سه گانه های سینمایی خیلی وقت است که به هنر گمشده تبدیل شده اند. به لطف دنیاهای سینمایی مارول و دی سی و دیگر فرانچایزهایی که ژانرها را در نوردیده و روایت های متعددی دارند، ایده داشتن داشتن فیلم هایی مرتبط با هم که یک داستان واحد و کامل را روایت می کنند دیگر رواج گذشته را نداشته و نیاز به استفاده از چندین فیلم برای روایت یک داستان بسیار بزرگتر جایگزین آن شده است. سه گانه ها وقتی به درستی انجام شوند می توانند نقش یک فیلم واحد و طولانی را داشته باشند و داستانی جذاب، حماسی و سرگرم کننده را روایت کنند که بیننده فراموش می کند هر کدام به تنهایی روایت خاص خود را دارد. بسیاری از سه گانه ها در آخرین مانع با شکست مواجه شده و نمی توانند تُن مناسب را برای ایجاد تعادل در روایت کلی پیدا کنند یا با یک پیچش داستانی دقیقه آخری، لحظات اوج داستانی شخصیتی کامل و منسجم را خراب می کنند.
اما در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ سه گانه یا تریلوژی آشنا کنیم که سه گانه هایی بی نقص و بدون خطا و مشکل هستند، فیلم هایی حماسی و حرفه ساز که ترندهایی را سبب شده، قوانین را زیر پا گذاشته و الگویی های ماندگار را خلق کردند. هر کدام از این سه گانه ها یک داستان قوی از شخصیت ها که با دشمن روبرو شده را روایت کرده و دنیایی شفاف از ماجراجویی های آن ها را به تصویر کشده و تصورهای یک نسل کامل را در این فرآیند بازسازی می کنند. از کمدی های خانوادگی هوشمندانه تا فیلم های حماسی فانتزی، این شما و این ۱۰ سه گانه بی نقص ، دیدنی و کامل تاریخ سینما.
۱۰- Back To The Future
کمتر فیلم هایی توانسته اند فضای دهه ۸۰ سینما را به مانند سه گانه سفر در زمان بی نقص رابرت زمکیس با عنوان Back To The Future در خود داشته باشند. فرانچایزی که در سال ۱۹۸۵ شروع شد، داستان یک دانش آموز دبیرستانی تنبل به نام مارتی مک فلای (مایکل جی فاکس) و یک دانشمند متفاوت و عجیب به نام دکتر براون (کریستوفر لوید) را روایت می کند که با دشواری ها و نقص های سفر در زمان مواجه شده و سعی دارند یک سری از اشتباهات و سوء تفاهمات که منجر به اتفاقاتی عظیم می شوند را تصحیح نمایند. فرانچایز Back To The Future به عنوان یک سه گانه با قابلیت بارها دیده شدن و لذت بردن به یک سه گانه بسیار نمادین تبدیل شد که بارها و بارها به عنوان یک دستاورد سینمایی موفق مورد ارجاع قرار گرفته و به یک موفقیت بزرگ و تاریخ ساز تبدیل شد.
قسمت دوم این فرانچایز تقریباً به اندازه فیلم اورجینال بی نقص بوده و سومین و آخرین فیلم نیز که داستان آن در غرب وحشی رخ می دهد را می توان ادای احترامی جالب به روزهای سینما در دوران جان فورد و سرجیو لئونه دانست. هر یک از فیلم های این سه گانه حس خاص خود در ماجراجویی و داستان خلاقانه خود را دارد که شخصیت های خود را در یک دنیای بسیار خوش ساخت با حس شوخ طبعی و شگفت زدگی خاصی قرار می دهد.
