ساختن یک فیلم علمی تخیلی باکیفیت کار ساده ای نیست. ماهیت فرضیه ای و آینده نگرانه این ژانر باعث شده تا فیلمسازان مقدار بی سابقه ای از خلاقیت هنری را در اختیار داشته باشند. چه شخصیت هایش باشد، چه خط روایی داستان یا حتی فضا و بستر فیلم، ژانر علمی تخیلی به مخاطب امکان می دهد تا بسیار فراتر از آن چیزی که در دنیای محدود کنونی ممکن است را تصور و تجسم کند. اما در تضادی آشکار و ناخوشایند با احتمالات بی پایان چنین ژانری، امکان موفقیت فیلم های علمی تخیلی بسیار اندک است. برخی مانند ۲۰۰۱: A Space Odyssey تصور بشریت از اوج کیفیت فیلمسازی در این ژانر را دگرگون می سازند و در طرف مقابل فیلم هایی مانند Battlefield Earth و Alien vs. Predator سقوط جدیدی در زمینه کیفیت فیلم های علمی تخیلی را تجربه می کنند. در کنار این فیلم ها، داستان های علمی تخیلی سینمایی دیگری نیز هستند که برخلاف انتظارات بسیار باکیفیت از آب در می آیند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ فیلم علمی تخیلی آشنا کنیم که کیفیت بالای آن ها مخاطبان این ژانر را غافلگیر کردند.
۱۰- Predestination
تا به امروز، فیلم Predestination هنوز به عنوان یک فیلم نادیده گرفته شده شناخته شده و از رادار بینندگان ژانر علمی تخیلی دور مانده است، فیلمی بسیار باکیفیت که در سال ۲۰۱۴ ساخته شد. بدون هیچ گونه اغراقی، همه چیز در مورد فیلم Predestination نماد فیلمسازی علمی تخیلی در بهترین شکل ممکن آن است. بازی ایتان هاک و سارا اسنوک فراتر از حد تصور است در حالی که داستان فیلم دارای پیچش های داستانی تکان دهنده و غیرمنتظره ای در حد و اندازه های Inception و The Prestige بوده و حتی از آن ها نیز بهتر است.
این فیلم، همچنین، به شکلی ترسناک، یک بررسی درون نگرانه در مورد مفهوم هویت است در شرایطی که موضوع جنسیت را در مرکز داستان قرار می دهد. چنین شخصیت چندن لایه ای در کنار یک پس زمینه علمی تخیلی قرار می گیرد که باعث می شود این فیلم یک ترکیب بسیار نادر از فیلمی باشد که کیفیت آن باورنکردنی است. Predestination در زمان انتشارش خیلی مورد توجه قرار نگرفت اما این فیلم به لطف بازی ایتان هاک این افتخار را دارد که یکی از تحسین شده ترین فیلم های عملی تخیلی از نگاه منتقدان باشد که کمتر کسی در مورد آن شنیده است.
۹- Edge Of Tomorrow
همه چیز در Edge Of Tomorrow در مورد فاجعه ای سینمایی فریاد می زد. وقتی تریلر فیلم در سال ۲۰۱۴ منتشر شد و همه فکر می کردند که با تلاشی کلیشه ای و تکراری برای برداشتی تازه از ژانر علمی تخیلی مواجه خواهند شد اما نتیجه اصلاً چنین نبود. برای کسانی که نمی دانند باید گفت که تام کروز نقش اصلی این فیلم را بازی می کند. به لطف بدلکاری های بی نقص و متفاوتش در فرانچایز ماموریت غیرممکن، تام کروز همواره نماد مرد اکشن سینما بوده است، حتی زمانی که این ژانر به سمت دنیای علمی تخیلی کشیده می شود. داستان فیلم در مورد حمله موجودات فضایی است و شخصیت کروز به خدمت ارتش درآمده و به خط مقدم اعزام می شود، جایی که در می یابد هر بار با مرگی هولناک مواجه می شود اما ریست شده و به لحظه ای پیش از شروع حمله باز می گردد.
