انتشار تصاویری از رامین و مریم، زوج جوانی که در حادثه ساختمان متروپل آبادان جان خود را از دست دادند، بازتاب گسترده ای در شبکه های اجتماعی داشته است.
رامین معصومی و مریم قربانی زوج جوانی بودند که دی ماه ۱۴۰۰ کافه ای به نام «کافه مری» در طبقه ی همکف ساختمان متروپل افتتاح کردند.
این زوج به مناسبت افتتاحیه ی کافه مری کلیپی تهیه کرده و در صفحه اینستاگرام کافه ی خود منتشر کرده بودند. نکته ی جالب توجه، حضور حسین عبدالباقی، مالک ساختمان متروپل در این کلیپ است.
کافه ی آن ها در حالی در حادثه ی ریزش ساختمان متروپل زیر آوار دفن شد که علاوه بر رامین و مریم، شیرین خواهر رامین هم در زمان حادثه در آنجا حضور داشتند. خانواده ی آن ها امیدوار به زنده بودن شان بودند اما روز پنجشنبه پیکر بی جان رامین و شیرین از زیر آوار بیرون کشیده شد. پیکر مریم هنوز پیدا نشده است.
مراسم تشییع رامین و شیرین معصومی روز جمعه در میان اشک و اندوه مردم در خاکسون آبادان برگزار شد.
انتشار تصاویر این زوج با واکنش فراوان کاربران فضای مجازی همراه شده است.
برخی کاربران هم با همزمانی این اتفاق با بوسه جنجالی نوید محمدزاده و همسرش فرشته حسینی، از زاویه ی دیگری به این ماجرای تلخ پرداخته اند.
دامون قنبرزاده، منتقد سینما درباره ی این دو اتفاق نوشت:
آقای نوید محمدزاده! عشق خیلی خوب است. بوسیدن کسی که عاشقش هستی، بهترین چیز دنیاست، بهخصوص میان جمع. ما هم دوست داشتیم میتوانستیم در کوچه و خیابان و مکانهای رسمی و غیررسمی عشقهایمان را ببوسیم. چه چیزی از این بهتر؟ اما میخواهم بدانم شما چرا وقتی پایتان به کن رسید، ناگهان به این فکر افتادید که باید همسرتان (یا به قول خودتان «زنتان») را ببوسید؟ مثلاً چرا وقتی اینجا بودید به این فکر نیفتادید؟ مثلاً چرا در جشنوارهی فجر این کار را نکردید؟ اصلاً چرا در پستهای بهاصطلاح عاشقانهتان در صفحهی شخصیتان به این فکر نیفتادید؟ اینکه ناگهان آنجا به یاد این کار افتادید، گمان میکنم علتهای گوناگونی داشته باشد که تازه دمدستترینش تلاشی دوباره برای در صدر خبرها بودن است. که البته به نظرم این هم ایرادی ندارد.
آقای محمدزاده! شما در نشست خبریتان ادعا کردید همسرتان («زنتان») را بوسیدید چون آدمها با هم نامهربان شدهاند، حواسشان به هم نیست و ادامه دادید که باید مهربانی را آموخت. حرف زیباییست، اما آیا آموختن معرفت، بخشی از همان مهربانی نیست؟ شما و همسرتان (زنتان) جوری ظاهر شدید که انگار هیچ خبر نداشتید پست سرتان چه اتفاقی افتاده است. البته تمام هیأت ایرانی چنین کردند، اما شما بیش از همه (طبق معمول!). آیا نمیشد کمی معرفت به خرج داد و در عین مهربانی با همسرتان به شیوهای دلپذیرتر، به احترام درگذشتگان آبادان، کمی محتاطتر رفتار میکردید؟ آیا نمیشد احترام عزاداران را نگاه میداشتید؟ مگر اعتقاد ندارید باید حواسمان به هم باشد؟ میتوانم بپرسم شما حواستان دقیقاً به چیست؟ با این کار قرار بود حواس ما را پرت کنید؟!
من فکر میکنم شما به این بوسه جلوی دوربینها نیاز داشتید چون احتمالاً خوابش را در مملکتی که از آن بیرون رفتهاید هم نمیدیدید. چون میخواستید جهانی بشوید! استفاده از فرصت برای بوسیدن، شاید چیز بدی هم نباشد اما مشکل اینجاست که نهتنها خارجیها را به اشتباه انداختید، طوری که حالا آنها فکر خواهند کرد باقی ملت ایران هم مانند شما آزادند که هر کاری دلشان خواست بکنند، بلکه از آن مهمتر بیمعرفتی هم کردید؛ احترام کشتهها را نگه نداشتید.
شما برای نخل طلا رفتید که احتمال زیاد نصیبتان نخواهد شد، اما نخل بلا مال آبادانیهاست، مال ماست. راستش شما نمایندهی من در هیچ جای جهان نیستید، چون من و شما حقوق یکسانی نداریم، چون در دو دنیای متفاوت زندگی میکنیم.
