علی اکبر رائفی پور سخنران و نظریه پرداز جوانی که به خاطر سخنرانی های جنجالیاش در دانشگاهها شهرت دارد به تازگی گفتوگویی طولانی با رسانه خبر فوری انجام داده است که شاید خواندن برخی قسمتهای آن برای کسانی که قصد دارند بیشتر با این چهره آشنا شوند جالب باشد.
باید به «لسان قوم» حرف بزنید، نه «لسان قم»
رائفی پور ابتدا در جواب به این سوال که چرا در نظرسنجیها به عنوان چهره مطرح میشود و ویدیوهایش اینقدر دیده میشود گفت: «قالبِ ارائه صحبتها مهم است. من فکر میکنم خلأیی را که بین مردم و رسانه وجود داشت پر کردم. رسانه ها میخواستند با مردم ارتباط بگیرند اما موفق نبودند. چون اولا نسل تغییر کرده بود و دوما تکنولوژیهای جدید و شبکه های اجتماعی. من هیچوقت توسط رسانههای رسمی معرفی نشدم. به ندرت یک یا دو دقیقه در یک برنامهای بودهام که آن هم آنقدر بعدش از سمت سیاسیها جنجال درست میشود که بنده خدایی که ما را دعوت کرد پشیمان میشود. اصلا من آدم اینترنت هستم. مردم مرا به واسطه شبکه های اجتماعی میشناسند. باید حرف جدید بزنید و این حرف برای مردم قابل فهم باشد. به شوخی به یکی از روحانیون میگفتم باید به «لسان قوم» صحبت کنید تا مردم ارتباط بگیرند، شما با «لسان قم» صحبت میکنید. مردم متوجه نمیشوند شما چه میگویید.»
او در ادامه گفت: «اگر من هم روزی متناسب با نیاز مردم حرف نزنم و برایشان تولید محتوا نکنم محکوم به نابودی و شکست و فراموشیام. همه همین هستند. مردم با کسی تعارف ندارند. مردم تحلیل درست میخواهند، نه متفاوت.»
اصلاح طلب و اصولگرا هر دو به من شک دارند
رائفی پور درباره حواشی همیشگی پیرامون صحبتهایش از سوی منتقدان که باعث تحریک مردم میشود اینطور توضیح داد: «تعداد صحبتهایم زیاد است و مواردی که از آنها بیرون میآید خیلی بیشتر میشود و به چشم میآید. من اصلا از قضا یک چیز اخلاقی با خودم دارم که حرف باید حرف حساب باشد. با حاشیه نمیتوانید چیزی را به چشم بیاورید. بخش دیگر مخالفتهایی است که با بنده وجود دارد که اگر از سمت مردم باشد برای من عزیز و محترم است. اما بخش دیگر آن واقعا سیاسی است. یعنی آنها روی من خیلی زوم هستند و منتظرند کوچکترین حرفی بزنم که پخش کنند. گروههای مختلفی در مقابل من وجود دارند که من آنها را دستهبندی میکنم.»
او افزود: «یک گروه اصلاح طلب ها هستند که از نظر هوش و سواد رسانه ای از اصول گراها بالاترند. دستشان هم بازتر است. و در ارتباطاتی هم که با رسانههای خارجی میتوانند بگیرند، موفقترند. خیلی از خبرنگارهایی که الان در خارج دارند کار میکنند، در رسانههای اصلاحطلب بودند و بیاخلاقتر هم هستند. تصورشان این است که الان مقبولیت مال ماست، نمیشود یکی دیگر بیاید مقبولیت داشته باشد. ببینید در فایل صوتی که از آقای ظریف آمد بیرون، به صورت ضمنی این دیده میشد که خیلی جالب بود. آقای ظریف میگفت: «قاسم سلیمانی در نظرسنجیها الان از من جلوتر است.» ببین این خیلی جالب است، این لحن… یک تعجبی در آن هست. میگوید یعنی چرا! یک پیشفرضی دارد که همیشه ما باید جلوتر باشیم. خب این نتیجه چیست؟ اصلاحطلبها در مورد رائفیپور در شوک هستند. این از کجا آمده؟ دستپخت کیست! من خندهام میگیرد. مثلاً عمیقترین تحلیلگرهایشان هستند! مثلا من یک نظر راجع به روسیه دادم، برخلاف مثلا رسانههای اصولگراست، میگویند فرمان از بالا عوض شده است لابد! یعنی از روی حرف من فکر میکنند نظام مثلا نگاهش را به روسیه تغییر داده است. بابا اشتباه داری میزنی داداش! نظام همانجا همان نظر را دارد. من نظر شخصی خودم را دارم.»
