بارها گفته شده است که هنر از زندگی واقعی تقلید می کند او تا حدودی زیادی این گفته واقعیت دارد. چیز دیگری که هنر از آن تقلید می کند، هنر است. فیملسازان بیش از یک قرن است که آثار هنری تولید می کنند و فارغ از رهاورد آن ها برای این فرم هنری، همه آن ها تحت تاثیر کسانی بودند که قبل از آن ها وارد این عرصه شدند. نمی توانید به یک مدرسه فیلمسازی بروید و تکنیک ها و روش های فیلمسازی که توسط فیلمسازان موفق استفاده شده را فرا نگیرید و کسانی که به مدارس فیلمسازی نرفته اند نیز با تماشای دستاوردهای بزرگ نوابغ سینما، فیلم ساختن را یاد می گیرند.
از زمانی که ایدویرد مایبریج اولین تصویر متحرک را در سال ۱۸۷۸ ساخت، مردم داستان های بسیاری از طریق سینما روایت کرده اند. برخی از بزرگ ترین فیلمسازان تاریخ سینما همچنان به سرگرم کردن توده ها، حتی مدت ها بعد از مرگشان ادامه می دهند. دستاورد بزرگ دیگر این بزرگان، تاثیری است که بر دنبال کنندگانشان داشته اند. افرادی مانند جرج لوکاس، استیون اسپیلبرگ، وودی آلن، وس کریون و بسیاری از دیگر فیلمسازان، روش های خلاقانه خاص خود در ساخت فیلم را دارند. در سراسر تاریخ سینما، تاثیر یک خالق بزرگ را می توان در کارهای دیگران دید. در حالی که افرادی که در این فهرست آمده اند، تنها فیلمسازان تاثیرگذار تاریخ سینما نیستند اما تاثیرگذارترین افراد تاریخ صنعت فیلمسازی به شمار می آیند.
۱- اگنس واردا
در حال که سینمادوستان امروزی احتمالاً آشنایی چندانی با آثار اگنس واردا ندارند اما بدون شک از موج نو سینمای فرانسه که در دهه ۱۹۵۰ آغاز شد مطلع هستند. فیلم هایی که با الهام از این موج ساخته شده با روش های جدیدی از فیلمسازی ساخته شده بودند که سبک ها و تکنیک های سنتی را کنار گذاشته و سبک و سیاقی مستند گونه، اگزیستانسیالیستی و نمادگرایانه داشتند و بیشتر به مسائل اجتماعی و سیاسی می پرداختند. واردا در مرکز این جریان موثر سینمایی قرار داشت. او با اولین فیلم خود به نام La Pointe Courte در سال ۱۹۵۴ پیشگام این جریان جدید سینمایی در فرانسه شد و به همین خاطر بسیاری او را «مادر موج نوی سینمای فرانسه» می دانند و او اولین فیملساز زنی بود که جایزه افتخاری اسکار را بدست آورد.
رویکرد آوانگارد واردا به فیلمسازی، با دوری از فیلمبرداری در داخل فضاهای بسته و ترجیح فیلمبرداری در لوکیشن های واقعی همراه بود، موضوعی که تا آن زمان اصلاً رواج نداشت. واردا فمنیستی بود که اغلب به نفع فیلمسازان مرد دوران فعالیتش توسط رسانه ها نادیده گرفته می شد. علیرعم این موضوع، واردا از طریق استفاده اش از روایت غیرخطی، تاکید بر حال و هوا به جای داستان و تدوین غیرمعمول بسیار تاثیرگذار بود. فهرست کارگردانانی که تحت تاثیر کارهای واردا بودند بسیار طولانی خواهد بود اما گرتا گرویگ، ژان لوک گودار و حتی مارتین اسکورسیزی نیز از او تاثیر پذیرفتند که درباره واردا گفته است: «من بیشترین الهام را از او گرفتم زیرا او اهمیتی نمی داد، قانونی وجود نداشت! این نقطه کلیدی کارهای او بود».
