هر گاه چیزی آن قدر تکرار شود که دیگر نادر و غیرطبیعی در نظر گرفته نشود به آن هنجار می گویند حتی اگر موضوع و مقوله جالبی نباشد. طلاق نیز چنین حالتی دارد زیرا در گذشته ای نه چندان دور موضوعی ناخوشایند بود که کمتر رخ می داد اما امروزه به یک هنجار تبدیل شده است هر چند در واقع یک هنجار پذیرفتنی و خوشایند نیست. بدین ترتیب شوربختانه می توان ادعا کرد که در دنیای مدرن و همانند بسیاری از کشورهای دیگر، طلاق به یک هنجار اجتماعی تبدیل شده و هر ساله بر درصد طلاق ها در مقابل درصد ازدواج ها افزوده می شود.
بدین ترتیب هر ساله از تعداد زوج هایی که برای نجات زندگی مشترکشان تلاش می کنند کاسته می شود. مطالعات ۴۰ ساله محققان در بیش از ۸۴ کشور جهان نشان می دهد که در این مدت تعداد زوج های مطلقه دو برابر شده است. بدین ترتیب می خواهیم در ادامه این مطلب به بررسی طلاق و دلایل آن و کارهایی که می توان برای کاهش این معضل اجتماعی انجام داد بپردازیم.
بیشترین علل طلاق بر اساس آمار
در سطح جهانی، هر ازدواج مدرن بین ۷ تا ۱۰ سال دوام دارد که بسته به کشور و فرهنگ کمی متفاوت است. با این وجود مطالعات نشان می دهد که دلایل اصلی طلاق در کشورهای جهان مشابه هستند. زوجین معمولاً به دلیل خیانت یکی از طرفین، مشکلات مالی، غرور و خودبینی و البته نبود تفاهم و درک متقابل بین هم از یکدیگر جدا می شوند. با این وجود، امروزه زنان بیشتر از مردان به طلاق متمایل شده اند. اما دلیل تمایل بیشتر زنان به جدایی از همسران خود چیست؟
به گفته محققان و روانشناسان، زنان به دلیل عاطفی تر و احساسی تر بودن، مشکلات و مسائل ناخوشایند در زندگی زناشویی را جدی تر گرفته و عمیق تر اتفاقاتی که در خانواده می افتد را تجزیه و تحلیل می کنند. در شرایطی که زنان امروزی حقوق بیشتری نسبت به گذشته ،دستکم در زندگی زناشویی، پیدا کرده اند آن ها آزادی بیشتری برای انتخاب آینده و سرنوشت خود دارند. بدین ترتیب آن ها می توانند راحت تر از قبل برای زندگی مجردی یا همراه با همسر تصمیم بگیرند. با این وجود دلایل بیشتری برای طلاق های امروزی وجود دارد که از واقعیت های مدرن نشأت گرفته اند. در ادامه می خواهیم دلایلی که می توانند در قرن بیستم به طلاق منجر شوند را با هم بررسی نماییم.
امروزه انسان ها می توانند به تنهایی نیز زنده بمانند
مسائل اقتصادی تاثیر قابل توجهی بر زندگی خانواده ها دارند. امروزه و در شرایطی که جهان وارد عصر جامعه پسا-صنعتی شده است، انسان توانسته به شرایطی دست یابد که حتی در تنهایی نیز زندگی آرامی داشته باشد. در گذشته افراد برای بقا نیاز به خانواده داشتند. فردی که در عصر پیش- صنعتی یا حتی دوران شکوفایی صنعت زندگی می کرد اگر تنها می بود نمی توانست به خوبی از خود مراقبت نماید. اما امروزه افراد دیگر به کمک اطرافیان برای زندگی نیاز ندارند: هم مردان و هم زنان می توانند کسب درآمد داشته باشند.