۹- Captain America
در هنگام نوشتن این مطلب، سه ابرقهرمان مارولی در دنیای سینمایی مارول دارای سه گانه هستند: مرد آهنی که دومین و سومین فیلم آن ها آنطور که باید قوی نبودند؛ ثور که دو فیلم اول در بهترین حالت در جا زده و معمولی بودند و کاپیتان آمریکا با بازی کریس ایوانز که سه گانه ماجراجویانه و بی نقص او باثبات ترین سری فیلم ها را در فیلم های مرتبط تمامی این فرانچایز داشته است. چیزی که ماجراجویی های استیو راجرز را دیدنی و بی نقص می سازد، تفاوت هر یک از فیلم های این سه گانه با هم است و در عین حال اینکه چگونه می توانند در کنار هم بهترین کارکرد را داشته باشند: The First Avenger یک داستان اورجینال ابرقهرمانی فوق العاده و یک فیلم جنگی بی نقص است؛ The Winter Soldier یک تریلر جاسوسی استادانه است و Civil War نیز یک کراس اوور شجاعانه و فرانچایزساز است که چهره این سری فیلم ها را برای همیشه تغییر داد. به این ترکیب بی نقص باید بازی های ایوانز، ساموئل ال جکسون، آنتونی مک کی، سباستین استن، اسکارلت جوهانسون و رابرت داونی جونیور را اضافه کنید و نتیجه بهترین سه گانه سینمایی دنیای مارول است، سه گانه ای که نمی توان هیچ یک را بالاتر از دیگری قرار داد.
۸- Kung Fu Panda
در مورد این فرانچایز کافی است بگوییم که جک بلک در نقش یک پاندای انیمیشنی قوی ترین قهرمان کونگ فو در جهان است. انیمیشن بسیار چشم نواز، انتخاب بی نقص صداپیشه ها (آنجلینا جولی، داستین هافمن، سث روگن، لوسی لیو و جکی چان) و سکانس های اکشن کافی که جان مک کلین را شرمنده می کند، باعث شد که سه گانه Kung Fu Panda یکی از به شدت احساسی ترین و دیوانه کننده ترین سه گانه های انیمیشنی تاریخ سینما باشد. این سه گانه سینمایی در مورد یک پاندای دست و پا چلفتی به نام پو (جک بلک) است که سرنوشتش را می پذیرد، سرنوشتی که او را اژدهای جنگجو تعیین کرده و باید با دشمنان بسیار خطرناکش مبارزه کند و در این میان او به شخصیت واقعی خود پی برده و خانه و منشأ اصلی خود را پیدا می کند.
این سه گانه هر چه پیش تر می رود در زمینه وسعت و خلاقیت نیز بهتر می شود اما هر کدام به خوبی دیگری است و یک دنیای تصویری بسیار زیبا همراه با شخصیت های متعدد دوست داشتنی و قابل درک را خلق می کند. گفته ای کلیشه ای است که بگوییم تماشای یک کمدی اکشن کودکانه انیمیشنی می تواند برای کل خانواده لذت بخش باشد اما به خاطر تم های احساسی مربوط به خانواده و هویت، سکانس های مبارزه بسیار کمیک و جذاب، تماشای Kung Fu Panda یک تجربه هیجان انگیز و جذاب تضمین شده برای پیر و جوان است.
۷- The Dollars
نکته جذاب در مورد سه گانه Dollars سرجیو لئونه این است که این کارگردان نامی ایتالیایی هیچگاه به دنبال ساخت یک سه گانه وسترن نبود. تنها بعد از انتشار سومین و آخرین فیلم با عنوان The Good, The Bad and the Ugly بود که این سه فیلم در قالب یک سه گانه تبلیغ شدند در حالی که هر کدام داستان مردی بدون نام با بازی کلینت ایستوود را دنبال می کردند. اما جدای از این موضوع، هر یک از این فیلمها بسیار باشکوه بوده و داستان یک کابوی بدون نام را روایت می کنند که در دنیایی مملو از بی قانونی و راهزن، می دزدد، دستبرد می بزند، می کشد و خیانت می کند.
