آیا به هم خوردن بال های یک پروانه در جنگل های آمازون می تواند چند هفته بعد باعث ایجاد یک طوفان در اروپا شود؟ این همان مفهوم جذاب و رازآلودی است که به ان اثر پروانه ای (The Butterfly effect) گفته می شود که توسط ادوارد لورنتز ارائه شده است. اگر چه این مفهوم ابتدا در حوزه هواشناسی به کار گرفته می شد اما بعدها کاربرد آن به حوزه های دیگر نیز گسترش یافت. در واقع مفهوم اثر پروانه ای در ابتدا این بود که به هم خوردن بال های پروانه ممکن است به تغییرات کوچکی در فشار جو منتهی شود که در ترکیب با دیگر عناصر می تواند منجر به ایجاد، از هم پاشیدن یا تغییر جهت یک طوفان شوند. نکته مهم این است که اثر پروانه ای خود باعث و بانی شکل گیری یک طوفان نیست بلکه تنها موجب آشفتگی در سیستمی منظم از بی نظمی ها می شود که بعدها اتفاقات را به مسیر دیگری می برد.
اگر مفهوم اثر پروانه ای را به زندگی انسانی بکشانیم دیدگاه جدید و جالبی شکل می گیرد. به عبارت ساده، هر تصمیم به ظاهر ساده و کم اثری که هر روزه می گیریم می تواند تاثیر بزرگی بر زندگی و آینده خود و اطرافیانمان داشته باشد. در طول تاریخ تصمیمات کوچکی که انسان ها در یک لحظه گرفته و بسیار کوچک و ناچیز شمرده شده اند باعث وقوع اتفاقات بزرگی شده که مسیر جهان را تغییر داده اند. در این قسمت شما را با برخی از موارد اثر پروانه ای که با تصمیماتی ساده باعث ایجاد تغییراتی بزرگ در تاریخ شده اند آشنا خواهیم کرد.
قسمت اول این مطلب را در این لینک مطالعه نمایید.
۵- یک پیچ اشتباه باعث وقوع جنگ جهانی اول شد
ترور فرانتس فردیناند، آرشیدوک حکومت پادشاهی اتریش-مجارستان، باعث وقوع جنگ جهانی اول شد. این واقعی یکی از بزرگ ترین و مشهورترین موارد اثر پروانه ای در تاریخ بشر است و اگر راننده فردیناند از قبل نقشه را چک کرده و در مسیر درست و تعیین شده حرکت می کرد نه فردیناند کشته می شد و نه جنگ جهانی دوم آغاز می شد. آن روز از همان ابتدا روز بدی برای فردیناند بود. هر کسی که او در سارایوو می دید سعی در کشتن او را داشت و رفته رفته فکر کرد که سفر اشتباهی آمده و آنجا کسی او را دوست ندارد. در تلاش برای ترورش و قبل از کشته شدنش، یک بمب منفجر شده بود که البته ناکام ماند. علیرغم اینکه این انفجار بمب آسیبی به خود آرشیدوک نرساند و وی به مسیر خود ادامه داد اما برخی از ملازمانش را به بیمارستان فرستاد.
شاید بهتر بود که فردیناند تمام این اتفاقات را یک علامت بد دانسته و همانجا به خانه باز می گشت اما او به جای این کار اصرار داشت که از ملازمان مجروحش دیدار کند. راننده اش که با مسیرها آشنایی نداشت، یک پیچ را به اشتباه رد کرده و خودرو را جایی کنار یک کافه برد، همانجایی که گاوریلو پرینسیپ، جوان بوسنیایی نشسته بود و برای ترور او برنامه ریزی می کرد اما نمی دانست شکار خود به سراغ او آمده است. پرینسیپ که از بخت خود در حیرت بود تنها لازم بود از جای خود بلند شده و از میان جمعیت تیرهای خود را به سمت فردیناند شلیک نماید. او موفق شد که همین کار را در بهترین زمان ممکن انجام دهد. بدین ترتیب صدای شلیک های او در سراسر جهان شنیده شده و فاجعه ای به نام جنگ جهانی اول با میلیون ها کشته و خسارات غیرقابل جبران را در پی داشت.