۲- استنلی کوبریک
سبک منحصربفرد استنلی کوبریک و توجه دیکتاتورمآبانه و به شدت وسواسی او به جزییات به تولید برخی از بهترین فیلم های تاریخ سینما مانند ۲۰۰۱: A Space Odyssey، A Clockwork Orange و Spartacus منجر شد. کوبریک کارش را با عکاسی آغاز کرد و علاقه او به تجهیزات عکاسی بود که وی را به سمت ساخت فیلم سوق داد. کوبریک نسبت به جزییات بسیار دقیق بود و توانایی او در برنامه ریزی برای برداشت ها نظیر نداشت. قاب بندی و جنبه های زیبایی شناختی خاص کارهای کوبریک بسیاری از فیلمسازان عصر خود او و بعدتر را تحت تاثیر قرار داد که از آن میان می توان به پل توماس اندرسون، کریستوفر نولان، دیوید فینچر و بسیاری دیگر اشاره کرد. استیون اسپیلبرگ گفته است که هیچ کسی در تاریخ بهتر از کوبریک نمی توانسته فیلم بسازد و کمتر کسی می تواند این گفته را رد کند.
مایکل مان بزرگ در مصاحبه ای گفته است :«علاقه ای به سینما نداشتم تا اینکه Dr. Strangelove را دیدم، قبل از Dr. Strangelove، امکان پذیر به نظر نمی رسید که بتوانید در موج اصلی صنعت سینما کار کنید و فیلم های بسیار جاه طلبانه برای مخاطب عام و اکثریت سینماروها بسازید». کوبریک میراثی ماندگار دارد که به اشکال مختلف می توان رد آن را در فرهنگ عامه دید. کارتون سیمپسون ها دهه هاست که از کنایه استفاده می کند و حتی در یکی از اپیزودهایش از شخصیت کوبریک استفاده می کند و تاثیر سبک فیلمسازی او را می توان در دنیای تلویزیون، موسیقی و بسیاری حوزه های دیگر نیز دید.
۳- ژان لوک دار گدار
اگر اگنس واردا مادر موج نو سینمای فرانسه بود، ژان لوک گدار را می توان پدر آن نامید. همانند واردا، گدار نیز کار خود را در دهه ۱۹۵۰ آغاز کرد و سبک غیرمعمول و متفاوتش با تکنیک های فیلمسازی سنتی سینمای فرانسه، آغازگر موج نوی سینمای این کشور بود. او کارش را به عنوان منتقد سینمان آغاز کرد و بعد از اینکه خود به فیلمسازی روی آورد، تلاش کرد تا از بسیاری از رویکردهای سنتی و مورد انتقاد سینمای فرانسه دوری کند و بدین ترتیب بود که جایگاه خود را در تاریخ سینما تثبیت کرد. اولین فیلم گدار به نام À Bout de Souffle که بیشتر با نام Breathless شناخته می شود شاید تاثیرگذارترین و بهترین اثر او نیز باشد، فیلمی که یکی از اولین آثار موج نو سینمای فرانسه بود که توجه بین المللی را به خود جلب می کرد.
استفاده گدار از جامپ کات ها، دوربین دستی، دیالوگ ها و نور طبیعی، فیلمبرداری در موقعیت و استفاده از بازیگران ناشناخته باعث شد وی همه جنبه های موج نو سینمای فرانسه را امتحان کند. این سبک فیلمسازی بسیار متفاوت از رویکرد سینمای هالیوود بود اما خیلی طول نکشید که فیلمسازان هالیوودی نیز به تقلید از سبک فیلمسازی گدار پرداختند. بسیاری از ترفندهای فیلمسازی که اکنون معمول و شناخته شده هستند را اولین بار گدار استفاده کرد و فیلمسازان بسیاری مانند لارس فون تریه، ترنس مالیک، لاو دیاز و بسیاری دیگر تحت تاثیر سبک فیلمسازی او قرار گرفتند. کوئنتین تارانتینو که یکی از بزرگ ترین فیلمسازان مستقل دنیاست، می گوید که گدار به او «بامزگی و آزادی و شادی شکستن قوانین را یاد داد… من گدار را دارای نقشی می دانم که باب دیلان برای موسیقی داشت».
