دیگر هیچ کس نمی تواند تمام سریال های تلویزیونی را تماشا کند حتی حرفهای های این عرصه و امکان این موضوع برای اپیزودهای تلویزیونی هزاران برابر بیشتر است. از این رو حتی کسانی که کارشان صرفاً تماشای سریال و نوشتن در مورد آن هاست نیز نمی توانند ادعا کنند بهتری سریال ها یا اپیزودهای منتشر شده در طول یک سال را می شناسند. وقتی که پای بهترین های عرصه تلویزیون در پایان سال به میان می آید اغلب درام ها و مینی سریال های بزرگ است که جایگاه های بالا را به خود اختصاص می دهند اما سال ۲۰۱۹ کمی متفاوت بود، سالی که نوبت درخشش کمدی ها و سریال های با اپیزودهای ۳۰ دقیقه ای بود. با این وجود در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۵ مورد دیگر از بهترین اپیزودهای سریال های برتر سال ۲۰۱۹ آشنا کنیم که هر کدام به دلیلی جذابیت بیشتری نسبت به دیگر اپیزودها داشتند.
۵- اپیزود چهارم- «وقتی آن ها ما را می بینند»
با تنها ۴ اپیزود، روایت تلویزیونی دراماتیزه شده نتفلیکس از پرونده پنج نفر سنترال پارک در سال ۱۹۸۹ که در آن ۵ نوجوان سیاهپوست در مورد جنایتی که مرتکب نشده بودند مقصر شناخته شدند، بیشتر شبیه یک فیلم طولانی است تا یک سریال تلویزیونی. با این وجود، این اپیزود یا بخش پایانی سریال «وقتی آن ها ما را می بینند» (When They See Us) است که بیشتر از همه به چشم آمده و ضعف ها و اشتباهات سیستم قضایی و عمری که از برخی از این مردان تباه شد را به تصویر می کشد. این اپیزود بیش از هر چیز روی کوری ۱۶ ساله و ۱۲ سال حضورش در زندان تمرکز دارد که نقش او را ژارل ژروم با احساساتی تکان دهنده بازی می کند.
از طریق بازی ژروم نادیده گرفتن رنج هایی که این مرد کشیده و آسیبی که در زندان به او وارد شده بسیار سخت است؛ زندگی که کوری از آن محروم شده و شوربختی ناعادلانه و بی دلیلی که او را گرفتار خود می سازد. تماشای این اپیزود به ویژه در لحظات سخت زندان بسیار دشوار است اما باعث می شود که توجه مخاطب به این نکته جلب شود که شکست سیستم قضایی در اجرای عدالت نه تنها به شکلی محسوس قربانیان بی واسطه را تحت تاثیر قرار می دهد بلکه زندگی خانواده و دوستان آنان را نیز نابود می سازد.
۴- اپیزود ویچنایا پامیات- «چرنوبیل»
در هنگام نوشتن این مطلب، اپیزود پایانی سریال «چرنوبیل» (Chernobyl) در وبسایت سینمایی IMDb از نزدیک به ۵۰.۰۰۰ نظر و رأی نمره ۹.۹ را دریافت کرده است و بدین ترتیب می توان گفت که همه کسانی که این سریال و اپیزود پایانی اش را نگاه کرده اند از آن لذت برده اند. البته شاید «لذت» واژه درست و مناسبی برای احساسی که مخاطبان پس از تماشای این سریال و اپیزود داشته اند مناسب نباشد زیرا در واقع هیچ چیز «لذت بخشی» در مورد سریال «چرنوبیل» وجود ندارد اما اپیزود پایانی بسیار تکان دهنده تر از دیگر اپیزودهای سریال است.
اپیزود «ویچنایا پامیات» (Vichnaya Pamyat) در ذات خود یک درام دادگاهی بوده و از لحاظ فضا و دکور متفاوت از دیگر اپیزودهای سریال است، در حالی که بازرسان اصلی ماجرا و مردم که روی زمینی که فاجعه در آن رخ داده قرار دارند، کسانی که کمک کردند تا جان میلیون ها نفر نجات داده شود، موفق نمی شوند که بر بوروکراسی و دورویی عمیق موجود در دولت فائق آمده و واقعیت ماجرا را فاش کنند. به همان ترسناکی مسمومیت با تشعشعات رادیواکتیو که در سریال به تصویر کشیده شد، «چرنوبیل» موفق می شود شدیدترین ترس ها را هنگامی که تنها بر افراد نادانی که بالاترین جایگاه های حکومتی را اشغال کرده و احمقانه ترین تصمیمات را اتخاذ می کنند تمرکز دارد، نیز به تصویر بکشد. در هیچ جای دیگری از سریال افشای این واقعیت دقیق و تاثیرگذار نیست، اپیزودی هوشمندانه که در انتها به دقایق اول اپیزود ابتدایی باز می گردد تا دایره یک مینی سریال را کامل کند.
۳- اپیزود این موجود حیرت انگیز- «نگهبانان»
پیش از انتشار، تعداد کمی دنباله «نگهبانان» (Watchmen) را «ضروری» می دانستند اما سریال دیمون لیندلوف در شبکه اچ بی او دقیقاً نماد این واژه است. سخت و تقریباً غیرممکن است که سریال «نگهبانان» را از جنجالی که حول منبع اورجینال آن قرار دارد جدا کرد- درگیری بین دی سی کامیکس و نویسنده کتاب، آلن مور، بر سر آنچه مور به عنوان استفاده نادرست از کتاب خود می بیند- و به همین دلیل جای تعجب نداشت که با اعلام ساخت نسخه سریالی، بسیاری با شک و تردید بسیار زیادی به استقبال ساخته لیندلوف رفتند. دی سی پیش درآمدها، دنباله ها و اقتباس های بسیاری از داستان «نگهبانان» ساخته که جملگی شکست خورده و بسیاری بر این باور بودند که سریال لیندلوف نیز به همین سرنوشت دچار خواهد شد. هر گونه شک و تردیدی که به این سریال وجود داشت با پایان اپیزود اول به مقدار زیادی رنگ باخت.
