در روزهای اخیر که موج اعتراضات مردمی در بسیاری از نقاط جهان، از خاورمیانه گرفته تا هنگ کنگ، به رویه ای معمول و آشنا تبدیل شده، تغییری بزرگ و ناگهانی در کشور نسبتاً آرام بولیوی در آمریکای جنوبی بسیاری را حیرت زده کرد. کمتر از چند روز پس از اعلام پیروزی خفیف اوو مورالس در انتخابات ریاست جمهوری، وی به یکباره با مخالفت گسترده مردم و پیوستن نیروهای نظامی به معترضان مواجه شده و تصمیمی سریع اما غیرمنتظره گرفت.
هنوز چیزهای زیادی در مورد شرایط روزهای اخیر بولیوی وجود دارد که چیزی در مورد آن ها نمی دانیم و واقعیت آن ها بعدها مشخص خواهد شد. اما یک چیز مشخص و قطعی است: اوو مورالس روز یکشنبه هفته اخیر بعد از فشار مخالفان- که وی آن را کودتا علیه خودش می داند و مخالفان آن را بازگشت دموکراسی به کشور تلقی می کنند- از مقام خود به عنوان رییس جمهور بولیوی کناره گیری کرد، اتفاقی که پس از ۱۴ سال حضور در مقام ریاست جمهوری کشور رخ داد. این اتفاق می توانست به شکلی دموکراتیک تر رخ دهد اما مورالس می خواست بیشتر در قدرت بماند و مخالفان این موضوع را پیش رفتن کشور به سمت دیکتاتوری قلمداد می کردند هر چند نتیجه انتخابات پیروزی او را نشان داده و ادامه ریاست جمهوری اش را قانونی می ساخت.
داستان اوو مورالس، اولین رییس جمهور کشور که از نژاد سرخپوستان یا همان بومیان بولیویایی است در ابتدا داستان امید و خوش بینی بود اما رفته رفته رنگ باخت. مورالس در سال ۲۰۰۶ در دورانی که از آن با عنوان موج صورتی یاد می شود- روزگاری که رییس جمهورهای چپگرا در آمریکای جنوبی یکی پس از دیگری به قدرت می رسیدند- به ریاست جمهوری رسید. او به طرفداران خود و تمام مردم بولیوی قول داد که به قرن ها استعمار، نژاد پرستی و بی عدالتی در کشور پایان دهد و به مقدار زیادی نیز به قول های خود عمل کرد و وفادار ماند. سیاست های او فقر را در کشور کاهش داده و باعث رشد اقتصادی در کشور شد. اما ماندن طولانی مدت مورالس در قدرت و میل او به تداوم این شرایط بود که بسیاری را در داخل و خارج از بولیوی نگران ساخت.
در دوران زمامداری مورالس، قانون جدیدی در سال ۲۰۰۹ در مجلس بولیوی تصویب شد که بر اساس آن دوره ریاست جمهوری به دو دوره متوالی محدود می شد. مورالس در سال ۲۰۰۹ بار دیگر به عنوان رییس جمهور انتخاب شد و سال ۲۰۱۴ نیز برای بار سوم به عنوان رییس جمهور کشور سوگند یاد کرد. اگر چه دور سوم ریاست جمهوری مورالس برخلاف قانون اساسی کشور و قانون محدودیت دو دوره ای ریاست جمهوری بود اما وی با این ادعا که دوره اول ریاست جمهوری او در دوران قانون اساسی قبلی بوده و بدین ترتیب به حساب نمی آید، توانست مخالفان و معترضان را به سکوت وادارد. وی همچنین اعلام کرد که پس از دوره سوم ریاست جمهوری خود دیگر نامزد نخواهد شد، و این اولین قولی بود که اوو مورالس شکست و تاوانش را نیز با کناره گیری از قدرت تحت فشار معترضان و نیروهای نظامی داد.
