سریال بازی تاج و تخت (Game of Thrones) یکی از جاه طلبانه ترین سریال هایی است که تاکنون ساخته شده است. به کمک بودجه قابل توجهی که دائماً در حال افزایش بود، هر فصل از این سریال شامل خط های داستانی مختلف، جلوه های بصری فوق العاده و فهرستی بلند از شخصیت ها بود. اتفاقات جذاب بسیاری در طول ساخت این سریال حماسی رخ داد و به لطف تعداد زیاد مصاحبه هایی که بازیگران و تیم ساخت سریال بازی تاج و تخت انجام داده اند، طرفداران توانسته اند از اتفاقات و اطلاعات جالب از پشت صحنه ساخت سریال باخبر شوند.
در حالی که برخی از این واقعیات مربوط به اتفاقات ناخوشایند در مسیر تولید هستند، مانند دشواری های بازیگران و صدمات دردناک، برخی دیگر بسیار بامزه و کمدی هستند. شوخی های غیرمنتظره، حضورهای کوتاه غیرمعمول سلبریتی ها و تست های بازیگری بامزه در جریان ساخت سریال بازی تاج و تخت کم اتفاق نیفتاده است. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ واقعیت جالب در مورد ساخت سریال بازی تاج و تخت آشنا کنیم.
۱۰- جک گلیسون برای ایفای نقش خود از بازی واکین فینیکس در فیلم گلادیاتور الهام گرفته بود
شاید به استثنای رمزی بولتون، جافری برثیون منفورترین شخصیت سریال بازی تاج و تخت است. جافری که در اثر مهارت های ضعیف پرورش مادر بدذاتش به نوجوانی لوس تبدیل شده، پادشاهی به شدت خودخواه، سادیستی و نابالغ است که هیچ خصلت خوبی را نمی توان در او یافت. جک گلیسون تمامی این خصوصیات را در بازی خیره کننده و تحسین برانگیزش تا لحظه مرگ دردناک شخصیت جافری در اپیزود دوم فصل چهارم سریال به تصویر می کشد.
هر وقت چهره جافری روی صفحه نمایش دیده می شود، متنفر نبودن از او غیرممکن می شود. نکته جالب اینکه بازی گلیسون در این نقش از بازی شخصیت امپراطور کومودوس در فیلم گلادیاتور (Gladiator) الهام گرفته شده است که نقش او را واکین فینیکس بازیگر برنده اسکار بازی می کند. اگر چه جافری بسیار منفورتر و لوس تر از کومودوس است اما هر دوی آن ها حس خودبینی و تکبر مشابهی دارند. حتی پوزخندهای گلیسون نیز یادآور بای فینیکس در گلادیاتور است.
۹- تهیه کنندگان سریال سر به سر جان بردلی می گذاشتند
تهیه کنندگان اجرایی سریال بازی تاج و تخت ، دیوید بنیاف و دی بی وایز، علاقه زیادی به شوخی کردن در جریان ساخت سریال داشتند. آن ها حتی سناریوهایی جعلی می نوشتند تا بازیگران فکر کنند شخصیت هایشان به زودی کشته خواهند شد. یکی از جالب ترین شوخی هایشان با جان بردلی بود، کسی که نقش شخصیت سمول تارلی دوست نزدیک و محبوب جان اسنو را بازی می کند. وقتی بردلی سناریو اپیزود ششم از فصل ششم سریال را دریافت می کند، در مورد لباسی که بعد از بازگشت شخصتیش نزد خانواده در هورن هیل باید بپوشد چنین نوشته شده است: «سم اکنون ردایی ارغوانی و شیک، جوراب های صورتی، کفش های صورتی و کلاه باکس صورتی به تن دارد».
بردلی اصلاً نمی دانست که دارند با او شوخی می کنند و فکر می کرد شخصیت او در خانه همیشه آنطور لباس می پوشیده است. تهیه کنندگان حتی فراتر رفته و بردلی را به برای انتخاب لباس هایش به بلفاست فرستادند، جایی که او مجبور شد این لباس های خنده دار را بپوشید. خوشبختانه در نهایت او از شوخی بودن ماجرا باخبر شده و با همان لباس های همیشگی اش به سر صحنه فیلمبرداری بازگشت.
