بعد از اینکه تماشاگران در انتهای فصل چهارم شاهد نشانه رفتن تفنگ به سمت شخصیت پروفسور مواجه شده و داستان همانجا به پایان رسید، فصل پنجم و پایانی سریال Money Heist بالاخره در سوم سپتامبر منتشر خواهد شد. با چنین پایان پرتنشی برای فصل چهارم، علاقمندان به این سریال شاید به هوش پروفسور شک کرده و از خود بپرسند او اکنون چگونه می تواند از این شرایط بغرنج خارج شده و خود و دوستانش را نجات دهد. خوشبختانه شکست دادن دشمنان از لحاظ هوشی چیزی است که شخصیت های سریال Money Heist همواره در آن موفق بوده اند. برخی از اعضای این گروه دوست داشتنی سرقت از بانک دانش پیشرفته خود در این زمینه را به گروه آوردند و برخی دیگر نیز هوش عاطفی و برخی دیگر نیز توانایی های قابل توجهشان در دیگر زمینه ها را. اما باهوش ترین شخصیت های این گروه و کل سریال دارای هوشی چند بعدی و چند رشته ای هستند که آن را در تمام طول سریال به نمایش درآورده اند.
۱۰- ریو
وقتی پای نابغه های کامپیوتر به میان می آید، هیچ شخصیتی در سریال Money Heist نمی تواند ریو را شکست دهد. او هکر اصلی گروه است، مهارتی که به هوش بالایی نیاز دارد و این هوش با توجه به سن کم او بسیار بیشتر از قبل جلوه می کند. اگر چه او از لحاظ فنی انسان قابلی است اما گاهی اوقات هوش او به چالش کشیده می شود. او اغلب تصمیماتی می گیرد که گروه را به دردسر رویارویی با نیروهای امنیتی می اندازد. اولین مورد از این دردسرسازی ها در فصل اول رخ داد زمانی که به صورت تصادفی به آلیسون پارکر اجازه داد به تلفنش دسترسی پیدا کند که در نهایت هویت سارقان را برای پلیس افشا کرد. ریو اگر چه در زمینه دانش کامپیوتری باهوش ترین فرد گروه است اما آنقدرها هم باهوش نیست.
۹- هلسینکی
هلسینکی یکی از منطقی ترین افراد گروه است. اگر چه او انسان منعطف و حتی ضعیفی است و گاهی احساساتش بر او غلبه می کند، مانند زمانی که پای رابطه او با پالرمو به میان می آید، اما هلسینکی کسی نیست که نتوان انتظار انجام کاری درست را از او نداشت. ظاهر شبیه تدی خرسه او به نحوی این واقعیت را مخفی کرده که او ذاتاً انسان باهوشی است. هیچ کسی در گروه به اندازه هلسینکی برای مبارزه داوطلب نمی شود. او می داند چطور ترسناک باشد، چه زمان دیگران را تهدید کند و حتی در یک مورد نیز تصمیم دشوار خلاص کردن برادرش اسلو از رنج را نیز گرفت. این ها خصوصیات شخصی است که ذهن باز و منطق درستی دارد هر چند با منطق و هوش دیگر اعضای گروه قابل مقایسه نیست.
۸- توکیو
نمی توان این موضوع را نادیده گرفت که توکیو اشتباهات مهم و مرگباری در کل سریال داشته، از جمله تیراندازی به سمت نیروهای پلیس در فصل اول، تلاش های متعددش برای تضعیف رهبری برلین و البته شکستن قانون پروفسور در مورد روابط عاشقانه. اما علیرغم تمامی این دردسرسازی ها، توکیو همیشه بازگشته و بهتر از قبل به گروه خدمت کرده است. توکیو سریع فکر می کند و خیلی موثر مقابله می کند، برای مثال زمانی که در فصل چهارم توانست از دست گاندیا فرار کند. او همیشه می خواهد رهبر باشد و اغلب اوقات نیز به نظر می رسد که ایده های هوشمندانه تری از پروفسور دارد. با توجه به اینکه وی همیشه در خط مقدم نبرد تصمیم گیری می کند، برخلاف پروفسور، بدون شک سطح قابل توجهی از مهارت و استادی توسط وی به ماموریت های گروه تزریق می شود. اما اشتباهات احمقانه توکیو همیشه باعث عواقب دشواری برای کل گروه می شود که نشان می دهد او هنوز باید چیزهای زیادی را یاد بگیرد.
