فیلم هایی وجود دارند که بعد از تماشا کردنشان، هفته ها، ماه ها و گاه سال ها با ما می مانند. این نوع فیلم ها به بیننده اجازه می دهند تا از دیدگاه ها و زاویه هایی کاملاً متفاوت به یک موضوع نگاه کرده و در مورد آن فکر کنند. چنین فیلم هایی باعث می شوند مخاطبان ساعت ها به موضوع یا موضوعاتی فکر کرده و در مورد آن ها صحبت کنند. سناریو بی نقص و نیات کارگردان در این فیلم ها چنان عمیق و جالب است که با حال و هوای موضوعی جهانی ارتباط داشته و با گذاشت زمان به کلاسیک های سینمایی تبدیل می شوند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ فیلم تامل برانگیز و ژرف اندیشنانه برتر تاریخ سینما که بعد از تماشا مدت ها فکر شما را به خود مشغول می کنند آشنا کنیم.
۱- The Lobster
سال ساخت: ۲۰۱۵
کارگردان: یورگوس لانتیموس
استعداد کالین فارل توسط فیلم دوستان و منتقدان سینما از طریق همکاری با یورگوس لانتیموس، کارگردان شهیر یونانی دیده شده و بازکشف شد. فیلم The Lobster دقیقاً از آن دسته فیلم هایی است که برای هفته ها و شاید سال ها، در ذهن بیننده خواهد ماند زیرا لانتیموس در اینجا یک کمدی سیاه پوچ گرایانه پادآرمانشهری ساخته است: بعد از پایان ازدواج شخصیت اصلی و ترک کردن او توسط زنش برای ازدواج با مردی دیگر، شخصیت فارل به یک هتل منتقل می شود، جایی که مردان مجرد در آنجا زندگی می کنند، مردانی که مجبورند در کمتر از ۴۵ روز یک شریک زندگی جدید برای خود پیدا کنند در غیر این صورت به حیوانی به انتخاب خودشان تبدیل خواهند شد. The Lobster برداشتی هجوآمیز و تاریک از برداشت جامعه از عشق است، یک کمدی سیاه در مورد مردمی که فکر می کنند عشق تماماً در مورد شباهت ها با شخص دیگر است. لانتیموس با این فیلم شخصیت هایی را نشان می دهد که برای پیدا کردن شریک عاطفی خود حاضرند چه از لحاظ فیزیکی و چه اخلاقی خود را تغییر دهند.
۲- Leviathan
سال ساخت: ۲۰۱۴
کارگردان: آندری زویاگینتسف
Leviathan فیلمی ساخته آندری زویاگینتسف کارگردان شهیر روسی در سال ۲۰۱۴ است که برنده جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم خارجی شد و منتقدان فکر می کردند در بخش بهترین فیلم خارجی نیز این فیلم برنده خواهد شد اما این جایزه در نهایت به فیلم Ida ساخته پاول پاولیکوفسکی کارگردان لهستانی رسید. زویاگینتسف در این فیلم خود با استادی تمام نگاهی تازه به روسیه مدرن می اندازد. زندگی شخصیت های اصلی یادآور شخصیت ایوب در کتاب مقدس و داستان تاکتسان نبث است. Leviathan داستان مبارزه مردم عادی در مقابل پول، فساد، دولت و کلیسیایی است که توسط مقامات فاسد اشغال شده و کارگردان از طریق این داستان به مسائل سیاسی و اجتماعی مهم کنونی روسیه می پردازد. در کتاب مقدس، نهنگ در قالب یک مار چند سر دیده می شود که توسط خداوند کشته شده و به عنوان غذا در طبیعت وحشی در اختیار یهودیان قرار می گیرد. نهنگ در کتاب ایوب مورد اشاره قرار گرفته و ایهامی برای نیرویی است مردم روستایی روسیه را به ورطه فساد، بی عدالتی و درماندگی مطلق می کشاند
۳- Force Majeure
سال ساخت: ۲۰۱۴
کارگردان: روبن اوستلاند
فیلم Force Majeure در همان سالی که فیلم Leviathan ساخته شد منتشر گردید اما فیلم روبن اوستلاند تصویری کاملاً متفاوت از جهان و مشکلات موجود در آن ارائه می دهد. این کارگردان سوئدی یک موضوع جهانی را مورد بررسی قرار می دهد، چطور حتی یک دقیقه می تواند دیدگاه های افراد در مورد یکدیگر را برای همیشه تغییر دهد. خانواده ای که دوران تعطیلات خود را در کوه های آلپ می گذرانند، شاهد بهمنی هستند که به نظر می رسد زندگی آن ها را تهدید می کند. افراد وحشت زده در حال فرارند و مادری بهت زده برای نجات دو فرزندش تلاش می کند اما شوهرش خودخواهانه تنها برای نجات خود تلاش کرده و فرار می کند. در ادامه مشخص می شود که این بهمن مصنوعی بوده اما حالت خودخواهانه شوهر واقعی بوده و این موضوع باعث می شود که ازدواج مرد و زن از هم پاشیده و رابطه اش با فرزندانش نیز دچار خدشه شود. فیلم Force Majeure یک فیلم بسیار هنرمندانه و هجوآمیز در قالب یک درام روانشناسانه است، یک کمدی نیشدار که به ما امکان می دهد نقبی عمیق به زندگی زناشیویی و احساسات شخصیت ها بزنیم.