مورالس در هیچ انتخاباتی شکست نخورد و در طول دوران زمامداری اش در کاخ ریاست جمهوری قدرت و نفوذش دائماً در حال افزایش بود. سیاست های سوسیالیستی دولت مورالس در تمامی بخش های کشور از دولت خود گرفته تا رسانه ها و اقتصاد تسری یافت. اولین جرقه اعتراضات نسبت به مورالس زمانی شکل گرفت که وی یک کاخ ریاست جمهوری ۲۹ طبقه ای مجلل را در پایتخت فقیرانه و ساده کشور، لاپاز، ساخت و سپس در ادامه موزه ای چندین میلیون دلاری به نام خود تاسیس کرد.
بعد از ۱۰ سال حضور در کاخ ریاست جمهوری، برخی به این باور رسیدند که مورالس میل چندانی برای ترک قدرت ندارد. آن ها شاهد شرایط رو به وخامت در کشورهای نیکاراگوئه و ونزوئلا بودند که به خاطر درگیری بر سر قدرت ایجاد شده بود اما اکثریت حزب سوسیالیست طرفدار دولت در مجلس کشور راه را برای یک دور دیگر ماندن مورالس در قدرت تضمین کردند. اما در همان مجلس نیز کسانی بودند که با ریاست جمهوری مورالس برای بیش از دو دوره متوالی مخالف بودند.
یکی از نمایندگان بومی مجلس بولیوی در اعتراض به این موضوع با گذاشتن تاجی کارتونی بر سر و براه انداختن یک کمپین با شعار «من هم می خواهم پادشاه باشم» مخالفت خود را با ماندن مورالس در قدرت اعلام کرد. مورالس که خود را نماینده مردم می دانست تصمیم گرفت که این موضوع را به رأی مردم بگذارد و اطمینان داشت که مردم کشورش از خواست او حمایت خواهند کرد. اما در رفراندوم سال ۲۰۱۶، مردم بولیوی با اختلافی اندک به ریاست جمهوری مورالس برای دور چهارم رأی منفی دادند. اما رییس جمهور نتیجه رفراندوم را نپذیرفت و موضوع را به دادگاه قانون اساسی کشاند که توسط رییس جمهور تعیین شده و با ترجمانی جدید از قانون، ماندن او را قانونی و محدویت ریاست جمهوری را زیر پا گذاشتن حقوق بشر اعلام کرد. با این وجود مورالس هنوز هم می بایست در انتخابات پیروز می شد.
بر اساس قانون انتخابات بولیوی، اگر وی موفق نمی شد اکثریت بیش از ۵۰ درصدی آرا را از آنِ خود کند می بایست ۱۰ درصد بیش از رقیب خود رأی بدست آورد. بعد از پایان رأی گیری ها در ماه گذشته، نتیجه شمارش آرا نشان می داد که مورالس پیشتاز است اما نه آنقدر پیشتاز که از رفتن انتخابات به دور دوم خودداری کند، دور دومی که در آن احتمال باخت وی کم نبود. به یکباره شمارش آرا به مدت ۲۴ ساعت متوقف شد بدون این که کسی بداند چرا. وقتی که شمارش آرا از سر گرفته شد، مورالس اختلاف آرایی که می خواست را بدست آورد و خود را پیروز انتخابات دانست. ناظران بین المللی مورالس را به تقلب گسترده در انتخابات متهم کرده و اعتراضات خیابانی مخالفان دولت آغاز شد. اتحادیه اروپا، سازمان ملل و ایالات متحده نیز از مخالفان طرفداری کرده و نتیجه انتخابات بولیوی را ناشی از تقلب گسترده دانستند.
گروه های ناظر انتخاباتی از دستکاری های گسترده در سیستم های کامپیوتری مربوط به انتخابات سخن گفته و اعلام کردند که تعداد آرای نهایی شمارش شده از تعداد افرادی که برای رأی دادن ثبت نام کرده اند بیشتر بوده است. مورالس اعلام کرد که با برگزاری یک انتخابات دیگر موافق است اما معترضان با این خواسته وی موافق نبودند. در یک شرایط خوب، بولیوی می توانست ادعاهای تقلب را بررسی کرده و انتخاباتی جدید با نتایجی قابل قبول و معتبر برگزار کند اما ارتش بولیوی از مورالس خواست که کناره گیری کند. مورالس نیز این اقدام ارتش را کودتا علیه خود خوانده اما برای جلوگیری از خونریزی و آشوب در کشور اعلام کرد که از مقام خود کنار خواهد رفت.
