پایان دادن یک سریال محبوب به شکلی که همگان را راضی کند همواره کار دشواری بوده است به ویژه وقتی بحث سریالی مانند Money Heist از سرویس نتفلیکس باشد که در سراسر جهان یک سریال شناخته شده و محبوب است. این سریال می توانست بعد از فصل دوم نیز به پایان برسد اما محبوبیت آن باعث شد که یک سرقت دیگر برنامه ریزی شده و سه فصل دیگر ادامه پیدا کند. با به پایان رسیدن فصل پایانی و پنجم سریال Money Heist، برخی از بزرگ ترین سوالات سریال بالاخره پاسخ داده شده و به طور کلی می توان پایان بندی سریال را راضی کننده دانست. علیرغم موانع بسیار، ماموریت سرقت از بانک مرکزی اسپانیا بالاخره موفق بوده و اغلب شخصیت های سرنوشتی مناسب یافتند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ سوال مهمی که در فصل پایانی سریال Money Heist پاسخ داده شده یا نشدند آشنا کنیم.
سوالاتی که در نهایت پاسخ داده شدند
گروه سارقان چطور طلاها را از بانک بیرون می برند؟
در فصل سوم سریال Money Heist بود که گروه سارقان توانستند شمش های طلا را از گاو صندوق امنیتی بانک مرکزی اسپانیا خارق کرده و شروع به ذوب کردن آن کردند. اما همچنان مشخص نبود که چطور می خواهند ۹۰ تن طلا را از بانک خارج کنند، حتی هنگامی که آن را به ذراتی کوچک تبدیل کرده بودند. در اپیزودهای پایانی فصل پنجم بود که طرح آن ها فاش شد. با استفاده از یک قطعه ماشینی پیچیده که برلین دزدیده بود، این طلاها به سمت یک مخزن سیلابی هدایت می شد، جایی که پروفسور در تمام مدت نظارت بر عملیات سرقت را بر عهده داشت. در ادامه این ذرات طلا بار دیگر به شمش تبدیل شده و به کامیون منتقل می شد. این مخزن سیلابی به سمت بالای جریان آب کارگزاری شده بود در حالی که نیروهای پلیس به سمت پایین جریان آب دنبالش می گشتند.
گروه سارقان چطور زنده از بانک بیرون می آمدند؟
بیرون آوردن تمامی طلاها پیش از اینکه سرهنگ تامایو و نیروهایش وارد بانک شوند یک فاکتور کلیدی برای زنده بیرون آمدن گروه سارقان بود. با بیرون آوردن تمامی طلاها از زندان، پروفسور می توانست از آن به عنوان ابزار قدرتی برای مذاکره با تامایو استفاده کند. ویدیوهایی منتشر شده و به مردم اطلاع می داد که طلاها از بانک خارج شده و بدین ترتیب ژنرال تامایو و مقامات دولتی اسپانیا چاره ای جز تلاش برای بازگرداندن ثبات مالی به کشور و جلوگیری از یک فاجعه اقتصادی نداشتند. در ادامه تامایو و دولت اسپانیا چاره ای نداشت جز این که محموله طلاهای تقلبی را بپذیرد تا مردم فکر کنند طلاها به بانک بازگشته و بدین ترتیب بود که گروه سارقان به کمک دولت اسپانیا و از طریق کیسه های حمل جسد از بانک بیرون آمدند.
چرا بخش زیادی از فلش بک ها به رافائل و تاتیانا می پرداخت؟
بخش زیادی از فلش بک هایی که در فصل پنجم سریال Money Heist می دیدیم به شخصیت تاتیانا، همسر سابق برلین و پسر او رافائل می پرداخت. برای مدتی مشخص نبود که هدف از این همه وقت گذاشتن برای این شخصیت ها چیست و گاهی خسته کننده شده بود. اما در اپیزودهای پایانی فصل پنجم بود که علت این همه پرداختن به شخصیت های تاتیانا و رافائل نیز مشخص شد زیرا این دو در نهایت محموله طلاها را از پروفسور و افرادش می دزدند. این پیچش داستانی کاملاٌ منطفی به نظر می رسید زیرا در فلش بک ها به خوبی برای آن زمینه چینی شده بود. در این فلش بک هاست که اطلاع این دو از جزییات دقیق نقشه برلین، چگونگی ارتباطشان با یکدیگر و حمله به مخفیگاه پروفسور و افرادش در دقیق ترین زمان ممکن به وضوح مشخص می شود.
