تونی رابینز یک بار از هزاران نفر خواست تا تصور کنند کسی پشت در خانهشان در میزند. آنها در را باز میکنند و یک «فرد افسرده» پشت در است.
سپس از حاضرین خواست تا ظاهر این فرد افسرده را توصیف کنند.
تقریبا همه افراد توصیف مشترکی داشتند: شانههای آویزان، موهای شلخته و بههمریخته، سر به زیر، اخمکرده، صدای پایین و ضعیف، بدون هیچگونه تماس چشمی.
تونی رابینز دوباره از مردم خواست تا یک «فرد شاد» را در پشت در خانه خود تصور کنند. از آنها پرسید این فرد چه شکلی است؟ همه توضیح دادند که خندهی بزرگی روی لبهایش دارد، نگاهش دوستانه است، صمیمی و محکم دست میدهد، چانهاش رو به بالاست، صاف و بدون قوز ایستاده و تماس چشمی برقرار میکند.
سپس رابینز از همه خواست تا به مدت یک دقیقه تظاهر به افسردگی و تظاهر به شادی کنند. پس از این فعالیت از آنها در مورد احساسشان سوال پرسید.
پاسخ بسیار جالب بود: همه گفته بودند که حتی یک دقیقه تظاهر کردن به افسردگی هم حس تنهایی و غم به دلشان منتقل کرده است.
این را به یاد داشته باشید که کارها و فعالیتهای شما مشخص میکند که شما چه کسی هستید.
اگر دوست دارید فرد خاصی باشید، شبیه آن رفتار کنید.
اگر دوست ندارید افسرده باشید، آن کار را انجام ندهید.
به هر چیزی فکر کنید همان اتفاق برای شما رخ خواهد داد
یکی از قدرتمندترین و تاثیرگذارترین نقلقولهای «جیمز آلن» در کتابش با عنوان «همانطور که مرد فکر میکند»، جمله زیر است:
«یک مرد به چیزی که فکر میکند، همان است. وقتی به فکر کردن ادامه میدهد، همان باقی میماند.»
به هر آنچه که فکر کنید رنگ واقعیت خواهد گرفت.
دنیای ظاهری شما بازتاب دهنده دنیای درونی شماست.
برای تغییر باید رفتارتان با خود را تغییر دهید. به طور مثال اگر نویسنده هستید و دستاورد مهمی تاکنون نداشتهاید، بهتر است با خود همچون یک نویسنده حرفهای و موفق رفتار کنید؛ تا همان بشوید.
«آرنولد شوارتزنگر» در کتاب زندگینامه خود نوشته:
«تنها راهی که شما را به رهبری میرساند این است که همانند یک رهبر رفتار و سخت کار کنید.»
برای موفق بودن باید روی تواناییهای خود سرمایهگذاری کنید و مهارتهای تازه بیاموزید. باید بدانید پس از هر شکست چگونه بلند شوید و قویتر از قبل شروع کنید.
به طور مثال یک نویسنده باید دایما کتابهای مختلف مطالعه کند و بیوقفه بنویسد و بنویسد. تمرکز خود را روی یادگیری و خلق بگذارد نه سرگرمی. این فعالیتها و تلاشها کمک میکند تا به یک نویسنده حرفهای و مشهور تبدیل شود.
همیشه همچون یک حرفهای با خود رفتار کنید.
چیزی که تحمل میکنید دقیقا همان چیزی است که بدست میآورید
زندگی شما محصول مستقیم استانداردهایی است که در زندگی دارید. همان را برداشت میکنید که میکارید.
واقعیت این است که بیشتر مردم به طور متوسط تحمل میکنند. آنها رابطهها، درآمد و سلامت سطح پایین را تحمل میکنند. بیشتر مردم همیشه احساس خستگی، افسردگی و عدم پیشرفت دارند.
اما انسانهای خارقالعاده، متوسط بودن را تحمل نمیکنند. آنها از قبول انسانهای سطح پایین یا رویدادهایی که آنها را مجبور به انجام کارهای سطح پایین میکند، سرباز میزنند.