«نگهبانان» به سرعت خود را به عنوان یک دنباله چالش برانگیز و البته ارزشمند از داستان کمیک اورجینال نشان داد و بار دیگر بر هجوهای قهرمان مور نسبت به ایالات متحده دوران جنگ سرد و تاکید بر موضوعاتی مانند نژادپرستی و چالش تاریخی برتری سفیدپوستان تمرکز کرد. اگر چه کلیت این سریال لحظات فوق العاده ای داشت اما بهترین بخش این سریال در اپیزود ششم با عنوان «این موجود حیرت انگیز» (This Extraordinary Being) رخ داد که در آن شخصیت آنجلا آبار با عوارض دوز بالای نوستالژی مواجه می شود. پیچش غافلگیر کننده داستانی در این اپیزود این است که این نوستالژی در واقع نوستالژی مادربزرگ اوست که مشخص می شود همان عدالت کلاهدار (Hooded Justice)، بنیانگذار و الهام بخش نژادپرستی ریشه دار و سیستماتیک است.
۲- اپیزود ششم- «فلیبگ»
سریال «فلیبگ» (Fleabag) بدون تردید مهم ترین سریال تلویزیونی سال ۲۰۱۹ است که جوایز امی را درو کرده و البته بسیاری را ناامید ساخت، البته با دلایل خوب. درام کمدی فیبی والر-بریج از فصل قوی و موفق اول خود نیز بهتر شده و با اپیزودهایی بسیار جذاب به یک پایان حیرت انگیز رسید. «فلیبگ» همواره سریالی بامزه و انتقادی نسبت به خود بود اما در عمق آن یک حس تراژدی و غم انگیز وجود داشت. روابط شخصیت اصلی داستان با خانواده اش، دوستان و مهم تر از همه خودش همواره ویرانگر بود اما در اپیزود پایانی وی بالاخره مسئولیت این رویکرد ویرانگر را بر عهده می گیرد.
اوج داستان فصل دوم سریال «فلیبگ» یکی از بهترین سکانس های پایانی تاریخ تلویزیون است که در آن فلیبگ با نگاه به دوربین با مخاطبان خداحافظی می کند، مخاطبانی که وی مدت ها برای دوری کردن از واقعیت به آن ها تکیه کرده بود و این موضوع در اپیزودی رخ می دهد که از لحاظ عاطفی برای مخاطب خوشایند است بدون اینکه جذابیت کلاسیک «فلیبگ» از بین برود.
۱- اپیزود رونی/لیلی- «بَری»
در سریالی که در مورد آدمکشی است که سعی دارد از بازی مرگ فرار کند اما موفق نمی شود، اپیزود «رونی/لیلی» (ronny/lily) از فصل دوم سریال «بری» (Barry)، شخصیت بیل هیدر را نشان می دهد که مجبور می شود مردی به نام رونی را به قتل برساند، ماجرایی که خیلی زود و به بدترین شکل ممکن در یکی از خلاقانه ترین اپیزودهای سریالی سال ۲۰۱۹ از کنترل خارج می شود. این اپیزود که توسط خود هیدر کارگردانی شده، نشان می دهد که در عرض ۳۰ دقیقه چه اتفاقاتی می تواند برای شما رخ دهد در حالی که کمدی از اشتباهات متعدد پس از خراب شدن پروژه قتل رفته رفته به اوج می رسد (مشخص می شود که رونی و دخترش هر دو استاد تکواندو هستند).
این اپیزود در واقع یک سکانس طولانی تعقیب و مبارزه است اما اقتصادی بودن هر صحنه باعث می شود که این سکانس جذابیت دو چندانی پیدا کند. اکشن موجود در این اپیزود بسیار زیاد و سریع است و این موضوع عمدی و برای روایت یک داستان است، داستانی که خیلی راحت از یک درام به یک کمدی، یک تراژدی و بار دیگر به یک کمدی تبدیل می شود. در واقع سبک روایت این اپیزود شبیه یک جوک بسیار خنده دار است، با آماده سازی ها و بخش های خنده داری که در هر صحنه توسط هیدر ترسیم می شوند. اگر تا قبل از خواندن این مطلب چیزی در مورد سریال «بری» نمی دانستید، اپیزود «رونی/لیلی» شما را شیفته این سریال خواهد کرد.
بیشتر بخوانید: شوکه کنندهترین و غم انگیزترین خیانتها در سریال های تلویزیونی خارجی [قسمت دوم]
فقط میتونم بگم متاسفم براتون
این که سریال مستر روبات باب میل شما نیست دلیل نمیشه تو این لیست جایگاهی نداشته باشه.
فصل آخر مسترروبات که امسال پخش شد اکثر اپیزودهاش امتیاز بالای نه ونیم تو IMDB گرفتن
و اپیزود هفت فصل چهار که حدودا یک ماه پیش پخش شد. به همراه یه اپیزود از یه سریال دیگه تنها اپیزود هایی هستند که در تاریخ تونستن امتیاز ۱۰ از ۱۰ رو تو سایت IMDB با تعداد رای بالا بگیرن
اونوقت چطور شما تو لیستتون قرار ندادید؟؟؟؟؟؟؟!!!!