«جانسون عمدا شلخته و نامرتب است. این قصد او بهویژه در زمینه نقشاش به عنوان سیاستمدار یا نماینده سیاسی از اهمیت ویژهای برخوردار است.» (ورنکامب)
تصویری که از بوریس جانسون میبینیم ممکن است این پیام را به ما بدهد که او اهمیتی برای ظاهر و تصویر خود قائل نیست اما به نظر خانم ورنکامب علیرغم آنچه که ظاهر شلخته و نامرتب بوریس جانسون ممکن است نشان دهد، او فردی است کاملا آگاه به تصویر خود.
وی معتقد است: «باید هم اینطور باشد، نه تنها به عنوان یک سیاستمدار بلکه به عنوان یک انسان این واقعیتی است که باید در نظر بگیرد. ظاهر و واقعیت در زندگی اجتماعی انسان درهمتنیده هستند. بعضی اوقات، ممکن است بگوییم ظاهر گولزننده است، یا به دنبال فاصلهگذاری میان ظاهر به عنوان چیزی سطحی و آنچه حقیقت میپنداریم هستیم، اما ظاهر به نحوی شکل میگیرد که ما به عنوان یک فرد، واقعیت بیرون را تجربه میکنیم. خودمان و دیگران را بر اساس آنچه از یکدیگر میبینیم میشناسیم.»
خانم وِرنکامب سپس از موضوع «قراردادهای پوشش» یاد میکند:
«افراد از طریق ظاهر و با آنچه بر تنشان میپوشانند، و بر مبنای این قراردادها خود را برای دیگران قابل شناسایی و همچنین از نظر اجتماعی قابل قبول و مهم میکنند. بنابراین لباس با ایجاد معنا برای بدنمان، تجربه اجتماعی و جهان ما را شکل می دهد، به عنوان مثال فکر میکنید چه اتفاقی برای بدنهای برهنه در فضای عمومی میافتد؟ این نمونهای از مشهورترین قراردادهای پوشش است.»
او در ادامه میگوید: «شیوههای لباس پوشیدن همیشه استراتژیک و بنابراین همیشه عامدانه هستند. ما نمیتوانیم خود را از دنیای مادی جدا کنیم. وقتی کسی میگوید: “من فردی جدی هستم، کارهای مهمی دارم و نمیتوانم نگران آنچه بر تن میکنم باشم، یا ذهن من گرفتارتر از آن است که به این موضوعات پیش پا افتاده فکر کند.” حتی این شخص هم با بیان این موضوع، همچنان تعامل عامدانه با قراردادهای اجتماعی لباس دارد، در واقع همه ما نگران آنچه میپوشیم هستیم.»
با این مقدمه او سپس درباره جانسون گفت: «جانسون عمدا شلخته و نامرتب است. این قصد او بهویژه در زمینه نقشاش به عنوان سیاستمدار یا نماینده سیاسی از اهمیت ویژهای برخوردار است. این کلمه «نمایندگی/نمایشگری» کلیدی است، جانسون چه نوع واقعیتی را نشان میدهد؟ من معتقدم که سیاست او به نوعی نمایشگونه است، و در این نوع سیاست، ظاهر او اهمیت ویژهای دارد. در واقع «عمل» سیاسی، گفتار و دیدگاهها از ظاهر، زبانِ بدن و لباس جدا نیستند. این نمایشگری نوعی عملکرد است. این اجرا و نمایش، مذاکرهای برای کسب قدرت و امتیاز است.»
استادیار دانشگاه تورنتو افزود: «ظاهر جانسون، سبک پوشش او، قطعاً هدفمند است. غیر از این نمیتواند باشد.»