انسانهای غیرعادی چه کسانی هستند؟ مثبتاندیشها، برندهها، اهل عملها و آنهایی که به کار خود ایمان دارند.
افراد موفق همیشه دوستان خود را از میان چنین افرادی انتخاب میکنند.
انسانهای موفق همیشه گروههای خاصی از دوستان دارند. یعنی اگر شما عادتهای بدی داشته باشید، غرغرو باشید، همیشه اعتراض کنید و بدبین و منفیگرا باشید در میان انسانهای موفق هیچ جایگاهی نخواهید داشت.
شاید متوجه این امر نشوید، اما افراد موفق همیشه سعی میکنند از افرادی دوری کنند که ویژگیهای رفتاری بالا را دارند.
انسانهای موفق و پیروز همیشه برای همه چیز زندگی خود سپاسگزار هستند. حتی کمبودها و موانع را نیز فرصتی برای پیشرفت و بهبود میدانند. افراد موفق کاملا دستودلباز هستند در کمک به دیگران از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند. آنها اتفاقات به آن صورت که هست نمیبینند، بلکه به صورتی میبینند که باید باشد.
«آدیتیا مِهتا»: افراد میانهرو و متوسط دیدگاه ضعیفی نسبت به واقعیت، و به دنبال آن نسبت به زندگی خود دارند. آنها اتفاقها را همانگونه که هست میبینند نه آن طور که باید باشد.
همیشه اطراف خود را با افرادی پر کنید که شما را مجبور میکنند پیشرفت کنید و به جایگاهی بالاتر از وضعیت کنونی خود برسید.
همیشه مسایل بسیار زیادی برای آموختن وجود دارد. شما مجبور نیستید برای کسی دلسوزی کنید که در جا زدن و ثابت بودن زندگی را به ناراحتی و مشکلات پیشرفت کردن ترجیح میدهد.
«هال الرود» در این رابطه گفته: «جایی که اکنون ایستادهاید، نتیجه کسی است که قبلا بودهاید، اما جایی که میروید به این بستگی دارد که انتخاب کنید چه کسی باشید!»
در این راه همچنین انتخاب دوست و همدم هم بسیار مهم است. باید حواستان باشد چه کسانی را وارد زندگی خود میکنید.
برای پیشرفت کردن سفر درازی در پیش دارید. باید به همه چیز فکر کنید از جنگل و کوه و دشت و بیابان گرفته تا کوههای یخچالی. باید از میان همه این مسیرها بگذرید تا موفقیت بزرگی که بدنبال آن هستید را به دست بیاورید.
از خود بپرسید:
آیا دوستان کنونی شما در این سفر میتوانند به شما کمک کنند؟
یا مثلا از خود بپرسید آیا دوستان کنونی شما با شما در جنگل سرد و تاریک کمپ میزنند و در کنارتان میمانند؟
هر چه بزرگتر فکر کنید، بیشتر بدست میآورید
ام.جی دمارکو: ارقام کوچک از شما میلیاردر نمیسازد.
بزرگ فکر کنید. به فروش بالا، به درآمد میلیاردی به امکانات لوکس.
اما موفقیت با اندازه افکار شما اندازهگیری میشود. اگر قصد میلیاردر شدن دارید باید سایز افکار خود را بزرگ کنید و وسعت ببخشید. این را باور داشته باشید به هر آنچه فکر کنید اتفاق خواهد افتاد.
دیوید شوارتز: «موفقیت با اندازه اعتقادات و باورهای شما اندازهگیری میشود. اگر اهداف کوچکی دارید، باید منتظر دستاوردهای کوچک باشید. اما اگر اهداف بزرگی را دنبال میکنید، موفقیتهای وسیعی را بدست خواهید اورد.»
بزرگ فکر کنید تا بزرگ شوید.