بدین ترتیب به نظر می رسد که وی محکوم به تکرار یک سیکل ترسناک است تا اینکه با شخصیت ریتا وراتاسکی با بازی امیلی بلانت آشنا می شود. اما با عبور از تمام انتظارات بدبینانه، Edge of Tomorrow موفق می شود تازه و هیجان انگیز بماند، علیرغم اینکه در بخش زیادی از فیلم، در اصل یک سکانس را بارها و بارها تکرار می کند. بخش زیادی از جذابیت این فیلم علیرغم یک سیکل ترکیبی، جلوه های ویژه باکیفیت و بازی های عالی از دو بازیگر اصلی است که باعث می شود Edge of Tomorrow یک فیلم علمی تخیلی بسیار لذت بخش باشد.
۸- District 9
سال ۲۰۰۹ سال فیلم های عملی تخیلی بسیار پرهزینه بود. فیلم آواتار ساخته جیمز کامرون در دسامبر این سال به سینماها آمد و به شکلی فوق العاده از تکنولوژی سه بعدی برای به تصویر کشیدن دنیای باشکوه پاندورا استفاده کرد. این فیلم با بودجه باورنکردنی ۲۵۰ میلیون دلاری ساخته شده و آینده این ژانر را به تصویر می کشد، جایی که هر فیلمی در این ژانر باید برای رسیدن به جلوه های ویژه غیرقابل تصور از حمایت مالی بزرگی برخوردار باشد. کمی عقب تر می رویم و به فیلم District 9 ساخته نیل بلومکمپ می رسیم. این فیلم که با بودجه متوسط ۳۰ میلیون دلاری و در لوکیشنی در آفریقای جنوبی ساخته شده، چهار ماه پیش از آواتار منتشر شد و همه انتظارات را غافلگیر کرد.
داستان فیلم در مورد فرود آمدن یک سفینه موجودات فضایی روی زمین است و در ادامه خیلی آرام به بحران مهاجران امروزی ورود می کند اما با پیچشی داستانی و فرازمینی که به شکلی ماهرانه توسط شاریتو کاپلی در نقش اصلی فیلم هدایت می شود. دنبال یک کمپین موفق بازاریابی، فیلم بلومکمپ مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و در چهار بخش نامزد اسکار شد، از جمله بهترین فیلم سال. آواتار بر این نکته تاکید داشت که عصر جدیدی در هالیوود فرا رسیده است، عصری که در آن بقا در ژانر علمی تخیلی به سطح فراتر از حد تصوری در زمینه جلوه های ویژه باکیفیت وابسته است. فیلم District 9 از طریق ترکیب جلوه های ویژه عالی با بودجه ای پایین، بازی هایی قابل باور و بی نقص و بررسی درون گرایانه معنای انسان بودن، چنین ایده ای از آینده ژانر علمی تخیلی را کنار زد.
۷- Blade Runner 2049
فیلم بلید رانر به عنوان نماد ژانر علمی تخیلی در سال ۱۹۸۲ منتشر شد. این واقعیت که دنباله آن برای انتشار در سال ۲۰۱۷ و ۳۵ سال پس از انتشار فیلم اورجینال برنامه ریزی شده بود همه را به یاد یک بازسازی بی روح برای بدست آوردن پول می انداخت. اما همین پیش فرض ناخوشایند در مورد Blade Runner 2049 باعث شد که نتیجه ای که دیدیم بسیار خوشایندتر باشد. این فیلم یک نامه عاشقانه جذاب به فیلم اورجینال است در شرایطی که کارگردان، دنی ویلنوو که خود استاد جلوه های ویژه است، نگاهی زیبا به فیلم اورجینال سال ۱۹۸۲ انداخته و این کار را در هر برداشت پر از تعلیق و آرامش و هر ثانیه از فضای هنری فیلم انجام می دهد.
