در قسمت اول ۱۰ قدم برای میلیاردر شدن در عرض ۵ سال برایتان نوشتیم که باید تجسم و تصویر درستی از هدف داشته باشید، باید به حرفهای بازدارنده اطرافیان بیتفاوت باشید، باید برای خود اهداف کوچک مشخص کنید تا در کنار هم شما را به هدف بزرگتر برسانند. همچنین نوشتیم که بهتر است هر ۹۰ روز یک بار چند روز استراحت کنید و در خلال این استراحت، دستاوردها و روند پیشرفت خود را مورد بررسی قرار دهید.
در این قسمت میآموزیم که چگونه سبک زندگی و محیط زندگی خود را تغییر دهید و به یک شنونده عالی و انسان موفق و میلیاردر تبدیل شوید. همراهمان باشید.
۳- تغییر روند عادی زندگی در مسیر رسیدن به هدف / شرایط اوج
نویل گودارد: خود را در شرایطی فرض کنید که همه رویاهایتان به واقعیت پیوسته است.
تا به اینجا یک چشمانداز بزرگ با جزئیات کامل برای آینده خود ترسیم کردهاید که الهامبخش شماست.
همچنین، اهداف کوتاهمدت ۹۰ روزه هم برای ساخت اعتمادبهنفس و حفظ روند کارها در مسیر درست مشخص کردهاید.
در این مرحله، به زندگی روزمرهای نیاز دارید که شما را در مسیر درست حفظ کند.
اگر بتوانید هر روز خود را در جریانِ کارهایی که باید انجام دهید قرار دهید و به روشی زندگی کنید که از راه درست خارج نشوید، احساس بسیار خوبی نسبت به خود خواهید داشت.
این وظیفه شماست که تا حد امکان زندگی خود را سازماندهی کنید تا همیشه در مسیر درست باشد. در روانشناسی، جاری بودن را به حضور در منطقه هم تعریف میکنند. در چنین شرایطی، ذهن شما تصور میکند که کاملا پرانرژی و متمرکز هستید، کارها به درستی پیش میروند و شما هم لذت میبرید.
به طور خلاصه، در جریان بودن یعنی اینکه کسی شیفته کاری شود که انجام میدهد و فاصله زمانی و مکانی دستیابی به موفقیت از بین میرود.
این بهترین روش زندگی است.
وقتی جریان زندگی در راستای اهداف باشد، عملکرد شما نیز بهبود مییابد.
بهتر شدن امور سبب پدیدار شدن اعتمادبهنفس میشود.
اعتمادبهنفس هم بستری برای شکلگیری رویاپردازی و هیجانزده شدن است.
هیجانزده شدن و تصویرسازی کمک میکند تا بزرگتر و بهتر فکر کنید و زندگی متفاوتی برای خود متصور شوید.
با آگاهی از همه این مسایل، بسیار مهم است به این فکر کنید چرا بیشتر مردم در اغلب مواقع در جریان نیستند و موزون رفتار نمیکنند. جای تعجب نیست، این مساله به اولین کاری که در صبح انجام میدهید مربوط است. موتور نیروی محرک با اولین تصمیم صبحگاهی شما روشن میشود. به جای اینکه مردم خود را در شرایط آگاهی و در جریان بودن زندگی قرار دهند، بیشتر آنها بدون اینکه متوجه باشند وارد فاز واکنشی میشوند.
مردم محصول عادت نیستند، آنها ساختهی محیط هستند. بر اساس گفتههای استاد روانشناسی و رفتارشناس دانشگاه استنفورد، BJ Fogg، طراحی کردن زندگی، اراده را در هم میشکند. طراحی کردن یعنی شما تعیین کنید که کارها را چگونه انجام دهید. بیشتر مردم محیط اطراف خود را برای رشد کردن و جاری بودن طراحی نمیکنند. در عوض، محیط اطراف مردم و زندگی آنها عوامل متعددی برای حواسپرتی میسازد که با پیشرفت و جاری بودن در مسیر رسیدن به هدف مغایرت دارد.
جاری بودن یعنی چیزهایی که باید برای آنها طراحی کنید.
باید زندگی خود را جاری ترسیم کنید. باید به آن متعهد باشید. دلیل اینکه جریان در ورزشهای شدید امری معمولی است این است که این ورزشها به تعهد، خطر و تمرکز بسیار زیادی نیاز دارند.
اگر راننده موتورکراس، هنگام پرش از روی تپه شنی با ارتفاع ۴۰ متری تمرکز خود را از دست بدهد، احتمالا خواهد مرد. چنین شرایطی به در جریان بودن عمیق نیاز دارد.
جاری بودن با زیاد فکرنکردن همراه است.
در جریان بودن وقتی بدست میآید که اجازه دهید برخی امور به وقوع بپیوندند.
