در سریال های تلویزیونی، شخصیت سازی قوی بسیار مهم تر و حیاتی تر از فیلم های سینمایی برای تاثیر گذار بودن آن است، به ویژه در ژانر ترسناک. اگر مخاطب اهمیتی به شخصیت ها ندهد، چه دلیلی دارد که هفته بعد برای اپیزود جدید بازگشته و به تماشای داستان و در نهایت پایان ماجرای یک سریال ترسناک بنشینیم؟ این همانجایی است که سریال The Walking Dead که در ابتدا سریالی جذاب و امیدوار کننده بود به سرعت وارد یک توده بی حس و روح شد و به همین دلیل، علیرغم جذابیت فصول اولیه، در این فهرست جای نگرفت. در ادامه این مطلب ۱۵ سریال ترسناک جذاب و سرگرم کننده را به شما معرفی خواهیم کرد که هر یک به دلیلی از شاهکارهای سریالی این ژانر هستند.
۷- Bates Motel
سریال ترسناک Bates Motel بهترین نمونه برای بازسازی یک داستان ترسناک کلاسیک برای مخاطبان مدرن است بدون اینکه به محصول اورجینال بی احترامی صورت گیرد. روی کاغذ، ساخت این سریال که پیش درآمدی بر فیلم کلاسیک و فراموش نشدنی Psycho ساخته آلفرد هیچکاک است غیرضروری به نظر می رسید زیرا بهتر است که نورما بیتس را به عنوان یک شخصیت تاثیرگذار به حال خود رها شود. اگر چیزی شکسته نیست دلیلی ندارد که بخواهیم آن را تعمیر کنیم. اما سریال ترسناک Bates Motel کاری غیرمنتظره با شخصیت نورما انجام داده و به جای شخصیتی سرد و شکنجه گر که به فیلم هیچکاک اشاره داشت، نورای ورا فارمیگا یک زن نسبتاً نرمال و شکننده است که می خواهد پسرش را مانند یک انسان سالم بزرگ کند.
او تنها از دریچه چشم های نورمن است که به یک شخصیت غیرطبیعی تبدیل می شود زیرا نورمن از او برای تصدیق کارهای ترسناکش استفاده کرده و این موضوع به نحوی او را ترسناک تر می سازد. بدین ترتیب در نهایت به پیش درآمدی ترسناک می رسیم که چیزی به منبع اورجینال خود اضافه می کند. به نظر می رسد که نمی شد بهتر از این بازیگرانی برای ایفای نقش های نورما و نورمن یافت. فردی هایمور به همان شیطان صفتی است که باید باشد و ورا فارمیگا نیز باعث می شود شیفته شخصیتی شوید که اگر توسط بازیگری دیگری بازی می شد شما را ناامید می ساخت.
۶- American Horror Story
بخواهیم صادقانه بگوییم، دو فصل اول سریال American Horror Story با عنوان Murder House و Asylum بسیار هنرمندانه ساخته شده اند و هیچ یک از دیگر فصول به گرد پای آن نیز نمی رسند. با این وجود، حتی ناامید کننده ترین فصل آن (Apocalypse) نیز دارای بهترین بازیگران کل سریال است: جسیکا لنگ، سارا پاولسون، ایوان پیترز، کیتی بیتس، فرانسس کونروی، لیلی ریب و دنیس اوهار. داستان Murder House بسیار سرراست است اما به خوبی به تصویر کشیده می شود. با این وجود متمایزترین فصل سریال American Horror Story فصل دوم آن با عنوان Asylum است که به خوبی تعادلی بین ترسناک، تکان دهنده و احساسی است.
نکته مثبت اصلی این فصل شخصیت های آن است که با اختلافی فراوان بهترین در کلیت سریال است و به همین دلیل مخاطب همزادپنداری بسیار بیشتری با شخصیت های این فصل دارد. هر دو فصل مذکور استفاده ای بی نقص از تم های فیلم های ترسناک مشهوری مانند Psycho، Bram Stoker’s Dracula ، Bram Stoker’s Dracula in Murder House و Carrie دارند که بر جذابیت آن ها می افزاید.
