عدم خشونت یعنی برای رسیدن به نتیجه لازم نیست به مردم، حیوانات و محیط زیست آسیب رساند.
خشونت چیست؟ واژهی خشونت طیف گستردهای را پوشش میدهد. خشونت میتواند از درگیری فیزیکی بین دو انسان تا جنگ و نسلکشی که کشته شدن میلیونها نفر از نتایج آن است، گسترده شود. به طور کلی، هرگونه رفتاری که با هدف وارد کردن آسیب به یک یا بیش از یک پدیده صورت گیرد رفتار خشونتآمیز نام میگیرد که ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه صورت گیرد.
اما در این زمانه که شاهد گسترش خشونت های فرقه ای و ویرانی میراث و مکان های فرهنگی هستیم، زمان آن است که دعوت گاندی به صلح و آشتی را به یاد آوریم و به این هشدار او بیندیشیم که:
«چشم در برابر چشم سرانجام به کورشدن همگان می انجامد.»
باید فرهنگ صلح را، بر اساس گفت و گو و تفاهم و برای زندگی در هماهنگی و همدلی پرورش دهیم و تنوع غنی جامعه بشری را محترم و گرامی بداریم.
هیچ ابزاری بالاتر از آموزش برای ارتقای حیثیت و کرامت انسانی و توسعه فرهنگ عدم خشونت و بناکردن صلح پایدار وجود ندارد.
از طریق آموزش است که می توان راه های نوین زندگی با یکدیگر بر روی این سیاره را ساخت و پرداخت. آموزش می تواند در عین حال شکل های نوین شهروندی و هم بستگی جهانی را، که برای جهان امروز ضروری است ، پایه گذاری کند.
در این راستا، سازمان ملل متحد روز دوم اکتبر، برابر با دهم مهرماه را روز جهانی عدم خشونت نام گذاشته است.
انتخاب این روز در گرامی داشت زادروز مهاتما گاندی رهبر هند است که با بهره گیری از روش های غیرخشونت بار، این کشور را به سوی استقلال از حکومت بریتانیا هدایت کرد و خود الهام بخش بسیاری از جنبش های مسالمت آمیز حقوق مدنی و تغییرات اجتماعی در سراسر جهان گردید.
گاندی در سراسر زندگی خود و حتی در خشن ترین شرایط سرکوب، و در برابر فشارهایی که تحمل ناپذیر می نمود، از اعتقاد خود به مبارزه بی خشونت دست برنداشت.
تعهد گاندی به عدم خشونت و باور او به ساده زیستی – چنان که لباس های خود را خود می بافت، غذای ساده گیاهی می خورد و با روزه داری های پیاپی هم به تزکیه نفس می پرداخت و هم از آن به عنوان ابزاری برای اعتراض استفاده می کرد- حتی پس از مرگ او چراغ راه و نور امید برای ستم کشان و محرومان و مردمان حاشیه ای جهان است.
با این حال بازی تاریخ آنجاست که رهبری که با هرگونه خشونت مخالف بود، خود به خشونت آمیزترین شیوه ها از پای درآمد.
روش و فلسفه گاندی الهام بخش و راهنمای کسانی چون مارتین لوترکینگ رهبر جنبش ضد تبعیض نژادی و حقوق مدنی آمریکا، و رهبران سیاسی چون نلسون ماندلا و واتسلاو هاول شد. رهبرانی که جایگاه اخلاق را در عرصه قدرت و سیاست برجسته و والا کردند.
چگونه میتوان با پرهیز از خشونت تغییرات اجتماعی ایجاد کرد؟
در وهله اول باید بدانید عدم خشونت، با «تسلیم شدن در مقابل ظلم» یا «مقابله مسلحانه با ظلم» متفاوت است.
عشق به دشمن یا به رسمیت شناختن انسانیت همهی مردم، مفهوم بنیادی در فلسفه خشونتپرهیزی است.
عدم خشونت، برای بسیاری در بردارنده تکریم و احترام برای همه موجودات داری قوه درک و فاقد قوه درک است. این ممکن است شامل دفاع از حقوق حیوانات، عمل نخوردن گوشت حیوانات (گیاهخواری یا عدم گوشتخواری) یا تمرینهای معنوی برای بیضرر بودن برای همه موجودات و مراقبت از حقوق همه موجودات باشد.
ماهاتما گاندی و جیمز بویل و سایر هوادارن عدم خشونت از گیاهخواری به عنوان بخشی از فلسفه عدم خشونت شان دفاع میکردند.
فعالان عدم خشونت از روشهای مختلفی برای ایجاد تغییرات اجتماعی استفاده میکنند که شامل آموزش و ترغیب کردن، نافرمانی مدنی (انجام ندادن قوانین خاصی که توسط حکومت وضع شدهاند)، مبارزه منفی، فعالیت سیاسی غیرخشن، و ارتباط با عموم مردم از طریق رسانههاست.
پرفسور جین شارپ، از پژوهشگران پیشگام در امر مقاومت عاری از خشونت، در کتاب خود به نام «سیاست عمل بدون خشونت »، اعتقاد دارد:
«عمل بی خشونت، فنی است که مردمی که تسلیم و بی اعتنایی به سرنوشت خود را رد می کنند و مبارزه را اساسی می دانند، برای مبارزه بدون خشونت خود به کار می گیرند. عدم خشونت به معنای تلاش برای پرهیز یا غفلت از مبارزه نیست. بلکه پاسخی است به این پرسش که چگونه باید در سیاست عمل کرد و بویژه چگونه بایداز نیروها به نحوموثر و مطلوب استفاده کرد.»
با آن که عدم خشونت غالبا به عنوان معادلی برای صلح جویی به کار می رود، از اواسط قرن بیستم این عبارت در تعریف بسیاری از جنبش های تحولات اجتماعی، که تمرکزشان بر مخالفت با جنگ نیست، به کار رفته است.
یک اصل کلیدی عدم خشونت آن است که معتقد است قدرت حاکم بر اساس موافقت مردم شکل می گیرد و مبارزه عاری از خشونت این قدرت را، از طریق حذف این موافقت با همکاری جمعی، متزلزل می کند.
سه مرحله اصلی اقدام بدون خشونت عبارت است از:
- اعتراض و پیگیری، مانند راه پیمایی و تحصن
- عدم همکاری
- مداخله های عاری از خشونت مانند راه بندان و اشغال
وظیفه ما نیست که خطای دیگران را جستجو کنیم وبه قضاوت درباره دیگران بنشینیم. ما باید تمام نیروی خویش را برای قضاوت در کار خودمان صرف کنیم و تا وقتی که حتی یک خطا در خود می بینیم حق نداریم که در کار مردم دیگر دخالت کنیم.
بدون نظر