلمبرداری، اشکان طلوعیان صدابردار، بهنام معتمدی دستیار اول کارگردان، بهرام بهرام مدیر تولید، احمد الهایی مدیر تدارکات، سینا منصوری زاده دستیار دوم و برنامه ریز، رومینا ماهروئی منشی صحنه و زهره صفوی طراح چهره پردازی و کاوه عزیزی تدوینگر، ابراهیم سالمی نژاد آهنگساز و عبدلرضا حیدری به عنوان طراحی و ترکیب صدا نام برد.
بازیگران اصلی فیلم سینمایی سکوت خبری، آیدا مویدی، وحید نعمتی، محمد فراهانی، میلاد دلان، شیما پروهان،حامدسوری ،عقیل بهرامی، احسان ملکی، نیما ذاکر، افسانه باغبانی به همراه ۴۹ بازیگر جوان تئاتر هستند.
گفته میشود این فیلم برای نمایش و حضور در جشنوارههای داخلی و خارجی آماده شده است.
نگاهی به فیلم سینمایی «سکوت خبری»
در مورد فیلم سینمایی «سکوت خبری» اولین جملهای که میتوان گفت این است: مغلمهای از رویدادهای اخیر ایران در یک فیلم ۹۰ دقیقهای به تصویر کشیده شده؛ آشفتهبازاری از همه چیز و هیچ.
فیلم با یک مصاحبه تلویزیونی که اتفاقا به صورت لایو در اینستاگرام هم در حال پخش است، آغاز میشود. همین اول فیلم متوجه میشویم که شبکههای اجتماعی در روند داستان نقش موثری خواهند داشت.
نقش اول فیلم، «آرش طاعی» (وحید نعمتی) درون مبل چرمی قهوهای رنگی فرو رفته و آماده مصاحبه است. خانم خبرنگار با بازی بسیار مصنوعی و لحن خشک که به هیچ وجه به خبرنگار جنجالی شبیه نیست، پس از چندین بار اطمینان دادن به عوامل برگزار کننده مصاحبه که هیچ خطایی مرتکب نخواهد شد، ناگهان سوالی چالشبرانگیز از آرش طاعی میپرسد و همه عوامل در بهت فرو میروند: آقای طاعی در مورد «کژال هناره» برای ما بگید، چه اتفاقی برای ایشون افتاد؟»
تعجب و همهمهی ایجاد شده بدنبال این سوال، به بیننده این تلنگر را میزند که با مسالهای جدی و حتی جنایی طرف است. شک و دودلی آرش طاعی برای پاسخگویی نیز بر این شک میافزاید. در همین جا بیننده این را نیز متوجه میشود که خانمی که نامش ذکر شده باید کرد باشد زیرا اسم و فامیل او کاملا کردی است.
«سکوت خبری» به این ترتیب آغاز میشود و در ادامه کلیشههای سینمای ایران یکی پس از دیگری در کنار هم ردیف میشوند.
اول از همه شاهد برخورد یک پسر آسمانجل و عاشق فیلمسازی با یک دختر (مثلا) متفاوت و عشق بازیگری در کنار کیوسک روزنامهفروشی هستیم. کلیشه عشقهای هیجانی و ازدواجهای بدون فکر که میتوان از همان ابتدا، آشفتگی آینده آنها را حدس زد.
کلیشه دوم، بیتفاوتی نقش اول زن به مسایل مادی است که نوعی عشقِ افسانهای را یادآور میشود که بسیار کودکانه ترسیم شده؛ اینکه زن هیچ درخواستی ندارد و فقط و فقط میخواهد در کنار عشقش زندگی را آغاز کند. کلیشهای که در سینمای دهه ۷۰ شاید جذاب به نظر میرسید اما در عصر جدید چنین رابطههایی کاملا دور از ذهن و نچسب است.
در میان همه اینها، بحث یادگیری زبان آلمانی و مهاجرت کژال هناره به میان کشیده میشود و به موازات آن بیکاری آرش طاعی و تلاش مستمر کژال هناره برای یافتن نقشی در یک نمایش یا فیلم نیز تصویر میشود. موضوع دیگری که در این قسمت فیلم به عشق و عاشقی و بیکاری و بیپولی و مهاجرت افزوده میشود، «نگاه جنسیتی جامعه به زن» است. هر کجا که کژال هناره میرود همچون کالا با او برخورد میشود. همه بدنبال این هستند که به نقش اول زن پیشنهاد دوستی و رابطه بدهد. با این صحنهها بیننده متوجه میشود که کژال هناره از این وضعیت جامعه به ستوه آمده است.