۸- جرج آر آر مارتین یکی از تخم های اژدها را با خود به خانه برد
در ابتدای فصل اول سریال بازی تاج و تخت، دنریس تارگرین سه تخم اژدها از ایلیریو موپاتیس هدیه می گیرد و در انتهای این فصل است که این سه تخم به سه اژدهای ویسریون، ریگال و دروگون تبدیل می شوند. این سه اژدها در نهایت بخش مهمی از داستان و روایت سریال را به خود اختصاص داده و از نوزدانی کوچک به هیولاهایی ترسناک تبدیل می شوند. اگر چه بعد از فصل اول دیگر نیازی به تخم اژدهایان نبود اما این تخم ها را دور نینداختند. دو عدد از این تخم ها به دو تهیه کننده اجرایی سریال، دیوید بنیاف و دی بی وایز رسید و تخم اژدهای دیگر را هم جرج آر آر مارتین به خانه برد. تخم اژدهایی که به مارتین رسید تخم اژدهای دروگون بود که به خاطر سایز و قدرت بزرگش، بهترین و ارزشمندترین تخم در میان این سه بود.
۷- شکستی مچ پای کیت هرینگتون باعث بروز مشکلاتی برای فصل سوم سریال شد
وقتی سریالی مانند بازی تاج و تخت را می سازید باید انتظار صدمات جسمی و جراحات را داشته باشید. اما در مورد کیت هرینگتون، این اتفاق در بیرون از صحنه فیلمبرداری رخ داد. در جولای ۲۰۱۲، هرینگتون بعد از یک شب خوشگذرانی در لندن به خانه بازگشته و دریافت که کلیدهایش را گم کرده است. او در نهایت تصمیم گرفت خود را از پنجره به درون آپارتمانش برساند. شوربختانه این ترفند خوب پیش نرفته و هرینگتون در حال بالا رفتن از دیوار به پایین پرت شد که شکستگی مچ پایش را در پی داشت.
این آسیب دیدگی تنها چند هفته پیش از شروع فیلمبرداری فصل ششم اتفاق افتاد. در حالی که بسیاری از سکانس های مربوط به هرینگتون تا فصل زمستان فیلمبرداری نمی شدند، مچ پای شکسته اش همچنان مشکل ساز بود. علاوه بر به تعویق افتادن تاریخ شروع فیلمبرداری، در برخی از سکانس ها هرینگتون مجبور شد عقب نشسته و بدلکار به جای او بازی کند. علیرغم اینکه همه چیز خوب پیش رفت اما هرینگتون از این که کس دیگری نقش او را بازی کند چندان راضی نبود.
۶- یکی از اعضای گروه کلدپلی در سکانس عروسی خونین حضور داشت
عروسی خونین بدون شک نمادین ترین و ماندگارترین سکانس سریال بازی تاج و تخت است. وقتی این سکانس از سریال در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، سلاخی شدن ارتش و خانواده راب استارک وحشت عجیب و بی سابقه ای در میان طرفداران سریال ایجاد کرد. حتی کسانی که کتاب های مارتین را خوانده بودند نیز از حجم خشونت و بیرحمی این سکانس بهت زده شده بودند. در ابتدای این سکانس تروماتیک، یک موزیسین شروع به نواختن آهنگ باران های کاستامیر (The Rains of Castamere) با ویولونش می کند. در سمت راست این مرد، مرد دیگری با درام وجود دارد که کسی نیست جز ویل چمپیون، درامر گروه پاپ-راک مشهور کلدپلی (Coldplay).
جدای از اینکه چمپیون محبوب ترین آلت موسیقی اش را می نوازد، دیدن او بسیار دشوار است مگر اینکه دنبالش گشته و از قبل بدانید او در این سکانس است. حتی اگر از طرفداران سرسخت گروه کلدپلی باشید هم بدون شک متوجه این حضور کوتاه نشده اید. البته این اولین باری نبود که کلدپلی نقشی در سریال بازی تاج و تخت داشت. در سال ۲۰۱۵ نیز اعضای این گروه با بازیگران سریال برنامه ای موزیکال را اجرا کردند به منظور جمع آوری پول برای روز بینی قرمز (Red Nose Day) که نشان می دهد اعضای این گروه از طرفداران سریال هستند.