کاربری هم در توئیتر درباره ی این اتفاق نوشت:
آقا نوید شما با عشق و پیوند فراملیتیتان اصلا به نوعی پیشرو هم هستید، شما نماد و نشان جهان بیمرز و دهکده جهانی شدید، یعنی اینطور است که ما مردمان عادی محنتزده نشستهایم که شما و بینهایت پیجهای فاخر اینستاگرامی درس زندگی یادمان دهید، شما رفتار کنید و ما نکته برداریم، مانیفست هستید که دست و پا درآورده، آخر مگر میشود این همه با کمالات؟ راستی تا یادم نرفته، نوشته بودم «مردمان عادی»! ای دل غافل از این «مردمان عادی»…
مثلا من دوتایشان را میشناسم، «مریم و رامین»، بگذارید زمان فعلم را عوض کنم که زبانم لال به گمراهی نیفتید، «میشناختم» درستتر است. خب حالا هم مریم و هم رامین فوت کردهاند، در کجا؟ بله، آبادان! چه حسن تصادفی، آنجا هم آفتابش گرم است، اما خب میدانید مردم آن شهر همه مشکی پوشیدهاند، چون چند ده تا مریم و رامین زیر آوار متروپل از بین رفتند. آنها البته باید مشکی بپوشند، خدای ناکرده عذاب وجدان نگیرید که چرا آنها مشکی پوشیدهاند و شما نه؟ اصلا فکرش را هم نکنید. آنها مردم عادی هستند و رامین و مریم هم یک عشق عادی داشتند که هر روز لای بوی قهوه گم میشد.
نه عشقشان فراملیتی بود، نه احتمالا بلد بودند مثل شما «در جای درست» عشقورزی کنند، نهایتا در ساعات خلوتی کافهشان اگر مجالی بود و آغوشی، تازه بماند که آغوش آنها را این پیجهای فاخر فرهنگی بازتاب نمیدانند، آخر آغوش دو نفر آدم عادی به چه درد لایک، سیو و شِیر میخورد؟ اصلا مردم عادی مشکیپوش باید سرش در همان هول کافهداری باشد، من حتی دیدم که از عکسهای به جا مانده رامین و مریم، نقل قولی هست: «باقی عمرمان را با هم باشیم» میبینی نوید جان؟ حتی تدبیر پیشبینی عمر کوتاهشان را نداشتند. شما که مانیفست ناطقی، شما مشکی نپوش، عشق را نشانمان بده، ما عشق بلد نیستیم، این همه عاشقان کوچه و خیابان هم که تهش «متروپل».
چقدر نظر نفری که داخل توییتر صحبت کرده بود قشنگ بود.
مردم آبادان غمگین اند. به غیر از این خانواده ، خانواده های دیگه ای هستن که به بدترین شکل عزادار شدن . از یک خانواده ، پدر و دو پسرش زیر اوار موندن و مادرشون تنها موند… اون مادر چه غمی رو تحمل میکنه…
کارگر های زیادی اونجا کار میکردن که فقط میخواستن یه نونی برای خانوادشون ببرن. بعضی از خانواده ها اونقدر گناه دارن که خودشون دست خالی جست و جو میکنن.
داخل خیابون های نزدیک متروپل خانواده ها تو گرما نشستن فقط خبری از عزیزشون بشه. چه زنده و چه مرده…
خیلی ناراحت کننده و غم انگیزه . خدا به خونواده هاشون صبر بزرگی عطا کنه.
دمتان گرم ،شیر پاک خورده هایی چون شما انسانهای با وجدان و دلسوز مردم،الحق که تمام صحبتهایتان متین و عین حقیقت است. امثال نوید محمد زاده و فرشته حسینی که تاکید داشت خوشحاله که ایرانی نیست و الان با ی میلیارد ایرانی هم ازدواج کرده و صحبتهای خودش رو یادش رفته از نظر هیچ کس هنرمند که هیچ انسان هم نیستن که اگر بودن تو این اوضاع با مردم مظلوم آبادان همدردی میکردن. نوید محمد زاده ندار که نیست صدقه سرِ لطفِ مردم،کمک مالی میکرد به مردم آبادان. یکی مثل آقای علی کریمی و آقای علی دایی که تکرار نشدنی هستن ی سری هم مثل اینها بویی از آدمیت نبرده اند….
از هر کسی نباید انتظار فرهنگ و فهم داشت اگر نوید محمدزاده فرهنگ داشت که اول به حرمت هموطنانش رعایت داغ اونها رو داشت ولی ظاهرا حس بی وطنی و لاابالی ی رو از همسرش! که افغانی و مشت نمونه خرواره یاد کرفته!
خدا همه رفتگان را بیامرزد ، یاد مریم و رامین افتادم با بازی مهران مدیری یادش بخیر دنیا ایییییییینه آخرش
حالا شما چرا هی زوم کردین رو جشنواره کن و نوید و فرشته وووووو.
لامصبا برین یقه سازنده و مدیریت ساختمان ویران شده رو بگیرین.
برین یقه رئیس جمهور و مسئولین رو بگیرین که باعث گرونی و فقر و عامل بدبختی ملیون ها نفرن که دارن با سختی زندگی میکنن