با آنکه همیشه همه ی توجه ها به شاهزاده خانم های دیزنی بوده، اما شاهزاده های آن هم سزاوار شناخت هستند. طی دهه ها، تغییرات زیادی در نحوه ی به تصویر کشیدن آن ها رخ داده است. آن ها ابتدا صرفاً یکی از آن شاهزاده های جذابی بودند که منجی دوشیزه های در بند طلسم جادوگران می شدند. اما بعداً از این شخصیت کلیشه ای تبدیل به قهرمانانی شدند که اسم و رسم و ویژگی های شخصیتی خاص خودشان را داشتند. همین نحوه ی نمایش جزئیات است که بخشی از طرح داستان را انعکاس می دهد و شاهزاده های دیزنی را همچون شاهزاده خانم های آن به شخصیتی متناسب با زمانه ی خود بدل می سازد.
با حقایقی جالب و خواندنی درباره ی شاهزاده های دیزنی همراه باشید.
۱- اریک اولین شاهزاده ی دیزنی بود که یک شاهزاده خانم او را نجات داد (انیمیشن پری دریایی کوچولو)
بیشتر اوقات آن کسی که به دست عشق خود نجات می یابد، شاهزاده خانم های دیزنی هستند. اما در فیلم «پری دریایی کوچولو» (The Little Mermaid) اریک اولین شاهزاده در فرانشایزهای «شاهزاده خانم های دیزنی» شد که توسط شخصیت اصلی داستان نجات یافت، کسی که در واقع در داستان در دو جا ناجی او شد: اولی زمانی بود که اریک در دریا افتاد و دومی هم زمانی که او در نقطه ی اوج داستان با اورسولا رو در رو شد.
۲- جان اسمیت شخصیتی واقعی بود (انیمیشن پوکاهانتس)
جان اسمیت یک سرباز و کاشف بود که وقتی پا به سرزمین بومیان آمریکا گذاشت، به اسارت آن ها درآمد. گفته می شود او به دست دختری از همان قبیله ای که او را اسیر کرده بودند، نجات یافت اما صحت این روایت هرگز به اثبات نرسیده است.
نسخه ی دیزنی جان اسمیت ، جدا از تفاوت های فیزیکی اش با این شخصیت تاریخی، از تفاوت های شخصیتی هم برخوردار بود. اسمیت واقعی شخصیتی مستبد و خشن داشت، اما اسمیت خیالی فردی مهربان و خون گرم بود. همچنین بر اساس برخی اسناد و مدارک، اسمیت واقعی بسیار بزرگ تر از پوکاهانتس بود و آن ها در واقعیت هرگز رابطه عاشقانه ای با یکدیگر نداشتند.
۳- پر داخل دستار علاءالدین دروغ هایش را لو می داد (انیمیشن علاءالدین و چراغ جادو)
علاءالدین در اولین ملاقاتش با یاسمن خود را شاهزاده علی جا زد. او می ترسید اگر یاسمن بداند واقعاً کیست او را نپذیرد، به همین دلیل نقابی دروغین به چهره زد و همین هم یاسمن بسیار را آزرده ساخت. اما علاوه بر این، هر بار هم که علاءالدین دروغی به زبان می آورد، پر داخل کلاهش تغییر شکل می داد و سر آن جلو می آمد.
۴- لی شانگ اولین شاهزاده ی دیزنی بود که یک شاهزاده خانم را نبوسید (انیمیشن مولان)
در فیلم اول «مولان» (Mulan)، لی شانگ هرگز شخصیت اصلی قصه را نبوسید، با اینکه آن ها به یکدیگر علاقه داشتند. علاوه بر این، او اولین شاهزاده ی دیزنی بود که ارزش و احترامی که برای ویژگی های شخصیتی قهرمان زن قصه قائل بود را ابراز کرد.
