حسادت یکی از رذائل اخلاقی است که نه تنها برای دیگران، بلکه برای خود فرد حسود آثار منفی بیشماری بدنبال دارد.
حسد در گفتار، کردار، رفتار و فعل و انفعالات روحی ظاهر میشود و حتی گاهی به گونهای ظهور میکند که نمیتوان آن را تشخیص داد.
افراد حسود همیشه نگاه منفی به پیشرفت و تلاش دیگران دارند و این مساله پیامدی جز آزرده خاطر کردن ذهن و روح خودشان ندارد و هیچ سودی از این کار نمیبرند. همچنین حسادت مانع از پیشرفت خودشان نیز میشود. اغلب حسودها تصور میکنند دیگران توانایی و استعداد و شایستگی مقام و جایگاه بالا را ندارند.
گفتنی است که حسد با غبطه فرق دارد. ما از غبطه خوردن درس می گیریم و پیشرفت می کنیم، اما با حسادت سقوط می کنیم.
حسادت باعث نزول خصایص انسانی میشود. انسانهای حسود آرزوی از بین رفتن نعمت و حال خوب دیگران را دارند و وقتی با کسی دشمن میشوند هیچ خیری را برای او نمیخواهند و از خوشحال بودنش ناراحت میشوند. اما سوال این است که چرا انسانها حسادت میکنند؟
بیشتر بخوانید: هر آنچه لازم است تا در مورد «اضطراب» و «بدبینی» بدانید
چه چیزی باعث به وجود آمدن حسادت میشود؟
حسادت اندک در رابطههای عاطفی و عاشقانه کاملا طبیعی است. تقریبا همه انسانها در رابطههای خود کمی حسادت را تجربه میکنند. دلیلش هم این است که رابطه خود را در خطر میبینیم و ترس از داشتن عشقمان ما را حسود میکند.
اما اگر این حسادت گسترده شود و به بقیه زوایای یک رابطه نفوذ کند، دردسرساز خواهد شد و در نهایت به ختم یک رابطه منتهی میشود.
متخصصان روانشناسی تکاملی سالها زمان خود را صرف تحقیق در مورد حسادت کردند. نتیجه این تحقیقات گسترده نشان داد مردها بیشتر به تیپ، ظاهر و اندام دیگران حسادت میکنند و این در حالیست که زنان در مسایل عاطفی و احساسی بیشترین میزان حسادت را از خود نشان میدهند.
با اینکه دلایل حسادت زنان و مردان با هم فرق دارد، اما سه عامل اصلی حسد در جهان هست که هم زنان و هم مردان درگیر آن هستند:
- عدم امنیت
- وسواس فکری
- شخصیت پارانویا (پارانوئید)
یکی از عوامل حسادت در افراد «عدم امنیت» است
احساس ناامنی و تزلزل یکی از اصلیترین دلایل حسادت است. این حس اغلب در نتیجه «عقدهی حقارت» شکل میگیرد که یک اختلال پزشکی نیست اما پایه و اساس احساس ضعف و اعتمادبهنفس پایین است.
وقتی یک زن یا یک مرد به اندازه کافی اعتمادبهنفس نداشته باشد، خودش را ارزشمند و خوب نمیداند و به همین خاطر همیشه میترسد که فردی دیگر (که بهتر از اوست) عشقش را از دستش در نیاورد.
بسیار مهم است بدانید که حس ناامنی در زنان و مردان به هیچ عنوان مطلق نیست. ممکن است فرد در زندگی اجتماعی خود بسیار قوی و موفق باشد، اما در رابطه عاطفی به یک فرد حسود تبدیل شود. در چنین حالتی میتوان گفت این فرد دچار حس عدم امنیت است؟ خیر اما استعداد آن را دارد که در رابطه عاشقانه خود به انسانی شدیدا حسود بدل شود.