۵- جیسون موموآ در جریان تست بازیگری اش رقص مشهور مائوری ها را انجام داد
در اپیزود اول فصل اول سریال بازی تاج و تخت، دنریس تارگرین به اجبار به عقد کال دروگو در می آید، رییس قدرتمند قبلیه دوثراکی ها که شهرت ترسناکی دارد. نقش دروگو را جیسون موموآ بازی می کند، بازیگر مشهوری که با اجرای رقص مشهور مائوری ها به نام هاکا (Haka) به عنوان بخشی از تست بازیگری اش، نظر شورانرهای سریال را به خود جلب کرد. این رقص تهاجمی و خاص بیشتر به عنوان اجرایی پیش از مسابقات تیم ملی راگبی نیوزیلند شناخته می شود اما بخشی کلیدی از فرهنگ مائوری نیز به شمار می آید.
شاید انجام رقص مائوری کار عجیبی برای تست بازیگری باشد اما نتیجه خوبی برای وی در پی داشت. موموآ خود در این باره گفته است: «سپس رقص هاکا را انجام دادم… قلبم تند تند می زد. اولین باری که این رقص را انجام دادم، خیلی ترسیده بودند [شورانرهای سریال]. اما بعداً از من خواستند که دوباره بیایم و این رقص را انجام دهم تا بتوانند از آن فیلم بگیرند». وقتی برای تست بازیگری در سریالی بزرگ آماده می شوید کارتان باید متفاوت و متمایز از دیگران باشد و کارهایی اینچنینی بهترین گزینه خواهد بود.
۴- سوفی ترنر گرگینه اش را به خانه برد
سکانس توله گرگینه ها یکی از سکانس های کلیدی سریال بازی تاج و تخت است. بدنبال گردن زدن یک سرباز فراری در اپیزود اول سریال، ادارد استارک و پسرانش با تعدادی توله گرگینه در نزدیکی وینترفل مواجه می شوند و ادارد هر یک از این توله ها را به یکی از فرزندانش می دهد. سانسا و آریا، دختران خانواده استارک، هم یکی از این توله ها را دریافت می کنند. گرگینه ی سانسا اما در همان اواسط فصل اول کشته می شود. بعد از درگیری مختصر بین جافری و آریا، سرسی درخواست می کند که گرگینه سانسا که لیدی نام دارد کشته شود، علیرغم اینکه این گرگینه آریا و نه سانسا بود که به پسر او حمله کرد.
اما این آخرین باری نبود سوفی ترنر گرگینه خود را دید. در واقع، رابطه این دو چنان در هنگام ساخت سریال عمیق شده بود که ترنر او را برای همیشه به عنوان حیوان خانگی اش پذیرفت. ترنر در این باره گفته است: «در دوران نوجوانی همیشه دوست داشتم یک سگ داشته باشم اما والدینم سگ خانگی نمی خواستند. من و گرگینه ی شخصیتم به نحوی عاشق هم شدیم. می دانستیم که لیدی مرده و آن ها می خواستند خانه جدیدی برایش پیدا کنند. مادرم از آن ها خواست که بگذارند او را به خانه مان بیاوریم».
۳- امیلیا کلارک برای اجرای بهتر سکانس آخرش سخنرانی های آدولف هیتلر را تماشا کرد
اپیزود پایانی سریال چندان مورد رضایت طرفداران نبود. افراد بسیاری از پایان سریال راضی نبودند و نسبت به نتیجه گیری عجولانه و انتخاب بی معنی و غیرمنطقی برندن استارک به عنوان حاکم شش قلمرو انتقاد داشتند. اما این اپیزود هم بدون لحظات خوب نبود. مراسم تاجگذاری سانسا فوق العاده است و همچنین بازگشت جان اسنو و گرگینه اش به یکدیگر. سخنرانی دنریس به زبان والریایی هم به لطف اجرای شرورانه و بی نقص امیلیا کلارک قابل توجه است، کسی که به گفته خودش برای اجرای این سکانس از دیکتاتورهای واقعی الهام گرفته بود.
کلارک در این باره گفته است: «ویدیوهایی بسیاری را تماشا کردم از دیکتاتورها و رهبران قدرتمندی که به زبان های متفاوت صحبت می کردند… اگر بتوانم به تمام کلماتی که به زبان می آورم باور داشته باشم، مخاطب لازم نیست خیلی به زیرنویس ها نگاه کند». امیلیا کلارک حتی به آدولف هیتلر به عنوان یکی از دیکتاتورهایی که الهام بخش او در اجرای این سخنرانی شده یاد کرده است که البته شباهت زیادی به رژه ها و گردهمایی های نازی ها در دوران هیتلر دارد.
