رسیدن به موفقیت به زمان بسیار زیادی نیاز دارد. هیچ وقت آدم نمیتواند در زمانی که مدنظرش است به جایگاه یا درآمد دلخواهش دست پیدا کند. اما چرا راه رسیدن به موفقیت تا این اندازه طولانی است؟
واقعیت این است که هیچکسی یک شبه در زندگی موفق نمیشود. در زیر ۱۰ دلیل از زبان افراد مختلف را برایتان نوشتهایم که در نوع خود خواندنی هستند.
۱- کارهای درست و ارزشمند را در اولویت قرار نمیدهید
سخت کار کردن شاید یکی از ملزومات رسیدن به موفقیت باشد، اما کارهایی که مفید و ارزشمند باشند نه هر کاری. در طول روز، فقط شماری از فعالیتها در اولویت اصلی قرار دارند و بقیه کارها فقط پوششدهنده هدف مرکزی بشمار میروند. به همین خاطر، بهتر این است به جای کار کردن برای ساعات طولانی، کمی از فعالیتهای خود فاصله بگیرید، از دور به چشمانداز اصلی خود بنگرید و فعالیتهای اصلی و ارزشمند را انتخاب کنید. سپس برای آنها برنامهریزی کرده و انجامشان دهید.
این کار مثل باشگاه رفتن است؛ شما میدانید که با ورزش کردن علاوه بر حفظ سلامت جسمانی، اندام متناسبتر و روحیه بهتر خواهید داشت، اما با همه این آگاهیها فقط یک بار در هفته باشگاه میروید؛ در صورتی که میتوانید روزانه ۲ ساعت ورزش کنید و به نتیجه موردنظر برسید.
به صورت کلی، همه چیز (در زندگی و کار) به انتخاب بستگی دارد. وقتی انتخاب درستی داشته باشید، موفقیت بیشتری برای خود رقم خواهید زد. بعلاوه، باید بیاموزید که کدام فعالیتها بر باقی مسایل اولویت دارند.
۲- شما به اندازه کافی شکست نخوردهاید
همه این جمله را شنیدهایم که میگویند: «شکست پلی است به سوی پیروزی». این جمله کلیشه نیست و واقعیت دارد. شما اگر به اندازه کافی خطا نکنید، نمیتوانید راه درست را پیدا کنید. اگر هنوز نتوانستهاید به موفقیت دست پیدا کنید، به این معنی است که احتمالا زیاد شکست نخوردهاید.
وقتی شما مشغول خوشگذرانی و تفریح هستید، بقیه در تلاش برای دست یافتن به جایگاههای بالاتر در زندگی هستند. آنها با سعی و خطا تلاش میکنند مسایل جدیدی در زندگی بیاموزند. این را بدانید، تا زمانی که از کنج راحتی خودتان بیرون نیایید و ریسک نکنید، پیشرفتی هم در کار و زندگیتان ایجاد نخواهد شد.
هر بار که با شکست مواجه شوید، تجربهای جدید میآموزید و چهبسا مهارتی به تواناییهایتان افزوده میشود.
۳- به این باور نرسیدهاید که موفقیت «میانبُر» ندارد
در گذشتههای دور در سال ۱۹۱۹ میلادی، والتدیزنی به شهر کانزاسسیتی نقلمکان کرد تا به عنوان نقاش در یک روزنامه مشغول کار شود. اما خیلی زود او به خاطر «نداشتن خلاقیت و ایدههای ناب و نو» از شغل خود اخراج شد. پس از اخراج شدن، والت دیزنی با یک تئاتر محلی برای تهیه کارتون قراردادی بست که Laugh-O-Grams نام داشت. با اینکه نمایش آنها بسیار محبوب بود اما به لحاظ مالی با شکست مواجه شدند و آقای دیزنی رسما ورشکست شد. حدود ۲۰ سال طول کشید تا او به موفقیت دست پیدا کند.
در پاییز سال ۱۹۳۷ میلادی بود که والت دیزنی کارتون سفیدبرفی و هفت کوتوله را منتشر کرد. این برنامه ۱.۵ میلیون دلار فروش داشت و ۸ جایزه اسکار دریافت کرد. یعنی همان موفقیتی که او بشدت دنبالش بود.
موفقیت والت دیزنی حدود ۲۰ سال طول کشید و این دلیلی بر اثبات این حرف است: موفقیت میانبر ندارد.
۴- هر فردی منطقه زمانی خاصِ خود را دارد
نباید همیشه منتظر این باشید که در جوانی به موفقیت دست پیدا کنید. هر فردی منطقه زمانی ویژهی خود را دارد. بعضیها در دهه ۲۰ زندگی به خواستههایشان میرسند و برخی در ۶۰ یا ۷۰ سالگی. دلیلش این است که موقعیت و شرایط زندگی افراد مختلف با یکدیگر متفاوت است.
شاید زاکربرگ در دهه ۲۰ زندگی با فیسبوک به موفقیت دست یافت اما بنیانگذار KFC در سن ۶۰ سالگی سوخاریهای جذابش را وارد صنعت غذایی جهان کرد.