رایان گاسلینگ در نقش شخصیت جو بی نقص اصت در حالی که حتی سختگیرترین منتقدان نیز نمی توانند بازگشت هریسون فورد در نقش ریک دکارد را نادیده بگیرند. فیلم اورجینال چنان نقطه عطف غیرقابل تکراری برای ژانر علمی تخیلی بود که غیرممکن است بتوان دنباله ای را در حد و اندازه های آن دید اما این دقیقاً همان کاری است که Blade Runner: 2049 انجام می دهد. اگر چه این فیلم به اندازه فیلم اورجینال بحث برانگیز نشد اما یکی از تازه ترین سورپرایزهای ژانر علمی تخیلی است که مقایسه آن با دنباله های فرانچایز Alien تفاوت این دنباله ها و تفاوت کیفیت و میراث دو ژانر را نشان می دهد.
۶- Looper
در حالی که شاید کمی سختگیرانه به نظر برسد، بسیاری از طرفداران بر این باور بودند که بروس ویلیس در هر فیلمی غیر از فرانچایز جان سخت بازی کند، آن فیلم فاجعه بار خواهد بود. اگر چه این بازیگر به خاطر بازی در فیلم های Die Hard و The Sixth Sense و البته فیلم موفق علمی تخیلی The Fifth Element در سال ۱۹۹۷ به شهرت رسید اما می توان با اطمینان گفت که فیلم های جدید ویلیس هرگز در حد و اندازه های فیلم های قبلی او نبوده اند. پیش از بازنشستگی تراژیکش به خاطر مشکلات در سخن گفتن، ویلیس در فیلم هایش بارها نامزد دریافت جایزه تمشک طلایی شد و اغلب فیلم هایش اغلب امتیازات تک رقمی در راتن تومیتوز دریافت می کردند.
در این شرایط تنها یک فیلم او پس از سال ۲۰۱۹ به طور مستقیم به بخش تماشای خانگی و دی وی دی نرفت. اما بازی او در فیلم Looper در سال ۲۰۱۲ به وضوح شکستن قالب بازی ها و فیلم های سال های اخیر اوست. Looper فیلمی بود که مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، به ویژه به خاطر بازی ویلیس و جوزف گوردون لویت (که نقش نسخه جوانی شخصیت بروس ویلیس را بازی می کند) و البته توانایی فیلم در ترکیب کلیشه های محبوب علمی تخیلی با سکانس های اکشن هیجان انگیز. Looper فیلمی کاملاً باکیفیت است، شخصیت ها و فضاها به شدت واقعی و بسیار تاریک هستند، در حالی که همزمان شاهد یک داستان هوشمندانه هستیم که حتی سرسخت ترین علاقمندان به فیلم های اکشن را وادار به احساساتی شدن می کند.
۵- Her
روی کاغذ، فیلم Her یک فیلم تماماً غیرمعمول و عجیب است. شخصیت تئودور با بازی واکین فینیکس عاشق یک دستیار مجازی می شود که صدا و شخصیت یک زن را به خود گرفته است و سامانتا نام دارد. در حالی که مفهوم مرکزی داستان مملو از بررسی های عمیقی روانشناختی است، کمتر کسی انتظار تاثیر ماندگار احساسی از چنین رابطه غیرمعمولی را دارد اما واقعیت چیزی غیر از این نیست. فیلم Her یک بررسی بسیار عمیق و تکان دهنده از ماهیت عشق است. فینیکس جایگاه خود به عنوان یکی از بااستعدادترین بازیگران نسل خود را با آوردن حس فرازمینی آسیب پذیری به نقشش تثبیت می کند، که به خوبی با دیگر نقش های ماندگار او در Gladiator و The Master هماهنگ است.
کمتر کسی باور می کند این همان بازیگری است که شش سال بعد با موهای سبز و آن خنده ترسناک نقش آرتور فلک را بازی می کند. نقطه قوت دیگر فیلم صداپیشگی بی نقص اسکارلت جوهانسون در نقش دستیار مجازی است. سخت است درک کرد چطور بازیگری که در تمام طول فیلم روی صفحه نمایش ظاهر نمی شود، توانسته چنین واکنش عمیق و احساسی از مخاطبان دریافت کند. در نهایت، این فیلم یک نگاه تکان دهنده و متفاوت از مکانیزم غیرقابل توصیف عشق است که یکی از بهترین فیلم های ژانر علمی تخیلی در دهه های اخیر به شمار می آید.