۴- اینگمار برگمن
اینگمار برگمن فیلمسازی مشهور بود و یک کارگردان متعهد تئاتر و البته نویسنده ای موفق. همانند بسیاری از دیگر فیلمسازان این فهرست، برگمن فردی معتاد به فیلمسازی بود که رویکرد خاص خود را در پرداختن و بررسی شرایط انسانی داشت که باعث می شد کارهای او متفاوت از فیلمسازان معاصرش باشد. کار سینمایی برگمن در دهه ۱۹۴۰ در سوئد آغاز شد اما تا زمان ساخت فیلم های Smiles of a Summer Night در سال ۱۹۵۵ و The Seventh Seal و Wild Strawberries در سال ۱۹۵۷ فیلمساز چندان سرشناسی در عرصه بین المللی نبود. شاید برگمن را بیش از هر فیلمی با نام The Seventh Seal شناخته شود که بر اساس نمایشنامه ای از خودش به نام Wood Painting ساخته شده بود.
این فیلم که یکی از تاثیرگذارترین فیلم های تاریخ سینماست، تمثیلی فوق العاده و بی نقص به جستجوی انسان برای پی بردن به معنای زندگی و یک اثر شاعرانه است. سبک فیلمسازی برگمن یک تحلیل درون نگرانه از تقلاها و مشکلات انسانی با ماهیتی تاریک از مرگ را از لنز درگیری، دین و زندگی روزمره ارائه می دهد. سبک کاری او نشان داد که فیلمسازی تنها روایت ساده یک داستان نیست بلکه یک فرم هنری مناسب است که می توان از آن برای انتقال معنای عمیق در مورد شرایط انسانی استفاده کرد. وودی آلن، مارتین اسکورسیزی، دیوید لینچ و برادران کوئن همگی فیلمسازان برجسته ای هستند که تحت تاثیر سبک فیلمسازی برگمن قرار گرفتند.
۵- آکیرا کوروساوا
برخی از زیباترین فیلم های تاریخ سینما از لحاظ بصری نتیجه استعدادهای بی نظیر آکیرا کوروساوا است. این فیلمساز ژاپنی کارش را با کارگردانی فیلم های پروپاگاندایی در دوران جنگ جهانی دوم آغاز کرد اما مدت کوتاهی بعد، از این فضا فاصله گرفت و برخی از بهترین فیلم های تاریخ سینما را ساخت. استفاده کوروساوا از چندین دوربین در جریان سکانس های اکشن اصلی فیلم هایش، تکنیک اسلوموشن و لنزهای تله فوتو برای صاف کردن فریم باعث شد کارهای او در زمان خود منحصربفرد و متفاوت باشند. در حالی که به عنوان یک کارگردان پیشگام در سینمای ژاپن شناخته می شود، کوروساوا تحت تاثیر برخی از فیلمسازان هالیوودی بود و بعدها خودش نیز الهام بخش بسیاری از فیلمسازان هالیوودی قرن بیست و بیست و یک شد.
جرج لوکاس می گوید که فیلم The Hidden Fortress ساخته کوروساوا الهام بخش او در شکل دادن به ساختار روایی فیلم Star Wars بوده است و به وضوح می توان تاثیر این فیلم کوروساوا را بر اکثر فیلم های این فرانچایز دید. فیلم های کوروساوا اولین فیلم های ژاپنی بودند که در غرب بازسازی می شدند و فیلمی که بیش از همه بازسازی شده، بهترین دستاورد سینمایی او نیز به شمار می آید: The Seven Samurai. این فیلم در قالب فیلم های The Magnificent Seven، A Bug’s Life و بسیاری فیلم های دیگر بازسازی شد و فرانسیس فورد کوپولا و مارتین اسکورسیزی نیز از دیگر کارگردانان مشهوری هستند که تحت تاثیر سبک فیلمسازی کوروساوا قرار گرفتند.