عامل دیگر حسادت انسانها «وسواس فکری» است
یکی از روانشناسان برجسته آمریکا نوشته: یکی از مراجعین من یک خانم ۲۰ و چند سالهای بود که در همه رابطههای عاطفی خود دچار حسادت شدید میشد. از نظر پزشکی، او دچار اختلال وسواس فکری-عملی شدید بود. مغز این دختر همیشه مشغول بود و دایما در حال ساختن دلایل جدیدی برای اضطراب، نگرانی و استرس بود. روش فکر کردن مغز این دختر باعث میشد تا او در مورد همه کارها و شرایط فردی که دوستش دارد هم دچار وسواس فکری شدید شود.
برای افرادی که دچار اختلال وسواس فکری هستند، سختترین کار دنیا مدیریت کردن بلاتکلیفی و «ناشناختهها» است.
در حالی که اغلب مردم میتوانند دودلی و سرگشتگی خود را کنترل کنند، «ماریان» اگر یک شب نامزدش دیر به خانه میآمد یا چند ساعت با او تماس نمیگرفت، نمیتوانست این وضعیت «ناشناخته» که هیچ اطلاعاتی در مورد آن نداشت را تحمل کند. او در ذهنش دایم فکر میکرد او الان کجاست؟ با کیست؟ چه میکند؟ ….
وقتی ماریان نمیدانست نامزدش کجاست، مغزش شروع میکرد به پر کردن جاهای خالی اطلاعاتی، یعنی از پیش خود پاسخهایی برای عدم حضور نامزد ماریان در خانه برایش تولید میکرد که تقریبا همه آنها منفی و بدبینانه بودند. اغلب مواقع او به خیانت و دروغ فکر میکرد و همین امر او را عصبی، نگران و حسود میساخت.
اگر ماریان دچار اختلال وسواس فکری-عملی نبود میتوانست حسادت خود را به درستی مدیریت و کنترل کند.
بیشتر بخوانید: ۱۰ اختلال هذیان نادر که بسیار عجیب و خیالی بهنظر میرسند
یکی از عوامل حسادت کردن داشتن شخصیت پارانوئید است
بسیاری از زنان و مردان جهان دچار حسادت میشوند که میتواند دلایل مختلفی در زندگی داشته باشد. اما افرادی که دچار پارانوئید شدید هستند ممکن است به اختلال شیزوفرنی پارانوئید مبتلا شوند. یا در حالت متعادلتر فقط پارانویا باشند.
پارانویا یک بیماری جدی و مزمن روانی است که دنیای مدرن کنونی شاهد گسترش روزافزون آن است. به موجب این بیماری که گاها با نامهای روانگسیختگی پارانوئید هم از آن یاد میشود، فرد همیشه در این فکر است که عواملی انسانی، طبیعی یا ماورا طبیعی، بخشهای مختلفی از زندگی او همانند دارایی و افراد خانوادهشان را تهدید میکنند و همه در فکر توطئه چینی علیه او هستند.
البته جا دارد اشاره کنیم بسیاری از مردان و زنان در دنیا شخصیت پارانوئید دارند اما اینقدر شدید نیست که به درمان نیاز داشته باشد.
افرادی که پارانوئید میانه دارند، نمیتوانند به راحتی به دیگران اعتماد کنند و اغلب هم تصور میکنند هر کسی هر کاری میکند حتما قصد و نیت بدی در پشتش نهان است. این افراد دایما تصور میکنند قربانی هستند و دیگران از آنها سوءاستفاده میکنند و همه میخواهند از آنها سود ببرند.
افراد پارانویا خیال میکنند مردم چشم دیدن کارهای خوب آنها را ندارند و از هیچ کارشکنی برای تخریب اهداف، موقعیت شغلی و زندگی آنها فروگذار نمیکنند.
این افراد حتی تصور میکنند مردم آنها را نادیده میگیرند و نگاه از بالا به پایین به آنها دارند. این در حالیست که حتی اگر دیگران بگویند که اشتباه میکنند هم حرفشان را قبول نمیکنند و تصورشان این است که افکار خودشان درست و دقیق است.
