ویروس اچ آی وی و افزایش غیر عادی مبتلایان به ایدز، تبدیل به یک بحران اجتماعی در روستای دوره افتاده ای در لردگان استان زیبا چهارمحال و بختیاری شده است.
مردم محروم این روستا، وضعیت دشواری دارند و احساس تقصیر و گناه و آوازه منفی اچ آی وی، فشار روانی شدیدی روی آن ها وارد کرده است.
در خبرها آمده بود که دفتر فرمانداری و امام جمعه به آتش کشیده شده است و میلیون ها تومان خسارت به اموال عمومی وارد شده که جای تاسف دارد.
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با صدور بیانیه ای، ابتلای مردم شریف این خطه از سرزمین ما را به ویروس اچ آی وی از طریق یک سرنگ آلوده، قویا تکذیب کرده و اعلام نمود که از ۴۰ روز پیش از وقوع این بحران در چند روز اخیر، مبتلایان به ویروس اچ آی وی در روستا، شناسایی و طبق اصول محرمانگی ، تحت درمان قرار گرفته اند.
معاونت بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در خصوص ابتلای تعدادی از اهالی روستای چنار محمودی شهرستان لردگان به عفونت اچ آی وی، در بیانیه ای اعلام کرد: هیچ اقدام تشخیصی و بهداشتی و یا واکسیناسیون، مطلقا عامل انتقال بیماری در منطقه نبوده است و در حال حاضر تیم های تخصصی برای ادامه مشاوره و مراقبت و درمان از طرف وزارت بهداشت در منطقه مستقر هستند و درمان موارد شناسایی شده زیر نظر یک فوق تخصص در حال انجام است.
وزیر بهداشت نیز چند روز پیش اعلام کرد که سرنگ آلوده، هرگز عامل شیوع ویروس HIV در روستای چنار محمودی لردگان نبوده و وزارت بهداشت، مستندات متقنی دارد که نشان می دهد این ادعا، واقعیت ندارد.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی، خدمات بهداشتی و درمانی چهارمحال و بختیاری نیز با بیان اینکه ابتلا به ویروس HIV در تعداد انگشت شماری از اهالی روستا طی سالهای گذشته وجود داشته است و سابقه آن به سالهای گذشته بازمیگردد، افزود: کشف و شناسایی بیماران در ماهها و روزهای اخیر صورت گرفته که به محض اطلاع از این موضوع، تیمهای عملیاتی را به منطقه اعزام و آن را مورد پیگیری قرار دادیم.
بسیاری از افراد مبتلا به ویروس HIV که آگاهانه یا نااگاهانه با اسم رمز HIV، دست به اقدام خشونت آمیز در روستا زدند و آوازه آن جهانی شد. در موقعیت تعارض آمیز عدم قبول واقعیت مشکل و ناتوانی در مهار تبعات ناخوشایند آن، به مکانیسمی پناه بردند که نه علمی است و نه در حل مشکل، کمک می کند.
بسیاری از اهالی این روستا مثل بسیاری از هموطنان، قضاوت ها و تصمیم های خود را درباره ابتلا به این ویروس، بر اساس اطلاعات نادرستی که در ذهن آن ها درباره HIV شکل گرفته بنا کرده بودند که منجر به کنش ناپسند و غلط عده ای در برخورد با این پدیده گردید.
در رفتار خشونت آمیز شماری از هموطنان مبتلا به ویروس اچ آی وی در روستای لردگان، شاهد وقوع پدیده ای به نام انکار دست جمعی هستیم.
مبتلایانی که از هفته ها پیش، ابتلای آن ها به بیماری عفونی ایدز، تشخیص و تحت درمان قرار گرفته بودند، ناگهان بر اساس ادعای نادرست یک مسئول درباره سرنگ آلوده و فضاسازی رسانه های اینترنتی آماتور، دادههای ذهن فریبکار خود را بر ملا کرده و با این کار، ناآگاهی خود از بیماری ایدز و تلاش برای پاک کردن صورت مساله را به نمایش در آوردند.
آنها هر گونه علت درونی نظیر اعتیاد و روابط محافظت نشده جنسی برای این مشکل را بصورتی ناخودآگاه، انکار نموده و بهورز روستا را مسبب آن دانسته و با قربانی ساختن وی تلاش می کنند که داغ اتهام را از پیشانی خود بزدایند و اضطراب دردناک فعلی را از دور کنند.
پدیده ناخودآگاه انکار جمعی به دلیل کارکرد تسکین بخش آن، در جوامع بشری به شکلهای گوناگون دیده می شود. تاریخ بشریت سرشار از اتفاق هایی است که ریشه در این عملکرد ناهشیار بشری داشته و فجایع زیادی را رقم زده است.
فکر کردن، سخت ترین کار در زندگی است و هیچ کاری بدون فکر کردن صحیح، عملی نمی شود. هر عملی نیاز به تفکر درست بر مبنای اطلاعات درست دارد و ذهن فریبکار تلاش می کند تا انسان را از واقعیت ها، دور کند و تصمیم های وی را بر اساس داده هایی غلط، بنا نهد که معمولا، فاجعه بار است.