۶- بیلی وایلدر
به مدت بیش از ۵۰ سال، بیلی وایلدر برخی از موفق ترین و تحسین شده ترین فیلم های سینمای کلاسیک هالیوود را نوشت و کارگردانی کرد. وایلدر در زمان حیاتش نیز بسیار مشهور بود و از او به عنوان استاد کمدی صنعت سینما یاد می شود. او اولین بار با چهارمین فیلم خود به نام Double Indemnity در سال ۱۹۴۴ توجه همگان را به خود جلب کرد. در طی ۵ دهه بعد، وایلدر نویسندگی و کارگردانی فیلم های تحسین شده و مشهوری مانند Sunset Boulevard، Sabrina، The Seven Year Itch، Some Like It Hot، The Apartment و بسیاری دیگر را بر عهده داشت. او در مجموع ۲۱ بار نامزد دریافت جایزه اسکار و ۵ بار برنده جایزه اسکار در بخش کارگردانی و سناریونویسی شد. وایلدر استاد ساخت فیلم های کمدی بود و در حالی که سبک خاص فیلمسازی اش نقش مهمی در موفقیتش داشت، دیالوگ هایش باعث شهرت فیلم هایش می شد.
کمتر نویسنده ای توانسته دیالوگ هایی زیبا و باورپذیر مانند وایلدر خلق کند. تنها باید بنشینید و یکی از فیلم هایش را ببینید تا متوجه خلاقیت او در پنهان کردن جنبه های جنسی پشت اشاراتش در دورانی شوید که کدهای اخلاقی در سینمای کلاسیک هالیوود بسیار سختگیرانه بود. دیالوگ های او در یک گفتگوی شخصیت ها می توانستند همزمان مستقیم و کاملاً تیز و نافذ باشند بدون اینکه مخاطب را دلزده کنند. آثار وایلدر بر فیلمسازان بسیاری تاثیرگذار بوده اند و سبک استادانه او در دیالوگ نویسی را می توان در کارهای اسپایک لی، مارتین اسکورسیزی و کامرون کرو دید.
۷- لوییس بونوئل
اولین فیلم صامت لوییس بونوئل به نام Un Chien Andalou یک فیلم کلاسیک به شمار می آید. تصویرسازی تحریک آمیز و سبک بصری شوکه کننده این فیلم باعث می شوند که همچنان یک اثر هنری الهام بخش باشد که هنوز هم بعد از یک قرن بعد از ساخت در اکثر کالج های فیلمسازی مورد بررسی قرار می گیرد. اولین آثار بونوئل با جریان سوررئالیست سینما همراه هستند و هم او بود که در ساخت Un Chien Andalou با سالوادور دالی همکاری داشت. علیرغم شروع فیلمسازی در سینمای صامت از لنز دوربین سوررئالیسم، بونوئل خیلی زود وارد عرصه ژانرهای دیگر نیز شد. او استاد استفاده از پوچ گرایی برای نقد فاصله گذاری اجتماعی و طبقه بندی مردم بود.
فیلم های او ژانرهای مختلفی را شامل می شدند اما سبک متفاوت فیلمسازی او همیشه در موضوعات مختلفی خود را نشان می داد. این موضوع را می توان در سبک خاص تنظیم صدای او در فیلم هایش، استفاده از موسیقی اورجینال و میزانسن دید. بونوئل بر این باور بود که فیلم ها باید نزدیک ترین اثر به «یک تقلید غیرارادی از یک رویا» باشند و هنر فیلمسازی را «بهترین رسانه برای اظهار جهان احساسات، افکار و غریزه» می دانست. آثار بونوئل به خاطر به چالش کشیدن هنجارهای معمول و حمله به ساختارهای مذهبی همواره مورد توجه بوده است، به ویژه نسبت به کلیسا کاتولیک. وودی آلن، گای مدین، میگل گومز، جاناتان گلیزر، گاسپار نوئه، آکی کوریزماکی و دیوید او راسل همگی کارگردانانی هستند که تحت تاثیر سبک خاص فیلمسازی بونوئل قرار گرفته اند.