رائفی پور با اشاره به دوقطبی بودن فضای سیاسی گفت: «اصولگراها وقتی من نقدشان میکنم در شک هستند. یک مثال برای شما بزنم؛ مثلا خانم الهام چرخنده یک تغییری کرده است، خودش میداند. الان جالب است که اصولگراها به ایشان تریبون نمیدهند. بدهند دیگر، بسم الله. هشت سال گذشت از تغییر ایشان. هنوز در شک هستند. وقتی میگویم نمیفهمند، یعنی این. چند تا سریال از خانم چرخنده در صدا و سیما دیدهاید؟ اصول گراها میگویند این دستپخت من نیست. اصلاح طلبها هم میگویند خب لابد از الهام چرخنده یک چیزی داشتند، اطلاعات او را خواسته، بعد به او گفتند ببین یا چادر سرت میکنی… اینهمه سلبریتی صبح تا شب دارند چرتوپرت میگویند در اینستاگرامشان، بالا و پایین مملکت را یکی کردند، خب چرا اطلاعات اینها را نمیگیرد ببرد مثلا یک همچین کاری کند؟ بعد همین فقط یک دانه را گذاشتند چادر سرش کند. بعد هیچ سریالی هم به او نمیدهند. خب این بنده خدا خرج و نان زندگیاش را از کجا باید بیاورد؟ آنطرفی که دارد به او فحش میدهد، اینطرفی هم قبولش نمیکند. و این بلایی است که سر خیلیها میتواند بیاید. اساسا سیاسیون ما آشی که دستپخت خودشان نباشد را به رسمیت نمیشناسند و حتما یک انگی به آن میزنند.»
او درباره دخل و تصرف در حرفهایش از سوی رسانهها گفت: «مثلا صحبتهای من درباره چین حداقل مربوط به دو سال پیش است و هیچ ربطی به قرارداد ما با این کشور ندارد، اما آن را برمیدارند و مینویسند نظر دوگانه رائفی پور درباره چین. من آنجا عرض کردم که چین در برخورد با فساد و فقرزدایی موفق است. چه کار کرده؟ این کارها را انجام داده است، آیا همینهایی نیست که امیرالمؤمنین به ما میگفت بروید انجام بدهید؟ و بخش دوم چیست؟ نقد به چین است. چه میگویم؟ میگویم چین دارد به مسلمانهای اویغور ظلم میکند. چین یک کره شمالی با سقف بلند است. شما از یک شهر به یک شهر دیگر در چین میخواهید بروید باید از دولت اجازه بگیرید. همه چیز فیلتر است. آزادی مذهبی وجود ندارد. خب، حالا همین حرفها یکدفعه دو کلیپ میشود و آن را پخش میکنند. اینها آنقدر از نظر من بیاخلاقی است که اخیرا از پنجششتایشان شکایت کردم و همهشان هم محکوم شدند. یکیشان هم حبس گرفته است.»