ایستوود خود نیز هیچگاه در فیلمی دیگر تا به این اندازه قدرتمند و نمادین به نظر نرسیده است و بازیگران دیگر سه گانه از جمله لی ون کلیف و ماریو برگا نیز به شدت شخصیت هایی جذاب و محبوب هستند. در کنار یک روایت کند و ساختارمند که به شخصیت ها و فضای داستان اجازه می دهد خود سخن بگویند، یک اکشن جذاب، پیچش های داستانی خلاقانه و موسیقی متن ماندگار همراه با یک گستردگی فضایی بسیار باشکوه وجود دارد که یک ترکیب کامل و بی نقص را فراهم می سازد. این سه گانه در مورد مردانی یاغی و خلافکار است و همزمان فیلمی در مورد دنیای اطراف این شخصیت ها که در حال تغییر است.
۶- Three Colours
سه گانه Three Colours اثر کریژتوف کیشلوفسکی به سه بخش آبی، سفید و قرمز تقسیم شده و هر فیلم بر ایده آل های انقلابی فرانسوی در مورد آزادی عاطفی، برابری و دوستی تمرکز دارد. فیلم آبی (Blue) در مورد زنی (ژولیت بینوش) است که تلاش دارد با مرگ دختر و شوهرش کنار بیاید؛ سفید (White) داستان مردی (زبیگنیو زاماخوفسکی) است که بعد از اینکه همسرش او را ترک می کند، تنها به فکر انتقام است؛ و قرمز (Red) در مورد زنی (آیرین جیکوب) که رابطه ای عاشقانه را با یک قاضی عجیب و سختگیر (ژان لویی ترینتیگنانت) شکل می دهد. هر فیلم دارای شخصیت هایی است که با شخصیت های دیگر فیلم ها سروکار دارند و موتیف ها و تصاویر مشترکی در هر کدام از آن ها دیده می شود، در حالی که هر کدام یک لحن ظنز مالیخولیایی را با تراژدی، عاشقی و اندوه مرگ عزیزان ترکیب می کنند.
این سه گانه لهستانی به عنوان یک تولید مشتریک بین استودیوهای لهستانی، فرانسوی و سوییسی ساخته شده و سه گانه تولیدی به بررسی ماهیت قلب انسان به شکلی بسیار عمیق و قدرتمند می پردازد و در این مسیر کارگردانی را در اوج قدرت خود نشان می دهد که فیلم هایی به شدت تاثیرگذار و تعمق برانگیز تولید می کند، فیلم هایی که هر علاقمند به سینما باید دستکم یک بار هر کدام را تماشا کند.
۵- The Star Wars
باور کلی که همه در مورد فرانچایز Star Wars بر سر آن توافق دارند این است که فیلم های اخیر این فرانچایز هرگز به اندازه سه گانه اورجینال آن قوی نبوده اند، سه گانه ای که با A New Hope در سال ۱۹۷۷ آغاز شده و شش سال بعد با Return of the Jedi تکمیل گردید. نظر شما در این مورد هر چه باشد، غیرممکن است که با جذابی بی نظیر و تاثیر قابل توجه این سه گانه اورجینال بر سینما موافق نباشید. از موسیقی متن حیرت انگیز جان ویلیامز تا شخصیت های ماندگاری مانند دارث ویدر (دیوید پروس و جیمز ارل جونز)، هان سولو (هریسون فورد)، پرنسس لیا (کری فیشر) و اوبی-وان نوبی (الک گینس)، ایه سه گانه اپراگونه فضایی تمامی جلوه های سینما را تغییر داده و داستانی را روایت کرد که تاکنون بارها مورد تقلید قرار گرفته اما هیچ داستان نتوانسته جذابیت، زیبایی و خلاقیت سه گانه اصلی را تکرار کند. این سه گانه با دیالوگ های ماندگار، اتفاقات و پیچش های داستانی هیجان انگیز و درس های زندگی که می دهد شناخته می شود، داستانی زیبا با فضایی حماسی و به خوبی کنترل شده که بدون شک برای دیدن آن باید وقت گذاشت و ارزشش را درک کرد.