۸- والت دیزنی
به سختی می توان کسی را یافت که نام والت دیزنی را نشنیده باشد. حتی اگر کسی با خود این مرد ناآشنا باشد، کارهایش در حوزه سینما (انیمیشن و کارتون) حتی بعد از مرگش در سال ۱۹۶۶ نیز همچنان بر صنعت سینما تاثیرگذار هستند. والت دیزنی پیشگام انیمه های دو بعدی بود و اگر چه کارش را با ساخت فیلم های کوتاه آغاز کرد اما از همان ابتدا باور راسخ داشت که انیمیشن رسانه ای موثر برای ساخت فیلم های سینمایی است. دیزنی اولین انیماتوری نبود که کارهایش را برای توده ها به نمایش گذاشت اما Snow White and the Seven Dwarfs اولین انیمیشن در قالب یک فیلم سینمایی بود که در تاریخ سینما ساخته شد.
دیزنی ثابت کرد که انیمیشن نیز می تواند مانند لایو اکشن داستان سرایی کند حتی اگر این داستان سرایی انیمیشنی بهتر از نسخه لایو اکشن نباشد و برای اثبات ادعایش یک امپراطوری ساخت. هر پارک سرگرمی که نام والت دیزنی را یدک می کشد، فیلم هایی که توسط استودیوهای فیلمسازی او ساخته شده اند و بسیاری دیگر همگی از جاه طلبی و استعداد والت دیزنی نشأت می گیرند. والت دیزنی برنده ۲۲ جایزه اسکار و ده ها جایزه و افتخار دیگر در دوران حرفه ایش شد. جان لستر کارش را در استودیوهای دیزنی آغاز کرد و مدت کوتاهی بعد استودیو پیکسار را خلق کرد و لقب «والت دیزنی عصر دیجیتال» را بدست آورد.
۹- آلفرد هیچکاک
شش دهه فیلمسازی آلفرد هیچکاک به ساخت برخی از مهم ترین فیلم های تاریخ سینما منجر شد. به عنوان استاد تعلیق سینما، هیچکاک خوب می دانست که چطور مخاطب ها را به سینما بکشاند. سبک خاص فیلمسازی او که اغلب با عنوان سبک هیچکاکی (Hitchcockian) شناخته می شود، شامل استفاده خلاقانه از حرکات دوربین و تکنیک های تدوین برای وارد کردن مخاطب به درون فیلم بود. هیچکاک روی جزییات تمرکز داشت در حالی که برای ایجاد تحریک حسی در مخاطب، اضطراب و دلهره را به اوج می رساند. هیچکاک استاد یک عنصر داستانی موسوم به مک گافین بود که هدف آن جلب توجه مخاطب بود و این تکنیک می توانست به عنوان ابزاری برای پرت کردن حواس یا ایجاد تمرکز روی یک شخصیت در تمام طول فیلم به کار گرفته شود.
مک گافین های هیچکاک شامل نام ها، دستکش ها و هر چیزی بود که همزمان می توانست حس اهمیت ایجاد کرده و همزمان حواس مخاطب را پرت کند. تاثیر هیچکاک بر سینما بسیار وسیع است و مک گافین های او را می توان در نامه های ترانزیت در فیلم Casablanca، حلقه در The Lord of the Rings و چمدان در Pulp Fiction و آن پرنده مشهور در The Maltese Falcon دید. سبک و روش داستان سرایی هیچکاک میراثی ماندگار از تاثیرگذاری بر صنعت سینما داشته است و تقلید از سبک فیلمسازی او را می توان در آثار دیوید فینچر، استیون اسپیلبرگ، دیوید لینچ، ام نایت شیامالان، برایان دی پالما و بسیاری دیگر دید.