۴- Okja
سال ساخت: ۲۰۱۷
کارگردان: بونگ جون هو
Okja ساخته بونگ جون هو، کارگردان کره ای برنده جایزه اسکار، در سال ۲۰۱۷ در فستیوال کن آن سال برای اولین بار اکران شد. این فیلم داستان امیدوار کننده یک دختر و یک خوک دچار جهش ژنتیکی شده است که در یک آزمایشگاه خلق شده است. داستان این دو به سرعت به یک درگیری پرتنیش بین فعالان حقوق حیوانات و جاسوسانی می شود که برای کمپانی تولید گوشت فعالیت می کنند. بونگ در این فیلم داستان جهانی را روایت می کند که به یک شرکت بزرگ تبدیل شده است. در این سناریو بسیار ماهرانه، کارگردان به موضوعاتی مانند مسئولیت اشتراکی و حقوق حیوانات می پردازد و نتیجه یک داستان هجوآمیز به سبک خاص کارگردان نابغه کره ای است. چیزی که در ظاهر به یک روایت شبه داستان های افسانه ای می ماند در واقع یک شاهکار واقعی است که سکانس های بسیار تکان دهنده ای دارد.
۵- Amour
سال ساخت: ۲۰۱۲
کارگردان: میشل هانکه
عشق در پایان زندگی چه شکلی خواهد بود؟ این اصلی ترین مفهومی است که در شاهکاری دیگر از میشل هانکه، فیلمساز شهیر اتریشی به آن پرداخته می شود. وی در فیلم Amour به موضوعات حساسی مانند عشق پرداخته و داستان عاشقانه بسیار تاثیرگذاری را روایت می کند که خیلی زود با مرگ ویران می شود. شخصیت های اصلی فیلم آن و جورجس هستند که تمام عمر خود را با عشق به یکدیگر و کارشان گذرانده اند. در دهه نهم زندگی شان، آن سکته کرده و جورجس ناچار است نظاره گر رنج کشیدن همسر محبوبش باشد. Amour فیلمی است که تماشای آن نمی تواند برای هر کسی ساده باشد زیرا حقیقت بیرحم و تلخی که در مورد کهنسالی وجود دارد را نشان می دهد. هانکه همیشه فیلم های دقیق و پرجزییاتی ساخته و Amour نیز از این قاعده مستثنی نیست. مرگ، زندگی و هر چیزی که مابین این دو قرار دارد به شکلی بی سابقه در این شاهکار برنده اسکار به نمایش درآمده است.
۶- Three Billboards Outside Ebbing, Missouri
سال ساخت: ۲۰۱۷
کارگردان: مارتین مک دونا
با فیلم Three Billboards Outside Ebbing, Missouri، مارتین مک دونا که نامزد دریافت جایزه اسکار نیز شد یکی از قوی ترین کمدی های سیاه دوران حرفه ای خود و تاریخ سینما را ساخته است. میلدرد هیز، مادری داغدار است که دخترش مورد تجاوز قرار گرفته و کشته شده است و اکنون او به دنبال عدالت است. بعد از هفت ماه و دستگیر نشدن عاملان، او به اداره پلیس می رود. هیز در ادامه هزینه اجاره بیلبوردها را پرداخته و از رییس پلیس می خواهد دست به کار شود اما افسران پلیس مسئولانه با این موضوع برخورد نکرده و زن رنج کشیده مجبور می شود خود دست به کار شده و کل سیستم را تکان دهد. او باید از خودش دفاع کرده و عدالت را در مورد دخترش خواستار شود. تراژدی، اشک و خنده به شکلی به نظیر در این فیلم با هم ترکیب شده و یک کمدی تلخ و سیاه را تشکیل داده اند. بازی خارق العاده فرانسس مک دورمند به مخاطب اجازه نمی دهد که لحظه ای چشم از صفحه نمایش بردارد. آشوبی که در فیلم ایجاد شده با طنزی طعنه دار به سبک خاص مک دونا همراه می شود.