۴- Planet of the Apes
به دلیل موفقیت سه گانه اورجینال Planet of the Apes، ریک یافا و آماندا سیلور به عنوان نویسندگان سناریو این سه گانه، یک بار دیگر به همکاری پرداخته و تصمیم گرفتند این سه گانه را با داستانی در مورد شخصیت مشهور سزار از نو راه اندازی کنند. اگر چه مدتی طول کشید تا این راه اندازی مجدد قدرت خود را نشان دهد، در نهایت مشخص شد که نتیجه نهایی ارزش این همه صبر را داشته است. اولین فیلم با عنوان Rise of the Planet of the Apes، جیمز فرانکو ر در نقش یک شیمیدان به تصویر می کشد که تلاش دارد بیماری آلزایمر را درمان کند و اندی سرکیس نیز در نقش سزار ظاهر می شود که بعد از دریافت یک داروی آزمایشی به شدت باهوش می شود.
بدین ترتیب Rise of the Planet of the Apes یک داستان بسیار هیجان انگیز و اورجینال را با بازی های خیره کننده ایجاد کرد در حالی که دنباله های آن- Dawn of the Planet of the Apes و War for the Planet of the Apes- بر اکشن، رشد شخصیت ها و تاثیر عاطفی داستان ها با نتایج خیره کننده شان افزودند. جدای از جذابیت های بصری، سبک روایی بسیار هوشمندانه و شخصیت های محبوب بی نقص، راه اندازی مجدد Planet of the Apes به خاطر بازی شایسته اسکار سرکیس در نقش سزار مورد توجه قرار گرفته است، شخصیتی که با سطحی از انسانیت که به سادگی از شخصیت های انسانی اطرافش فراتر می رود توانسته کلیت یه سه گانه را به هم مرتبط نگه داشته و تماشای آن را جذاب سازد.
۳- The Before
سه گانه The Before ساخته ریچارد لینکلیتر به خاطر سادگی بیش از حدش تا به این اندازه موفق و جذاب بوده است. در اولین فیلم این سه گانه با نام Before Sunrise که در سال ۱۹۹۵ ساخته شد، یک زن و مرد (ایتان هاوک و جولی دلپی) در قطاری در وین با هم آشنا شده و یک روز تمام را با حرف زده، بحث کرده و عاشقی می گذرانند. نه سال بعد، آن ها یک بار دیگر با هم روبرو شده و یک روز دیگر را با هم می گذرانند و به آینده شان فکر می کنند. سومین فیلم این سه گانه این دو را نشان می دهد که هر دو ازدواج کرده اند، دیگر از عشق سینمایی گذشته خبری نیست و هر کدام با مشکلات زندگی کنونی خود درگیرند. بین شیمی ساده و جذابی که بین ایتان هاوک و جولی دلپی رخ می دهد، پرداخت های متفکرانه و هوشمندانه لینکلیتر نسبت به زندگی، عشق و هر چیز دیگری، و زیبایی مطلق رابطه بی سرانجام شخصیت های اصلی داستان، سه گانه the Before یک تصویر شفاف از چگونگی صحبت کردن مردم با هم، رشد شخصیتی و مواجهه تصادفی آن ها و در نهایت تغییر مسیر زندگی شان برای همیشه در اثر آن دیدار تصادفی، ترسیم می کند.
اگر این توصیف را زیاده روی می دانید، اطمینان داشته باشید که دیدگاه لینکلیتر اگر چه به شدت دراماتیک و رمانتیک و گاهی آبکی است، همزمان مملو از شوخ طبعی و طنز خوشایند، دیالوگ های واقع گرایانه و گاف های آشنا است که برایتان احساس آشنایی دارد. شاید این سه گانه به اندازه دیگر سه گانه های فهرست حاضر باشکوه و پرهزینه نباشد اما بدون شک یکی از بهترین سه گانه های موفق تاریخ سینماست.
