بهمن بابازاده خبرنگار حوزه موسیقی روز گذشته با انتشار دو توییت از حرف های تازه مانی رهنما خواننده مقیم ترکیه گفت. بابازاده که ظاهرا مصاحبه ای با این خواننده داشته در توییتر خود پیرامون دلایل مهاجرت رهنما و همسرش صبا راد به ترکیه از زبان آقای رهنما نوشته است:
چرا باید فکر کنیم چون ایرانی هستیم باید تا آخر عمر و در این خاک با آخرین نگاه مضطرب چشممان را از دنیا فرو ببندیم؟ فِلَش من دیگر رو به طرف ایران نخواهد بود. من خسته شدم و ایران خسته کننده است.
بسیار کار در ایران سخت است و هیچ آینده‌ای برای اصحاب موسیقی نیست و داریم می‌بینیم که چگونه تک تک این عزیزان را از دست می‌دهیم. اگر ایران می‌توانست رضایت من را برای فضایی که در آن می‌خواهم حرکت کنم جلب کند هرگز از آن بیرون نمی‌آمدم. ایران فضای بسیار بسته‌ای پیدا کرده است.
تصویری از اینستاگرام صبا راد
آقای رهنما مدتی پیش اعلام کرد که به همراه همسرش صبا راد (مجری سابق برنامه تلویزیونی به خانه بر می گردیم که چندی پیش با صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران قطع همکاری کرده بود) به ترکیه سفر می کند. خانم راد همسر ایشان نیز پس از قطع همکاری با تلویزیون ارتباط خود با مخاطبانش را از طریق صفحه شخصی اش در اینستاگرام حفظ کرده و با انتشار ویدیو هایی از زندگی روزمره اش در ترکیه و همچنین آموزش های گاه به گاه آشپزی تلاش کرد تا در بستر پلتفرم های ارتباطی جدید همچنان به کار اجرا ادامه دهد.
برنامه اینترنتی جدید صبا راد
روز گذشته صبا راد از طریق چند استوری اعلام کرد که قصد دارد با همکاری چند آشپز ترک یک برنامه اینترنتی را کلید بزند و به زودی با این برنامه که احتمالا سبک و سیاق به خانه بر می گردیم را دارد (هر چند در مقیاس کوچک تر) به حرفه خود ادامه می دهد.
مانی رهنما، با نام اصلی شهرام، در تیر ۱۳۵۰ در نارمک تهران به دنیا آمد. او از کودکی به صوت و آواز علاقه‌مند بود و از ۱۴ سالگی با خرید یک پیانو، رسماً موسیقی را شروع نمود. در مهر ماه سال ۱۳۷۱ به نزد بابک بیات رفت و از همان‌جا کلید فعالیت هنری جدی خود را زد و تاکنون چندین اثر از زنده یاد بابک بیات شامل فصل پرواز، مرگ ماهی ها و سقوط را اجرا کرده است. رهنما در سال ۱۳۷۷ و در اولین جشنواره موسیقی پاپ، موفق به دریافت جایزه بهترین خواننده شد.
واقعا مرگ از زندگی در این خراب شده بهتر است . من جوون آرزوی مرگ دارم .
به هر دری زدم در بسته خوردم … هیچ امیدی ندارم
زندگی برایم جهنم است ….
۳۰ سالمه بیکارم ….مهارت هم به ولله دارم ولی بیکارم ….
واقعا مرگ از زندگی در این خراب شده بهتر است . من جوون آرزوی مرگ دارم .
به هر دری زدم در بسته خوردم … هیچ امیدی ندارم
زندگی برایم جهنم است ….
۳۰ سالمه بیکارم ….مهارت هم به ولله دارم ولی بیکارم ….