۲- استفن دیلان می گفت که سناریو را درک نمی کند
بازی تاج و تخت خط های داستانی و اوج های شخصیتی بسیاری دارد. داستان این سریال مخاطب را به مکان های مختلفی می برد، از سرزمین های برفگیر و سرد در شمال تا سرزمین های گرم کینگز لندینگ و بیابان های محل زندگی دوثراکی ها. داستان این سریال روایتی جاه طلبانه است که اگر دقت زیادی نداشته باشید، دنبال کردن آن برایتان دشوار می شود و شوربختانه، استفن دیلان که نقش استنیس برثیون را در سریال بازی می کند هم شرایط اینچنینی داشت.
اگر چه شخصیت او بخش قابل توجه و مهمی از داستان است، دیلان گفته بود که از همبازی هایش می پرسید (به طور خاص لیام کانینگام که نقش داووس سی وورث را بازی می کند) در جریان سکانس ها چه می گذرد و داستان چیست. در واقع حتی این عقیده وجود داشت که دیلان تعهد و تلاش زیادی برای بازی ندارد و به همین خاطر شاید مخاطب نتواند شخصیت او را بپذیرد. در حالی که سخت می شود شخصیت استنیس را دوست داشت، تحلیل دیلان از بازی اش هم چندان خوب نبود اما کمتر بیننده ای را می توان یافت که از بازی او در نقش برادر تندخوی رابرت برثیون ناراضی باشد.
۱- فرآیند انتخاب بازیگر نقش آریا پیچیده ترین بود
وقتی بحث نوشتن شخصیت های جذاب و ماندگار در میان باشد، جرج آر آر مارتین یک استاد واقعی است. کتاب های او پر هستند از شخصیت های متفاوت و با جزییات شخصیتی فراوان که از بهترین ها در ژانر خود هستند. اما انتخاب بازیگران مناسب برای موفقیت سریال اهمیت بالایی داشت و انتخاب بازیگر برای یکی از این نقش ها سخت تر از دیگر شخصیت ها بود. دیوید بنیاف و دی بی وایز در این باره گفته اند: «شاید سیصد آرا را دیدیم… هیچکدام مناسب نبودند… هیچکدام آن واقعی بودنی که ما می خواستیم را نداشت». با توجه به ماهیت بزرگسالانه سریال بازی تاج و تخت، تست های بازیگری بسیاری مناسب خواسته سازندگان پیش نرفت.
تهیه کنندگان به کسی نیاز داشتند که بتواند نقش شخصیتی کودک در دنیایی تاریک، پر از خشونت و بیرحمانه را بازی کند و بعد از تماشای فیلم تست بازیگری مایسی ویلیامز فهمیدند که بازیگر مناسب را پیدا کرده اند. در ادامه از او خواسته شد در کنار بازیگرانی که برای بازی در نقش سانسا انتخاب شده بود تست بدهد و خیلی زود مشخص شد بهترین گزینه برای بازی در کنار سوفی ترنر است. جالب اینکه سانسا و آریا دو تن از شخصیت های اصلی سریال بازی تاج و تخت بودند که تا پایان زنده ماندند و تا به امروز نیز ترنر و ویلیامز دوستان نزدیکی هستند.
بیشتر بخوانید:
رتبه بندی شاهان و ملکه های سریال «بازی تاج و تخت» بر اساس شرارت و منفور بودن
۱۰ شخصیتی که در بیشترین اپیزودهای سریال «بازی تاج و تخت» حضور داشتند
هر وقت یاد گندی که دیوید بنیاف و دی بی وایز توی فصل آخر به داستان زیبای مارتین زدند میوفتم و سریالی که از بی نقص بودن به یک اثر معمولی (از جنبه داستانی) تبدیل شد داغ دلم تازه میشه. ای کاش مارتین ادامه داستان رو زودتر منتشر کنه تا حداقل توی ذهنمون پایان بندی مناسبی برای این سریال تصور کنیم.
حضور اد شیرن رو هم کاش یادآوری میکردین