در ادامه معترضان به محل زندگی او حمله کرده و بسیاری از کارکنان دولت به سفارت های خارجی پناهنده شدند. مقامات مکزیک نیز اعلام کردند که برای نجات جان اوو مورالس و قدردانی از او برای به خشونت و آشوب نکشاندن کشور به وی پناهندگی سیاسی اعطا کرده اند. رییس جمهور مستعفی بولیوی نیز خیلی زود نیز از مقامات مکزیک بابت این موضوع قدردانی کرده و با استفاده از هواپیمای متعلق به نیروی هوایی مکزیک، لاپاز را ترک کرده و به مکزیک پرواز کرد. او در پیامی توئیتری و با انتشار عکسی از درون هواپیما در حالی که پرچم مکزیک را در دست داشت گفته است که مجبور است به خاطر شرایط سیاسی کشورش را ترک کند اما به زودی بازخواهد گشت.
مورالس اصلاحات بسیاری برای مردم کشورش انجام داد اما شاید میل او برای ماندن در قدرت برای مدتی طولانی تر باعث شد که بسیاری از تلاش ها و سیاست های خوب او نادیده گرفته شوند. در نهایت باز هم به این نکته می رسیم که مهم نیست چقدر کاریزماتیک، کارآمد و دوست داشتنی باشید، هیچکس نمی خواهد که شخصی برای همیشه یا طولانی مدت در قدرت بماند.
بیشتر بخوانید: گزارش سازمان ناظر بر آزادیهای اجتماعی؛ آزادترین و بستهترین کشورهای جهان در سال ۲۰۱۹
این یک واقعیت است که هیچکس تا ابد در قدرت باقی نمیماند!!!
تا وقتی که قدرت رسانه ای در اختیار یکی از فاسدترین اقشار اجتماع، یعنی همان فراریان مالیاتی و دیکتاتور های مورد حمایت این اقشار باشد، شاهد جابجایی حقیقت محبوبیت چهره های مردمی وخدمتگزاران اجتماعی و اَنگ زدنهای دروغین آنها خواهیم بود. آنچه مسلم است پیروزیِ محتوم اقشار فقیر بر دیکتاتورهای آمریکای لاتین است. به زودی دیکتاتور مورد حمایت کودتاچیانِ تازه به قدرت رسیده بولیوی سرنگون شده و روسیاهی به ذغال میماند.
اینو از دهن کسی میشنوم تو کشورش حتی سیستم مالیاتی نداره.
اقشار فقیر. مگه هرکی فقیره حق داره قدرت داشته باشه؟
طرف تقلب کرده خودشم قبول کرده. بدونه تقلب مگه میشه ۱۳ سال رییس جمهور مملکت بود؟
چند صد کیلومتر اونورتر تو اوروگوئه تقلب نمیشه انتخابات به صورت دموکراتیک برگزار میشه مردم مالیاتشونو میدن. فقیر بودن ولی الان شدن یکی از ثروتمندترین کشورای امریکای لاتین.
راستی اینو یادم رفت بگم. کره ی شمالی هنوز فکر میکنه امریکا جهان خوار و شیطان بزرگه. هنوز فکر میکنه رهبرشون تو خورشید زندگی میکنه.
کره ی جنوبی ولی چیپ کامپیوتری میسازه.
ماشین میسازه. و مردم کره ی جنوبی به شعارهای کره ی شمالی میخندن.
خودمونم از این شعارها کم نداشتیم.
دیکتاتور چو دیکتاتور بیند خوشش اید.
به من یکی بگی پرو کجای دنیاست واقعا نمیدونم. اصلا نمیدونم کجای امریکا قرار داره. بعد به ما چه چه غلطی میخوان بکنن.
به ما چه اخه.
جناب شیر این متن درمورد رییس جمهور بولیویه چه ربطی به پرو داشت؟!!!
جناب شیر این متن درمورد رییس جمهور بولیویه چه ربطی به پرو داشت؟!!!
یاد اردغان افتادم