در ۲۱ آگوست سال جاری مخاطبان با داستان نبرد داخلی تارگرین ها در سریال خاندان اژدها (House of the Dragon) که پیش درآمدی بر سریال محبوب بازی تاج و تخت است روبرو خواهند شد. بدون شک در این سریال جدید و بسیار مورد انتظار شاهد حضور اژدهایان، خیانت، و شخصیت های هولناکی خواهیم بود که باید نماد واقعی «آتش و خون» برای خاندان تارگرین باشند. با این وجود شاید چیزی که تماشاگران این سریال کمتر شاهدش باشند، شرافت و مردانگی است. اغلب شرافتمندترین شخصیت های سریال Game of Thrones به خاندان های معدودی مانند استارک و سی وورث تعلق داشتند. تارگرین ها معمولاً علاقه ای به شرافتمندی نداشته و به ندرت اثری از شرافتمندی و مردانگی را می شد در آن ها دید. اما بسیاری از شریف ترین شخصیت های سریال بازی تاج و تخت یا نام و اعتباری نداشته یا خاندان سرشناسی نداشته و از جاهایی غیرمنتظره آمده بودند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ شخصیت شرافتمند سریال بازی تاج و تخت به شکل رتبه بندی شده آشنا کنیم.
۱۰- سیریو فورل
اولین شمشیر براووس زمانی که وقت نشان دادن شرافتش فرا می رسد نه فرار می کند و نه زانو می زد. سیریو فورل که خود را به عنوان یک شمشیرباز ماهر ثابت کرده، یک گام دیگر بر می دارد تا وفاداری و شرافت خود را ثابت کند و برای نجات جان دختر اربابش، با کمال میل زندگی خود را فدا می کند. در حالی که تسلیم شدن، فرار یا تحویل دادن آریا به گارد سلطنتی برای فورل بسیار ساده تر بوده و می توانست بقای او را تضمین کند، اما او شرافتمندانه ترین تصمیم را گرفت و جانش را در راه نجات آریا از دست داد. حتی پیش از اینکه ند استارک کشته شود نیز سیریو فورل زندگی شرافتمندانه اش را به سخت ترین شکل ممکن در وستروس ثابت کرده بود. اما با توجه به اینکه فداکاری او در نهایت به نجات وستروس از دست پادشاه شب منجر شد، به نظر می رسد که از خودگذشتگی فورل ارزشش را داشت.
۹- راب استارک
راب استارک که یکی از غم انگیزترین و هولناک ترین عقوبت ها در سریال بازی تاج و تخت را تجربه کرد، برای نجات جان پدر و خواهرانش و سپس انتقام خون آن ها حاضر بود جانش را به خطر بیندازد. او از ند یاد گرفته بود که زندگی شرافتمندانه ای داشته باشد. وقتی ریکارد کارستارک دو فرزند خاندان لنیستر را از دم تیغ گذراند، راب در مقابل سر او را از تنش جدا کرد، حتی وقتی این کار به معنای از دست دادن ارتش کارستارک ها بود. وقتی راب شیفته زنی مجرد شد، برای اینکه فرزندی حرامزاده را به دنیا نیاورد با او ازدواج کرد در حالی که در آن دوران چنین چیزی به هیچ وجه مرسوم نبود. اگر چه راب استارک به فری ها خیانت کرد اما نهایت تلاش خود را برای جبران انجام داد حتی وقتی این کار به معنای قدم نهادن در دام گسترده شده توسط آن ها بود که به پایان زندگی اش نیز منجر شد. راب استارک مرد خوبی بود هر چند نمی توان او را ارباب بی نقصی برای خاندان های زیردستش دانست.
۸- جان اسنو
پادشاهی که حاضر شد زانو بزند تا قلمروش را برای نجات جان مردمش به دیگری بسپاررد، جان اسنو جانش را برای هفت قلمرو داد و حتی بعد از بازگشتن به زندگی نیز حاضر بود همه چیزش را فدا کند. او آنقدر شرافت داشت که سم تارلی را وقتی توسط آلیستر ثورن مورد اذیت و آزار قرار گرفت نجات داد. جان اسنو همیشه مرد خوبی بود اگر چه کمی مغرور هم به نظر می رسید. اگر چه همه تصمیم های جان اسنو قابل دفاع نبودند اما او شخصیتی شریف و آبرومند بود که به شکلی واقعی احترام و وفاداری اطرافیانش را بدست آورده بود. هر چه بود او چیزی جز حفاظت از مردمان وحشی و مردم هفت قلمرو نمی خواست و این معنای بیشتری از یک نام پرطمطراق برای او داشت.