اگر احساس کنم مفیدم وارد سیاست میشوم
رائفی پور درباره احتمال ورود به عرصه سیاست توضیح داد: «من اگر یکی روزی بخواهم کار سیاسی بکنم کاملا زیرساختهای سیاسیاش را فراهم میکنم؛ میروم حزب تأسیس میکنم، به مردم اعلام میکنم، و حتی تفکیک میکنم. فعلا احساسم بر این است که جایی که هستم مفید است. و این جای خوبی است. اما اگر روزی ببینم این رائفیپور آنجا برای کشورش بهتر میتواند خدمت کند، خب میروم آن کار را میکنم. اما فعلا نه…»
او در ادامه گفت: «یکی از این عزیزان آمد گفت این بحثهایی که راجع به مهدویت انجام میدادیم برای مجلس است، رائفیپور میخواهد بیاید مجلس. میخواهد در انتخابات شرکت کند. خب یک مراسم جهانی مهدوی را با این حرف به آن حاشیه سیاسی داد. یک عدهای شاید در ظن رفتند که نکند ما برویم الان در بازی سیاسی رائفی هستیم. یعنی در این ظن و گمان رفتند. شاید دودل آمدند در آن مراسم، شاید نیامدند در آن مراسم. شما میتوانید آن دنیا جواب بدهید؟ این اخلاق است؟»
ماجرای برخورد با فساد بانک سرمایه
این چهره جنجالی گفت: «ما وقتی میخواستیم با فساد بانک سرمایه برخورد کنیم، بدهکارهای اینها را نگاه کردیم که پولشان را نمیدادند. نفر اول؛ مسئول روزنامه قانون، اصلاحطلب بود. نفر دوم؛ حامی مالی اصولگراها، اصول گرا. همینجوری داشتیم میآمدیم دیگر. اگر ما اینجا تفاوتی قائل شدیم، بسم الله بفرمایید. خب چه اتفاقی افتاده است؟ وکیل بانک سرمایه بلند شده رفته آنجا، دقت بفرمایید، گفته آقای نیکویی میشود مثلا این پول را بیاورید پس بدهید؟ وام گرفتید دیگر! پول مردم است در بانک است، میآیید پس بدهید؟ ایشان جلوی او زنگ میزند به وزیر اطلاعات، میگذارد روی آیفون: «حاج آقا شما پنجشنبه جمعه دارید تشریف میآورید مثلا باغ، مثلا چنجه دوست داری یا مثلا چیچی دوست داری؟» خب این بنده خدا از ترس عقبگرد کرده بود برگشته بود دیگر! از نظر بنده این نوعی فساد است. چپ و راست هم ندارد.»
به حاج قاسم گفتم: یک بار جانت را نجات دادم ها!
رائفی پور در صحبتهایش به این موضوع اشاره کرد که بر اساس اطلاعات مردمی یک بار نهادهای امنیتی را از ترور شهید قاسم سلیمانی خبردار کرد. او این ماجرا را اینطور تعرف کرد: «ماجرای جالبی را برای اولین بار برایتان نقل میکنم. چون الان بعد از شهادت سردار سلیمانی میشود گفت. برخی از مخاطبان ما خارج از کشور هستند. بعضیها مثلا افغانستانیهایی هستند که فارسی بلد هستند، بعضیها اصلا نه ایرانی هستند نه فارسی بلد هستند. یک موردش جالب در عراق بود. یکی از بچههای خوزستان، آن موقعی که وایبر بود، با یک عراقی آنطرف جور شده بودند، حالا چهجوری همدیگر را پیدا کردند نمیدانم. او بندهخدا از اینهایی بود که جلوی داعش میرفت میجنگید. این صحبتهای من را برای ایشان میفرستاد، یا حرفی میزد میگفت این را از کجا میگویی، گفته بود مثلا من یک استادی دارم، حالا من هم اصلا ایشان را ندیدم. بعد خب او که فارسی بلد نبود، مثلا یک کلیپی برایش میفرستاد بعد میگفت این دارد این را میگوید.»
«یک روز با ما تماس گرفت که آقا این میگوید اطلاعات خیلی مهمی دارم که فقط به دو نفر میگویم، درمورد ایران است، گفته بود یا باید به سیدالقائد بگم، یعنی میآیم به رهبرتان میگویم، یا همینی که در مورد امامزمان حرف میزند. گفته بود آقا چه ربطی به ایشان دارد مثلا، خب یعنی از نظر شأنیت و اینها دارم عرض میکنم. گفتم حالا چه میگوید؟ گفت این میگوید که یک نفر میخواهد حاج قاسم را ترور کند. دیدم خب بحث مهم است. گفتم خب شاید چرتوپرت بگوید، حالا ۹۰ درصد این مراجعاتی هم که ما داریم فیک است، یعنی طرف فکر میکند اطلاعات مهمی دارد. گفتم خب به من اثبات کن.»