سیرا سارقان را انتخاب می کند یا نیروهای پلیس؟
حتی پس از اینکه همکارانش در نیروهای پلیس به او خیانت می کنند نیز آلیسیا سیرا به تلاش بی وقفه برای پیدا کردن پروفسور و دستگیری او ادامه داد. مخاطبان سریال منتظر بودند ببینند که آیا سیرا بار دیگر اعتماد همکاران سابقش را جلب می کند و با تحویل دادن پروفسور اعتبار از دست رفته اش را باز می یابد یا طرف پروفسور را انتخاب کرده و یا حتی به عنوان یک گرگ تنها، فقط به اهداف خودش فکر می کند. در پایان، سیرا به پروفسور پیوست و نقش مهمی در تیم او با پیدا کردن محل اختفای طلاهای به سرقت رفته ایفا کرد. با کمک به دشمنان سابقش، سیرا در نهایت به چیزی رسید که بهترین گزینه برای خود و نوزادش بود.
چه کسی از سرقت دوم جان سالم به در می برد؟
مسکو، برلین و اسلو همگی در اولین سرقت جانشان را از دست دادند. در شرایطی که در سرقت دوم شرایط بسیار خطرناک تر بوده و پای ارتش نیز به میان آمد، همه می دانستیم که مرگ های بیشتر و دردناک تری رخ خواهند داد. مخاطبان سریال Money Heist از تراژیک بودن مرگ نایروبی و توکیو در سرقت دوم بسیار دلشکسته شدند. توکیو با مرگ خود باعث کشته شدن سزار گاندیا و اغلب نیروهای ویژه ای که به بانک نفوذ کرده بودند شد. در حالی که به نظر می رسد همه چیز برای کشت و کشتار در پایان سریال آماده است، در ادامه هیچ یک از طرفین کشته نشدند. اما هم سارقان و هم طرفداران سریال همچنان سوگوار مرگ نایروبی و توکیو هستند و از زنده ماندن پروفسور و دیگر شخصیت های سریال خوشحالند.
سوالاتی که همچنان بدون پاسخ ماندند
روی کاغذی که پروفسور برای رافائل فرستاد، چه نوشته شده بود؟
تماشاگران سریال هرگز نفهمیدند که روی تکه کاغذی که پروفسور برای رافائل نوشته و توسط آلیسیا بدست او رساند چه نوشته شده بود اما هر چه بود، محتوای این کاغذ برای متقاعد کردن رافائل به تسلیم کردن طلاها کافی بود. بر اساس آخرین دیالوگ رافائل در مورد سنت خانوادگی مارکیناها، شاید این نوشته در مورد اهمیت خانواده، شرافت سارقان در میان این خانواده و احترام به نقشه سرقتی که پدرش سال ها روی آن کار کرده، بوده باشد. بر اساس فلش بک هایی که مربوط به برلین، پروفسور و رافائل بود، این پیام می تواند حاوی اطلاعاتی در مورد سرقت اخیر و داستان آن باشد که پای چیزی فراتر و مهم تر از پول را به ماجرا باز کند.
چه اتفاقی برای اعضای گروه ذوب کردن طلاها افتاد؟
در تمام طول مدت سرقت از بانک مرکزی اسپانیا، چندین نفر از گروه سارقان به طور مداوم روی ذوب کردن طلاها تحت سرپرستی نایروبی و بوگوتا کار می کردند. بدون آن ها، طلاها نمی توانست به بیرون از بانک منتقل شده و سارقان نیز نمی توانستند زنده از بانک بیرون بروند. اما در اپیزودهای پایانی فصل پنجم سریال Money Heist این گروه از سارقان ناپدید شده و هیچ اشاره ای به سرنوشت آن ها نشد. وقتی ژنرال تامایو و ارتش کنترل بانک را در دست گرفتند، اعضای گروه سرقت را دستگیر کرده اما هیچ نشانی از گروه ذوب کنندگان طلاها دیده نمی شد. حتی هنگامی که در دقایق پایانی اپیزود آخر، اعضای گروه به هم پیوستند نیز اثری از آن ها دید نمی شد.