زندگی مجردی به آلترناتیوی برای زندگی خانوادگی و متأهلی تبدیل شده است زیرا افراد می توانند به تنهایی زندگی شان را هدایت کرده و به سرانجام برسانند. البته این به معنای فردیت گرایی نیست بلکه موضوع این است که افراد فرصت های بسیار بیشتری نسبت به گذشته در اختیار دارند. از این رو افراد تنها برای جلوگیری از مشکلات مالی که با طلاق گرفتن بروز می کنند، سعی نمی کنند زندگی زناشویی شان را نجات دهند. اگر زن خانواده دارای شغل و کار با درآمد باشد، از تنها بدون و در دسترس نبودن پول های همسرش بیمی ندارد.
امید به زندگی بالا و تک همسری سریالی
در جامعه، هنوز هم یک قانون مستولی است مبنی بر این که خانواده چیزی است که برای همیشه دوام دارد. اما در قرن بیست و یکم و در مقایسه با قرن گذشته، متوسط امید به زندگی در حال افزایش بوده و این عامل تاثیر قابل توجهی بر روابط خانوادگی داشته است. بیایید دو فرد که می خواهند با هم زندگی کنند را تصور کنیم. دختری ۲۵ تا ۲۸ ساله می خواهد با پسری ۲۸ تا ۳۲ ساله ازدواج کند. بسیار سخت است که باور کنیم و انتظار داشته باشیم این دو ۴۰ تا ۴۵ سال با هم زندگی کنند زیرا همه چیز در این مدت می تواند تغییر کند. افراد ممکن است به اهداف و آرمان های متفاوتی تعلق خاطر پیدا کنند و سخت است کاری که آن ها در ۲۰ یا ۳۰ سال آینده انجام می دهند را پیش بینی کرد.
از این رو یک رابطه مدرن اینچنین است: افراد با هم ازدواج می کنند، دارای فرزند می شوند، آن ها را تا سن خاصی بزرگ کرده و سپس از هم طلاق می گیرند. این همان دلیلی است که باعث شده جامعه شناسان از عبارت تک همسری سریالی سخن بگویند. اما تک همسری سریالی چیست؟ تک همسری رابطه ای است که در آن هر یک از طرفین به همسر خود وفاداری کامل دارد. تک همسری سریالی اما مدلی از رابطه است که در آن افراد چندین رابطه تک همسری در طول زندگی خود دارند.
علیرغم انقلاب جنسی و آزادی های فراوان افراد در روابطشان، موضوع این است که اغلب زوجین از چند همسری و خیانت بیزارند و آن را جالب نمی دانند. افراد در روابط و خانواده هایشان صداقت می خواهند اما نه برای تمام طول عمرشان. ازدواج های «ابدی» زمانی منطقی بودند که افراد خیلی زود می مردند (در مقایسه با استانداردهای زندگی مدرن). از این رو تک همسری سریالی رفته رفته به یک هنجار و رویه عمومی تبدیل شده است: در این روش زندگی، زوجین به یکدیگر خیانت نمی کنند بلکه با توافق از هم جدا شده و یک زندگی جدید را با شخصی جدید آغاز می کنند.
بیشتر بخوانید: مراحل طلاق توافقی در تهران و آشنایی با سامانه «تصمیم» و تکلیف مهریه
انسان ها بسیار پرتوقع شده اند
در قرن بیست و یکم، همه ما بسیار بیشتر از پدران و مادرانمان نسبت به شریک زندگیمان و روابط خودمان دیدگاه انتقادی داریم و برای این موضوع چندین دلیل وجود دارد. اول از همه، از آنجایی که دیگر برای بقا نیاز به یک رابطه همسری نداریم، اکنون دلیل عمده بسیاری از ما برای زندگی مشترک، بهتر شدن در کنار کسی است که دوستش داریم. جایگاه اجتماعی و جاه طلبی ها و آرمان های همسرانمان نیز برایمان مهم شده است. اگر در زندگی مشترک خود شاهد پیشرفت دوجانبه و متقابل نباشیم و به این نتیجه برسیم که دیگر الهام بخش و محرک یکدیگر نیستیم، طلاق را بر ادامه این زندگی ساکن ترجیح داده و به سراغ شخص الهام بخش دیگری می رویم.