به طور مثال، وقتی یک پست برای سایت مینویسید، بهترین نوشته شما زمانی شکل میگیرد که از فکر کردن همزمان دست بردارید. فقط اجازه دهید کلمهها جاری شوند.
اینگونه است که عملکرد عالی شکل میگیرد. خود را در مرحله آمادهسازی قرار دهید و سپس اجازه دهید بدن بقیه کارها را صورت دهد.
در مورد عادتهای روزمره صبحگاهی، اولین هدف این است که خود را در جریان امور و در حالت اوج قرار دهید. سپس بقیه اتفاقها بر همین اساس روی خواهند داد.
برای تغییر محیط اطراف خود اول باید طرزفکر خود را تغییر دهید.
آیندهی دلخواه و زندگی موردنظرتان را در ذهن مجسم کنید. به خود یادآوری کنید که میخواهید همه این چیزها را بدست بیاورید. اینجاست که مغز و ذهن و روح شما که باور دارند شما به این نتیجه میرسید، شما را در راستای تحقق آن هدایت خواهند کرد.
با انجام کارهای متفاوت میتوانید طرزکار مغز خود را تغییر دهید.
این همان چیزی است که برای تغییر عادتهای روزمره صبحگاهی به آن نیاز دارید. به جای تمرکز روی عادتها و اعتیادها، به خواستهها و تمایلات خود فکر کنید.
- چه کاری دوست دارید انجام دهید؟
- خود را در آن حالت متصور شوید.
- آن را احساس کنید.
- فرض کنید همه آرزوهایتان برآورده شده است و به همه خواستههای خود رسیدهاید.
- این را بیاموزید چیزی که میخواهید را میتوانید بدست بیاورید.
- قولها و تعهدهای بزرگ به خود بدهید.
- برای دستیابی به آنها در زندگی واقعی خود روی خود سرمایهگذاری کنید.
- شروع کنید، همین الان، بر اساس واقعیت رفتار و عمل کنید.
۴- محیط پیرامون خود را برای شفافیت، بازیابی و خلاقیت طراحی و مهیا کنید
راجر همیلتون: بسیاری از مردم تصور میکنند که ما مخلوق عادتهای خود هستیم، اما این طور نیست. ما مخلوق محیط هستیم.
برای بهروزرسانی زندگی خود، نمیتوانید فقط هدف مشخص کنید، عادت صبحگاهی تعیین کنید و متفاوت عمل کنید.
شما باید محیط اطراف خود را تغییر دهید.
باید محیطی که در آن نفس میکشید با برنامههایی که برای آینده دارید همخوانی داشته باشد.
شما به محیطی نیاز دارید که نه تنها همراستای ارزشها و دیدگاههای شما باشد، بلکه به پیش راندن آنها کمک کند.
محیط زندگی بسیاری از مردم همانند رودخانه وحشی است که در خلاف جهت آنجا که میخواهد، حرکت میکند. در چنان مسیری، حرکت کردن در خلاف جهت آب به اراده و نیروی زیادی نیاز دارد. به همین خاطر بسیار خستهکننده و انرژیگیر است. اما در عوض، اگر محیط را متناسب با اهدافتان تغییر شکل دهید، نه تنها به دست و پا زدن اضافی نیازی ندارید، بلکه خیلی راحت و سریع روی موج موفقیت سر میخوردید.
شما باید اطراف خود را با افرادی پر کنید که الهامبخش شما هستند.
معمولا با چه تعداد مدل الگویی مواجه میشوید؟
محیطهای گوناگون، اهداف گوناگون بدنبال دارند. شما باید بخشهای مختلف زندگی خود را از هم تفکیک کنید، باید برای استراحت یک محیط مجزا در نظر بگیرید، برای تمرکز، برای کار، برای مدیتیشن، برای شفافاندیشی، برای تفریح و برای هیجان باید محیطهای جداگانه داشته باشید.
هر چقدر به لحاظ فکری بیشتر رشد کنید، بهتر متوجه میشوید که شما و محیط اطراف شما دو بخش از یک فضای واحد هستند. نمیتوانید هرگز خود را از محیط زندگیتان جدا کنید. بنابراین، باید در مورد محیط زندگی خود سختگیر و وسواسی عمل کنید.
به این معنی که مثلا در فضایی که برای ریکاوری (بازیابی) در نظر گرفتهاید، موبایل حضور نداشته باشد. یا مثلا اگر قصد دارید برای ریلکس کردن به دریا بروید، این لحظههای ناب و خوشایند را با عکس و موبایل و شبکههای اجتماعی خراب نکنید.
وقتی یک بخش از یک فضای بزرگ را تغییر دهید، میتوانید بقیه سیستم را هم به تدریج تغییر دهید.
