خنجری که توسط یک کماندوی شجاع در حملهای جسورانه در جنگ جهانی دوم پشت خطوط دشمن استفاده شده بود، برای فروش به حراج گذاشته میشود. این کوماندو توسط نازی ها دستگیر و اعدام شد.
سرباز رجینالد مِیکِهم (Reginald Makeham) یکی از ۱۲ مردی بود که در حرکتی جسورانه برای نابود کردن یک نیروگاه آلمانی به پشت خطوط دشمن رفت؛ نیروگاهی مهم برای تولید هواپیماهای آلمانی در سال ۱۹۴۲.
پس از منفجر کردن تاسیسات در نروژ تحت اشغال نازی ها، هفت نفر از اعضای حزب هنگام فرار دستگیر شدند. چند روز بعد آدولف هیتلر «دستور کماندویی» جنجالی خود مبنی بر اعدام فراقانونی و بدون محاکمه کماندوهای اسیرشده متفقین را صادر کرد.
این هفت مرد از جمله سرباز میکهم به اردوگاه کار اجباری زاخسنهاوزن در نزدیکی برلین منتقل شده و در آنجا به ضرب گلوله کشته شدند. آنها اولین مردانی بودند که بر اساس این دستور هیتلر اعدام و در یکی از کوره های اردوگاه سوزانده شدند.
آلمانی ها به صلیب سرخ گفتند که این افراد فرار کردهاند اما در دادگاه جنایات جنگی نورنبرگ در سال ۱۹۴۶ حقیقت آشکار شد.
نوک چاقوی رزمی کماندویی میکهم که قرار است ۹ دسامبر به حراج گذاشته شود شکسته شده که احتمالا در پی تلاش برای غلبه بر سرباز دشمن اینطور آسیب دیده است. در آن زمان خنجر جایگزین برای او صادر شد و خنجر آسیبدیده نزد خانوادهاش باقی ماند.
خواهرزاده او اکنون این خنجر را به قیمت ۲ هزار پوند به حراج گذاشته است؛ چاقوی نبرد فربرن سایکز (Fairbairn-Sykes) به طول ۱۶.۵ سانتیمتر که دو تیغه دارد و روی آن عبارت چاقوی نبرد اف اس (F-S Fighting Knife) به چشم میخورد.
گلن پرل، قیمت گذار و دلال حراج در حراجی Lacy Scott and Knight گفت: «این چاقوها به همه کوماندوها داده میشد تا در درجه اول در نبردهای تن به تن به عنوان چاقوی جنگی استفاده شود.»
او ادامه داد: «فقط میتوانم اینطور فرض کنم که چاقوی میکهم در ماموریت های قبلیاش آسیب دیده بود و بعدا یکی دیگر به او دادند. این چاقویی نیست که او در عملیات ماسکِتون با خود برده بود. احتمالا چاقوی دوم را در جایی انداخته یا کسانی که اسیرش کردند از او گرفتند.»
میکهم عضو یگانی متشکل از سربازان زبده بود که برای انجام اقدامات خرابکارانه در پشت خطوط دشمن با واحد عملیات ویژه متحد شده بودند. یکی از این حملات عملیات ماسکتون در سپتامبر ۱۹۴۲ بود که طی آن ۱۲ مرد شامل ۱۰ کماندو و دو سرجوخه نروژی به شمال نروژ رفتند. آنها پس از نفوذ به نیروگاه برق در گلومفیورد ترتیبی دادند که کارگران نروژی قبل از کاشت مواد منفجره پلاستیکی در اطراف لوله ها و ماشین آلات با تاخیر زمانبندیشده فرار کنند. با انفجار ساختمان مردان به دو گروه تقسیم شده و فرار کردند. گروه میکهم دستگیر شدند اما گروه دوم خود را به سوئد بیطرف رساند و سپس به بریتانیا فرستاده شدند.
اطلاعات زیادی در مورد ماموریت های کماندویی قبلی او وجود ندارد چون مخفیانه بودند و نمیتوانست به کسی درباره آنها بگوید و از جنگ هم جان سالم به در نبرد تا بعدا درباره آنها صحبت کند. بنابراین این چاقو یک وسیله بسیار مهم است که داستان جذابی پشت خود دارد.
بدون نظر