دوست شاهزاده فیلیپ در کتاب جدید خود ادعا کرده است که ملکه در سال های آخر زندگی خود بدون اینکه کسی بداند با سرطانی دردناک مبارزه میکرد.
ادعاها در مورد نبرد او با بیماری در یک کتاب بیوگرافی با عنوان «الیزابت: چهره ای صمیمی» نوشته گایلز برندرت (Gyles Brandreth) مطرح شده که قرار است به زودی منتشر شود. گفته میشود که ملکه قبل از مرگش در ۸ سپتامبر (۱۷ شهریور) دچار نوعی سرطان مغز استخوان بود که علائم آن شامل درد استخوان است.
در گواهی فوت او که ماه سپتامبر منتشر شد، علت مرگ او «کهولت سن» عنوان شد. اما برندرت نوشته است: «شنیده بودم که ملکه مبتلا به نوعی میلوما -سرطان مغز استخوان- بوده که خستگی و کاهش وزن و همچنین مشکلات حرکتی او را که در طول یک سال آخر زندگیاش به ما گفته میشد توضیح میدهد.»
او ادامه میدهد: «شایع ترین علت میلوما درد استخوان بهویژه در ناحیه لگن و کمر است و مولتیپل میلوما (میلوم متعدد) یک بیماری است که اغلب افراد مسن را درگیر میکند. در حال حاضر، هیچ درمان شناخته شدهای برای آن وجود ندارد، اما درمان – از جمله داروهایی برای کمک به تنظیم سیستم ایمنی و داروهایی که به جلوگیری از ضعیف شدن استخوان ها کمک میکند – میتواند شدت علائم آن را کاهش دهد و بقای بیمار را ماه ها یا دو تا سه سال افزایش دهد.»
این بیوگرافی سلطنتی که در دیلی میل به صورت سریالی منتشر شد همچنین از تاب آوری باورنکردنی ملکه الیزابت دوم در ماه های آخر زندگی اش پرده برداشت. گفته میشود که او مصمم بود که خود را مشغول نگه دارد زیرا این کار به او کمک میکرد تا با مرگ شاهزاده فیلیپ بهتر کنار بیاید و دوست نداشت مورد ترحم قرار گیرد.
براندرت اشاره میکند تماشای تلویزیون به تسکین روحیه او کمک میکرد؛ بهویژه سریال های درام نظیر مجموعه انگلیسی Line of Duty.
گایلز مینویسد: «اما او آنقدر به خودش فشار آورد که در پاییز گذشته ناگهان دچار کمبود انرژی شد و پزشکان توصیه کردند استراحت کند.»
همچنین گفته میشود که ملکه هیچ تردیدی در سلب نقش های سلطنتی فرزند مورد علاقهاش، شاهزاده اندرو در پی ارتباط و دوستی با جفری اپستین، سرمایه دار آمریکایی متهم به سوء استفاده جنسی از کودکان، نداشت. اما روز بعد عمدا به عکاسان اجازه داد تا از سواری او با دوک یورک عکس بگیرند تا حمایت شخصی اش از او را نشان دهد.
برندرت مینویسد: «مادرش در کنار او ایستاد. او پسرش را دوست داشت و اعتمادش را به او حفظ کرد. اما ملکه در عین حال شخصیتی واقع گرا بود و اساسا پسرش را اخراج کرد.»
زندگی نامه نویس ادعا میکند که ملکه همیشه بااحتیاط بود و هرگز چیزی بیش از حد لازم نمیگفت. گفته میشود که او به دقت به روایت شاهزاده اندرو از دوستی اش با سرمایه دار بدنام آمریکایی گوش داد و تنها یک پاسخ غیرمنتظره داد: «کنجکاوی برانگیز است.»
برن گمشن
جنایتی که اینا کردن هیچکی نکرد