مادر کیان پیرفلک، کودک ایذه ای که در جریان حادثه ی تیراندازی اخیر رخ داده در این شهر جان خود را از دست داد، در مصاحبه ای با صدا و سیما ادعاهای منتسب به وی در فضای مجازی درباره ی عاملان مرگ فرزندش را رد کرد.
جزئیات حادثه تیراندازی در ایذه
روز چهارشنبه ۲۵ آبان همزمان با برگزاری اعتراضات در شهرهای مختلف کشور، حادثه ی تلخی در شهر ایذه در استان خوزستان رخ داد که مردم ایران را عزادار کرد.
بر اساس روایت تسنیم و فارس، پیرو فراخوان های روزهای گذشته برای برگزاری تجمع اعتراضی از ساعت ۱۹ روز ۲۵ آبان، افرادی در برخی نقاط شهر ایذه تجمع کردند. در حاشیه ی همین تجمعات، راکبین دو دستگاه موتور سیکلت با سلاح جنگی کلاش به سوی مردم و مأموران تیراندازی کردند که این حادثه موجب کشته و مجروح شدن تعدادی شده است.
روایت حکومتی از این ماجرا این است که در جریان این تیراندازی، خودروی یک خانواده ی ایذه ای نیز از سوی ضاربان به رگبار بسته شد. سرنشینان این خودرو یک زن و مرد به همراه دو پسر کوچک خود بودند. در جریان این حادثه، یک پسر خانواده، کیان پیرفلک ۹ ساله بر اثر اصابت گلوله جان خود را از دست داد. پدر خانواده نیز مجروح و در بیمارستان بستری شد. مادر و پسر دیگر این خانواده آسیب قابل توجهی در این حادثه ندیدند.
مسئولان مدعی شده اند که تاکنون ۷ نفر بر اثر حادثه تیراندازی در شهر ایذه جان خود را از دست داده و نیز ۱۳ نفر در رابطه با این حادثه دستگیر شده اند.
ادعای مادر کیان پیرفلک درباره عاملان مرگ فرزندش
انتشار خبر این تیراندازی و به ویژه مرگ تلخ کیان پیرفلک ۹ ساله بازتاب فراوانی داشت. تصاویر این پسربچه ی ایذه ای خیلی زود فضای مجازی را پر کرد و بسیاری از کاربران، از جمله چهره های مشهور به این حادثه ی تکان دهنده واکنش نشان دادند.
مراسم خاکسپاری کیان پیرفلک روز جمعه با حضور گسترده ی مردم در ایذه برگزار شد. به دنبال برگزاری این مراسم، ویدئوهایی در فضای مجازی منتشر شد که نشان می داد مادر وی، زینب مولایی راد به تشریح حادثه ی رخ داده برای حاضرین مراسم خاکسپاری پسرش پرداخته بود. او در صحبت های خود مدعی شده بود مأموران به خودروی آن ها تیراندازی کردند، ادعایی که در صفحه ی اینستاگرام منتسب به مادر کیان پیرفلک نیز تکرار شده است. این ادعاها سر و صدای زیادی در فضای مجازی به پا کرد.
خبرگزاری فارس اما در واکنش به صحبت های مادر کیان پیرفلک روایت متفاوتی را نقل کرد:
شواهدی از قبیل اظهارات افراد حاضر در میدان، تلاش موتورسواران مسلح برای از کار انداختن دوربینهای مداربسته دقایقی قبل از حادثه و اطلاعات اولیه از بازداشت شدههایی که گفته شده در حین فرار از مرز دستگیر شدهاند بر تروریستی بودن عملیات گواهی میدهد.
اما خانم مولایی، مادر کیان معتقد است فرزندش را ماموران کشتهاند. او میگوید ماموران برای امنیتشان به آنها توصیه کردهاند که به سمت اغتشاشگران نروند و هنگامی که دور زدند همانها به ماشینشان تیراندازی کردهاند.
پلیس بارها اعلام کرده است که در اعتراضات از سلاح جنگی استفاده نمی کند. از ادعای خانم مولایی نیز هیچ سندی منتشر نشده است درحالی که چنین اتفاقاتی منطقا نمیتواند توسط دوربین موبایلهای چند صد نفر از حاضرین که در میدان بودهاند ثبت نشده باشد.
برخی در فضای مجازی اظهارات خانم مولایی را ناشی از القای ضدانقلاب در لحظات اولیه این واقعه دانستند و آن را با اظهارات خلاف واقع پدر مهسا امینی که گفته بود دخترش هیچ سابقه بیماری نداشته مقایسه کردند و برخی دیگر نیز با اشاره به مطالب صفحه خانم مولایی ادعای وی را متاثر از صفحات ضدایرانی مثل صفحه رژیم صهیونیستی که توسط وی فالو شده بود، ارزیابی کردند.