۲- The Lord Of The Rings
سه گانه The Lord Of The Rings از پیتر جکسون که در طی یک سال در مناطق روستایی زیبای نیوزیلند و در بیش از ۱۵۰ لوکیشن به کمک گروهی از بازیگران و تیم تولید متعهد ساخته شده همچنان در اوج فیلم های فانتزی حماسی قرار داشته و هیچ فیلمی نتوانسته شکوه آن را تکرار کند. این سه گانه که بر اساس مجموعه رمان های مشهور جی آر آر تولکین ساخته شده، داستان دو هابیت (الیجا وود و شان آستین) را روایت می کند که به امید نابود کردن یک حلقه قدرتمند، یک ماجراجویی پرخطر در زمین میانی جنگ زده را آغاز می کنند. در این مسیر، آن ها با یک موجود دیوانه ترسناک به نام گلوم (اندی سرکیس) روبرو می شوند در حالی که متحدانشان مشغول یک نبرد بی پایان هستند. چیزی که سه گانه The Lord Of The Rings را چنین ماندگار و باشکوه می سازد توازن و تعادل بی مثال در همه جنبه های آن است.
در مرکز آن، این فیلم ها در مورد قهرمان هایی متفاوت است که یک دنیای ناشناخته را در برابر خود می بینند که در ادامه به برخی از الهام بخش ترین تحول های شخصیتی و بازی های خیره کننده منتهی می شود. اما فراتر از جزییات دقیق آن، این سه گانه ترکیبی از فانتزی و داستان های حماسی جنگی با سکانس های نبرد بی پایان، جادوگران، پیشگویی ها، موجودات جادویی و خطرات آن جهانی است که ترکیبی هیجان انگیز از عناصر فانتزی را در کنار هم شکل می دهند. ایجاد توازن و تعادل در چنین بلبشویی از تم ها کاری بسیار دشوار است اما جکسون، بازیگران و تیم تولید این سه گانه توانسته اند وظیفه سخت خود را بی نقص انجام دهند و یکی از بزرگ ترین و تاثیرگذارترین دستاوردهای بصری تاریخ سینما را خلق کنند.
۱- The Dark Knight
به عنوان مهم ترین دستاورد سینمایی و شاهکار کریستوفر نولان، سه گانه The Dark Knight چهره فیلم های کمیک بوکی را برای همیشه تغییر داده و نام نولان را به عنوان یکی از بزرگ ترین فیلمسازان نسل خود تثبیت کرد. این سه گانه که از سه فیلم به شدت متفاوت اما شاهکارانه تشکیل شده، به بررسی ظهور شخصیت بتمن (کریستین بیل)، غرق شدن شهر گاتام در شرارت و تراژدی های شخصی بروس وین می پردازد، در شرایطی که این جنگجوی آتش به اختیار ماسک دار سعی دارد نظم و قانون را به شهر خود بازگرداند.
این سری فیلم که داستان به شدت هولناک و به شکل دوست داشتنی تاریک معصومیت گمشده، انتقام و شیطان درون انسان است، در قسمت دوم خود با نام The Dark Knight به اوج می رسد اما همه چیز از فیلم اول به ناحق نادیده گرفته شده Batman Begins به شکلی بی نقص آغاز می شود و در یک پایان بندی شجاعانه با عنوان The Dark Knight Rises به پایان می رسد. با اضافه شدن بزرگی باورنکردنی بازیگران طراز اول از جمله مورگان فریمن، مایکل کین، گری اولدمن، مگی جیلنهال، آون اکهارت و بازی برنده اسکار هیث لجر فقید، سه گانه The Dark Knight یک مجموعه شاهکار سینمایی بی نقص است که هر کسی باید دستکم یکبار تماشا کند.
بیشتر بخوانید: ۱۰ فیلم دیدنی تاریخ سینما در مورد جنگ جهانی اول که احتمالاً تاکنون ندیده اید
گویا اسم پدرخوانده رو نشنیدید
قسمت دو و مخصوصا سه مزخرفن حتی از نظر خود کاپولا!! پس بی نقص نیست.