چطور پای هلسینکی به این سرعت خوب شد؟
هلسینکی به شکلی دردناک در اثر انفجاری بزرگ و سقوط سقف بانک روی پایش، زخمی شد. وقتی دو جراح به بانک فرا خوانده شدند، گفته شد که هلسینکی دیگر هیچگاه نمی تواند راه برود. اما بعد از اینکه اعضای گروه از بانک خارج شدند، هلسینکی دیده می شد که با لب های خندان روی پاهایش ایستاده انگار هیچ اتفاقی برایش رخ نداده است. مشخص نیست که چطور او با این سرعت بهبود یافته و توانسته راه برود.
آیا تورس و دیگر گروگان ها به پولی که قول داده شده بود رسیدند؟
در جریان سرقت اول، گروگان ها به دو گروه تقسیم شدند. یک گروه تصمیم گرفت که گروگان مانده و به انجام سرقت کمک کنند و در مقابل آن مقداری پول، پس از پایان سرقت، دریافت کنند. در ادامه سریال هرگز به این موضوع اشاره نشد که آیا این گروه از گروگان ها پولی که قول داده شده بود را دریافت کردند یا خیر. اگر فرانسیسکو تورس هیچوقت به این پول دست پیدا نکند مایه شرم اعضای گروه سارقان خواهد بود. اگر چه تورس شجاع ترین گروگان نبود اما برای چاپ میلیاردها اسکناس در طی چند روز سخت تلاش کرد. نایروبی نیز به شکلی واقعی احترام خود را نسبت به اصول اخلاقی و خلاقیت تورس نشان داد.
آیا مونیکا همچنان به مواد مخدر اعتیاد داشته و با اختلال استرسی پس از حادثه دست به گریبان است؟
مونیکا (استکهلم) در واکنش به استرس و ترومایی که در جریان سرقت از بانک مرکزی اسپانیا متحمل شده بود به اعتیاد به مواد مخدر (قرص های روان گردان) و اختلال استرسی پس از حادثه مبتلا شده بود. وقتی او و دنور با هم آشتی کردند، به نظر می رسید که این اختلاف ها و مشکلات به یکباره از بین رفتند. بسیار دشوار و بعید است که چنین مشکلاتی به این سرعت و به این سادگی از بین بروند اما پایان سریال Money Heist هیچ اشاره ای به این موضوع نکرد که آیا او واقعاً بهبود یافته یا هنوز با این دو مشکل دست به گریبان است.
ولی کارگردان گفته بود که غم انگیز تمرین پایان رو داره من هم خیلی نگران بودم ک دوباره کی میمیره با اینکه اتفاقی ک کارگردان گفته بود نیفتاد ولی خیلی خوب تموم شد .
من ک واقعا دیوونه این سریال شدم با بعضی از سریال ها آدم زندگی میکنم??
اینا به کنار،فقط من موندم ۹۰ تن طلا چطوری تو دوتا کامیون ۱۰ تن با کلی ماسه جا شدش.شما بگو هر کامیون بتونه ۱۵ تن ببره که پنج تن بیشتر از مقدار معمول هستش میشه ۶ کامیون نه دوتا.
همه سوالها در پایان فیلمها و سریالها بصورت واضح پاسخ داده نمیشه ضمنا ۵ سوال بی پاسخ شما جوابهای واضحی دارن، با برداشتی که از شخصیت پروفسور داریم قطعا پول گروگانها پرداخت شده، ذوب کننده ها هم آزاد شدن و به پولشون رسیدن ، پای هلسینکی هم کامل خوب نشد و اینکه یه صحنه نشون داده شده دلبل بر خوبی با سرعت نورش نیست و اینکه توی عمل چی گذشته که اون صحنه روپاهاش بود پرداختن به جزییات بود، توهم استکهلم هم بیشتر از استرس و مرفینی بود که مصرف میکرد که منطقیه خوب بشه، توی کاغ هم خودتون جواب دادین که میتونه جی نوشته شده باشه، اما در مجموع یکی از جذابترین و پربیننده ترین سریالهایی بود که همه قشری دوستش داشتن، عاااالی بود به نظرم
بهترین پاسخ این انتقاد هایی که از این سریال شده به جرات.اصلا مگه داریم یک پایان انقد قشنگ و حرفه ای…
من خودم به شخصه انگشت به دهان موندم واسه پایانش…
کسی نیست که بگه میتونستم حدس بزنم اینطوری میشه…
اصلا مگه داریم بهتر از این؟
مخصوصا جایی که تامایو پروفسور رو بسته و کتکش میزد.اصلا انتظار این پایان خوب رو کسی نمیتونست داشته باشه
اگه طلای تقلبی بود که پرفسور دنبالش نمی‌رفت و لازم نبود بفهمه طلا ها کجا دفن شده بزرگترین باگ همین بود که چطور با یه نوشته راضی میشه طلا رو پس بده هیچ عقل سلیمی این قسمت رو باور نمی‌کرد مگه این که همین طور گنگ ازش عبور میکردن بنظرم آخرش خوابت برد
احترام به شعور مخاطب چیز خوبیه.