زنان و مردانی که پارانوئید دارند همیشه در حال سرزنش کردن دیگران هستند. این افراد به جای قبول کردن اشتباهها، نقاط ضعف و ایرادهای خود همیشه در جبهه مخالفت با دیگران ایستادهاند. اکثرا هم انسانهای بسیار حسودی هستند و تصور میکنند عشقشان به آنها خیانت میکند – حتی مدارک دال بر اشتباه بودن تصوراتشان هم باعث نمیشود تا از طرزفکر اشتباه خود دست بردارند.
چرا خود را با دیگران مقایسه میکنیم؟
همانطور که در بالا هم اشاره کردیم، مقایسه کردن خود با دیگران و حسادت به آنها فقط از احساس حقارت، عقده خود کوچکبینی و ترس ناشی میشود.
تحمل کردن عقده حقارت بسیار سخت است و به همین خاطر افراد حسود دست به دامن هر کار و رفتاری میشوند تا این حس را از بین ببرند. یکی از تلاشهایشان این است که با مقایسه خود و دیگران سعی کنند خود را مهم و توانا جلوه بدهند؛ زیرا این ترس را دارند تا دیگران متوجه احساس حقارتشان بشوند.
یکی از روشهای از بین بردن این احساس منفی و رذیلت اخلاقی این است که به خودتان یادآوری کنید همه آدمها در نوع خود بینظیر هستند. شما کافی هستید، توانا هستید و لازم نیست با حسادت کردن به دیگران و خراب کردن چهره آنها در نظر بقیه، عقده حقارت درونی خود را از بین ببرید. فقط کافیست روی نقاط قدرت خود تمرکز کنید.
اثرات منفی حسادت کردن به دیگران چیست؟
حسادت کردن واقعا یک رذیلت اخلاقی است و باید آن را از زندگی خود حذف کنید. برای این منظور بد نیست بدانید حسادت کردن چه مشکلاتی برای شما ایجاد میکند:
- از دست دادن موقعیت اجتماعی: شما از روی حسادت اغلب سعی میکنید قدرت خود را به رخ بقیه بکشید و برای این منظور هم یا به دیگران بیاحترامی میکنید یا پشتسرشان غیبت. این کارها باعث میشود زندگی اجتماعیتان تخریب شود.
- از دست دادن سلامت جسم: حسادت به قدری مخرب و اثرگذار است که ناراحتیِ ناشی از آن باعث افزایش میزان استرس میشود و استرس هم مشکلات بسیاری همچون بیماریهای قلبی، چاقی، دیابت، سردرد و مرگ زودرس را به همراه دارد.
- داشتن حس تنهایی همیشگی: وقتی به همه حسادت کنید، همه از اطرافتان پراکنده میشوند و هرگز همراه و نگران شما نخواهند بود. پس برای همیشه تنها میشوید.
- داشتن حس حقارت: با حسادت کردن به بقیه روابط خود را از دست میدهید و این بیکسی حس تحقیر شدن به شما منتقل میکند. همچنین بر نوع تفکرات شما تاثیر میگذارد و باعث میشود فقط به جوانب منفی مسائل توجه کنید.
- در خطر افتادن موقعیت شغلی: حسادت کردن در محل کار سبب میشود شما خواسته یا ناخواسته در رفتار خود به بقیه توهین کنید. این کار موقعیت شغلی شما را به خطر میاندازد.
عجیبه ها.
تو حسادت همش زنها رو میگن. مثل این پست عکس یه زن رو زدن
این مملکت بر پایه ی تبعیض ساخته شده. تو تک تک سلولهای مردم این مملکت تئوری بد بودن زن رخنه کرده.
دوست عزیز فقط با دیدن یک عکس نمی تونین در مورد محور اصلی یک مطلب قضاوت کنید. اگر این مقاله رو خونده بودید متوجه می شدید که در مورد همه انسان ها فارغ از زن، مرد یا جنس سوم نوشته شده.
چه خوب می شه اگر قبل از اعتراض، از درست بودن نظراتمون مطمئن بشیم.
موفق باشید.