با سلام.
پدرخوانده شاهکار سینمای دنیاس بله هر ساخته ای بی نقص نیست ولی آیا کاپتان آمریکا یا بازگشت به آینده و … آیا از پدرخوانده اثر بهتری هستن؟هیچ سه گانه ای بدون پدرخوانده کامل نیست.
سلام دوستان. در بی نقص بودن فیلم های پدر خوانده شکی نیست اما اگه به عنوان مطلب توجه کرده باشین ما در مورد یه سه گانه بی نقص حرف می زنیم یعنی هر سه فیلم بی نقص باشن در حالی که پدر خوانده در قسمت سوم خیلی خوب نبود و خیلیا بهش ایراد گرفتن هر چند دو قسمت ابتدایی اش فوق العاده بودن. واسه همین از پدر خوانده در این مطلب اسمی برده نشده چون هر سه فیلم باید عالی می بودن
سلام جناب پناهی عزیز.
شما نوشتین بی نقص ولی مثلا فیلمی مثل کاپتان آمریکا رو داخلش آوردین در حالی که بر اساس imdb کاپتان آمریکا ۱امتیازش ۶.۹ قسمت دوم ۷.۷ و قسمت سوم ۷.۸ هست .در حالیکه پدرخوانده قسمت اولش ۹.۲ قسمت دومش ۹ و قسمت سومش ۷.۶ هست .حتی میانیگن هم بگیرید باز پدرخوانده یه سر و گردن بالاتره.۳ اگه ضعیف هست چون ۱ و ۳ خیلی قوی هستن ولی امیتازش با کاپتان آمریکا در ضعیفترین حالت با قویترین کاپتان آمریکا برابری می کنه.پس دیگه بحثی نمی مونه
حق با شماست ولی امتیاز آی ام دی بی اصلا ملاک نیست. بنده شخصا طرفدار سری پدرخوانده و بازیگرانش هستم ولی فیلم سوم در حد دو فیلم قبلی نبود. شخصاً هم با فیلم های کاپیتان آمریکا میانه خوبی ندارم ولی به هر ترتیب هر سه فیلم در یک حد هستن. تمام فیلم های دیگه لیست همه در یک حد هستن. شاید اگه میخواستیم پدرخوانده رو هم توی این فهرست جا بدیم فرانچایزهای دیگه ای هم میومدن. برای مثال فیلم پدر خوانده یک و دو در مقایسه با اکثر فیلم های این فهرست چند سروگردن بالاترن ولی خب فیلم سوم کار رو خراب کرد. نکته مهم هم عنوان مطلب هست که به یه سه گانه بی نقص اشاره داره و هر سه فیلم باید در یه حد باشن که در مورد پدرخوانده متاسفانه این طور نیست هر چند دو فیلم اول شاهکار هستن
قسمت دو بده؟؟؟!!!!!!!!!!
اتفاقاً قسمت دو شاهکاره. فکر کنم شما اصلاً پدرخوانده رو ندیدی.
قسمت سه درسته به پای قسمت اول و دوم نمیرسه ولی بازم یه فیلم فوق العاده ست و همه از دیدنش لذت میبرن
دوستان یه جوری میگن انگار قسمت سوم پدرخوانده افتضاح بود!!!
در حدی که سه گانه پدرخوانده رو داخل مقاله نیاوردین!
مگه میشه؟
اتفاقاً قسمت سومش هم عالی بود. مگه میشه سه گانه پدرخوانده رو دید و لذت نبرد؟
فیلم ابرقهرمانی کاپیتان امریکا که دیدنش هیچ فایده ای نداره و هیچ وقت توی ذهن کسی باقی نمونه رو گذاشتین توی این مقاله! اصلاً فیلمش در حدی نیست که بهش بگیم سه گانه خوب. فیلم های یک بار مصرف. اصلاً من اسمشو توی مقاله دیدم تعجب کردم. حداقل سه گانه ماتریکس رو به جاش میذاشتین.