حداقل مینوشتید خطر اسپویل، نمیدونستم نیم فصل دوم پخش شده، فکر کردم ۵قسمت اول منظورتون بود مستقیم رفتم سراغ سر تیتر ها.
حالمو گرفتین
میخولستی نخونی:))
تو سرتیترها هیچ چیزی رو لو نداده داداش
دیگه اشکال مغز خودته
یه هفته پیش منتشر شده
بعدشم اگه ببینی نوشته پایان سریال
موافقم?
ولی کارگردان گفته بود که غم انگیز تمرین پایان رو داره من هم خیلی نگران بودم ک دوباره کی میمیره با اینکه اتفاقی ک کارگردان گفته بود نیفتاد ولی خیلی خوب تموم شد .
من ک واقعا دیوونه این سریال شدم با بعضی از سریال ها آدم زندگی میکنم??
حاجی تابلو بود رو اون ورقه پروفسور چی نوشته دگ همه فهمیدن?
خب بگو چی نوشته ??
اینا به کنار،فقط من موندم ۹۰ تن طلا چطوری تو دوتا کامیون ۱۰ تن با کلی ماسه جا شدش.شما بگو هر کامیون بتونه ۱۵ تن ببره که پنج تن بیشتر از مقدار معمول هستش میشه ۶ کامیون نه دوتا.
همه سوالها در پایان فیلمها و سریالها بصورت واضح پاسخ داده نمیشه ضمنا ۵ سوال بی پاسخ شما جوابهای واضحی دارن، با برداشتی که از شخصیت پروفسور داریم قطعا پول گروگانها پرداخت شده، ذوب کننده ها هم آزاد شدن و به پولشون رسیدن ، پای هلسینکی هم کامل خوب نشد و اینکه یه صحنه نشون داده شده دلبل بر خوبی با سرعت نورش نیست و اینکه توی عمل چی گذشته که اون صحنه روپاهاش بود پرداختن به جزییات بود، توهم استکهلم هم بیشتر از استرس و مرفینی بود که مصرف میکرد که منطقیه خوب بشه، توی کاغ هم خودتون جواب دادین که میتونه جی نوشته شده باشه، اما در مجموع یکی از جذابترین و پربیننده ترین سریالهایی بود که همه قشری دوستش داشتن، عاااالی بود به نظرم
بهترین پاسخ این انتقاد هایی که از این سریال شده به جرات.اصلا مگه داریم یک پایان انقد قشنگ و حرفه ای…
من خودم به شخصه انگشت به دهان موندم واسه پایانش…
کسی نیست که بگه میتونستم حدس بزنم اینطوری میشه…
اصلا مگه داریم بهتر از این؟
مخصوصا جایی که تامایو پروفسور رو بسته و کتکش میزد.اصلا انتظار این پایان خوب رو کسی نمیتونست داشته باشه
تو نامه که دست پسر دادن معلوم بود ولی من موندم طلاهای اصلی چجوری خارج شدن اونو نشون ندادن
اگه طلای تقلبی بود که پرفسور دنبالش نمی‌رفت و لازم نبود بفهمه طلا ها کجا دفن شده بزرگترین باگ همین بود که چطور با یه نوشته راضی میشه طلا رو پس بده هیچ عقل سلیمی این قسمت رو باور نمی‌کرد مگه این که همین طور گنگ ازش عبور میکردن بنظرم آخرش خوابت برد