۷- آلیسیا سیرا
با توجه به اینکه راکل مقامش در پلیس را ترک کرد، شخصیت جدیدی باید به عنوان مذاکره کننده به سرقت بزرگ بعدی گروه افزوده می شود. اینجا بود که کارآگاه آلیسیا سیرا وارد شد که دردسر بزرگی برای پروفسور و تیمش ایجاد کرد. بیشتر کارهای او از لحاظ شیوه مبارزه با سارقان بانک موثر و هوشمندانه است که باعث شد شخصیت سیرا به یکی از باهوش ترین شخصیت های کل سریال تبدیل شود. طرفداران سریال Money Heist هنوز هم منتظرند تا سیرا در فصل پنجم نیز هوش خود را به رخ تیم سارقان و پروفسور بکشد، مخصوصاً اینکه در سکانس پایانی فصل چهارم سریال این او بود که اسلحه را در دست داشت و مخفیگاه و مرکز فرماندهی سرقت را کشف کرده بود. تاکنون او توانست نایروبی را با ترفند استفاده از پسرش به دام بیندازد و در ادامه نیز توانست به تنهایی پروفسور را پیدا کند که نشان می دهد وی یکی از معدود باهوشان در میان دشمنان گروه سارقان است.
۶- مسکو
مسکو یکی از باهوش ترین شخصیت ها در میان سارقان دو فصل ابتدایی فیلم بود. شخصیت او نقش یک پدر باهوش و خردمند را برای پسرش دنور و حتی دیگر اعضای گروه بازی می کند. او بارها و بارها دیگر اعضای گروه را ترغیب به تفکر منطقی می کند تا از بروز مشکل در نقشه جلوگیری کند، به ویژه زمانی که توکیو بارها و بارها می خواهد از نقشه فاصله بگیرد. در نهایت این مسکو است که تمامی انتخاب های درست را انجام داده و هوشمندانه بقیه اعضای گروه را در مسیر طراحی شده نگه می دارد. اما همزمان مسکو یکی از اولین شخصیت های سریال Money Heist است که کشته می شود. بدون او، گروه سارقان دچار مشکل می شوند. اگر مسکو زنده بود، مطمئناً تحت فرماندهی او بسیاری از مشکلات کنونی رخ نمی داد.
۵-نایروبی
نایروبی یکی از بهترین شخصیت ها در سریال Money Heist است که هوش او را بارها و بارها دیده ایم. گذشته دردناکش باعث شده وارد دنیای جرم و جنایت شود و بدین ترتیب او در زمینه فریب و اغوای دیگران بسیار هوشمندانه عمل می کند. او قادر است در هنگام ضرورت رهبری گروه را در دست بگیرد، مانند وقتی که به طور موقت در جریان سرقت اول جای برلین را می گیرد. رهبری او تضمین کننده این است که همه چیز طبق نقشه و عالی پیش می رود، همان چیزی که در هر دو سرقت شاهد آن بودیم وقتی مسئولیت چاپ کردن پول ها و ذوب کردن طلاها را بر عهده داشت. علاوه بر دیدگاه شبه رییسی او، نایروبی واقعاً به دیگر اعضای گروه اهمیت می دهد و نگران آن هاست و همین موضوع باعث می شود تصمیم گیری های مهمی را انجام داده و همه چیز را در این تصمیم گیری ها مد نظر قرار دهد. نایروبی خوب می داند چطور کارها را به موثرترین و بهترین شکل ممکن انجام دهد اما هوش کلی او آنقدر نیست که با برخی دیگر از اعضای گروه سارقان برابری کند.
۴- پالرمو
پالرمو با توجه به رفتار بسیار بدی که با دیگران دارد یکی از کمتر محبوب ترین شخصیت های گروه سارقان در سریال Money Heist است. علیرغم این نکته ناخوشایند، او به شدت حیله گر بوده و هوشش را نمی توان نادیده گرفت. پالرمو خوب می داند چطور دیگران را به کار بگیرد تا به خواسته اش برسد، برای مثال زمانی که پس از بسته شدن دست و پاهایش توسط دیگر اعضای گروه، گاندیا را ترغیب می کند او را آزاد کند. علاوه بر قدرت فریبندگی قابل توجهش، پالرمو یک مهندس قابل نیز هست. او همچنین در طراحی نقشه سرقت ها با پروفسور همکاری و همفکری داشته که نشان می دهد پالرمو از هوش بالایی برخوردار است. با این وجود او هراز چندگاهی تمایلات شیطانی اش را بروز می دهد و نشان می دهد که به اندازه کافی برای رهبری گروه باهوش نیست.