رسانهها از دقایق اول این حادثه آن را به مانند عملیات شاهچراغ به جمهوری اسلامی نسبت دادند اما چند ساعت بعد داعش با انتشار اسنادی این دروغ را بی اثر کرد.
حالا ویدئویی از مصاحبه ی صدا و سیما با مادر کیان پیرفلک منتشر شده که در آن ادعاهای مطرح شده از سوی او در فضای مجازی را رد می کند. زینب مولایی راد در این مصاحبه می گوید: «بچهام شهید شده. از پیج من سوء استفاده نکنید. پیجم بسته است. اگر کسی چیزی گذاشته برای من نیست. اصلاً نمیدونم گوشیام کجاست. از وقتی که بچهام مرده اصلاً گوشیام دستم نیست.»
روایت عموی کیان پیرفلک
عموی کیان پیرفلک در مصاحبه با روزنامه اعتماد بر صحت روایت مادر کیان پیرفلک به عنوان شاهد حادثه تأکید کرده است.
روزنامه اعتماد از قول سجاد پیرفلک، عموی کیان نوشت:
از زمان تیراندازی تا به امروز همراه برادرم در بیمارستان اهواز هستم، بنابراین شخصا از نزدیک تیراندازی را ندیدهام، آنچه به شما میگویم؛ روایتهایی است که از مادر کیان شنیدهام.
امروز (جمعه) تشییع جنازه کیان برگزار شد و مادر کیان (زینب مولاییراد) به عنوان فردی که دقیقا در صحنه حادثه حضور داشته در جمع هزاران نفر از مردم به صورت شفاف توضیح داده که چه اتفاقی برای کیان، پدرش و کل خانواده افتاده است. صحبتهای مادر کیان تمام ابعاد پنهان موضوع را نمایان میکند، شما هم میتوانید به آن استناد کنید. وقتی مادرش آمده مقابل چند هزار نفر جزییات ماجرا را تعریف کرده، حرف دیگری باقی نمیماند. مادر کیان عنوان کرد: «به شوهرم گفتم خیابانها شلوغ است، بیا از کمربندی برویم. رسیدیم جلوی هلالاحمر، نیروهای امنیتی با لباس گاردی یکطرف ایستاده بودند و نیروهای لباس شخصی روبهرویشان و در طرفی دیگر. یکیشان داد زد برگردید. کیان گفت بابا، این دفعه را به پلیسها اعتماد کن و برگرد. میثم [پدر کیان] درجا دور زد اما ماشین را به رگبار بستند.» این روایت شفافی از لحظه وقوع حادثه است.
براساس صحبتهای همسر برادرم (مادر کیان)، کل اتفاق در چند دقیقه شکل گرفته، گروهی از ماموران به آنها میگویند این طرف نروید و از آنها میخواهند از مسیر دیگری بروند، خانواده به این راهنمایی یگان ویژه اعتماد میکنند و به سمتی که آنها خواسته بودند، میروند. بعد خودروی آنها به رگبار بسته میشود. یقین بدانید مادری که اینگونه صحبت میکند، دقیق و با جزییات کامل موضوع را شرح میدهد.
زمانی که در بیمارستان مشخص شد، کیان به قتل رسیده، با توجه به اینکه، خانواده و اقوام شنیده بودند پیکر برخی کشتهشدگان رخدادهای اخیر به خانوادههایشان تحویل داده نشده است، پیکر کیان را به روستای پدری ما برده و در یخ قرار میدهند تا کسی پیکر کیان را نرباید. در مرحله بعد برخی آشنایان، اقوام و افراد طایفه که با برخی نهادها در نظام ارتباط داشتند، وساطت کرده و تضمین دادند که پیکر کیان را تحویل خانواده میدهند؛ این افراد نهایتا هم به قولشان عمل کردند.
رادین ۳ساله، برادر کیان به اتفاق مادرش در سمت صندلی شاگرد نشسته بودند؛ در واقع تیرهایی که شلیک میشود از سمت راننده برخورد میکنند. کیان هم که در سمت راننده نشسته بود، تیرها به پهلوهای او اصابت میکند… من نزدیک ۳۰ساعت است که اصلا نخوابیدهام، بعدا فیلمهای فاجعه را دیدم و متوجه شدم که روایت صحیح همانی است که مادر کیان مطرح میکند. خوشبختانه نه رادین و نه مادرش تیر نخوردند. از سوی دیگر هم، کیان فوت کرد و پدرش هم در بیمارستان است.