۷- منس ریدر
منس ریدر تمام قبایل پشت دیوار را در تلاشی بی بدیل برای نجات بشریت از دست وایت واکرها متحد کرد. او که می دانست در صورت ماندن در شمال دیوار مردمش قتل عام خواهند شد، هدفی جز اطمینان یافتن از اینکه مردمان وحشی از زمستان پیش رو جان سالم به در ببرند نداشت. او چنان به محافظت از مردمش متعهد بود که ترجیح داد زنده زنده سوزانده شود تا اینکه آن ها را وارد جنگ دو گروه دیگر کند. هر مردی که رضایت می دهد چنین فداکاری غیرقابل تصوری بکند کسی است که به اندازه کافی شرافت دارد برای اینکه مردمش را در امنیت ببیند. تنها همین یک کار از منس ریدر یک قهرمان شرافتمند و واقعی می سازد.
۶- واریس
تنها یک نفر در کینگز لندینگ حضور داشت که به شکلی فعال برای داشتن آینده ای بهتر تلاش می کرد. او که فکر تاج بر سر نهادن و قدرت هرگز از مسیر خود خارجش نکرد، واریس چیزی غیر از زندگی نسبتاً آرامی برای مردمان فقیر کشور نمی خواست، برایش اهمیتی نداشت که چه کسی روی تخت پادشاهی هفت قلمرو بنشیند، ثروت برایش معنی نداشت و اهمیتی به داشتن قدرت و ثروت بیشتر نمی داد. در حالی که گاهی اوقات واریس مرموز می شد اما اهداف و خواسته های او همیشه شرافتمندانه و انسانی بود. حکمرانان خوب و منصف را در همان نگاه اول تشخیص می داد و به همین خاطر بود که تیریون را از کینگز لندینگ خارج کرد، تلاش کرد ند استارک را از مرگ نجات دهد و از قدرت و اعتبار خود برای کمک به دنریس استفاده کرد. اگر چه همه چیز خوب پیش نمی رفت اما واریس نهایت تلاشش را کرد هر چند هیچگاه به نتیجه دلخواهش نرسید و در نهایت نیز جانش را برای نشاندن حاکمی عادل و مناسب روی تخت پادشاهی وستروس از دست داد.
۵- داووس سی وورث
فقط یک مرد عجیب و غریب می تواند لقب «شوالیه پیاز» را بپذیرد اما این لقب چیزی بود که سر داووس سی وورث به آن افتخار می کرد. او که قبلاً قاچاقچی بود و اکنون شوالیه و لردی محترم شده بود، تمام تلاشش را برای رساندن یک کشتی مملو از غذا به استورمز اند انجام داد و با این کار جان تمام کسانی که در شهر سنگر گرفته بودند را نجات داد. او یکی از شخصیت های جانبی سریال بازی تاج و تخت بود که اعمال فداکارانه و قهرمانانه بسیاری انجام داد و تنها چیزی که در مقابل دریافت می کرد کمی تحسین و عناوینی بود که اهمیتی برایش نداشتند. با این وجود، او تا جایی که در توانش بود شرافتمندانه رفتار می کرد. او سعی کرد استنیس را از ساحره سرخ دور کند، با شیرین دوست شد و حتی بعد از مرگ فجیع شیرین نیز در صدد انتقام او برآمد. در پایان، داووس از اینکه می دید استنیس شاهی که او فکر می کرد نیست سرخورده شد اما همچنان تلاش می کرد به هر حکمران عادلی که پیدا می کرد کمک کند.
۴- میستر لووین
میستر لووین که به وینترفل و خدمت به آن سوگند وفاداری خورده بود، در تلاش برای حفاظت از حاکمان قلعه جانش را از دست داد. اول از همه او به خدمت به استارک ها متعهد بود و تمام تلاشش را برای آموزش و حفاظت از فرزندان استارک به کار گرفت. حتی بعد از اینکه وینترفل به تسخیر دشمن درآمد نیز لووین برای تضمین سلامت فرزندان استارک همه تلاشش را کرد. اما شرافت او تنها وفاداری به مراقبت از فرزندان استارک خلاصه نمی شد. در واقع وقتی ثیون توسط ایرون بورن های زیردستش مورد خیانت قرار گرفت، لووین همچنان تلاش می کرد آن ها را از صدمه زدن به ثیون بازدارد. علیرغم خیانت ثیون، لووین کار درست را انجام داد و فداکاری او به نجات جان برن و ریکان استارک منجر گردید. علاوه بر این او اوشا را نیز از گزند ثیون دور نگه داشت.