سلام
حسادت باید دلیل موجهی داشته باشه که در این حالت حسادت کار درستی هست ولی تمام مواردی که توی مقاله گفته شد هیچگونه دلیل قابل قبلولی ندارن
خودم به خیلی چیزا حسادت می کنم که همشون قابل قبول هستند
مثلا یک شخصیُ در نظر بگیرید که هوشش به نحوی عمل می کنه که محاسبات هرچقدرم پیچیده باشه با اینکه پیش زمینه طولانی برای یادگیریش سپری نکرده و همان لحظه بهش فرمول و توضیحاتی از فرمولُ و یک مسئله دادن باصطلاح مثله آب خوردن مسئلرو حل می کنه و می تونه فرمولای ریاضی فیزیک و شیمی و هرچیز محاسباتیُ به راحتی حل کنه می تونه زبان هارو به راحتی یاد بگیره که توی این دنیا مهم ترین چیز داشتن همچین هوشی هست که اگر کسی داشته باشه می تونه پادشاهی کنه اما از پس کارهای دیگه به خوبی این کارش برنمیاد و درش معمولی هست مثله بقیه انسان ها مثله موسیقی مثله ورزش مثله روابط اجتماعی مثله طراحی
حالا یک شخصیُ در نظر بگیرید که هوشش به این شکل عمل نمی کنه و همون مسئلرو به این شخص دادن اما نمی تونه حل کنه و برای تقویت خودش در زمینه چیزهای محاسباتی مثله ریاضی یا فیزیک روی میاره به تقویت الگوسازی ذهنی که میشه کتاب خانه سازی مغز که در حالت معمولی هوش هر انسانی توی هر زمینه ای اگر معمولی باشه همچین عملکردیُ داره و ۲۰ سال ریاضیات و فیزیک می خونه بطوری که انجا محاسبات ضرب هزار در هزارُ توی مثلا ۳ ثانیه بدست میاره اما همچنان نمی تونه اون مسئله پیچیده ای که محاسباتی تودرتو زیادی داره که کله جوامع علمی دنبال جوابش هستن رو حل کنه ولی اون شخص فقط توی ۳ ساعت بدون اینکه به دانشگاه رفته باشه و سال ها درس خوانده باشه فقط هر اونچه یعنی فرمولایی که لازم بودرو بهش دادن همراه با توضیحات و ممسئلرو هم بهش دادن و تونسته توی ۳ ساعت جوابُ بدست بیاره
این مثال هم برداشته شده از فیلم ویلهانتینگ نابغه هست
این یک حسادت درست هست و من یا حسادت نمی کنم یا به چنین مواردی یعنی مثلش حسادت می کنم و حتی اگر می تونستم می کشتم اینجور افرادُ نه بصورت پنهان بلکه در ملع عام یا اینکه زندانیشون می کردم و ازشون بهره وری می کردم و بهشون اجازه زندگی کردن نمی دادم و حتی زنده بودن هم براشون سخت می کردم
یک مثال دیگه که می تونم مثل مورد قبلی انیمیشن snow queen هست اگه اشتباه نکنم که یک دختر کوچولو با توانایی های خارقلعاده ای که داره می تونه یک بیمارُ درمان کنه یا حتی آسیب بزنه یا میوه جات و گلهارو خیلی سریع رشد بده به همین دلیل تعدادی از مردم دهکده که بهش حسادت می کردم یک بهانه جور کردن و انداختن تقصیر دختره و گفتن کاره این دخترست اون نفرین شدست و انداختنش بیرون که منم باشم همین کارو می کنم اما بدتر اول با شمشیر از وسط ۲ نصفش می کنم بدتر میندازمش دور توی جایی که مردم آشغالاشونو میندازن
اما ممکنه حرفمُ با تمسخر بخونید چون مثالی از یک فیلم و یک انیمیشن زدم پس یک نگاهی هم به دنیای واقعی می ندازیم
راجب ویلیم جیمز سایدیس سرچ کنید وقتی راجب خوندید مغزتون سوت می کشه که چه سرعت یاد گیری داشت