۴- اشتباه یک سخنگو باعث فروریختن دیوار برلین شد
وقتی که هزاران نفر از مردم به مراکز ایست و بازرسی در بین دو بخش برلین، که با نام دیوار برلین شناخته می شد، هجوم بردند، پایان یک عصر هولناک در آلمان در راه بود. سال های جدایی و دودستگی در آلمان به پایان رسیده و پس از مدت کوتاهی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز رخ داد. و تمام این اتفاقات به این دلیل رخ داد که مردی به نام گونتر شابوفسکی اشتباهی ساده کرد. شابوفسکی سخنگوی حزب کمونیست بوده و در تاریخ ۹ نوامبر ۱۹۸۹، به او برگه ای داده شد که در آن به وقوع تغییری بزرگ اشاره شده بود. به عنوان یک رویکرد موقتی، ساکنان بخش شرقی برلین که تحت نفوذ شوروی بود این اجازه را می یافتند که به بخش غربی برلین بروند البته تا جایی که از دولت کمونیست آلمان شرقی درخواست کرده و موافقت آن را دریافت نمایند. در این برگه کاغذ از شابوفسکی خواسته شده بود که این تصمیم را در تاریخ مقرر اعلام نماید.
بیشتر بخوانید: ۱۰ مورد از دردناک ترین و بیرحمانه ترین روش های اعدام در طول تاریخ [قسمت دوم]
اما محتوای برگه به این وضوحی که ما گفتیم نبود. شابوفسکی چیزی که در برگه نوشته شده بود را خواند و برای مخاطبان این معنی را داشت که هر کسی که پاسپورت دارد می تواند به مرز مراجعه کرده و به بخش غربی یا هر جایی که دوست دارد برود. وقتی که گزارشگر از شابوفسکی پرسید که این قانون جدید چه زمانی اجرایی می شود، وی به برگه نگاه کرد اما چیزی در این مورد نیافت و با خود گفت: «از همین حالا». هزاران نفر از مردم بخش شرقی برلین به سمت دیوار برلین هجوم بردند و سعی کردند از مرز بین دو بخش برلین عبور نمایند. نگهبانان مرزی نیز که نمی دانستند چکار کنند و تمایلی به استفاده از قوه قهریه نیز نداشتند به آن ها اجازه عبور دادند. بدین ترتیب دیوار برلین در واقعیت تاثیر خود را از دست داده بود و با فرو ریختن دیوار، دوران جدایی آلمان شرقی و غربی نیز به پایان رسید.
۳- مجلات انتخابی توسط یک آرایشگر باعث رییس جمهور شدن بیل کلینتون شد
در سال ۱۹۶۲، مرد جوانی به نام راس پروت در یک آرایشگاه مردانه منتظر مرتب کردن موهایش بود. وی در مدت انتظار خود را با خواندن نسخه ای از مجله ریدرز دایجست سرگرم کرده بود، مجله ای که زندگی او را برای همیشه تغییر می داد. پروت آن زمان در کمپانی IBM کار می کرد، جایی که فکر می کرد ایده ها و استعدادش نادیده گرفته می شوند و اصلاً از اوضاع کنونی اش خوشحال نبود. جمله ای در داخل این مجله از هنری دیوید ثوریو او را تحت تاثیر قرار داد: «اغلب مردان زندگی شان درماندگی مطلق است». پروت بعدها گفت که خواندن این جمله نوعی وحی بود که زندگی او را برای همیشه تغییر داد. او روز بعد کمپانی IBM را ترک کرده و خیلی زود کمپانی خود با نام EDS را تاسیس کرد. پروت به سرعت ثروتمند شده و در سال ۱۹۹۲ به موفق ترین کاندیدای مستقل تاریخ رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری در ایالات متحده تبدیل شد.
او در این انتخابات با جرج بوش و بیل کلینتون رقابت می کرد و ۱۸.۹ درصد کل آرای رأی دهندگان را بدست آورد که برای یک نامزد مستقل بی سابقه و فراتر از حد تصور بود. بسیاری از این آرا متعلق به کسانی بود که در صورت حضور نداشتن پروت به بوش رأی می دادند. البته نمی توان با قاطعیت گفت که این افراد به بوش رأی می دادند و در نهایت نتیجه انتخابات به نفع بوش تغییر می یافت اما تهمت ها و انتقادهای پروت از بوش تاثیر خود را گذاشت به نحوی که می توان گفت بدون وجود پروت، کلینتون رقابت های انتخاباتی را به بوش واگذار کرده بود. این اتفاق نه تنها ۸ سال از تاریخ معاصر آمریکا را تغییر داد بلکه می توانست پایانی زودرس بر دوران کاری شخصیت های امیدوار به ریاست جمهوری دیگری مانند ال گور و هیلاری کلینتون نیز باشد. اگر آن آرایشگر به جای مجله ریدرز دایجست نسخه ای از مجله People را در مغازه خود گذاشته بود، تاریخ ۲۵ سال اخیر ایالات متحده و کل جهان کاملاً متفاوت می بود.