۳- لیسبون
او که در ابتدا با نام کارآگاه راکل شناخته می شد همیشه یک قدم از اعضای گروه سارقان عقب بود. علیرغم این موضوع، پروفسور بارها و بارها مجبور شد نقشه اش را تغییر دهد زیرا راکل توانسته بود با استفاده از هوش خود برای گروه سارقان دردسرساز شود. اگر به خاطر استعداد و هوش راکل نبود، هیچ درگیری بین سارقان و نیروهای امنیتی رخ نمی داد و سارقان خیلی راحتتر در سرقت اول فرار می کردند. در فصول بعدی، راکل به گروه سارقان پیوسته و لقب لیسبون را دریافت می کند و در ادامه از دانشش در عرصه پلیسی برای بهتر انجام شدن سرقت دوم استفاده می کند. از آنجایی که لیسبون خوب می داند چطور به نفع و به ضرر پلیس کار کند، او یکی از باهوش ترین اعضای گروه برای مشارکت در سرقت از بانک مرکزی اسپانیاست که در زمینه باهوش بودن تقریباً با نامزدش برابری می کند.
۲-برلین
برلین شخصیتی است که در ابتدا باهوش بودنش مخفی است. برای گروه سارقان، برلین در ابتدا تنها یکی از اعضای گروه سات که توسط پروفسور انتخاب شده تا در میدان عمل رهبر باشد. البته بعدها مشخص می شود که برلین نقش بسیار مهمی در برنامه ریزی سرقت از رویال مینت داشته است که البته به هوش و استعداد قابل توجهی نیاز دارد. شخصیت او به عنوان یک استاد سرقت شناخته شده است و به همین خاطر جای تعجب ندارد که از هوش کافی برای مشارکت در طرح ریزی پیچیده ترین سرقت تاریخ برخوردار باشد. علاوه بر این، وی به ندازه کافی باهوش هست که برای امنیت دیگران، در پایان سرقت جان خود را فدا کند. با این وجود هوش او با هوش برادرش قابل مقایسه نیست.
۱- پروفسور
بدون شک باهوش ترین شخصیت در سریال Money Heist همان شخصیت پروفسور است که البته موضوعی واضح به نظر می رسد. اگر چه وی از برلین، لیسبون و پالرمو در زمینه برنامه ریزی سرقت ها کمک می گیرد، اما اوست که مغز متفکر پشت هر سرقت بوده زیرا می تواند هر جزییات کوچکی در این سرقت پیچیده را در نظر بگیرد و برایش برنامه ریزی کند. پروفسور همیشه راهی برای مشکلاتی که سر راه گروه سارقان ایجاد می شوند پیدا می کند. او همچنین آنقدر باهوش است که خود را در یک رابطه عاشقانه با کارآگاه ارشد پلیس در قضیه سرقت از رویال مینت غرق کند، که یکی از شجاعانه ترین حرکاتی است که شخصی در جایگاه او می تواند انجام دهد.
لیسبون کودن ترین شخصیت سریال بوده و هست.اگه یکم هوش داشت از همون اول این همه خرابکاری نمیکرد و اینقدر کار طول نمیکشید.یکم هوش داشت مثل احمقا نمیرفت کل زندگیش رو بریزه بیرون پیش یه غریبه یا خیلی جاها که میتونست با عملکردش پروفسور رو دستگیر کنه ولی سر حماقتش نتونست .کلا تو این سریال پلیس ها بسیار بسیار کودن هستند.
خب معلومه،الهه ی پاکدامنی توکیو?
ای کاش جای نایروبی توکیو عنتر میمرد?
من عاشق نایروبی،توکیو،پروفسور و برلین هستم
لیسبون کودن ترین شخصیت سریال بوده و هست.اگه یکم هوش داشت از همون اول این همه خرابکاری نمیکرد و اینقدر کار طول نمیکشید.یکم هوش داشت مثل احمقا نمیرفت کل زندگیش رو بریزه بیرون پیش یه غریبه یا خیلی جاها که میتونست با عملکردش پروفسور رو دستگیر کنه ولی سر حماقتش نتونست .کلا تو این سریال پلیس ها بسیار بسیار کودن هستند.
سریال لز جایی خراب شد که هر کسی عقل کل شد و طرح و برنامه ریخت فصل اخر که رسما رو هوا بود اخرم یه پایان معمولی و قابل پیش بینی سر و تهش بستن