وضع عمومی پدر کیان خوب است و خطر مرگ برطرف شده است، چندین عمل دشوار را پشت سر گذاشته و خوشبختانه توانستهاند تبعات حادثه را پشت سر بگذارد. پزشکان و پرسنل بیمارستان اهواز خیلی زحمت کشیدند تا وضعیت پدر کیان نرمال شود، فقط یک شکستگی عمیق در لگنشان دارند که امیدواریم آنهم بهتر شود.
چون از نزدیک و شخصا حوادث را ندیدهام، ترجیح میدهم حرفی نزنم. داغ ما آنقدر سنگین است که نمیتوانیم روی مسائل دیگر تمرکز کنیم. درباره این بحث که کی بوده، کی شلیک کرده و چه کسی مسوول است؟ باید استناد کنیم به حرفهای مادر کیان که در صحنه حاضر بوده و از نزدیک این فاجعه را حس کرده است. من نه روایت رسمی را به چشم دیدهام و نه روایت مخالف را.
بنا به دلایل مختلف نمیتوانم در این زمینه صحبت کنم. نه به دلیل ترس و فشار و… بلکه به این دلیل که فرد ذیحق در این خصوص مادر کیان است، با توجه به اینکه من شاید نتوانم حس واقعی این فاجعه را منتقل کنم، تنها مادرش است که حق دارد (و میتواند) در این خصوص صحبت کند. دغدغه ما امروز زنده ماندن برادرم است. رسانهها هم باید صحبتهای مادر کیان را منعکس کنند، چرا که واقعیت همانی است که او میگوید. در کل خانواده ما درگیر رخدادهای اخیر نبوده و ناخواسته ما را به این ورطه کشاندهاند.
کیان با همه ارتباط نزدیکی داشت. به لحاظ شخصیتی بدون اینکه بخواهم اغراق کنم، بچه متفاوتی بود. روح بزرگ و قلب مهربانی داشت، همه فامیل و آشنایان او را دوست داشتند. در همین سن نقاشی میکشید، از آرزوهایش صحبت میکرد و مانند بسیاری از همنسلانش، رفتارش بزرگتر از سنش بود. کیان از همان نسلی است که رویاهای بزرگی داشته و دارند. ضریب هوش بالایی داشت، نفر اول تیم رباتیک ایذه بود. مادر کیان معلم خوشنام هنر است و همه زندگیاش را صرف تربیت درست و متفاوت کیان کرده بود.
من قصد داشتم در همین ماه عروسی کنم (صدای سجاد بغضآلود است) کیان در آخرین ارتباطمان (۲روز قبل از فوتش) به من پیغام داده بود که به عمو بگویید: «میخواهم، لباس محلی بختیاری برای عروسیاش بگیرم و …» (بغض عمومی کیان میشکند و اشکهایش با صدای هق و هق برای دقایقی سرازیر میشود) …
روایت متفاوت نماینده سابق ایذه
روز گذشته، حجت الله درویش پور، نماینده سابق ایذه در پخش زنده خبر صدا و سیما به تشریح ماجرای مرگ کیان پیرفلک پرداخت. صحبت های او که روایتی متفاوت از روایت مطرح شده از سوی مسئولین بود، با دخالت مجری برنامه قطع شد.
درویش پور که به گفته ی خبرگزاری مهر از بستگان خانواده ی پیرفلک است، در اظهارات خود مدعی شد در این حادثه هیچ تروریست موتوری در کار نبود، بلکه افرادی که تیراندازی کردند، خودشان کیان را به هلال احمر که مقر نیروهای امنیتی بوده برده و سپس به بیمارستان بردند.
استعفای مجری که بغضش برای کیان پیرفلک ترکید
کیمیا گیلانی، مجری تلویزیون که روز گذشته ویدئوی ترکیدن بغضش در یک برنامه زنده بعد از دیدن تصاویر کیان پیرفلک در فضای مجازی دست به دست می شد، از کناره گیری خود از صدا و سیما خبر داد.
او در پستی اینستاگرامی نوشت هدف او از ورود به حوزه ی اجرا شاد کردن دل مردم بود و حالا که دل مردم شاد نیست، نیازی هم به حضور او در تلویزیون نیست.
کاملا مشخصه مادرش نمیگه کی نکشته نمیگه مامورها تیر اندازی نکردند فقط میگه گوشیم دستم نبوده و من نزاشتم در ادامه هم مشخصه که شخصی که تیر اندازی کرده رو کاملا دیده که میگه خودم باید تایید کنم.
گویا بهشون قول داده اند که شخصی که تیر اندازی کرده را بازداشت و قصاص کنند فقط ایشون بیاد و حرفهاشو تکذیب کنه اما ایشون راضی نشند و فقط گفته گوشیم دستم نبوده و من نزاشتم چیزی.
عموش هم سکوت کرده و گفت قول دادند به ما که جنازه را تحویل بدند که دزدیدن جنازه هارو تائید میکنه.