رئیس مجمع عمومی سازمان نظام پزشکی به ایرنا گفته بود که سازمان نظام پزشکی خواستار آزادی بهورز بازداشت شده در روستای لردگان است. چرا که غربالگری دیابت با سرنگ انجام نمیشود و این که تصاویری از سرنگ آلوده در دست فردی که سرتاپا مشکی پوشیده و در حال خون گیری از مردم است به نمایش درامده، تنها نشان از عوام فریبی و خدشه دار کردن ذهنیت مردم نسبت به مسائل بهداشتی و درمانی دارد.
اسم رمز قابل تامل
در مساله خشونت های لردگان با اسم رمز HIV، چند مساله قابل تامل است.
یکی این که چرا درصد قابل توجهی از هموطنان، همچنان درباره ویروس اچ آی وی، شیوه انتقال و شیوع و روش تشخیص و درمان آن، اطلاعات ابتدایی ندارند و استناد آن ها، اطلاعات مخدوشی است که در ذهن فریبکار آن ها در جریان است و اساس تحلیل و قضاوت نهایی می شود که نمونه اش، آتش کشیدن اموال عمومی در لردگان می شود.
مساله بعدی این که صدها مبتلا به این ویروس که خبر از بیماری خود نداشتند و پس از تست مثبت، متوجه این اوضاع شدند، به سیستم پزشکی کشور اعتماد ندارند؟
همان ها که به تست مثبت اعتماد کردند، چرا به علت ابتلا و بررسی شیوع ویروس، بی توجه هستند و تنها گزینه دم دست، آتش زدن اموال عمومی و خشونت گرایی و دستگیری بهورز شد؟
مساله سوم، اطلاع رسانی وزارت بهداشت در مقوله اچ آی وی است.
به نظر می رسد لردگان، فرصت خوبی شد که وزارت بهداشت با همکاری اموزش وپرورش و رسانه ملی، تابو شکنی کرده و این موضوعات را در حد فهم عوام تا سطوح تخصصی، در رسانه ها، اطلاع رسانی کند.
وقتی سطح سواد مردم ما درباره HIV و شیوع و روش های انتقال و پیگشیری و تشخیص افزایش یابد، دیگر شاهد بروز چنین اتفاقات تلخ ناشی از ذهن فریبکار و انکار دست جمعی نخواهیم بود.
یادمان نرود که در آستانه سومین دهه قرن بیست و یکم، قریب به ۹میلیون تن از هموطنان، سواد خواندن و نوشتن ندارند.
«بیسوادی»، بزرگ ترین تهدید ایران عصر ۱۴۰۰ خواهد بود.
باید ب این مقاله خندید .! ب جای این ک پشت مردم رو بگیری داری بهشون تهمت میزنی .!!! بچه ۶ ساله هم حتما کار خلاف شرع کرده ایدز گرفته ! ۲۵۰ نفر ایدز گرفتن ! خودتون نمی دونید چی نوشتید . ی سر برو اونجا بعدا برگشتی خبرتم بنویس ! اون رمان گذشت ک مردم رو با این خبرا گول بزنید . تمام
اقا هومن. نوزاد یک روزه هم مبتلا به ویروس HIV میشه. بچه ۶ ساله که بماند. نوزاد یک روزه چی؟ کار خلاف کرده؟ نیاز نیست بریم اونجا. آنچه عیان است چه حاجت به بیان است. . .
آره علی جان ، مقاله ات خیلی خوب بود، ولی امیدوارم شرفت رو انقدری فروخته باشی که بتونی تا آخر عمرت راحت و خوب زندگی کنی، یه عده هم ایدز گرفتن که مهم نیست، چون اول از همه لر هستند و تهرانی یا فارس نیستند و همیشه محرومند و باید باشند و دوم اینکه اصلا انسان و انسانیت در این مُلک رخت بر بسته سوم اینکه باید حتما ریشه این بدبختی رو توی عوامل موصاد شناسایی کنیم چون همیشه هر چی بدبختی هست کار دُژمنه و ملت هم هوچی گراند، در ضمن سال ۵۷ هم اموال عمومی وجود نداشت، نه؟!!
ممنون از نظر شما
من به لر و کرد و بلوچ و فارس کار ندارم. معتقدم، باید با حقه بازی دست جمعی و بیسوادی، مبارزه کرد.هزینه بی اطلاعی عده ای درباره یک موضوع علمی را نباید ملت ایران پرداخت کند! هر چی بدبختی است ریشه در ذهن فریبکار و بیسوادی دارد. الان ربط لردگان به انقلاب ۵۷ رو نفهمیدم!
بنظر من شما اصلا درک درستی از وضعیت مردم اون منطقه نداری پس چطور به خودت اجازه میدی در موردشون بنویسی؟
نسیم خانم.
ما به خودمون اجازه میدیم ذهن فریبکار شماری از هموطنان را صادقانه نقد کنیم. درک درست، داده های غلط عده ای هست یا اطلاعات درست پزشکی؟ شما بگو
منظورشون این بود، شما انتقاد کردی از خسارت به اموال عمومی در حالی که سال ۵۷ هم به اموال عمومی خسارت که سهله نابود شد!