۱۰- جان فورد
برای بیش از ۵۰ سال، جان فورد برخی از تاثیرگذارترین و مهم ترین فیلم های قرن بیستم را ساخت که بر نسل های متعددی از فیلمسازان تاثیرگذار بودند. فورد این روزها بیتر به خاطر وسترن های متعددش شناخته می شود اما آثار برجسته او به این ژانر محدود نبود. فورد برای فیلم های The Informer، The Grapes of Wrath، How Green Was My Valley و The Quiet Man چهار بار برنده جایزه اسکار بهترین کارگردان شد در حالی که هیچ یک از این فیلم ها وسترن نبودند. همچنان اما همکاری های او با جان وین باعث ساخت برخی از بهترین و ماندگارترین فیلم های وسترن تاریخ سینما شد.
Stagecoach ،The Man Who Shot Liberty Valance و The Searchers تنها برخی از بهترین فیلم های وسترن فورد هستند. او بیشتر به خاطر نماهای بازش و شات فریم هایش در مناظر وسیع در پس زمینه های بیرحمانه و خشن شناخته می شد. این فضاهای خاص و ثابت در فیلم های فورد را کمتر فیلمسازی در آن زمان می توانست خلق کند. علاوه بر اورسون ولز، آکیرا کوروساوا نیز به شدت تحت تاثیر آثار جان فورد قرار داشت. کوئنتین تارانتینو که بارها تنفر خود از سبک فیلمسازی فورد و آثارش را بیان کرده است، به وضوح در فیلم The Hateful Eight از او تاثیر پذیرفته است.
۱۱- فریتز لانگ
فریتز لانگ که از او با عنوان «استاد تاریکی» تاریخ سینما یاد می شود یکی از تاثیرگذارترین فیلمسازان آلمانی قرن بیستم بود. او یکی از مهم ترین فیلمسازان موج اکسپرسیونیزم به شمار می آید و آثارش نشان داده اند که تاریخ انقضا ندارند. لانگ کارش را در عصر سینمای صامت آغاز کرد و در حالی که در دهه ۱۹۲۰ فیلم های قابل توجه بسیاری ساخت اما این فیلم Metropolis در سال ۱۹۲۷ بود که نام او را در تاریخ سینما جاودانه ساخت. فیلم Metropolis از نگاه بسیاری یکی از تاثیرگذارترین فیلم های تاریخ سینماست اگر چه از لحاظ تجاری شکست خورد و در هنگام انتشار نیز لانگ از آن خوشش نیامد. اما هنر و طراحی تولید این فیلم نه تنها بر فیلمسازان دیگر تاثیرگذار بود بلکه الهام بخش طراحان صحنه نیز شد.
به وضوح می توان عناصری از این فیلم را در Blade Runner و Batman دید که مناظر و فضاهایی را خلق می کنند که به اندازه شخصیت های داستان تاثیرگذار هستند. این سبک فیلمسازی بدون شک تاثیرگذار بود اما متروپولیس تنها فیلم او نبود که الهام بخش فیلمسازان بعد از او شد. هیچکاک گفته است که اولین فیلم لانگ به نام Der Müde Tod بسیار بر او تاثیرگذار بوده است. دیگر فیلم برجسته و شناخته شده لانگ فیلم M است که اولین فیلم صدادار او بود. این فیلم در قالب یک درام جنایی روایت شده و چندین تکنیک فیلمسازی جدید را که امروز بسیار شایع و رایج هستند را با هم ترکیب می کند. استفاده لانگ از برداشت های طولانی تعقیب و گریز در زمان خودش بسیار نوآورانه بود.