یادم است یک روز دفتر بودم، مسئول وقت روابط عمومیمان آمد گفت بیا ببین این چه فرستاده. من دیدم یک نفر با لباس نظامی کنار حاجقاسم، دست در گردن حاج قاسم عکس دارد، از آنطرف هم در یکی از کافههای بغداد در حالت خیلی ناجوری عکسش هست، دو تا عکس را با هم فرستاد. من این را سریع گرفتم، گفتم بگو پاک کند، پاک کردند و زنگ زدم به یکی از این دوستانی که در سپاه داشتم. گفتم آقا آن بخش حفاظتتان را میخواهم. گفتم اگر بشود تشریف بیارید دفتر. آمد دفتر و من دو تا عکس را بهش نشان دادم. گفت بگویید فردا صبح بیاید تهران، گفتم آقا شاهعبدالعظیم نیست که من بهش بگویم بلند شود بیاید، من اصلا خودم با او صحبت نکردم با واسطه دارم حرف میزنم. ایشان فردا تهران بود. سالی بود که اگر اشتباه نکنم، طرفدارهای مقتدی صدر ریخته بودند در منطقه سبز، یعنی ایشان تا در سفارت ما رسانده بود خودش را برود ویزا را بگیرد. بعد او هم تأکید کرده بود که فقط به من میگوید دیگر، من هم خب دوست ندارم در این مسائل بیایم در لبه قرار بگیرم که مورد اتهام قرار بگیرم، این را خیلی رعایت میکنم کلا، یعنی میگویم فردا او بگوید که آخ خب این لابد دوست دارد در جلسه باشد ببیند این چه اطلاعاتی میخواهد بگوید.»
«ایشان آمد و آن بندهخدایی که از خوزستان هم بود، او هم آمد بهعنوان مترجم که قبولش نکردند و گفتند با مترجم خودمان، ایشان باید برود بیرون. بعد من اطمینان آن عزیز عراقی را جلب کردم و ده دقیقه اول نشستم و آمدم بیرون که راحت باشند. دیگر… بله ایشان کسی بود که واقعا قصد داشت. و یکی از مهمترین شهدای ما در عراق کار این بوده، و این زده بوده. در اعترافاتش بود. من یک بار حاجقاسم را در پرواز دیدم، به ایشان گفتم ببین یک بار جانت را نجات دادم ها! شوخی بود… حالا، البته ایشان جان همه ما را نجات داده بود. ما امنیتمان را مدیون امثال ایشان هستیم. الان اوکراین را ببینید خداوکیلی، چه وضعی است. این مردم ما صدای گلوله نشنیدند. این خیلی حرف است، کشوری که ناتو پشتش بوده.»
انتقاد از مهدوی کیا و بعد تشکر از او
رائفی پور درباره نقدهای مثبت و منفی که میگیرد گفت: «مثبتها خیلی بیشتر است. مردم واقعا لطف دارند. بعد کرونا با ماشین خودم رفت و آمد میکنم، اما قبل آن در مترو، ترمینال یا فرودگاه مردم را میدیدم، سلام علیک میکردند و سوالاتی اگر بود میپرسیدند. یک بار یکی گفت چرا مثلا به فلان فوتبالیست انتقاد کردی، میگویم بابا خب این خطاست این حرف اشتباه است. آقای مهدوی کیا گفتند که بهجای این پولهایی که خرج سوریه میکنیم، بیاییم در ایران ورزشگاه بسازیم. بعد من گفتم بابا شما این فیلم ورزشگاه دیرالزور است که داعش با خاک یکسان کرده را ببینید؛ قشنگ مواد منجره میچیند، یک چیزی از بالا میاندازد، با خاک یکسان میکند ورزشگاه را. میگویم این اگر پایش برسد به اینجا که دیگر ورزشگاه آزادی و غیرآزادی، هیچی نمیگذارد بماند که. هزینهای است که هر کشوری برای امنیتش میکند. شما یک هزینهای میکنی برای دزدگیر خانهتان و قفل در خانهتان، خب، یک هزینه هم میکنید برای خوشگلی داخل خانه، دکور و نمیدانم پرده بگذارید و نمیدانم گلدان بگذارید و… یک نفر برگردد بگوید آقا اصلاً ما اینجا را خوشگلش کنیم، در نگذاریم. این حرف نادرست است. یا برعکسش بگوید… هر دو تای اینها باید باشد، مردم باید رفاه داشته باشند، امنیت هم داشته باشند.»