۷- No Country for Old Men
سال ساخت: ۲۰۰۷
کارگردان: جوئل و اتان کوئن
فرانسس مک دورمند همسر جوئل کوئن و اکثر اوقات بازیگر اصلی فیلم های اوست اما وی نقشی در فیلم برنده ۴ جایزه اسکار همسرش نداشت. فیلم No Country for Old Men که بر اساس رمانی نوشته کورمک مک کارتی ساخته شده یک تریلر جنایی نئو وسترن است که ستارگان فوق العاده ای در آن به ایفای نقش پرداخته اند. این فیلم که از آن به عنوان یکی از ۱۰ فیلم برتر قرن بیست و یکم یاد می شود در مورد یک شکارچی است که خود به قربانی و شکار تبدیل می شود. No Country for Old Men فیلمی بسیار خشن است که با هر بار ظاهر شدن شخصیت آنتون چیگور روی صفحه نمایش، مخاطب خشکش زده و انتظار یک قتل جدید خونسردانه را می کشد. جوئل و اتان کوئن در این فیلم فضاهایی بسیار نمادین ساخته اند که نماد ژانر نئو وسترن هستند. این فیلم پر از نمونه های اولیه است، جایی که تمام جزییات شخصیت ها معنای خاص خود را دارد. برادران کوئن در این فیلم نیز فرهنگ آمریکا را وارد سینما کرده و با استادی تمام یک فضای معتبر و واقعی را خلق می کنند.
۸- The Hunt
سال ساخت: ۲۰۱۲
کارگردان: توماس واینبرگ
توماس واینبرگ که با حضور فعال در جریان فیلمسازی Dogme 95 به شهرت رسید The Hunt را با حال و هوای مناطق حاشیه نشین دانمارک می زد. داستان فیلم در جامعه ای نسبتاً فقیر رخ می دهد که در آن مدس میکلسن یکی دیگر از بازی های خارق العاده کارنامه هنری اش را به نمایش می گذارد. او نقش یک پرستار خانگی مهربان و خوش مشرب را بازی می کند که بعد از اتهامی دروغین دنیایش به یکباره زیر و رو می شود. واینبرگ در فیلم خود به این سوال پاسخ نمی دهد که آیا لوکاس واقعاً گناهکار است یا بیگناه بلکه از همان ابتدا به ما نشان می دهد که شخص اتهام زننده دروغ می گوید، در حالی که همه حرف او را باور می کنند. بعد از اینکه یک روانشناس کودک در پرونده وارد می شود، تحقیقات آغاز می گردد اما تمام خانواده های شهر به این باور رسیده اند که لوکاس یک منحرف جنسی است. در اینجا اتهام نابجا و دروغین ایده اصلی کارگردان است. لوکاس گناهکار انگاشته می شود اگر چه هیچ مدرکی علیه او وجود ندارد میکلسن در این فیلم نقش مردی را بازی می کند که مجبور می شود احساس گناه کند بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشد.
۹- Mr. Nobody
سال ساخت: ۲۰۰۹
کارگردان: ژاکو ون دورمال
سال ۲۰۹۲ است و بشریت به لطف بازسازی سلولی نامیرا شده است. نیمو نوبادی یک پیرمرد ۱۱۸ ساله و آخرین انسان میرا در روی زمین است که نقش او را جارد لتو بازی می کند و به گفته خودش این شخصیت پیچیده ترین شخصیتی است که در دوران بازیگری اش نقش آن را ایفا کرده است. او همزمان همه کس و هیچ کس است، نیمو نوبادی خالق رویاهای خود است به نحوی که به اعتراف لتو، بدون از دست دادن هویت خود نمی توانسته نقش این شخصیت را بازی کند. Mr. Nobody را باید فیلمی با داستان افسانه ای در مورد انتخاب های زندگی و زندگی های موازی دانست. فیلم همچنین تئوری آشوب، تئوری ریسمان و اثر پروانه ای را نیز مورد بررسی قرار می دهد. موسیقی، تدوین و جلوه های ویژه جذابیت مضاعفی به فیلم می بخشند.
۱۰- Mulholland Drive
سال ساخت: ۲۰۰۱
کارگردان: دیوید لینچ
وقتی در مورد فیلمهایی که برای ماه ها و سال ها در ذهن مخاطب باقی می مانند و همیشه در مورد سکانس های آنان بحث است، سخن می گوییم باید از Mulholland Drive ساخته دیوید لینچ نیز بگوییم فیلمی که دارای دو بخش است. داستان فیلم با یک تصادف رانندگی در خیابان مشهور لس آنجلس که نام فیلم از آن گرفته شده آغاز می شود. زنی بور حافظه اش را از دست داده و به نزدیک ترین خانه وارد می شود. در ادامه رابطه ای عمیق بین او و زن صاحبخانه که بازیگر است شکل می گیرد. در قسمت دوم فیلم مشخص می شود که نیمه اول فیلم در واقع یک رویا بوده و داستان به کلی تغییر می کند. منتقدان تاکنون در مورد بخش اول و دوم فیلم لینچ با هم بحث می کنند. معنای فیلم چیست و هدف کارگردان از ساخت آن چه بوده است؟ و بسیاری سوالات دیگر. کارگردان فضای بسیاری برای تعبیر فیلم خود باقی گذاشته است، فیلمی که یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما شناخته می شود. افسانه های هالیوودی، دارودسته های خلافکار و تلاش برای موفقیت تم اصلی فیلم لینچ هستند.
بیشتر بخوانید: ۱۰ فیلم ترسناک برتر تاریخ سینما برای تماشا کردن در تنهایی [قسمت اول]
بدون نظر