۴- The Fifth Element
فیلم The Fifth Element که به خاطر یک بازی موثر از میلا یوووویچ، ستاره آینده فرانچایز Resident Evil ، شناخته می شود، داستانی ساده و شخصیت هایی تک بعدی دارد که همه شرایط تبدیل شدن به یک فیلم شکست خورده را داراست. در آن دوران، این فیلم پرهزینه ترین فیلم اروپایی تا آن زمان بود و به نظر می رسید که دستورالعمل مناسبی برای یک فیلم پرهزینه شکست خورده است. بروس ویلیس در یکی از متفاوت ترین نقش هایش نقش کوربن دالاس را بازی می کند، یک افسر سابق نیروهای ویژه که اکنون راننده تاکسی است و اکنون برای نجات جهان از نابودی با زمان مسابقه دهد، پس از آنکه با شخصیت لیلو به عنوان عنصر پنجم که برای نجات جهان حیاتی است، آشنا می شود.
دالاس در واقع نسخه علمی تخیلی یان مک کلین است و ویلیس نقش یک شخصیت باهوش و معتاد به سیگار را دارد و اکنون قصد از بین بردن نیروهایی فرازمینی را دارد. علیرغم خط روایی کلیشه ای بی پایان، فیلم The Fifth Element بسیار هیجان انگیز است. به لطف یک فضای پادآرمانشهری و بازی خوب گری اولدمن در نقش کریس تاکر، فیلم تریلر علمی تخیلی ساخته لوک بسون یک نمونه عالی از فیلمی است که می توانست یک فاجعه سینمایی باشد اما اکنون در میان بهترین و البته نادیده گرفته شده ترین فیلم های ژانر علمی تخیلی قرار دارد.
۳- Snowpiercer
فیلم علمی تخیلی آخرالزمانی Snowpiercer که به یک باره همه را غافلگیر کرد نه تنها قرار نبود چنین باکیفیت باشد بلکه کمتر کسی فکر می کرد در زمره بهترین فیلم های دهه ۲۰۱۰ قرار گیرد. برای درک کیفیت این فیلم کافی است به نسخه سریالی کسل کننده اش نگاه کنید. مفهوم دنیای Snowpiercer به شدت تکان دهنده است، جایی که تفاوت های گسترده در طبقات اجتماعی راه را برای بررسی بی سابقه شخصیت ها باز می کند. اما نسخه سریالی هرگز چنین کیفیتی نداشته و تنها نقاط قوت فیلم بونگ جون هو را با تاکید بیشتری به نمایش می گذارد. فیلم اورجینال داستان قطاری به نام برف شکن را روایت می کند. بعد از فاجعه ای که به انقراض اکثر بشریت منجر شده و باعث یخ زدن زمین شده است، تعداد اندکی از بازماندگان در مداری بی پایان از زمین و سوار بر این قطار گرفتار شده اند، قطاری که هرگز متوقف نمی شود.
طبقه برخوردار و مرفه در قسمت های لوکس جلوی قطار قرار دارند و فقرا به «دُم» کشتی منتقل شده اند، جایی که مانند مادون انسان با آن ها رفتار می شود و مخاطب را بیشتر به یاد زندان های گولاگ و مراکز کار اجباری می اندازد. Snowpiercer اما چیزی فراتر از یک مبارزه پادآرمانشهری برای بقا است. این فیلم یک انتقاد تعمق برانگیز از جدایی طبقات اجتماعی است که در پس زمینه یک مبارزه علیه قدرتی شکست ناپذیر مطرح می شود. کریس ایوانز یک بازی بسیار لایه دار و پرجزییات در نقش شخصیت اصلی داستان ارائه می دهد که آرام آرام مخاطب را به تماشای قسمت جلوی قطار می رود، جایی که اکثر شخصیت های فیلم نیز مانند تماشاگران هیچ تصوری از آن ندارند. Snowpiercer یک تجربه سینمایی حماسی بی امان، تکان دهنده و لذت بخش است که تا مدت ها در ذهنتان باقی می ماند.
