اولین ال کلاسیکو فصل جاری بود و رئال مادرید به آسانی توانست رقیب همیشگی اش را شکست داده و به صدر لالیگا راه یابد. کارلو آنجلوتی توانست در نبرد فکری ژاوی را شکست دهد، سرمربی کاتالانی که لازم نیست به او گفته شود باید تغییراتی در ترکیب بازیکنان و از همه مهم تر شیوه بازی کردن تیمش دهد تا بتواند در رقابت برای کسب عنوان قهرمانی لالیگا باقی بماند. در ادامه می خواهیم به نکات مهمی اشاره کنیم که شکست بارسلونا مقابل رئال مادرید در ال کلاسیکو اخیر در خود داشت.
تیم ژاوی بازیکن خط میانی ندارد
نکته خنده دار در مورد تیمی که بهترین بازیکن خط میانی تاریخ بارسلونا ساخته این است که تیمش بازیکن خط میانی به معنای واقعی کلمه ندارد که البته نمی توان گناه آن را گردن خوان لاپورتا، رییس باشگاه بارسلونا، انداخت، کسی که در زمینه هزینه کردن در تابستان اخیر برای خرید بازیکن جدید برای تیم ژاوی دریغ نکرده و ظاهراً تنها مخالف بازگشت ژاوی به عنوان سرمربی به بارسلونا بود زیرا بر این باور بود که او هنوز آمادگی سرمربیگری تیم بزرگ سابق را نداشته و بیش از حد خام است. کمر خط میانی بارسلونا متشکل از پدری، سرخیو بوسکتس و گاوی به راحتی زیر پای چهار بازیکن رئال مادرید در این بخش از زمین- تونی کروس، لوکا مودریچ، آرلین شومنی و فدریکو والورده، خرد شد.
اگر ژاوی می خواهد بارسلونا را بازسازی کند باید از خطی شروع کند که در دوران اوجش قوی ترین و بهترین بازیکنان تاریخ باشگاه را در خود داشت و مهم ترین و قوی ترین بخش تیم به شمار می رفت. بوسکتس هنوز هم بازیکنی بی نقص و تاثیر گذار است اما سن بالا بر او نیز مستولی شده و در ضدحملات حریف کند بوده و تنها می ماند. او هنوز هم یکی از تاثیرگذارترین بازیکنان بارسلوناست که حضورش در میدان تاثیر مهمی بر بازی تیمش دارد اما به تنهایی نمی تواند بار خط میانی تیم را به دوش بکشد در شرایطی که پدری و گاوی بیشتر در هنگام حمله موثر هستند تا در هنگام دفاع.
نسل آینده رئال مادرید در حال درخشیدن هستند
پس از برد در ال کلاسیکو، کروس در توییتی نوشت که والورده در میان سه بازیکن برتر کنونی جهان قرار دارد و پر بیراه نگفته است. او روز یکشنبه سومین گل خود مقابل بارسلونا را به ثمر رساند و به نظر می رسد که بازیکن تاثیرگذار کنونی و آینده خط میانی رئال مادرید خواهد ماند. با حضور ادواردو کاماوینگا و شوامنی در کنارش، این سه توانسته اند جایگزین های مناسبی برای مودریچ و کروس باشند و زمانی که این دو بازنشسته شوند، رئال مادرید نگرانی از بابت خط میانی خود نخواهد داشت.
پیدا نکردن جانشینی برای بوسکتس بزرگ ترین اشتباه تابستان امسال بارسلونا بود
آن همه پول خرج کردن بدون اینکه حتی یک بازیکن میانی برای جایگزینی یا حتی پشتیبانی بوسکتس خریداری شود، بازیکنی که تلاش برای جایگزینی او باید فکر اصلی سرمربی و مدیران باشگاه باشد و بازیکنی که در دو سه فصل اخیر، نداشتن جایگزین و حامی برای او بیشترین صدمه را به تیم کاتالانی زده است. بدون شک در زمستان جاری بارسا سعی خواهد کرد راه حل و گزینه ای برای این مشکل پیدا کند و در صورتی که این اتفاق نیفتد، تابستان آخرین فرصت برای این کار خواهد بود زیرا قرارداد بوسکتس در پایان فصل به پایان خواهد رسید.
رکورد بی طرفدار ادن هازارد
دیگر جای تعجب ندارد اما باورنکردنی است که بعد از خرید به مبلغ بیش از ۹۰ میلیون پوند، ادن هازارد تاکنون حتی یک دقیقه در هشت ال کلاسیکویی که پس از پیوستنش به رئال مادرید رخ داده، بازی نکرده است.
اکنون دوران بنزماست اما بزودی دوران وینیسیوس فرا خواهد رسید
وینیسیوس در ال کلاسیکو یکشنبه شب موفق به گلزنی نشد اما وینیسیوس عامل نابودی بارسلونا در این مسابقه بود. نفوذ او از سمت چپ و ضربه سنگینش همراه با دفع ناقص مارک آندره ترشتگن بود که به گل اول تیم رئال توسط بنزما منجر شد. و هوشمندی او در استفاده از توپ بود که شرایط را برای گلزنی والورده با پاس گل مندی فراهم کرد. او هنوز در حد و اندازه های توپ طلا نیست اما مدت زمان زیادی طول نخواهد کشید که وینیسیوس جزو نفرات اصلی نامزد دریافت این جایزه باشد.