«بعد من به ایشان انتقاد کردم و خب برخی ناراحت شدند، خیلی از فوتبالیستها هم واکنش نشان دادند. گذشت و ایشان رفتند دیدار خانواده شهید فرزانه، از مدافعان حرم، رسانهای هم کردند. خب این کنشگری یعنی چه؟ نشان میدهد ایشان انتقاد را پذیرفته. بعد من در دانشگاه بینالمللی امامخمینی سخنرانی داشتم، آنجا در سخنرانیام گفتم، تشکر کردم از ایشان، و هرچند تشکر نباید کرد! هرکس وظیفه ملیاش را انجام داده، یک نفر رفته برایمان جان داده، ما برویم وظیفهمان را انجام دادیم. اما با این وجود تشکر کردم، گفتم دست ایشان را میبوسم، منتها این رسانههای بیمار گفتند الان بهترین وقت است، رائفیپور مثلا به یک پرسپولیسی حمله کرد، الان باید این را Bold کنیم. کاریکاتور تمام صفحه از من چاپ کردند که مثلا من با شمشیر رفتم به نبرد با مهدویکیا، بعد خودم نصف شدم. آدم اینها را میبیند ناراحت میشود. بعد اخیرا که ایشان در یک بازی شرکت کردند که ظاهرا پرچم اسرائیل روی پیراهن بوده، من اصلا راجع به این مسئله هیچ موضعگیری نکردم، دیدم کلی کانال و شبکههای خبری نوشته اند که رائفیپور گفته یک نمیدانم تار موی سیدحسن نصرالله را با هزار تا مهدویکیا عوض نمیکنیم. اصلا من هیچجا همچین حرفی را نزدم. مستحضرید چه میگویم؟ حتی مثلا در جمع دونفره هم حتی نگفتم. مردم اگه یک نکتهای از من شنیدند، یک تکه کلیپی دیدند، برایشان عجیب بود این چه حرفی است، خب، احتمال بسیار زیاد این شیطنتهای رسانهای است، سیاسی است.»
لفظ «صیغه زاده یاسر عرفات» ساخته وهابیون است
او درباره ماجرای صیغه زاده بودن یاسر عرفات گفت: «صیغهزاده؛ اصلا ما ایرانیها همچین فحشی نداریم. ممکن است به یک نفر حرامزاده بگویند، بدتر، کمتر، بیشتر یک چیزی، صیغهزاده دیگر چیست؟ این لفظ مال وهابی هاست. آنها به شیعیان میگویند صیغهزاده. چون صیغه را قبول ندارند. خب، چون صیغه را قبول ندارند، بهجای این لفظ حالا مثلا توهینآمیز استفاده میکنند. وهابیون باید هم از من ناراحت بشوند، چون من وهابیت را نقد کردم. این درد دارد برایشان. اینجا امضای خودش را گذاشته پای این نوع نقدش، میگوید صیغهزاده این لفظ را دارد استفاده میکند، خب، اینها اسپانسرهای مالی برخی از اینها هستند. یا همین اخیرا شبکه ایران اینترنشنال یک مطلبی رفت که نمیدانم رائفیپور اینها پول میگیرند، بابت حضوری که در شبکههای اجتماعی دارند، نمیدانم مثلا ده دقیقه بود اما واقعا ۱۰ درصدش درست نبود.»
تشکیلات «مصاف» با حمایت مردم شکل گرفت
رائفی پور در پاسخ به این سوال که پول سخنرانیهای تشکیلات مصاف (مخفف مبارزه با صهیونیسم، اومانیسم و فراماسونری که رائفی پور بنیانگذار آن است) در شهرهای مختلف از کجا میآید گفت: «من یک سخنران عادی بودم. سخنران را هم مردم دعوت میکنند، کسی که دعوت میکند ایابوذهابش را هم فراهم میکند دیگر. خب، این دو سال که تقریبا هیچی، یعنی در کرونا، دارم کارهای دیگری انجام میدهم، یک زیرساختهای دارد فراهم میشود انشاءالله برای آینده. و چون میتوانستم اینترنتی هم سخنرانی کنم، دوسه ماه یک بار سخنرانی کردم. هرجا میرم عموما تنها میروم. آرامآرام بچههایی دور من جمع شدند، گفتند ما دوست داریم کار کنیم، گفتیم خب چهکار کنیم خدایا، طرف مهندس آمده میگوید من میخواهم کار کنم، من چهکار باید بکنم؟ بهش بگویم برو مقاله درمورد مهدویت بنویس؟ خب، این از فردا دو تا مقاله بنویسه که حکم ارتدادش را میدهند، خب، چهکار باید بکنیم؟ گفتیم که آقا بیاییم یک واحد مهندسی درست بکنیم. بروید شرکتش را ثبت کنید. اینجوری میتوانیم مثلا فلان دستگاه را بسازیم، باشد، برویم دنبال یک سرمایهگذار. خب، اینها که آرامآرام جمع شدند این مؤسسه آرامآرام شکل گرفت، همین طور مردمی. همه مردمی بوده والله العلی العظیم، ببینید من دیگر لفظ جلاله میخورم. چهکار میتوانم بکنم؟ این اصلاحطلب، اصولگراها اگر یک سند مالی داشتند که میدادند بیرون. ببینید این علیه آیتالله مصباح بودجهاش را سند میگذارد، او علیه حسن خمینی»
قبل از رهبر انقلاب گفتم به برجام خوشبین نیستم
او درباره برجام گفت: « اخیرا سَرِ اوکراین و روسیه واکنش نشان دادم، درمورد برجام نظرم را گفتم دیدم، در کلابهاوس بحث کردند که آقا این رائفیپور احتمالا از بالا بهش گفتند باید یک تغییراتی در جامعه به وجود بیاید اما از ابتدا نظرم درمورد برجام این بوده. من چه کنم شما سخنرانی کامل من را گوش نکردید. من اولین موضعگیریام در سازمان انرژی اتمی بوده. در دولت روحانی گفتم برجام جواب نخواهد داد. فیلم سخنرانی بنده هست. قبل از رهبر انقلاب، گفتم من به این ماجرا خوشبین نیستم. گفتند چرا؟ گفتم من صهیونیزم پژوه هستم، صهیونیستها نخواهند گذاشت ایران و آمریکا به هم نزدیک بشوند. هنوز هم همین نظر را دارم. فکر میکنید اسرائیل در آستانۀ اینکه برجام میخواهد شکل بگیرد یکدفعه میزند به سپاه حمله میکند دوتا از رزمندههای ما را به شهادت میرساند. او عمداً این کار را میکند. اگر ایران جواب ندهد به خاطر برجام، خب تحقیر کرده ایران را، اگر جواب بدهد روی برجام تأثیر میگذارد.»
میگویند پدرم طاغوتی است
او درباره شایعات پیرامون طاغوتی بودن پدرش گفت: «بدترین چیزی که راجع به بنده گفته بودند میدانید چی بوده؟ گفتند بابایش ارتشی است. گفتم بابای من سال ۶۱ رفته در ارتش وسط جنگ. قبلش کجا بوده؟ سرباز بوده باز در ارتش. کسی که در ارتش در جنگ بوده، سرباز بوده، سربازیاش تمام میشود. همزمان هم ارتش اسمش در میآید هم معلمی در آزمونهایی که آنموقع بوده، معلمی را میگذارد کنار میرود ارتش یعنی چی؟ حالا بابای من بعد از سی سال خدمت، چی دارد؟ چیکار دارد میکند؟ چندتا شرکت به نامش است؟ چه سرمایهای دارد؟ تا قبل از کرونا خدا شاهد است در تاکسی تلفنی کار میکرد.»
به تتلو گفتم وارد مسائل سیاسی نشو
رائفی پور درباره ارتباطش با تتلو گفت: «جریان لیبرال خیلی دیکتاتور است. دم از آزادی بیان میزند اما شما آزادی که فقط بیان آنها را داشته باشید. نامه من به تتلو هست بروید بخوانید اگر جز این چیزی که دارم میگویم هست، شما هرچه خواستید بگویید. ببینید اولا من ایشان را هیچوقت از نزدیک ندیدم، هیچوقت. اصلا قصههای انتخابات نبود من از او دفاع کردم، در زندان بود. گفتم بابا بدبخت میآید روی ناو برای هستهای میخواند، دعای روز چهاردهم ماه رمضان را میگذارد. بابا دارد پالس به شما میدهد دیگر، کوتاه بیایید. بعد همین پیشبینی هم که بنده میکردم شد. گفتم بابا چون گربه به تنگ آید، ناچار به چنگ آید. یک گوشه گیرش انداختی آخر… بعد میرود خارج و وقتی هم رفت خارج دیگر آنجا تو نیستی که، مملکت تو نیستش که، ممکن است فلان کس با او ارتباط بگیرد که یا از اینجا پرتت میکنیم بیرون یا… به پلیس ایران تحویلت میدهیم یا این کار را میکنی؟ یا این حرف را میزنی؟ همین میشود دیگر، معلومه آن هموطنش نیست دیگر.