۵- شکستها باعث گیجی و درجا زدن شما شدهاند
شکست خوردن بسیار ترسناک است. مخصوصا اگر در کاری سرمایهگذاری کنید و همه پولتان هدر برود. اما نباید در جا بزنید. نباید مسخ شکست بشوید.
همه مردم دوست دارند موفق شوند اما اغلب آنها میخواهند بدون خطر کردن و قربانیدادن به این هدف دست پیدا کنند. چنین امری تقریبا غیر ممکن است. شما برای رسیدن به موفقیت باید شهامت ریسک کردن را داشته باشید. تا زمین نخورید نمیتوانید بار دیگر محکمتر روی زمین گام بردارید.
کسانی که از دست دادن پول برایشان ترسناک است، همه سرمایه خود را در بانک نگه میدارند. پسانداز بد نیست اما سرمایهگذاری بهتر است؛ با سرمایهگذاری میتوانید سود خود را چند برابر کنید اما با پسانداز فقط از پولی که دارید محافظت میکنید و هیچ مبلغی به آن افزوده نمیشود.
۶- همه تمرکز خود را روی مسایل منفی گذاشتهاید
سخت گرفتن به خود بسیار خوب است اما نباید در این کار زیادهروی کنید. با تمرکز کردن روی اشتباهات در واقع خود را از قرار گرفتن در مسیر درست دور میکنید.
رشد شخصی به این معنی است که با سعی و تلاش تغییرات روزانه در زندگی خود ایجاد کنید. اما اغلب افراد با تمرکز روی ترس از نتیجه کارها، از ریسک کردن و ایجاد تغییر در زندگی میترسند و در نتیجه در جا میزنند. این را بدانید که از دل ترسها هم میتوان به موفقیت دست پیدا کرد.
در حقیقت، مردم با دستکم گرفتن تواناییهای خود و مقاومت در برابر تغییر از رشد شخصیت و رسیدن به موفقیت خودشان پیشگیری میکنند.
۷- تصویر کامل و دورنمایی از اهداف خود ندارید
گاهی افراد همه تمرکز خود را روی جزئیات هدفشان میگذارند و فقط از نزدیک به آن نگاه میکنند. اما درست این است که چند قدم عقب بروید و از دور هدف و فعالیتهای خود را تماشا کنید.
ببینید آیا هدفتان از دور هم همانقدر جذاب و زیباست؟ با گذشت زمان، عقاید افراد تغییر میکند. آنها میتوانند شناخت بهتری نسبت به خود داشته باشند و دیدگاهشان نیز واقعگرایانهتر میشود. البته منظور این نیست که هدف اولیه بر اساس ناآگاهی اتخاذ شده اما پس از گذشت زمان و قرار گرفتن در موقعیت، میتوان دیدگاههای کاملتر و سازندهتری داشت.
به این هم توجه داشته باشید که اگر تاکنون به موفقیت دست نیافتهاید به این معنی نیست که شکست خوردهاید.
۸- «دوره روی تخم خوابیدن» را فراموش کردهاید
همه چیز در جهان دورهای ساکن و در حالت انتظار دارد که «دوره نهفتگی» میگویند. مثل زمانی که پرنده روی تخم میخوابد تا جوجه شود. ۲۱ روز طول میکشد تا جوجه سر از تخم در بیاورد، این دوره برای انسان حدود ۹ ماه است. از بسته شدن نطفه تا موجود شدن، در همه مسایل جهان رواج دارد. دلیلش این است که همه چیزهای مهم و بزرگ دنیا به زمان نیاز دارند.
هر چه هدفی بزرگتر باشد، به زمان بیشتری برای محقق شدن نیاز دارد.
۹- اهدافی که تعیین میکنید واقعبینانه نیستند
نوشتن هدف و ترسیم نقشه راه در رسیدن به موفقیت بسیار مهم است. اما این اهداف باید واقعبینانه باشند.
گاهی ممکن است برای گرفتن تایید و جلب توجه دیگران، اهدافی برای خود تعیین کنید که بر اساس اصول و واقعیتها بنا نشدهاند. یا ممکن است کارهایی را بنویسید که هنوز آمادگی انجام آنها را ندارید. این مسایل باعث میشوند در مدت زمان کوتاهی ناامید شوید و احساس ترس و ناامنی شدید پیدا کنید.
با تعیین اهداف کوچک اما قابل دستیابی، با سرعت و انگیزه بیشتری میتوانید به سوی هدف اصلی گام بردارید.
۱۰- شاید شما پشتیبان و انگیزه کافی ندارید
یکی از دلایل موفق نشدن در کار میتواند این باشد که شما انگیزه و اشتیاق خود را از دست دادهاید. شاید چیزی که الهامبخشتان بوده دیگر وجود ندارد. ممکن است در اطراف شما افراد الهامبخش جود نداشته باشند. یک نگاهی به پیرامون خود بکنید، آیا دوستان و نزدیکان حامی و پشتیبان شما هستند؟ آیا به ایدههای بزرگ و کوچک شما احترام میگذارند و به آن ایمان دارند؟ اگر این طور نیست، سعی کنید از افراد منفی و کسانی که آیه یاس میخوانند فاصله بگیرید و به مسیری که مطمئن هستید درست است، قدم بگذارید.
بدون نظر