خریدهای جدید بارسلونا در حد و اندازه انتظارات، هیاهوها و قیمت ها نیستند
درست است که طرفداران بارسلونا باید راضی باشند که تیمی بدون سرمایه و پول کافی برای خرید توانسته هزینه های خود را طوری کاهش دهد که بتواند بازیکنان جدید بخرد اما در یکسال گذشته بیش از ۱۳۰ میلیون پوند هزینه صرف خرید بازیکنان جدید شده و هیچ کدام نتوانسته اند تاثیر آنچنانی بر نتیجه گیری تیم داشته باشند. مارکوس آلونسو و فرانک کسیه در حد و اندازه هایی نبودند که از همان ابتدا در ترکیب قرار گیرند، رافینیا نتوانست تاثیرگذار باشد و تعویض شد؛ آندرس کریستینسن مصدوم شد؛ ژولز کونده احتمالاً کمی زودتر از آنچه که مناسب بود از مصدومیت به ترکیب اصلی بازگردانده شد و حتی روبرت لواندوفسکی نیز نتوانست از معدود فرصت هایش به خوبی استفاده کند.
در این میان سرخی روبرتو و جوردی آلبا در نقش بازیکن خط دفاعی کارشان را به پایان رساندند که بدون شک عملکرد بهتری از رافینیا و عثمان دمبله داشتند و اگر فرصت بازی در جناحین را داشتند شاید می توانستند مثمر ثمرتر باشند. نکته آزار دهنده در مورد رافینیا و دمبله و اصرار ژاوی بر استفاده از آن ها این است که این دو به وضوح فرصت های اندک بدست آمده را از تیم می گیرند و با تک روی ها، پاس ندادن ها و پاس های نامناسبشان بیشترین آسیب را به تیم می زنند اما ژاوی هیچ توجهی به این موضوع ندارد و هر بار آن ها را در ترکیب فیکس قرار می دهد در حالی که در بیش از ۵ بازی اخیر بارسلونا بارها این دو نشان داده اند که در مورد رافینیا در حد و اندازه های بارسا نبوده و در مورد دمبله نیز اصرار او بر تک روی در نهایت به از دست رفتن فرصت های اندک تیم در بازی های حساس (بازی با بایرن مونیخ، رئال و بایرن مونیخ) منجر شده و ناکامی در پایان بازی را در پی دارد.
جوردی آلبا تا زمانی که در ترکیب فیکس تیم قرار داشت همواره با نفوذها و پاس های طلایی اش شرایط را برای گلزنی تیمش فراهم می ساخت و در حضور کوتاهش در بازی ال کلاسیکو اخیر نیز توانست شمه هایی از بازی های گذشته اش را به نمایش بگذارد و در شرایطی که رافینیا و دمبله بارها نشان داده اند باید دستکم برای تنبیه شدن روی نیمکت قرار گیرند، می تواند گزینه مناسبی برای حضور فیکس در سمت چپ باشد.
اریک گارسیا گزینه مناسبی برای خط دفاع نیست
نکته کلافه کننده در مورد خط دفاعی تیم بارسلونا حضور اریک گارسیاست که بارها نشان داده استحکام کافی را ندارد اما همچنان انتخاب اول ژاوی برای دفاع وسط است. پیکه علیرغم اشتباه بزرگش در بازی برگشت برابر اینترمیلان اما تنها در همان گل مقصر بود در حالی که تیمش دو گل دیگر نیز دریافت کرد اما بارها به خوبی از دروازه تیمش دفاع کرد. هر گاه پیکه به عنوان دفاع وسط در خط دفاعی تیمش قرار گرفته عملکرد خوبی داشته یا دستکم عملکرد او قابل دفاع تر از اریک گارسیاست اما ژاوی همچنان او را کنار گذاشته و در بازی اخیر نیز به خاطر اشتباهش برابر اینترمیلان او را روی نیمکت گذاشت، بازیکنی که در زمینه پاس دادن، پیشروی و ضربات سر در برابر دروازه حریف نیز برتری های مشهودی بر گارسیا دارد.
شاید چاره کار بارسلونا انتقال گارسیا به یک خط جلوتر برای بازی در کنار بوسکتس یا حتی جایگزین وی باشد. در نقش دفاع وسط، گارسیا اغلب عقب می ماند. ژاوی در فصل گذشته در تمرینات از او در خط میانی نیز استفاده کرد اما این ایده را کنار گذاشت و شاید زمان آن رسیده که این گزینه را بازگرداند.