۵- روی نتیجه کار تمرکز کنید نه عادتها و فعالیتها
فوربس: در یک مکالمه مودبانه، ممکن است همه ما بگوییم که افراد موفق را برای سختکوشیها، عادتهای مثبت و قوانین سفن و سختی که دارند، تحسین میکنیم. اما این واقعیت ندارد. با یک بررسی ساده و سرانگشتی میتوان متوجه شد بین حرفهایی که بسیاری از ما در مورد احترام گذاشتن میگوییم با آنچه افراد موفق در زندگی واقعی انجام میدهند، یک فاصله و تفاوت بزرگ وجود دارد. این را در ذهن داشته باشید، چیزی که بیشتر مردم برایشان مهم است نتیجه کار آنهاست و بقیه چیزها فقط محرک به حساب میآیند.
این مساله کاملا خندهدار است: این روزها میشنویم که مردم در مورد بیاهمیت بودن نتیجه و هدفگذاری صحبت میکنند.
این حرفها بیمعنی هستند.
اینها همه دروغی بیش نیست.
هیچ کاری در زندگی به عادت و روند انجام آن مربوط نیست و درست برعکس، در مورد نتیجه و هدفش است.
دلیل اینکه ما، انسانهای موفق را تحسین میکنیم به خاطر نتیجه بسیار خوبی است که بدست آوردهاند. افراد بیشماری در دنیا هستند که عادتهای الهامبخش و خوبی دارند اما چون نتیجه مهمی نگرفتهاند، پس برایشان ارزش خاصی قایل نیستیم.
تیم فریس در کتاب «بدن ۴ ساعته» عبارتی با عنوان «یک دوز کوچک از موفقیت» را چنین تعریف کرده است: به طور اساسی، کمترین میزان تلاش برای رسیدن به هدف والا. برای اینکه تخممرغ به نقطه جوش برسد به ۲۱۲ درجه حرارت نیاز است. هر میزان حرارت بیشتر در واقع هدر دادن انرژی است.
بنابراین، نتیجه دلخواه شما چیست؟
موثرترین روش برای کسب نتیجه موردنظر چیست؟
این هدف است که روند کار را مشخص میکند، نه کارها. بعلاوه، این نتیجه کار است که پروسه آن را مشخص میکند. اگر به نتیجه دلخواه نرسید، ملزم به تعیین روند جدید هستید.
همچنین، ما در فرهنگی زندگی میکنیم که عادتها و عملکردها همه جا حضور مستمر دارند. هیچکدام از این مسایل به تنهایی مفهومی ندارند و فقط زمانی معنادار میشوند که برای یک هدف مشخص انجام شوند.
عملکرد هر فردی از دیگری متفاوت است به این خاطر که اهداف آدمهای مختلف با هم فرق دارد. همیشه این هدف و نتیجه کار است که راههای انجام آن را مشخص میکند.
در واقعیت، هدف روش زندگی را مشخص میکند. شما هدفگذاری میکنید و آن زندگی شما را سازمان میبخشد. به محض رسیدن به آن هدف و نتیجه، دوباره هدفی نو تعیین میکنید و دوباره از نو زندگی را سازماندهی میکنید.
اهداف وسیله هستند نه نتیجه.
اهداف وسیلهای برای رشد و موفقیت و انجام کارها هستند.
برای ۵ قدم بعدی در راستای میلیاردر شدن در عرض ۵ سال باید به موارد زیر اشاره کنیم:
۶- یک شخصیت موفق را به عنوان الگو برای خود در نظر بگیرید: از رفتارهای او یاد بگیرید، روشهایش را مورد بررسی قرار دهید و سعی کنید کارهای او را بر اساس سبک زندگی خود تغییر داده و انجام دهید.
۷- به یک شنونده و ناظر بینظیر تبدیل شوید: اول یاد بگیرید و مسایل زندگی را بیاموزید، سپس بخواهید که دیگران شما را درک کنند. گوش فرادادن و شنونده خوب بودن به تمرین نیاز دارد، اما در زمان کوتاهی قابل دستیابی است.
۸- تمرکز خود را روی «چه کسی» بگذارید نه «چگونه»: از پرسیدن «چگونه» دست بکشید و بپرسید: «چه کسی»
۹- به طور مرتب ارزشها و تعریف خود از موفقیت را آپدیت کنید: اگر با ۱۲ ماه گذشته خود فرق چندانی ندارید، یعنی به اندازه کافی رشد نکردهاید.
۱۰- وقتی متوجه میشوید زمان تغییر فرارسیده، معطل نکنید: وقتی یک کار را همیشه و همیشه تکرار میکنید، چگونه انتظار دارید که نتیجه آن عوض شود؟
بدون نظر