۲- دلرحمی یک سرباز بریتانیایی باعث وقوع جنگ جهانی دوم و هولوکاست شد
در سال ۱۹۱۸، هنری تاندی که عضو ارتش بریتانیا بود در فرانسه علیه نیروهای آلمانی می جنگید. آنجا بود که تاندی تصمیم گرفت از گرفتن جان یک سرباز آلمانی بگذرد و به خاطر همین تصمیم بیش از ۶۰ میلیون نفر کشته شدند و مسیر تاریخ به کلی تغییر کرد. او در عملیات تصرف مارکوینگ در شمال فرانسه شرکت کرده بود و آلمانی ها در حال عقب نشینی بودند. سربازان دشمن در حال عقب نشینی و فرار بودند و یکی از آن ها در مسیر آتش تاندی قرار گرفت. تاندی نشانه گرفته و برای کشتن این سرباز در حال فرار آماده می شد، اما دید که این سرباز مجروح شده و برای نجات جانش در حال فرار است. تاندی نتوانست خود را برای چکاندن ماشه راضی کند، در نتیجه تفنگش را پایین آورد. سرباز آلمانی به نشانه تشکر از این لطف او سرش را تکان داده و از محل گریخت. دلرحمی و انسانیت تاندی بعدها در یک پوستر تبلیغاتی به تصویر کشیده شد و ۲۰ سال بعد این پوستر به جایی رسید که هیچ کس فکرش را نمی کرد: وطن آدولف هیتلر.
وقتی که نویل چمبرلین، نخست وزیر وقت بریتانیا هنگام دیدار با هیتلر در آلمان این پوستر را روی دیوار محل کارش او دید از او پرسید که یک پوستر پروپاگاندای بریتانیایی روی دیواری در محل کار هیتلر در برلین چه می کند. هیتلر در پاسخ به تصویر تاندی اشاره کرده و می گوید: «او همان مردی که نزدیک بود مرا بکشد». این داستان چنان باورنکردنی بود که برخی به واقعیت آن شک داشتند اما سال ها بعد، موزه گرین هاوارد مدارکی دال بر اثبات این موضوع یافت. آن ها نامه ای از دستیار شخصی هیتلر را بدست آوردند که در سال ۱۹۳۷ نوشته شده که از آن ها به خاطر فرستادن این پوستر تشکر می کرد. دستیار شخصی هیتلر در این نامه می گوید که مدت ها برای بدست آوردن این پوستر تلاش کرده زیرا «پیشوا به چیزهایی که به تجربیات جنگی شخصی اش مرتبط باشد بسیار علاقه دارد».
۱- کشته شدن یک سگ باعث شکل گرفتن تروریسم مدرن شد
در سال ۱۹۳۳، یک نماینده مجلس محلی اهل تگزاس به نام چارلز هازارد از دست سگ کوچولوی همسایه که داخل باغچه او می شاشید خسته شده بود و تصمیم گرفت به این معضل پایان دهد. بدین ترتیب هازارد مقداری شیشه خرده را با غذای سگ مخلوط کرده و در ظرف غذای او ریخت که باعث مرگ سگ شد و این اتفاق ساده مسیر تاریخ را تغییر داد. آن سگ متعلق به چارلی ویلسون ۱۳ ساله بود که سوگند یاد کرد انتقام سگ خود را خواهد گرفت. در آن دوران هازارد در مسیر انتخاب دوباره به عنوان نماینده مجلس محلی قرار داشت. به همین دلیل ویلسون خانه به خانه رفته و کشته شدن سگش به دست هازارد را برای آن ها فاش کرد و در ادامه از آن ها خواست که به پای صندوق رأی بروند. او توانست ۹۵ رأی بر علیه هازارد جمع آوری کند که در نهایت باعث شد هازارد با اختلاف ۱۶ رأی نتیجه را به رقیب واگذار کند. برای اولین بار در زندگی اش، چارلی ویلسون توانسته بود دنیای سیاست را دستخوش تغییر کند. همین اتفاق باعث شد که ویلسون به سیاست علاقمند شود.
وی بعدها به نمایندگی کنگره دست یافت و وقتی که نبرد بین شوروی و مجاهدین افغان شکل گرفت ویلسون بار دیگر تغییر ساز شد. او برای کمک به نیروهای افغان تلاش می کرد و لانچرهای پرتاب راکت استینگر را به دست آن ها رساند و بدین ترتیب بود که مسیر جنگ بین نیروهای شوروی و شبه نظامیان افغان تغییر کرد. به خاطر تلاش های ویلسون مجاهدین افغان برنده نبرد شده و اتحاد جماهیر شوروی ناچار افغانستان را پس از یک دهه ترک کرد، اتفاقی که یکی از دلایل اصلی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال های بعد شناخته می شود. بدین ترتیب از میان همین مجاهدین و شبه نظامیان افغان بود که القاعده و طالبان شکل گرفت و اسامه بن لادن موفق شد بزرگ ترین حمله تروریستی تاریخ را ساماندهی کند. بدین ترتیب بود که عصر تروریسم مدرن آغاز شد و تمام این موضوع به دلیل این بود که یک نماینده مجلس بدعنق سگ پسربچه همسایه را کشت.