حتی بارسلونا نیز بر این باور بود که شکست برابر رئال مادرید گناه داور نبود
خوان لاپورتا بعد از شکست تیمش به سراغ داور بازی رفت و از او خواست در مورد اینکه چرا خطای مورد ادعای وی روی لواندوفسکی در محوطه جریمه رئال بازبینی نشد توضیح دهد. یوردی کرویف مدیر فنی تیم نیز در مورد تصمیمات داور صحبت کرد اما به نظر نمی رسید که داور را عامل شکست تیمش بداند. در این مدت اما ژاوی و بازیکنانش ساکت ماندند و همه می دانند که داوران در شکست این تیم در برابر رئال سهمی نداشتند. پنالتی نهایی که برای رئال مادرید گرفته شد نیز بر اساس بازبینی ها کاملاً درست گرفته شد.
به این زودی ها فشار از روی بارسلونا برداشته نخواهد شد
بارسلونا باید اواسط هفته جاری به مصاف ویارئال برود و سپس هفته آینده باید با اتلتیکو بیلبائو مصاف کند که ارنستو والورده، سرمربی سابق بارسلونا، هدایت او را بر عهده دارد. اوساسونا و والنسیا نیز رقبای بعدی در برنامه بازی های بارسلونا هستند و از همه مهم تر بازی برگشت برابر بایرن مونیخ است که یک بازی تشریفاتی خواهد بود اگر اینترمیلان بتواند حریف بلژیکی را شکست داده و کار را تمام کند. بدین ترتیب در هفته های پیش رو شرایط در میدان برای بارسلونا دشوار باقی خواهد ماند.
مشکل اصلی بارسلونا چیست؟
شاید مشکل اصلی بارسلونا سبک بازی این تیم باشد. بارسلونا می خواهد مانند بارسای دوران گواردیولا بازی کند اما همانند چند فصل اخیر یک نکته را در مورد سبک بازی تیم های گواردیولا فراموش کرده است و آن سرعت دادن به بازی است. بازی بارسای ژاوی به شدت قابل پیش بینی، کند و خسته کننده است. علیرغم تمام ناکامی های هفته های اخیر، ژاوی همچنان بر استفاده از رافینیا و دمبله به عنوان دو بازیکن جناحی و تمرکز بر حرکات عمدتاً ناموفق آن ها برای به ثمر رساندن گل اصرار دارد. تیم های مقابل با تجمع در خط دفاعی و فشرده باقی ماندن امکان هر گونه حرکتی را از این دو بازیکن کناری می گیرند و رافینیا و دمبله نیز خود به خاطر سبک بازی شان به این ناکامی دامن می زنند.
نگاهی کوتاه به بازی منچستر سیتی (تیم کنونی گواردیولا) تفاوت سبک بازی این تیم با آنچه بارسا تلاش دارد به نمایش بگذارد را نشان می دهد. نداشتن سرعت (به ویژه در ضد حملات) و استفاده نکردن از عمق زمین مشکل اصلی بارسلونا دستکم در بخش حمله و گلزنی است. نکته ناامید کننده و غیرقابل باور دیگر نادیده گرفتن فرانکی دی یونگ است که هرگاه وارد میدان می شود با سبک بازی و حرکات در عمقش فرصت های بیشتر و بهتری فراهم می کند. قابل درک نیست که چرا ژاوی به این بازیکن از ابتدا فرصت بازی نمی دهد و چنین استعداد خارق العاده ای را روی نیکمت می گذارد. او می تواند از دی یونگ در کنار گاوی و پدری استفاده کند. استفاده از بالده و به خصوص آنسو فاتی به جای فران تورس نیز می تواند گزینه دیگری برای حل مشکلات بارسا باشد.
نکته دیگری که در پایان باید به آن اشاره کرد این که برخی بازیکنان تیم کنونی که بارها در ترکیب قرار می گیرند در حد و اندازه های بارسلونا نیستند؛ از جمله فران تورس، ممفیس دپای، رافینیا و البته آندراس کریستینسن و حتی فرانک کسیه. دمبله هم اگر چه هرازگاهی با حرکات انفجاری خود و گل هایش گره از کار بارسلونا بازی می کند اما پیش از آن بارها و بارها فرصت های خوب گلزنی را از تیمش می گیرد. بدون شک بارسلونا با رویه کنونی نه تنها در لیگ قهرمانان بلکه در لالیگا نیز به جایی نخواهد رسید و پیش از انتخاب بازیکنان درست باید ژاوی به دنبال تغییر تاکتیک و تنوع دادن به سبک بازی تیمش غیر از اتکا به رافینیا و دمبله برای نفوذ از جناحین باشد که تاکتیکی لو رفته و کلیشه ای و البته ناموثر بوده است.
نکته خنده دارش اینجا بود که بهترین خط هافبک تاریخ رو منسوب به بارسا کردید درحالی که هنه میدونن بهترین خط هافبک تاریخ مربوط به رئال بوده همیشه از زیدان با توپ طلا تا مودریچ با توپ طلا تا ۵ قهرمانی متدوال یو سی ال با کاسمیرو و کروس و مودریچ