۲- Dredd
فیلم Dredd ساخته پیت تراویس یک فیلم بسیار آبکی (مثبت)، به شدت خشن و کلیشه ای است. روی کاغذ این دستورالعمل مناسب تبدیل شدن به یک کابوس و فاجعه سینمایی مطلق است. داستان فیلم در مورد شخصیت قاضی درد است، یک پلیس متعلق به آینده که مجوز صدور حکم و اعدام جنایتکاران در یک شهر بزرگ پادآرمانشهری را داراست. درد در نهایت در یکی از آپارتمان های این شهر بزرگ گرفتار می شود در حالی که جانیانی خطرناک قصد جان او را کرده اند، و همزمان شخصیت به شدت جذاب اما شرور لنا هیدی نقش شخصیت منفی ما ما را بازی می کند.
چیزی که در ادامه فیلم می بینیم، یک فیلم هجو آمیز پرسروصدا و پر از خونریزی در ژانر علمی تخیلی است که کارل اربن نقش اصلی آن را بازی می کند. Dredd بدون تلاشی زیاد این داستان هیجان انگیز را با فضایی ثابت از تنش همراه با اضطراب ترکیب می کند، در حالی که شخصیت ها آبکی ترین دیالوگ ها را دارند. علیرغم اینکه روایت اصلی داستان بسیار محدود به نظر می رسد، این فیلم علمی تخیلی پیچ و تاب های داستانی بسیاری دارد که تجربه ای مبهوت کننده را برای مخاطب رقم می زند. خشونت موجود در فیلم Dredd در سطحی جدید قرار دارد. سکانس هایی که در آن پوست مردم کنده می شود، اخته کردن توهمی افراد با دندان و امواجی از مردم که با مسلسل ها قتل عام می شوند را در معدود فیلم هایی دیده ایم. شاید تماشای این فیلم تجربه ای تهوع آور باشد اما رویکرد هجوآمیز کارگردان و سرسختی شخصیت اربن بدین معناست که Dredd بیشتر به عنوان یک فیلم اکشن به شدت تاریک به یاد آورده می شود.
۱- The Terminator
به سختی قابل تصور است که فیلمی با بازی یک بدنساز روی آورده به دنیای بازیگری به عنوان یکی از بهترین فیلم های علمی تخیلی در تاریخ سینما ماندگار شود اما این دقیقاً همان چیزی است که در سال ۱۹۸۴ در فیلم The Terminator رخ داد. در روزهای اول انتشار انتظار زیادی از این فیلم وجود نداشت و در روزهای پیش از انتشار نیز نتوانسته بود هیجانی در میان طرفداران ژانر علمی تخیلی ایجاد کند و کارگردان آن نیز یک جوان جنتلمن به نام جیمز کامرون بود که تا آن زمان کمتر کسی نام او را شنیده بود، اگر چه افراد بیشتری آرنولد شوارتزنگر را به عنوان یک قهرمان عرصه پرورش اندام و دارنده چندین مقام مستر المپیا می شناختند.
ایده آرنولد در نقش یک ستاره اکشن کامل برای طرفداران آن زمان وی نیز خنده دار و فرازمینی جلوه می کرد. اما بعد از انتشار، این فیلم به مدت دو هفته پیاپی در صدر باکس آفیس ایالات متحده قرار داشت و ۱۳ برابر بودجه اش فروخت. شخصیت مکانیکی ترسناک و ویرانگر آرنولد در کنار بازی الهام بخش و تاریک لیندا همیلتون و مایکل بین باعث شد که تماشای این فیلم ۱۰۷ دقیقه ای مملو از هیجان و آدرنالین باشد. فیلم The Terminator یکی از آن فیلم هایی است که حتی برای یک ثانیه نیز نمی توانید چشم تان را از اتفاقات آن بردارید.
بدون نظر