۳- مارجری تایرل
اگر چه نمی توان او را شرافتمندترین شخصیت سریال بازی تاج و تخت دانست اما مارجری تایرل در واقع شرافت و نجابت بسیاری در خود داشت. در کنار نهایت تلاشش برای دفاع از برادرش در برابر دین هفت، عشق مارجری به ساکنان محله های فقیرنشین کینگز لندینگ نشان می داد که او بسیار شرافتمندتر و خوش قلب تر از آن چیزی بود که در ابتدا به نظر می رسید. حتی وقتی که برای تامین امنیت خودش سعی در آرام کردن و به دست آوردن دل جافری داشت نیز در واقع می خواست توجه او را از سانسا و تیریون دور کند تا جان آن ها در امنیت باشد. با توجه به آنکه جافری ترسناک ترین و بیرحم ترین شخصیت سریال بود، هوشمندی و شرافت واقعی مارجری منجر به نجات جان سانسا و تیریون شد. علاوه بر این، مارجری هیچگاه نقش فعالی در نقشه های مادربزرگش اولنا ایفا نکرده و مرگ جافری هیچ ارتباطی با او نداشت.
۲- ند استارک
پدر خاندان استارک توسط جان آرین بزرگ شده بود، مردی که نماد شرافت یک خاندان بود. مرگ ند استارک بدترین اتفاقی بود که برای خاندان استارک رقم خورد زیرا او نماد کلیت خانواده و شرافتمندترین و محترم ترین شخصیت در کل وستروس بود. او که زندگی اش را وقف فرزندانش کرده و به آن ها عشق می ورزید، تنها برای نجات دخترش سانسا از جایگاه نگهبان شمال دست کشید. او حتی تلاش کرد جان جافری، تومن و میرسلا را نجات دهد، بعد از اینکه مشخص شد آن ها نه فرزند رابرت برثیون بلکه فرزندان جیمی و سرسی هستند. او که خوب می دانست شاه رابرت آن ها را اعدام می کند،پیش از اطلاع به پادشاه، سرسی را در جریان قرار داد. این کار باعث خیانتی شد که در نهایت مرگ او را در پی داشت اما او همچنان نهایت تلاشش را برای نجات جان خانواده خود، سرسی و جیمی و فرزندان آن ها انجام داد زیرا این شرافتمندانه ترین کاری بود که می شد انجام داد.
۱-برین اهل تارث
شرافتمندترین شوالیه، برین اهل تارث در واقع جنگجوی قسم خورده کاتلین استارک بود، بعد از اینکه خدمت او به رنلی برثیون در اثر مرگ غیرمنتظره و زودهنگامش به پایان رسید. او که توسط کاتلین استارک مامور پیدا کردن و محافظت از آریا و سانسا شده بود، یک فصل کامل را در جستجوی دختران استارک و رساندن ان ها به جایی امن بود. برین در این ماموریت خود هرگز دچار لغزش و تردید نشد. اگر چه در ابتدا هیچکدام از دختران استارک او را قبول داشتند اما برین همچنان با قاطعیت تلاش می کرد ماموریت محول شده به خود را به درستی ادا کند. او همچنین برای نجات جان انسان های فقیر و ستمدیده نهایت تلاشش را می کرد و به شرافت بیگناهان اهمیت می داد. بعد از اینکه فهمید نیروهای استارک زنی که با سربازان لنیستر رابطه جنسی داشته را شکنجه کرده اند، برای گرفتن انتقام او تمام این سربازان را کشت. او تا سر حد مرگ وفادار و شرافتمند بود و به همین دلیل شرافتمندترین شخصیت سریال بازی تاج و تخت به شمار می آید.
این دیگه چه سمیه،
شرافتمندترین فرد وستروس بر طبق کتاب نه بر طبق سریال، استانیس باراتیون بود.کسی که فرقی بین نجیب زاده و رعیت نمی‌‌گذاشت و تا زمانی براش ثابت نشد که مستحق تاج و تخته هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای در مورد بر تخت نشستن برادر زاده‌هاش نداشت. کسی که نه دخترش رو قربانی‌کرد و نه سعی کرد افراد دیگه رو بر خلاف سریال قربانی کنه. وفاداری اون به پادشاه، مقاومت یک سالش در برابر تایرل‌ها، شکست دادن مردمان جزایر آهن و در نهایت عدم اعتراض به تصمیم‌های بردارش تا زمان مرگش همه و همه از شخصیت شرافتمندانه استانیس حکایت داره.