۵- جان اسمیت با شاهزاده خانم نماند (انیمیشن پوکاهانتس)
در قسمت اول فیلم «پوکاهانتس» جان اسمیت به دلیل زخمی شدن مجبور به بازگشت به انگلیس برای انجام درمان شد. او از پوکاهانتس دعوت کرد که با او به انگلستان برود اما پوکاهانتس نپذیرفت چون احساس می کرد در قبیله اش به او نیاز دارند.
در قسمت بعدی فیلم «پوکاهانتس» اسمیت از او دعوت کرد تا همراه او به دور دنیا سفر کند. اما پوکاهانتس که به علاقه اش به اسمیت غلبه کرده بود، بار دیگر دعوت او را رد کرد. پس از آن اسمیت تصمیم گرفت پوکاهانتس را رها کند و به سفر خود ادامه دهد.
۶- فلین قرار بود که یک ضد قهرمان باشد (انیمیشن گیسو کمند)
تهیه کنندگان فیلم «گیسو کمند» (Tangled) می خواستند از آن قهرمانان مرد کلاسیک دیزنی دوری کنند چون آن ها را گهگاه «نسبتاً لطیف» می دانستند. به همین دلیل تصمیم گرفتند فلین به جای یک شاهزاده، یک دزد کاریزماتیک و جذاب باشد و دنیا دیده بودن او در تضاد با نگاه محدود راپونزل به دنیای بیرون قرار گیرد.
۷- هانس تنها شاهزاده ی دیزنی است که یک شخصیت شرور است (انیمیشن یخ زده)
در میان تمام شاهزاده های دیزنی، هانس تنها شاهزاده ای است که در واقع یک شخصیت شرور است. این امر از هانس شخصیتی ویژه ساخته چون او خود را فردی مهربان نشان می دهد که حال شاهزاده خانم تنهای قصه را درک می کند و با این کار موفق می شود بعد از آشنایی شان با یکدیگر او را دلباخته ی خود کند. به همین دلیل می تواند او را بازیچه ی دست خود کند تا اینکه دست آخر نیات واقعی خود را آشکار می سازد.
درست است که در انیمیشن های دیزنی شخصیت های شرور زیادی بوده که تظاهر به خوبی کردند، اما مورد فیلم «یخ زده» (Frozen) متفاوت است، چون هیچ اشاره ای به اینکه هانس یک شخصیت شرور است نشده بود. معمولاً وقتی شخصیتی شرور باشد و تظاهر کند که طرف شخصیت اصلی داستان است، تماشاچی از قبل از این موضوع باخبر می شود. اما در اینجا، هانس موفق شده بود ماهیت واقعی خود را تا تقریباً انتهای فیلم پنهان نگه دارد.
۸- ناوین بیشتر از یک بار تیانا را بوسید (انیمیشن شاهزاده خانم و قورباغه)
تقریباً در ابتدای فیلم «شاهزاده خانم و قورباغه» (The Princess and the Frog)، تیانا ناوین را زمانی که قورباغه بود بوسید. با این حال، آن ها چند بار دیگر هم یکدیگر را بوسیدند، در حقیقت این زوج بیشترین بوسه را در میان فیلم های دیزنی دارند.
۹- اریک تنها شاهزاده ی دیزنی بود که پدر شد (انیمیشن پری دریایی کوچولو)
با آنکه تعداد زیادی از انیمیشن های شاهزاده خانم های دیزنی دنباله داشته، اما تنها در «پری دریایی کوچولو» بود که دیدن تشکیل خانواده دادن زوج اصلی میسر شد. شاهزاده اریک پدر دختر کوچکی به نام ملودی شد که با عشق و محبت زیادی از او مراقبت می کرد. وقتی ملودی به اعماق دریا گریخت، اریک حتی یک ناوگان کامل به راه انداخت تا او را بازگرداند.
۱۰- علاءالدین تنها شاهزاده ی دیزنی است که نقش اصلی داستان را دارد
با اینکه فیلم های زیادی هست که نقش اصلی آن ها یک مرد باشد، اما فیلم «علاءالدین و چراغ جادو» تنها مورد در میان فرانشایزهای «شاهزاده خانم های دیزنی» است که در آن یک شاهزاده نقش اصلی را دارد. علاوه بر این، او اولین شاهزاده ی دیزنی بود که با ازدواج با یک شاهزاده خانم به این مقام سلطنتی رسید.