مرد داستان هم بدنبال یافتن سرمایهگذار مالی برای ساخت اولین فیلم بلند خود است. در میان صحبتهای این زوج متوجه میشویم که زن چندین تئاتر خوب در کارنامه خود دارد و مرد نیز چندین فیلم کوتاه ساخته است. نویسنده قصد دارد نشان دهد، درست است که این دو نفر بیکار هستند اما عقبهی خوبی دارند و در رشتهی خود کاملا حرفهای هستند! آنها تن به هر کاری نمیدهند که فقط فیلمشان ساخته شود. مثلا آرش طاعی حاضر نیست سانسورهای اجباری را در فیلمنامهاش اعمال کند تا بلکه سرمایه ساخت اولین اثر سینمایی بلند خود را بدست بیاورد. یا مثلا کژال هناره حاضر نیست برای تست بازیگری پول زور به موسسههای هنری سواستفادهکننده بدهد.
در کنار این زوج یک شخصیت مرد دیگری نیز وجود دارد که دوست همیشه همراه و شاد آرش طاعی است و دربهدر دنبال تهیهکننده برای فیلم بلند آرش است. بازی این شخصیت از بقیه افراد قابل قبولتر است و شوخیهایی که میکند باورپذیرتر از بازی وحید نعمتی و آیدا مویدی است.
وقتی در بالا اشاره کردم مغلمهای از همه اتفاقات جاری ایران، بیراه نگفتهام، بدنبال مسایل عاشقانه، مهاجرت، اینستاگرام، نگاه جنسیتی، بیپولی، بیکاری، سواستفاده شرکتها و ارگانها از ناآگاهی مردم، موضوع دیگری که وارد داستان میشود تا به صورت خام و کاملا سطحی به آن پرداخته شود، مقوله «خیانت» و «خودکشی»است. از همه بدتر اینکه این عمل قیبح را به موضوع شبکههای اجتماعی، «آقازادهها» و «ثروت بادآورده» گره میزند.
وحید نعمتی با آسمانریسمان به هم بافتنهای طولانی معلوم نیست چه هدفی را در فیلم خود دنبال میکند. خودش بیان داشته که «سکوت خبری» روایتگر عاشقانهای متفاوت است. اما در انتهای فیلمی که روند بسیار کند، حوصلهسربر و از این شاخه به آن شاخه پریدنهای پیاپی دارد، تنها چیزی که به ذهن بیننده میرسد این است که: دغدغهی این فیلم چه بود؟! این در حالیست وحید نعمتی پس از پایان فیلم، با استناد به اولین ساختهی بلندش خود را «هنرمند دغدغهمند و دلسوز» نامید!
به صورت کلی باید گفت، اینطور به نظر میرسد که «سکوت خبری» با تعدد موضوعات خود قصد دارد همه مردم ایران با هر سطح سلیقه و سواد را راضی نگه دارد اما از آنجا که گنجاندن سوژههای مهمی که هر کدام ارزش ساعتها فیلمسازی را دارند در یک اثر سینمایی، نه تنها نتیجهی خوبی نداشته که به جرات میتوان گفت فاجعهای برای نسل جوان است که دغدغهی بزرگ شدن دارند. تعجب اینجاست که وحید نعمتی چگونه توانسته وقت و هزینهی خود را برای ساخت تکرارِ مکررات سینمای ایران صرف کند وقتی میتوانست با موضوعی نو و نگاهی جدید، نامی تازه باشد در میان نامآوران سینما.
اتفاقا فیلم بسیار واقعی ای بود؛ تمام چیزهایی که شما نامش را کلیشه میگذارید و بازگو کردن و نمایش دادن آنرا دروغ میپندارید واقعیت جامعه است! مثلا نگاه جنسیتی به زنان؛ البته در حرفه های مختلف متفاوت است؛ و حتی در حرفه ما که مهندسی هستیم هم وجود دارد چه برسد به سینما!!!
ضمن اینکه پسر آسمان جل ابتدای فیلم تحصیلکرده دانشگاه بود ولی شما چون خوشتان نیامده نامش را اینگونه گذاشتید…
نقدتان فقط برای سرپوش گذاشتن به دردهای واقعی جامعه است وگرنه فیلمش حرف نداشت…
خسته نباشید آقای نعمتی، خانم مویدی و بازی بهتر آقای فراهانی
باسلام وخسته نباشید به همه عوامل مخصوصا آقای نعمتی وخانم مویدی راستش من دومرتبه فیلم رودیدم ودقیقا دست روی نقطه حساس گذاشتین مطمئنم مخاطب ارتباط خوبی بافیلم برقرارخواهدکرد،دست مریزاد.
اتفاقا با اینکه بازیگر های نقش های اصلی هر دو جدید بودند و تازهکار فیلم بسیار خوب و جذابی بود.به موضوعات واقعی پرداخته بود که ایران و مردم دچارش هستن و موضوعاتی بود که فکر مردم (حداقل جامعه هنری) درگیرش هست.درکل بسیار فیلم زیبایی بود