بیشتر بخوانید: دادگاه نورنبرگ؛ رهبران برجسته حزب نازی پس از دستگیری در دفاع از خود چه گفتند؟
سلام
هیچ وقت اتفاقات اونجوری که گفته میشه نیست و مردم فقط ظاهر قضیرو میبینن و بقیشو فقط خدا میبینه
یک پیچ اشتباه باعث وقوع جنگ جهانی اول شد! بیخیال
یک مثال میزنم
۲ کشور باهم در صلحن ولی توی هر دو کشور مردمانی هستند که از کشور مقابلشون متنفرن و همینطور از اینجور افراد بین مقاماتشون هم هست اما افرادی هم هستند که خواهان جنگ نیستن و همین اون افرادو عصبانی می کنی که در رأس قدرت نیستند و جنگ به قدرت می رسونتشون و همینطور عده زیادی از مردم از هیچی سر در نمیارن و سرشون توی کار خودشون هست و هرچیزی هم که میبینن باور می کنن مثله الان که هرکی هرچی توی نت می خونه یا میبینه سریع باور می کنه
حالا برای ایجاد جنگ فقط کافیه مثلا توی شب یک فرد کاملا معمولی از یک کشور بدلیل یک حادثه شخصی یا هرچیزی از مرض رد شده و بطور کاملا اتفاقی در مرز کشور مقابل ظاهر شده و سرباز طبق وظیفشون شلیک می کنن و می کشنش و همین باعث یک جنگ بزرگ بین ۲ کشور میشه
مردم عادی برای جنگیدن دلیلی می خوان که قانع کننده باشه وگرنه نمی جنگن
یه فیلمی دیدم که ۲ پیرمرد که هرکدوم یک قبیله بزرگُ رهبری می کرد بخاطر مشکلات کاملا شخصی بین ۲ رهبر ۲ قبلیه همشون باهم سره جنگ داشتن فیلم امتیاز بالایی هم هست ولی اسمش یادم نیست
در مورد پیچ هم همینطور، تازه من ساده یه تحلیلی گفتم و فقط خدا می دونه چه اتفاقاتی پشت پرده میوفته که هیچ کس خبر نداره که حقیقت ها همینان و هیچوقت هم حقیقت اصلی توی تاریخ ثبت نمیشه و فقط ظاهر قضیه ضبط میشه
سریال های امپراطوری زیاد دیدم
توی یکیشون یک امپراطور قدرتمند نسبت به امپراطور مقابل نزدیک که می تونست راحت شکست بده امپراطوری که آینده ممکنه برای کشورش خطر ساز باشه با اینحال به هیچ عنوان بی دلیل حمله نمی کرد و یک قسمتش هم اینُ گفت وقتی دلیل قانع کننده ای برای حمله نداریم چرا باید حمله کنیم
کسایی که سیاست حالیشون میشه معنی چنین جمله ای رو می فهمن
اگر همه مردم دنیا بجای اینکه فقط به فکر ثروت و زندگی عادی و بهتر باشن یکمم هم وقت بذارن برای فهمیدن سیاست کشوری دنیا جای بهتری میشد
ولی کسی نمی خواد و همین باعث میشه راحت قابل کنترول بشن و ابزاری بشن برای به قدرت رسیدن افرادی جاه طلب و طماع و حریص و سیری ناپذیر بشن، می جنگن برای امید های دروغین تزریق شده به ذهنشون از طریق رسانه یا سخنرانی
بجز مورد ۳ بقیشون خنده داره اگه بخوایم فکر کنیم باعث اون اتفاقات دلایلی که سرتیتز نوشتین هست
گزینه ۱ که خیلی خنده داره
فیلم جنگ دو پیرمرد؟ سریال های امپراطوری کره ای؟؟ این مطالب همش تاریخه و در بدترین حالت ممکن ده درصدش تحریف شده و درست نیست با سینما مقایسه اش کنی،
بببین کافیه معنی اثر پروانه ای رو او چند تا سایت دیگه بخونی تا هضم این مطالب برات راحت تر بشه
دقیقا مثل این میمونه که توی غذای یک نفر آب بریزی و وقتی غذاشو انداخت دور بگی دور ریختن غذات کار خودت بوده!