در مورد اینکه پدرش بهش سختی می داد خیلی ها بودن که هم چین سختی هایی از نوزادی به فرزندشون بدن همین الان هم خیلی ها هستند که از توی قنداق شروع می کنن به فرزندشون کلماتُ یاد دادن و بچه بجای اینکه با بازی های بی محتوا خودشو سرگرم کنه براش بازی های ریاضی میسازن یا حل کردن چیزهایی با لگو اما آخرش در یادگیری و عملکرد مثله بقیه ی انسان های معمولی هستن
اما ویلیام سرعت یاد گیریش اونقدر بالا بود که همرو حیرت زده کرد
اینکه زندگیش خراب شد بخاطر تصمیم اشتباه پدرش بود که دید خیلی زود کلماتُ فهمید
اما هیچ وقت دلیل مرگشُ درست و کامل نگفتن و به احتمال خیلی زیاد خودشم چیزهایی از روی حسادت دیده که هیچ وقت نگفته و اونو منزوی کرده
در طول تاریخ خیلی ها بودن که هوش و حافظه قوی داشتن حتی بهتر از ویلیام که نصفش بخاطر اینه که از بچگی با کتابای علمی سرو کار داشت هست که حتی سختی های ویلیام رو نکشیدن ولی می تونستن کارهای خارقلعاده ای انجام در زمینه های مختلف مثلا محاسباتی یا نقاشی یا ورزشی و جنگیدن و غیره که یا ازشون بهره وری میشد یعنی همون سوء استفاده یا کشته می شدند یا جلوی پیشرفتشون گرفته میشد و اختراعاتشون یا کشفیات اگر دانشمند می بودن به دلیل حسادت افراد دیگه سوزونده میشد یا دزدیده میشد
حتی توی قرآن هم به چنین مواردی اشاره کرده البته نه راجب حسادت ولی گفته حافظه قوی یا حافظه متوسط یا حافظه ضعیف
زیاد هست از اینجور حسادت ها که همشون قابل قبول هستند و توی همین قرآن زیاد هست از اینجور موارد
دلیل درست بودن اینجور حسادت ها این هست که در اینجور موارد عدالت زیر سوال میره
کسایی که دنبال عدالت هستند و فکر می کنن خدا عادل هست من فقط اینُ بهشون میگم که عدالتُ بذار در کوزه آبش را بوخور ، عدالت واسه خدا بی ارزش ترین چیز هست و پایه و اساس تمام کارهای خدا بر بی عدالتی بنا شده و چیزی که توی مخلوق دنبالشی یعنی عدالت واسه خدا هیچ اهمیتی نداره
یکی از پرنگترین هارو از خوده قرآن مثال میزنم
برتری پیامبر به پیامبران قبلی خودش فقط به این دلیل که هر پیامبر دستورات بهش داده میشه که باید انجام بده و پیامبر بعدی علاوه بر دستوراتی که بهش داده میشه باید دستورات پیامبران قبلیُ خودش فراخوانی کنه و بهشون عمل کنه
همینطور برتری پیامبرارو ادامه بدیم می رسیم به آخرین پیامبر که میشه حضرت محمد که بر تمام پیامبران برتری داره
سطحی برداشت نکنید چون من این مثال از قرآنُ بصورت کلی گفتم
بنظرتون آیا این عدالت هست
چنین حسادتی درست هست حتی اگر خون ریخته بشه براش
اما عقل سالم و ذهن قوی حکم می کنه که باید صبر کرد تا زمانی که اول اینکه اطلاعات کامل بشه تا قضاوت درست انجام بشه و دوم اینکه که خیلی خیلی هم مهم هست موقعیتش پیش بیاد یعنی در جا و مکان درست قرار بگیره و قدرت لازم رو برای به انجام رسوندن خشمش از روی حسادت داشته باشه که هردو مورد باید باشن و اگر مورد اولی نباشه و مورد دومی انجام بشه این خودش میشه یک حسادت جاهلانه و انجامش بی عدالتی هست
حسادت قابیل به هابیل هم که سره قضیه قربانی کردن بود خودش یک حسادت درست هست