دونالد ترامپ، جانسون شاید هم کمی کالیگولا
خانم ورنکامب در پاسخ به این سوال که آیا شباهتی میان ترامپ و جانسون میبیند میگوید: «قطعاً میتوانم شباهتهایی بین شیوهی پوششی که بوریس جانسون و دونالد ترامپ آن را نمایندگی میکنند مشاهده کنم. به نظر میرسد هر دو یک سطح، نوعی تصویر «ضد نظم موجود» ارائه میدهند، لباسهای چسبان و چروک، جورابهای پشت و رو، استفاده از نوارچسب برای ثابت کردن کراوات همگی در نهایت در محدوده قراردادهای اجتماعی قرار میگیرند و در میان پارامترهای قابل فهم بودن و مناسب بودن از نظر اجتماعی جا میگیرند. اما گویی عمدا به شکل بد و نامرتب لباس میپوشند، انگار میگویند: “من یک سیاستمدار معمولی نیستم. میخواهم کارها را به شکلی متفاوت انجام بدهم. به من توجه کنید، چون میخواهم همه چیز را تکان بدهم.”»
منش سیاسی ترامپ و جانسون و حرفهای این دو باعث شده بسیاری شباهت این دو سخن بگویند، ونسا فریدمن نویسنده نیویورک تایمز در مقالهای با توجه به پوشش خاص این دو که در تقابل با ظاهر مرتب و قاعدهمند سایر سیاستمداران قرار میگیرد از ظهور نوعی شیوهٔ پوشش «احمقانه» سخن گفت، به نظر اِرین ورنکامب، ترامپ و جانسون هر دو بدون اینکه عواقب را در نظر بگیرند، چیزهای ترسناک میگویند و ممکن است این شلختگی و بیقیدی به آنها کمک کند تا از پاسخگویی فرار کنند، به نظر او شلختگی جانسون بسیار واقعی به نظر میرسد، نوعی شخصیت کلیشهای «انگلیسی بی دست و پا اما در عین حال دوست داشتنی» دارد.
استادیار دانشگاه تورنتو در ادامه به یک مثال تاریخی اشاره میکند: «رویکرد جانسون و ترامپ برای من یادآور یک سیاستمدار مشهور دیگر یعنی کالیگولا، امپراتور روم است. ترامپ را قبلاً با کالیگولا مقایسه کرده بودند، اما نه در زمینه طرز لباس پوشیدنش.
در برخی منابع اشاره شده که در روم باستان عدم موفقیت امپراطورها را بر اساس رویکردشان به لباس ارزیابی میکردند. یک امپراتور «بد» معمولا، لباسهای عجیب و برخلاف قراردادهای اجتماعی میپوشید یا نمیتوانست توگای (پوشاک روم باستان) خودش را جمع و جور کند.
اما یک امپراتور «خوب» را میشد با دیدنش شناخت. زیرا او به سادگی، هوشمندانه و مناسب لباس میپوشید و روی آن کنترل داشت. لباس واسطهای برای شناخت شخصیت دانسته میشد یعنی به وسیلهٔ آن میشد شخصیت افراد را مشاهده کرد.
کالیگولا یک امپراتور «بد» بود. او گرچه در ابتدا به عنوان چهرهای جدید و «ضد نظم موجود» مطرح شد اما درنهایت به ستمگری و پیشبینیناپذیر بودن معروف شد.
لباسِ مناسب مدنی یا عمومی، با هویت رومی و سنت فرهنگی پیوند داشت و مانند امروز، هرگونه انحراف از پوشش معمول مدنی یا عمومی، ممکن بود با حمله و انتقاد عموم مواجه شود. هویت کالیگولا به عنوان امپراتور «بد» هنگامی با قاطعیت تأیید شد که در ملاء عام بند توگا از دستش در رفت. امپراتوری که نتواند لباس خودش را بر تنش نگه دارد اصلا امپراتور نیست.»
این پژوهشگر پوشش تأکید دارد قصدش مقایسه شباهت این سه شخصیت نیست بلکه به عنوان مثال تاریخی در موضوع بحث این نکته را طرح میکند.
بدون نظر