۱۲- چارلی چاپلین
برای بسیاری از سینمادوستان امروزی، چارلی چاپلین بیشتر به خاطر شخصیت ولگردش شناخته می شود اما او بسیار فراتر از این شخصیت بود. حرفه چاپلین در سینما در عصر صامت آغاز شد و دهه ها در قرن بیستم ادامه یافت. او کارش را با اجرای نمایش های کمدی در نوجوانی آغاز کرد و همین موضوع او را در سال ۱۹۱۰ از لندن به ایالات متحده آورد. در پایان سال ۱۹۱۳، چاپلین با کی استون استودیوز قرارداد امضا کرد و شخصیت ولگرد را توسعه داد. در آن زمان، چاپلین اولین فیلم هایش را برای فرست نشنال کارگردانی کرد و به یک ستاره بین المللی تبدیل شد. در ابتدا، رویکرد چاپلین به فیلمسازی، یک سبک لودگی و مسخره بازی بود اما با کنترلی که در کارهای هم عصرانش دیده نمی شد. او به خوبی می دانست چطور صحنه ای را به بهترین شکل خلق کند و در بهترین زمان ممکن به پایان برساند و هرگز صحنه ای را خیلی زود یا خیلی دیر تمام نمی کرد.
این تمرکز روی شخصیت ولگرد او تثبیت شد و به همین خاطر معروفیت چاپلین را در پی داشت. فیلم های چاپلین بر اساس تم ها و فضاها شکل می گرفت تا یک سبک روایی منسجم و اغلب تراژدی و کمدی را با هم ترکیب می کرد. فیلم The Kid او را به یکی از بهترین فیلمسازان آن دوران تبدیل کرد و البته این تنها آغاز کار چاپلین بود. چاپلین در ادامه کمپانی فیلمسازی یونایتد آرتیستس را تاسیس کرد و این موضوع باعث شد وی برای دهه ها بتواند اهداف هنری اش را محقق سازد. فیلم های City Lights، Modern Times و The Great Dictator برخی از بهترین آثار او هستند. هنرمندان بسیاری از سبک کمدی شلنگ تخته، کارگردانی و نویسندگی چاپلین الهام گرفته اند که از آن میان می توان به راج کاپور، جین وایلدر، باستر کیتون و رابرت داونی جونیور اشاره کرد که در سال ۱۹۹۲ نقش چاپلین را در فیلم Chaplin باز کرد.
۱۳- ژرژ ملییس
حتی اگر نامش را نیز نشنیده باشید، به احتمال فراوان آثارش را دیده اید. ژرژ ملی یس یکی از اولین پیشگامان صنعت فیلمسازی است و آثار اول نقش مهمی در توسعه تصاویر متحرک به عنوان یک فرم هنری پایدار داشتند. ملییس دوران حرفه ایش را به عنوان تردست و شعبده باز آغاز کرد و تجربه های فراوان در خلق تردستی باعث شد بتواند کارهایی را با تصاویر متحرک انجام دهد که پیش تر هرگز انجام نشده بود. از بسیاری جهات، او پدر جلوه های ویژه است. ملییس بیشتر به خاطر فیلم A Trip to the Moon در سال ۱۹۰۲ شناخته می شود که حاوی یک برداشت خارق العاده جلوه های ویژه از کپسولی است که به چشم ماه برخورد می کند.
بدون شک این تصویر را جایی دیده اید زیر بارها و بارها بازسازی و مورد استفاده قرار گرفته است. این فیلم و The Impossible Voyage دو مورد از تاثیرگذارترین فیلم های تاریخ سینمای علمی تخیلی هستند و بسیار بر این ژانر تاثیرگذار بودند. ملییس از تردستی هایش برای خلق جلوه های ویژه ای که هرگز کسی قبل از او نساخته بود استفاده می کرد. یکی از مشهورترین آن ها در فیلم The Four Troublesome Heads است که در آن ملییس سه بار سرش را سه بار از تن جدا می کند تا یک همخوانی موسیقایی ایجاد کند. او پایه گذار بسیاری از اصولی بود که بعدها نقش مهمی در خلق جلوه های ویژه سینمای مدرن داشتند.
بدون نظر