۱۱- پرنس فیلیپ اولین شاهزاده ی دیزنی بود که نامی واقعی داشت (انیمیشن زیبای خفته)
با آنکه در فیلم های «سفیدبرفی و هفت کوتوله» (Snow White) و «سیندرلا» (Cinderella) نام شاهزاده ها هرگز معلوم نشد اما در فیلم «زیبای خفته» (Sleeping Beauty) در بخش هایی از داستان به این موضوع اشاره شد. شاهزاده فیلیپ همچنین اولین شاهزاده در فرانشایزهای «شاهزاده خانم های دیزنی» است که بیشتر از پیشینیان خود دیالوگ داشت و یک شخصیت شرور را شکست داد، و به این ترتیب هر دو نقش شاهزاده و قهرمان را برآورده کرد.
۱۲- شاهزاده ی فیلم «سفید برفی و هفت کوتوله» قرار بود نقش بیشتری در فیلم داشته باشد
شاهزاده ی فیلم «سفیدبرفی و هفت کوتوله» شاید کمترین حضور در برابر دوربین را داشت، چون تنها در ابتدا و انتهای فیلم دیده می شود. قرار بود او نقش بیشتری داشته باشد، اما به خاطر مشکلات انیمیشنی، تهیه کنندگان تصمیم به حذف سکانس هایش گرفتند.
۱۳- کریستف و لی نقش سوم داستان هستند (انیمیشن های یخ زده و مولان)
نقطه اشتراک لی شانگ و کریستف این است که آن ها نقش سوم داستان هستند. علاوه بر این، آن ها شباهت هایی هم به یکدیگر دارند، مانند متفکر، خجالتی و منطقی بودن شان در مقایسه با شاهزاده خانم های قصه که روحیه ی ماجراجوتری داشتند. به علاوه، نه لی و نه کریستف تا بعدتر یعنی در فیلم های دنباله ازدواج نکردند.
۱۴- ناوین و دیو در عمده ی فیلم شکل انسانی خود را نشان ندادند (انیمیشن های دیو و دلبر و شاهزاده خانم و قورباغه)
نقطه اشتراک این دو فیلم این است که شاهزاده های آن ها را در عمده ی زمان فیلم با ظاهر انسانی شان نمی بینیم. دیو در اواخر فیلم انسانیت خود را بازمی یابد و شاهزاده ناوین تنها در ابتدا و انتهای فیلم به شکل انسان ظاهر می شود.
۱۵- شخصیت دیو با الهام از بوفالو شکل گرفت (انیمیشن دیو و دلبر)
به گفته ی خالق شخصیت دیو، او برای طراحی این شخصیت از سر بوفالو الهام گرفت. اما هنگام ترسیم آن، حیوانات دیگری مانند گراز وحشی، شیر، گوریل، خرس و گرگ را هم با آن تلفیق کرد.
هدف او این بود که دیو شمایلی حیوان گونه داشته باشد، چون نمی خواست این شخصیت آنطور که در داستان اصلی وجود دارد شکلی عجیب و غریب داشته باشد. او پس از به کار گرفتن موجودات مختلف، موفق شد موجودی شبهه انسان خلق کند که با فضای فیلم هماهنگ باشد.
پجمایم
بسیار عالی
عزیز اون شاهزاده تو اول ماجرا بود با جادوگره قرار داد میبنده بعد میشه قورباغه(نکته:شاهزاده و قورباغه رو اول ببین بعد نظر چرت و پرت بنویس
درسته چرت نوشتن
توهم اولا متنو درست بخون..اگه متوجه نشدی چی میگه به یه بزرگتر بگو برات معنیش کنه
اینجا هم گفته فقط اول و اخر فیلم ظاهر انسانی داشت که کاملا صحیحه..
نکته: تو هم چشتو باز کن ببین نوشته اول و اخرش انسان بوده