و تو … قائدتاً نباید با اون تخریب مشکل داشته باشی!!
حالا متوجه شدی یا بیشتر توضیح بدم؟!
تخریب به اموال عمومی محکوم است. چه در انقلاب ۵۷ چه در انکار دست جمعی شماری از هموطنان بی اطلاع در لردگان استان زیبا چهارمحال و بختیاری.
ضمنا جناب پویا، داده های گنگ ذهن خود را به کسی تلقین نکنید. فکر کنم الان بیشتر متوجه شدید
متسفانه خیلی از ماها سواد مجازی نداریم و هر چیزی که توی فضای مجازی وجود دارد بدون اینکه آن را مورد بررسی و واکاوی قرار بدهیم یک معضل اجتماعی را به سیاست و یا حزب گره میزنیم ….خیلی از ماها در مورد همین بیماری اطلاعات خرافه ای و بی اساس را در ذهن خود داریم فوق فوقش شق القمر کرده باشیم یک تحقیق در مورد همین بیماری در دوران مدرسه آن هم به بهانه ی نمره گرفتن تهیه کرده ایم و اصلا براش اهمیتی نداده ایم در مورد چی نوشتیم و یا اطلاعات جمع آوری کرده ایم . آن بنده ی خدایی که تحت عنوان بهورز فعالیت داشته با شجاعتی که داشته قابل تحسین است هدف او بیماریابی محرمانه بوده و بعدا توسط برخی شانتاژگرها باعث علنی شدن و خروج از محرمانه بودن آن شده است. … بک گراند اون قسمت از منطقه نشان از وجود معتادین تزریقی بوده است …میخواهم در مورد شخصی که در تاریخ وجود داشته بگم که شخصی به نام ” مری تیفوییدی ” می باشد این شخص در زمان خود به حرفه آشپزی مشغول بود و هر بار آشپز خانواده ای می شد در کمال تعجب اعضای خانواده دچار تیفوئید یا همان حصبه می شدند ولی خود مری اصلا علایم بیماری را نداشت . این شخص بارها در خانواده هایی مشغول به آشپزی می شد و در کمال ناباوری همه اعضای خانواده ها دچار حصبه می شدند ولی خود مری بارها در قرنطینه قرار گرفت و شاکی بود من سالم هستم و دچار بیماری حصبه نیستم و از آزمایش دادن امتناع می کرد . بالاخره در پایان بر اثر دات الریه فوت می کند بعد از نمونه برداری از بافت بدن متوجه میشوند عامل بیماری در کیسه صفرای وی وجود داشته و به طرز باور ناپذیری منشاء انتقال بیماری بوده …. حالا حرف من این است واقعیتی است رخ داده و فرد بیمار باید به خود قبول کند که دچار بیماری شده است البته در این برهه باید تیم روانشناسی حضور داشته باشد تا برایشان قوت قلب باشد و آنها را با این بیماری مهلک امیدوار کند.در خیلی از شهرهای ایران مرکز کنترل بیماری های رفتاری وجود دارد آنها هم سیستم بیمار یابی دارند…و این فکر پلید رو بریزید دور که بر اثر تست قند خون دچار بیماری شده اند.. هدف از بیماریابی این است تحت کنترل باشند و ناخود آگاهانه باعث انتقال بیماری به سایرین از روش های منتقله نشود. و الا تو این مملکت جرئت آزمایش های مخوف دوران ج ج دوم وجود ندارد . آیا یادتان رفته است در همین سیستم بهداشتی در دهه ۷۰ شمسی خونه به خونه مشغول واکسیناسیون فلج اطفال یا قطره فلج اطفال بودیم و آیا یادتان رفته است در دهه ۸۰ شمسی باز همین سیستم بهداشتی مشغول واکسیناسیون هپاتیت نوجوانان بوده ؟ آیا باید به آنها به دید شک و عدم اعتماد نگا کرد؟ سیستم بهداشتی سعی دارد عوامل خطرزا را کنترل کند و آیا یادتان رفته سیستم کنترل مالاریا دردهه ۴۰ شمسی اجرا شد؟ … جو فضای مجازی طوری شده همه دنبال زرد گرایی ( مطالب زرد روزنامه ایی) هستند و یه جور مخاطب را جذب کنند و بگویند ما راست می گوییم . یکم قوه ی جستجو، آنالیز،واکاوی خود را در مورد مطالب بالا ببریم بد نیس…
ممنون از توضیحات عالی شما 🙂
همین چند وقت پیش حکم داده بودن از لوازم یک بار مصرف چند بار استفاده کنن !!!! 🙂 یعنی نمیشه اون سوزن تست قند رو چندبار استفاده کرده باشن؟
امیر خان این سخن ما را یاد نامه ای جعلی می اندازه که امد نیوز دیشب منتشر کرد و به وزارت بهداشت منتسب کرده بود.
همه این مقاله یک حرف داشت: «با ذهن فریبکار خود، خداحافظی کنید»