در ضمن وریس آدم منفعت طلبی بود که استانیس رو با این که میدونست حق پادشاهی داره نپذیرفت و برضدش عمل کرد.
قطعا ند استارک بوده نه بخاطر اینکه درجریان فیلم به این موضوع اشاره میکنن ولی بخاطر اینکه با مردنش تمام قلمرو رو کشتن همدیگه اوردن ،میخام بگم مدیر قابلی بود علاوه بر شرافت ،و میتونست با یک گذشت از کلی ریختن خونها جلوگیری کنه ،و با مجازات یک مجرم همینطور
مارجری تایرل که بدون شک شرافتمند نبود. تمام رفتار به ظاهر خیرخواهانه اش هم نقشه ای برای رسیدن به هدفش یعنی ملکه شدن بود.
واریس هم با اینکه هدف و نیت خوبی داشت ولی برای رسیدن به هدفش حاضر بود دست به هر دسیسه چینی و قتلی بزنه.
این لیست ایرادات زیادی داشت،مخصوصا اونایی که کتاب رو خوندن بیشتر با این لیست مشکل دارن،اما جدای استفاده نشدن نام هایی مثل استنیس باراثیون و بریک دانداریون،باید از جیمی لنیستر نام برد که درسته برای خواهرش هرکاری میکرد ولی همه میدونیم چرا لقب شاه‌کش رو گرفت و این کار رو درست تو چه وقتی انجام داد و از طرفی اون پای حرفش ایستاد و رفت تک و تنها رفت شمال تا با ارتش مردگان بجنگه با اینکه میدونست ممکنه تا پاش به شمال برسه اعدام بشه.
این دیگه چه سمیه،
شرافتمندترین فرد وستروس بر طبق کتاب نه بر طبق سریال، استانیس باراتیون بود.کسی که فرقی بین نجیب زاده و رعیت نمی‌‌گذاشت و تا زمانی براش ثابت نشد که مستحق تاج و تخته هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای در مورد بر تخت نشستن برادر زاده‌هاش نداشت. کسی که نه دخترش رو قربانی‌کرد و نه سعی کرد افراد دیگه رو بر خلاف سریال قربانی کنه. وفاداری اون به پادشاه، مقاومت یک سالش در برابر تایرل‌ها، شکست دادن مردمان جزایر آهن و در نهایت عدم اعتراض به تصمیم‌های بردارش تا زمان مرگش همه و همه از شخصیت شرافتمندانه استانیس حکایت داره.
در ضمن وریس آدم منفعت طلبی بود که استانیس رو با این که میدونست حق پادشاهی داره نپذیرفت و برضدش عمل کرد.
آخه عزیز دل این چه رده بندی هست که انجام دادی ؟!!آخه لرد واریس آخه مارجری تایرل و … لطفا چیزی نمیدونی یا اصلا سریالو ندیدی نیا اراجیف بنویس
قطعا ند استارک بوده نه بخاطر اینکه درجریان فیلم به این موضوع اشاره میکنن ولی بخاطر اینکه با مردنش تمام قلمرو رو کشتن همدیگه اوردن ،میخام بگم مدیر قابلی بود علاوه بر شرافت ،و میتونست با یک گذشت از کلی ریختن خونها جلوگیری کنه ،و با مجازات یک مجرم همینطور
مارجری تایرل که بدون شک شرافتمند نبود. تمام رفتار به ظاهر خیرخواهانه اش هم نقشه ای برای رسیدن به هدفش یعنی ملکه شدن بود.
واریس هم با اینکه هدف و نیت خوبی داشت ولی برای رسیدن به هدفش حاضر بود دست به هر دسیسه چینی و قتلی بزنه.
این لیست ایرادات زیادی داشت،مخصوصا اونایی که کتاب رو خوندن بیشتر با این لیست مشکل دارن،اما جدای استفاده نشدن نام هایی مثل استنیس باراثیون و بریک دانداریون،باید از جیمی لنیستر نام برد که درسته برای خواهرش هرکاری میکرد ولی همه میدونیم چرا لقب شاه‌کش رو گرفت و این کار رو درست تو چه وقتی انجام داد و از طرفی اون پای حرفش ایستاد و رفت تک و تنها رفت شمال تا با ارتش مردگان بجنگه با اینکه میدونست ممکنه تا پاش به شمال برسه اعدام بشه.