او ادامه داد: «ما در تلگرام با هم ارتباط داشتیم. ویس میفرستادیم برای همدیگر. میگفتم آقای امیر آقا در مسائل سیاسی وارد نشو. اولین بار ایشان عکس قالیباف را گذاشت. من گفتم وارد مسائل سیاسی نشو. قالیباف که رفت کنار ۹۶ به نفع آقای رئیسی، از رئیسی حمایت کرد. باز هم بنده به او گفتم بابا این کار را نکن. تو همان کار فرهنگی خودت را بکن. تو یک موزیسین هستی، یک خوانندهای تو بیا حرف خودت را بزن. بعد دیگر همان پیشبینیای که من میکردم شد دیگر، یعنی اینقدر بهش سخت گرفتند که رفت خارج. و وقتی رفت خارج دیگر آنجا از کنترل شما خارج است.»
«الان دارد کارهای عجیب غریبی آنجا میکند قبول، اگر در ایران بود این کارها را میکرد؟ قطعا نه. اصلا یک جریان مشکوک امنیتی ایشان را هول داد بیرون، انداخت بیرون. میگویند برو بیرون هر کاری میخواهی بکنی بکن، اینجا نکن. من در نامه چی نوشتهام؟ آقا ایشان در سال ۹۶ به هرحال درست یا غلط از نظر من غلط، صرف کار سیاسی را میگویم ها! آمد از آقای رئیسی حمایت کرد. شروع کردند به او فحش دادن، همین لیبرالها. عکسهایش را در دبی شروع کردند پخش کردن. بعد من گفتم آقا یک سؤال ایشان سال ۸۸ از میرحسین حمایت کرد. آنموقع نظر سیاسیاش این بوده الان دوست دارد از کی حمایت کند؟ از رئیسی. مگر نمیگویید آزادی بیان؟ بگذارید حرفش را بزند. این حرف غلط است؟ بعد جالبه میبینید اصولگراها هم همین تیکه را میاندازند. تتلو چه خبر؟ میگویم والله چه میدانم چه خبر. من چهکار کنم؟ اما آقا اگر گذشته دوباره تکرار بشود دوباره همین کار را میکنید شمای رائفیپور؟ بله. همین کار را باز هم میکنم.
بگذارید هنرمندان قدیمی به ایران برگردند
او درباره بازگشت خوانندگان به ایران گفت: «به هنرمندها سخت نگیرید، درکشان کنید، فضای فکری اینها را بفهمید، اتمسفر فکری اینها را بفهمید، برایشان تحلیل سیاسی بگذارید. یک روز همه خوانندهها را دعوت کنید یک مناظره سیاسی بگذارید برایشان. چه ایرادی دارد؟ من اگر یک مسئولی بودم برمیگردوندم. بابا این موسیقی در داخل ۶۰ برابر آن قروفرش بیشتر است. الان من دیدم شهرام شپره دارد میگوید بابا اینها در داخل از ما تندتر دارند میخوانند به خدا. میگوید اصلا برمیگردم نمیخوانم. حبیب برگشت، چه شد؟ امام جمعه رامسر بنده خدا بیانیه داده بود بعد از فوت حبیب از ستاد ائمه جمعه توبیخش کردند. رامسر فوت شد. همانجا دفنش کردند. من سر قبر ایشان رفتم فاتحه هم فرستادم. آمد اینجا برای دفاع مقدس خواند، برای شهیدهایمان خواند. امام جمعهای که نخواهد راجع به مهمترین اتفاقی که آن موقع در شهرشان افتاده حرف بزند چه بگوید. مگر رامسر چندتا اتفاق مثلاً مهم میخواهد در طول سال بیافتد؟ خب این آمده فوت شده. نگویید. من رفته بودم نجف آباد. فکر میکنم سالروز فوت مرحوم منتظری بود. بعد دیدم امام جمعه تسلیت گفت، آقای حسناتی. من خیلی خوشم آمد. گفتم دم شما گرم حاج آقا. گفت من هر سال این کار را میکنم. ایشان بالاخره مرجع خیلی از افراد در این شهر بوده.»
ای بابا اینم که یه بت منی بوده براخودش. حاج قاسم رو نجات داده.
خاک تو سرت
ادامه اشو نخوندی؟
میگه شوخی کردم ?
ایراد رایفی این است که خیلی حرف می زند و داخل انها حرف مفت زیاد می زند و حرفهای اولش با وسط و اخر تناقض دازد و خیلی خود شیفته هست