دلار آمریکا از اردیبهشت ۹۷ تا مهر ۹۷، بیش از ۴۰۰ درصد افزایش پیدا کرد تا رکوردی تاریخی در افزایش قیمت ارز را از انقلاب ۱۳۵۷ تجربه کنیم. دلاری که برای خیلی ها، ۳۰۰۰ تومنش گران بود، مثل آب خوردن به ۱۹ هزار تومان رسید تا با دو چشم خویشتن، شاهد افزایش قیمت موشکی آن در بازه چند ماهه باشیم.
سکه بهار آزادی که ۱ میلیون تومان هم خریدار نداشت، چقدر راحت به ۵ میلیون تومان افزایش یافت و ارزش پول ملی ایرانیان به کم ترین ارزش خود در نیم قرن اخیر رسید. دلار آمریکا، طبق نمودارهای تکنیکال، سودای ۵۰ هزار تومان در سر دارد و این واقعیت تلخی است که در بلند مدت، چه با حذف صفر از پول ملی و چه بدون حذف صفر از پول ملی، در صورتی که اوضاع بر همین منوال باشد، اقتصاد ایران را به چالش خواهد کشاند.
دلار ۵۰ هزار تومانی یعنی ۳۰۰ درصد افزایش قیمت از قیمتی که امروز در کوچه و بازار شهر شما مورد داد و ستد قرار می گیرد. خیلی ها دلار ۴۰۰۰ تومان را وقتی دلار ۱۰۰۰ تومان بود، طنز اقتصادی می دانستند. اما این طنز اقتصادی، خیلی زود به حقیقت غیر قابل انکار تبدیل شد و امروزه دلار ۴۰۰۰ تومانی، خاطره ای رویایی برای ۸۳ میلیون ایرانی شده است.
در میان کشورهای جهان، تنها در ایران است که قیمت دلار، چند نرخی است و تلاش ۴۰ ساله دولت ها در عصر جمهوری اسلامی ، نتوانسته ثباتی بر آن ایجاد کند و قیمتش را واقعی کند. دلار جهانگیری، دلار فردایی، دلار سبزه، دلار نیمایی و غیره، همه بخشی از ادبیات گفتاری و نوشتاری اقتصاد مردم در سال های اخیر بوده است.
همه این داستان ها را گفتیم که بدانید و بدانیم که چقدر وضعیت دلار در ایران با اوضاع تحریم های بین المللی و کاهش صادرات نفت و مشکلات بازگشت ارز حاصل از صادرات، دراماتیک است. در عصر دراماتیک بودن دلار که بانک مرکزی، اختصاص ارز به هر گونه تحقیق و پژوهش به نرخ دولتی را محدود کرده و جلوی ارز مسافرتی و ارز دانشجویی را گرفته است، شاهد اتفاقات عجیبی در کشور هستیم.
اگر نگاهی به دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اخلالگران اقتصادی از تیمور عامری تا دادگاه پتروشیمی در ماه های اخیر بندازید میبینید که چگونه میلیون ها دلار ارز دولتی توسط اختلاسگران، حیف و میل شده است.
از این ها که بگذریم، تراژدی تلاش گسترده دولت برای جور کردن حقوق سرمربی تیم ملی و کادر بلژیکی، پرداخت حقوق استراماچونی ایتالیایی و کالدرون آرژانتینی، جای تامل دارد. در روزگاری که با بحران شدید ارز روبرو هستیم و بسیاری از تحقیقات و پژوهش ها و واردات مواد اولیه صنایع به خاطر مشکلات ارزی و کمبود ارز، به تعویق افتاده است، پرداخت صدها هزار دلار حقوق سرمربی های فوتبال، از فدراسیون فوتبال تا وزارت ورزش و جوانان را به تکاپو انداخته است تا پول این جماعت خارجی را جور کنند!
چند سوال مهم!
فرجام این فوتبال با این همه فحاشی، زد و بند، تبعیض، بی عدالتی، بی اخلاقی و وحشیگری در اکثر استادیوم های ایران، برای ملتی که میلیون ها تن از آن زیر خط فقر زندگی میکنند، چه بود؟ دستاورد علمی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و ورزشی فوتبال برای ایرانی ها در نیم قرن اخیر چه بوده است؟ کجای دنیا، دولت، باشگاه فوتبال دارد و باشگاه داری میکند؟ کجای دنیا، از بیت المال، پول سرمربی خارجی و داخلی و بازیکنان و غیره پرداخت می شود اما محصل و مسافرش، بدون ارز ارزان می ماند؟
چرا دولت ها چهل و اندی سال در خصوصی سازی سرخابی های پایتخت، صبر کردند؟ هزینه این صبر «الکی» که نتیجه اش، تزریق بودجه عام به دو باشگاه خاص پایتخت بود، میلیون ها دلار ثروت ملی را به باد داد و پولی که باید صرف توسعه ورزش در ۳۱ استان کشور می شد، صرف باشگاه داری استقلال و پرسپولیس گردید تا سلطانها و ژنرالهای لاکچری گرد، پرورش یابند که ماحصلش همین بلبشویی میشود که میبینید!
ما دلار برای فوتبال و فوتبالیست داریم، برایش به تکاپو می افتیم و از فلان سفیر و وزیر و سرکنسول داخلی و خارجی هم کمک میگیریم، اما برای ارز مسافرتی و ارز دانشجویی و ارز تحقیقاتی، خیر!
امیدواریم روزی فرا رسد که همان طور که التماس کردن به یک سرمربی دست چندم بلژیکی، آرژانتینی و ایتالیایی برای ساماندن فوتبال ایران، اهمیت دارد و دغدغه ملی و رسانهها و مردم میشود، استخدام بهترین مشاوران خارجی برای ساماندهی به صنعت و آموزش ایران از خودروسازی تا تجهیزات سازی نیز، در دستور کار دولتمردان قرار بگیرد و خروج دولت از اقتصاد را جشن بگیریم. فوتبال را میتوان از یک زاویه، مصداق استعمار نوین خطاب کرد.
اگر خواهان تحصیل در خارج از کشور هستید و توانی برای تحصیل با دلار ۱۳۰۰۰ تومان به بالا ندارید، در روزگار حذف ارز دانشجویی و اختصاص ارز ۴۲۰۰ تومانی و نیمایی به کالاهای اساسی، بایستی به دنبال مقصد های تحصیلی رایگان (مثل نروژ) یا اخذ پذیرش تحصیلی با بورس باشید. آیلتس ۷ و CV خوب، تنها شانس شما خواهد بود.
بدون نظر