دلیل دوم این است که سبک زندگی انسان ها نسبت به قرن گذشته نیز تغییرات فاحشی داشته و این موضوع تاثیر قابل توجهی بر ساختار خانوادگی گذاشته است. در دنیای مدرن، با تغییر ساعات و شرایط کاری، زوجین می توانند زمان بیشتری را در کنار یکدیگر بگذرانند. زوجین در قرن بیستم بسیار کمتر از زوجین قرن بیست و یکم در طول روز یکدیگر را دیده و در کنار هم بودند. در گذشته افراد صبح خیلی زود به سر کار رفته و شب ها دیروقت به خانه باز می گشتند، زنان مسئولیت کامل و تام مسائل مربوط به خانه داری و امور خانه را بر عهده داشته و ارتباط کلامی زیادی نیز بین زوجین وجود نداشت. البته این سبک زندگی هنوز نیز رایج است اما امروزه، و به خصوص در شهرهای بزرگ، افراد بیشتری به دورکاری کامل یا دورکاری پاره وقت تمایل دارند، یا کسب و کارهای کوچک خود را مدیریت می کنند و از خدمات تمیزکاری خارج از خانه برای تمیز کردن خانه ها استفاده می نمایند.
از این رو زندگی با شخصی که دیدگاه ها، افکار و جهان بینی مشابهی با ما داشته برای انسان قرن بیست و یکم بسیار مهم تر شده است. روابط خنوادگی نیز همراه با نیازمندی های چنین روابطی نسبت به گذشته رشد و اهمیت بیشتری پیدا کرده است. با توسعه و رواج اینترنت نیز آشنایی با افراد جدید بسیار آسان تر شده است. سایت های اجتماعی متنوع و اپلیکیشن های آشنایی فرصت های قابل توجهی برای آشنایی با شرکای بالقوه زندگی آینده در اختیار ما قرار داده اند. افراد در گذشته چگونه با هم آشنا می شدند؟ در گذشته افراد از طریق خانواده ها و دوستانشان با هم آشنا می شدند، یا در محیط کار یا در کلاس درس. البته برخی افراد نیز در خیابان یا در سیستم های حمل و نقل عمومی با هم آشنا می شدند اما این شیوه آشنایی چندان معمول نبود. امروزه اما به لطف اینترنت، درهای تمام جهان به روی افراد باز است به ویژه اگر با یک زبان خارجی آشنایی نسبی داشته باشید. اگر رابطه شما دچار تشنج شده و از هم بپاشید دیگر ترسی از تنها ماندن ندارید زیرا فرصت های زیادی برای پیدا کردن شخصی دیگر با علایق و تفریحات مشابه خواهید داشت.
چه باید کرد و چه می توان کرد؟
نمی توانیم بگوییم که خانواده دیگر مانند گذشته ارزش و اهمیت ندارد بلکه سبک زندگی خانوادگی تنها دستخوش تغییر شکل شده است. افزایش قابل توجه درصد طلاق ها در جوامع نشان دهنده این موضوع است که افراد نسبت به شریک زندگی خود بسیار سختگیرتر و پرتوقع تر شده اند. همچنین زنان و مردان زمانی که پای انتخاب به میان می آید فرصت های بسیار بیشتری در اختیار دارند. آن ها دیگر آمادگی و تمایلی به حفظ زندگی زناشویی ناشاد خود به هر قیمتی را نداشته و در مقابل ترجیح می دهند که روابط دارای مشکل خود را به پایان رسانده و زندگی جدیدی را با شخصی جدید آغاز نمایند.
همچنین دیگر مانند گذشته تمایلی به حفظ واحد خانواده به خاطر فرزندان یا اوضاع اقتصادی مناسب وجود ندارد زیرا انسان ها دیگر از تنها بودن و تنها زندگی کردن واهمه ای ندارند. در واقع امروزه ازدواج از یک الزام به خاطر بقا یا سود مالی به یک تصمیم گیری برای شاد بودن تبدیل شده است که ماهیتاً موضوع ناخوشایندی نیست.
بیشتر بخوانید: در صورت طلاق دونالد ترامپ و ملانیا چه اتفاقات و توافقاتی صورت خواهد گرفت؟
بدون نظر