تصور کنید که مجبور هستید در عرض ۳ ماه یکصد میلیون پول بدست بیاورید در غیر این صورت مجبورید به زندان بروید (قانون: حق ندارید کار غیرقانونی انجام دهید) چه کار میکنید؟ چگونه این رقم بسیار زیاد را بدست میآورید؟
مجبورید تعداد زیادی چیزهای کوچک را بفروشید یا تعداد اندکی چیزهای بزرگ را. شما چه میفروشید؟
- تخصص خود را
- مهارت رهبری خود را
- خِرد، دانش و مهارت مشاورهای خود را
- وسایل و اجناس اوراق خود را
شما میتوانید چیزهای زیادی بفروشید و یک بیزینس موفق راهاندازی کنید. میتوانید در عرض یک ماه خیلی بیشتر از آنچه در تمام عمر کسب کردهاید، عایدی داشته باشید.
اما اغلب مردم بسیار کوچک و ضعیف فکر میکنند. آنها مسایل و دستاوردهای بزرگ را حتی نمیتوانند تصور کنند، چه برسد به رسیدن به آن.
به همین خاطر است که همیشه در حد متوسط زندگی خود میمانند و پیشرفتی نمیکنند.
شما بسیار قویتر و باهوشتر از آنچه هستید که تصور میکنید.
چگونه تفکرات محدودکننده را از ذهن خود پاک و قفل پتانسیلهای واقعی خود را باز کنیم
تونی رابینز: به یاد داشته باشید: همه ما آنچه را بدست میآوریم که تحمل میکنیم. بنابراین از بهانهگیری کردن برای خود دست بکشید، باورهای قدیمی و کهنه خود را، تنبلی و ترس را محدود کنید و تا حد توان از بین ببرید.
بسیاری از مردم جهان نه تنها نسخهی اصلی وجود خود نیستند، بلکه حتی به آن نزدیک هم نیستند.
این افراد با افکار محدودکننده زندگی خود در حال در جا زدن هستند – چقدر باهوش هستند، چقدر راه باید بروند، چقدر سخت باید کار کنند، چقدر موفق میتوانند باشند. بیشتر این محدودیتها بسیار ضعیف و بیارزش هستند.
۹۹ درصد مردم مجاب شدهاند که توانایی رسیدن به جایگاههای بالا را ندارند، بنابراین اهداف خود را روی متوسط تعیین میکنند. میزان رقابت برای اهداف واقعی شدید و خشن است، از طرفی دیگر آنها را تبدیل به فردی رقابتی میکند.
قدرت افکار منفی و محدودکننده به مدت زمانی بستگی دارد که از آن استفاده کردهاید. بیشتر مردم از همان سالهای اول زندگی خود محدودیتهای بزرگی برای خود تعریف میکنند. در نتیجه خیلی زود به این باور میرسند که کارهای زیادی را نمیتوانند انجام دهند.
اگر قصد دارید به بلندیها دست پیدا کنید، باید رکوردهای جدید در زندگی داشته باشید و بهترین نسخه از وجود خود را بسازید. باید یاد بگیرید که افکار منفی و بازدارنده را از ذهن خود بیرون کنید.
باید با نگاهی سختگیرانه زندگی خود را بررسی و تحلیل کنید و آن را بهبود ببخشید. این را بدانید وقتی یک بخش از زندگی را درست کنید، بقیه بخشها هم به دنبال آن بهبود خواهند یافت.
نتیجهگیری
تقریبا بیشتر مردم جهان درآمدی که میتوانند داشته باشند را ندارند. برخی حتی به درآمد زیادی که تواناییاش را دارند، نزدیک هم نیستند.
افکار کوچک و ضعیف ریشه همه این مشکلات است. بیشتر مردم حتی تصور هم نمیکنند که پیشرفته و میلیاردر باشند. به همین خاطر هیچ تلاشی هم برای آن صورت نمیدهند.
آیا میخواهید قفل توانایی کسب درآمد خود را باز کنید؟
آیا میخواهید درآمد میلیاردی داشته باشید؟
بخواهید که تغییر کنید. طرز فکر خود را عوض کنید. بزرگ فکر کنید. زیاد بخواهید.
مطمئن باشید با چنین سیاستی پول هم راهش به زندگی شما باز میشود.
مقاله خوبی بود ممنون