۵- The Haunting Of Hill House
مایک فلاناگان یکی از خالقان موفق و خوش آتیه ژانر وحشت مدرن است. Gerald’s Game، Oculus، Hush و Doctor Sleep که نظرات متفاوتی درباره آن وجود داشت همگی آشنایی او با این ژانر را به تصویر کشیدند اما The Haunting of Hill House از سرویس نتفلیکس را می توان بهترین اثر او تاکنون دانست. رمان بی نقص شرلی جکسون در سال ۱۹۶۳ در ساخت فیلم The Haunting به کارگردانی رابرت وایز مورد استفاده قرار گرفت که تجربه موفقی بود اما بازسازی آن در سال ۱۹۹۹ موفقیت نسخه اورجینال را نداشت. اما نسخه سریالی فلاناگان از تمامی انتظارات فراتر رفته و علیرغم این که با احترام کامل تغییراتی در منبع اصلی ایجاد می کند اما به خوبی توانسته با زیبایی های فیلم وایز برابری کند.
با این وجود برجسته ترین نکته مثبت در سریال The Haunting of Hill House نویسندگی بی نقص و شخصیت های دقیق آن است. تغییر متناوب زمان داستان بین گذشته و حال، فرصت مناسبی برای شکل دادن به شخصیت ها ایجاد می کند و فلاناگان نیز از این مزیت نهایت استفاده را می برد. انتخاب بازیگران و بازی آن ها نیز در بهترین شرایط ممکن قرار دارد و حتی کودک بازیگران نیز بازی هایی قابل قبول ارائه داده و به خوبی می توان آن ها را به عنوان نسخه های کوچکتر شخصیت های بالغ پذیرفت. در زمینه ترس های واقعی باید گفت که The Haunting of Hill House مطمئناً در زمره بهترین سریال های ترسناک تاریخ تلویزیون قرار می گیرد. حتی جامپ اسکرهای سریال نیز کم اهمیت و ضعیف نبوده و ترس و وحشت در کل فضا موج می زند.
۴- The League Of Gentlemen
سریال The League of Gentleman به همان اندازه که جذاب است ترسناک و تکان دهنده نیز هست. هیچگاه چیزی شبیه این سریال ساخته نشده، به مانند این است که Monty Python با فیلم های Amicus دهه ۷۰ با ترکیبی از The Wicker Man همراه شده است. هر اپیزود دستکم یک اشاره به یک فیلم ترسناک کلاسیک دارد که پیدا کردن آن ها بسیار لذت بخش است. شخصیت های آن بسیار هجوآمیز بوده اما بهترین و نمادین ترین شخصیت های آن ادوارد و همسر توبز هستند، صاحبان مغازه شهر که نفرتی عمیق نسبت به خارجی ها دارند.
در طی ۴ فصل داستان سریال چندین بار پیچش هایی تاریک به خود می گیرد؛ از قصابی که یک بیماری مرگبار را در میان مردم شهر شیوع می دهد تا یک استاد مرموز کارناوال که زنان را به عنوان همسران جدیدش ربوده و زندانی می کند. خنده دارترین بخش سریال مربوط به یک دامپزشک عجیب و غریب است که مشتریان خود را به شیوه های مختلف به قتل می رساند و همچنین یک فرد افسرده با زندگی خفت بار که هر چیز کوچکی او را به فکر خودکشی می اندازد. کمدی و طنز موجود در سریال به شکل خوشایندی تاریک است.
۳- Hannibal
سری کتاب های Red Dragon توماس هریس رمان های بی نقصی هستند و فیلم The Silence of the Lambs ساخته جاناتان دمی یک فیلم فوق العاده است. به نظر می رسید موفقیت در این فضای بسیار باکیفیتی برای سریال Hannibal دشوار بود اما این سریال به یک کلاسیک مدرن دوست داشتنی تبدیل شد که به اندازه منبع اصلی جذاب و تاثیرگذار است. بیایید با فیل اتاق شروع کنیم: مدس میکلسن. او به غیرممکن دست یاد می یابد و هانیبال لکتری بهتر از آنتونی هاپکینز و برایان کاکس را به تصویر می کشد. پیش از سریال Hannibal شخصیت لکتر با هاپکینز مترادف بود اما میکلسن در حدی غیرقابل تصور چیزی هایی به این شخصیت از قبل پیچیده اضافه کرده که قابل تصور نیست.
همانند فردی هایمور در Bates Motel، میکلسن در مدیریت انتقال مداوم بین شخصیتی که در ابتدا با او آشنا شده بودیم و نسخه ای از آن که در این سریال در راه بود بی نقص عمل کرده است. تفاوت این است که هیچ سقوطی مانند آنچه که در مورد شخصیت نورمن وجود دارد در شخصیت لکتر میکلسن دیده نمی شود. تماشای اینکه لکتر بدون تلاش زیادی رد جنایات خود را می پوشاند و جلوی چشم های اف بی آی به کارهای خود ادامه می دهد بسیار سرگرم کننده است. لارنس فیشبرن و هیو دنسی نیز در نقش جک کرافورد و ویل گراهام بی نقص هستند. سریال Hannibal قتل های خلاقانه متعددی همراه با صحنه قتل های به خوبی و دقیق طراحی شده ای دارد که مخاطب را در وحشت فرو خواهد برد.
۲- The Twilight Zone
راد سرلینگ، استاد پیچش های پایان داستانی، زمانی که سریال The Twilight Zone را خلق کرده و ساخت بسیار جلوتر از زمان خود بود. این سریال نهایت یک سریال ترسناک در قالب آنتالوژی بود و موثرترین و تقلید شده ترین عنوان این فهرست با فاصله ای فراوان به شمار می آید. در حالی که The Simpson بخش زیادی از خود را بر اساس Treehouse of Horror می سازد می دانید که تاثیر فرهنگی آن غیرقابل انکار است. با بیش از ۶۰ سال عمر، سریال نمادین و پیشرو The Twilight Zone بدون زمان است و حتی در ۶۰ سال دیگر نیز شاید نتوان سریالی آنتالوژی در این ژانر با این کیفیت دید، حتی سریال Black Mirror با آن کیفیت نیز نمی تواند با این سریال هماوردی کند.
بهترین اپیزود سریال The Twilight Zone، اپیزود Nightmare at 20,000 Feet است که ویلیام شاتنر در نقش اصلی آن بازی کرده و کارگردانی آن را ریچارد دانر انجام داده است. اگر چه انتخاب لباس این اپیزود چندان جالب نیست اما تنش و پارانویای موجود در آن به شکلی هنرمندانه مدیریت شده و به تصوی در می آید. سریال The Twilight Zone در تمام طول ۵ فصل خود همچنان خیره کننده و باکیفیت بود که چنین چیزی تاکنون در کمتر سریالی دیده شده است.
۱- Twin Peaks
سریال Twin Peaksنه تنها شاهکار دیوید لینچ بلکه نزدیک ترین محصول ژانر ترسناک تلویزیون به کمال است. شخصیت های متنوع و جذاب، جلوه های بصری گرم و غنی، و البته راز مجذوب کننده مرکزیت داستان همگی حوزه هایی هستند که دیگر سریال ها در رسیدن به آن تلاش کرده و البته شکست خورده اند. صحبت کردن دقیق در مورد اینکه چرا سریال ترسناک Twin Peaks تا به این اندازه سریالی تکان دهنده است دشوار خواهد بود. اما جواب واضح به این سوال فرانک سیلوا در نقش بابِ بدذات است. سکانس ترسناکی که در آن باب به کل چهار دست و پا از روی کاناپه به سمت مدی فرگوسن که از ترس دو لا شده می رود، آن لبخند شرورانه ای که روی صورت او نقش بسته، مخاطب را به واکنشی همانند مدی وا می دارد. و بعد از آن نوبت به اتاق قرمز مشهور داستا می رسد و البته مفهوم لژ سیاه که به خودی خود اختراع ترسناکی است.
افشای هویت قاتل در نیمه راه فصل اول، که بسیاری آن را شروع سقوط سریال می دانند به شکلی تاثیرگذار و بی نقص برنامه ریزی شده است. لینچ در ابتدا قصد داشت که هیچگاه این افشاگری را انجام ندهد اما در نهایت با بی میلی آن را انجام داد. ترسناک ترین بخش سریال Twin Peaks بدون شک بی نقص بودن ناخوشایندی جماعت مرکزی داستان است. همانند کاری که در Blue Velvet انجام داد، لینچ یک حس ناآرامی مداوم را در ظاهر یک شهر تماماً ایده آل سازی شده خلق می کند و اجازه می دهد که زشتی پنهان زیر این لایه زیبا رفته رفته بیرون بزند. هر یک از شخصیت ها یک راز کثیف دارد که انتظار افشا شدن را می کشد و در اولین تماشای خود تنها به گمانه زنی در مورد واقعیت این شخصیت ها خواهید گرداخت. تماشای چند باره برای درک زیبایی کامل این سریال ضروری است که هر بار چیزهایی جدیدی برایتان عیان خواهد شد.
بیشتر بخوانید: ۱۵ فیلم ترسناک برتر تاریخ سینما با بن مایه قاتل زنجیره ای [قسمت دوم]
من سریال هانیبال رو دیدم و بازی مدسن عالی بود. بنظرم باید توی دوتا فصل جمعش میکردن ولی این فیلم ۳ تا فصله.