برخی از والدین به سختگیری اعتقاد دارند، در حالی که برخی دیگر مهربانتر و آسانگیرتر هستند. برای خیلی ها این سوال وجود دارد که چگونه میتوان تعادل مناسب را در فرزندپروری پیدا کرد.
فرزندپروری یا تربیت محترمانه، که گاهی اوقات «فرزندپروری عاقلانه» نامیده میشود، شامل تعیین استانداردها و قوانین سختگیرانه در عین احترام به انتخابهای کودکان است.
تربیت محترمانه چیست؟
شاید بسیاری از افراد فرزندپروری محترمانه را تعجب آور و غیرمعمول بدانند. چرا والدین باید به یک کودک خردسال اجازه بدهند انتخابهای خودش را داشته باشد؟ اگر والدین قبل از آنکه کودک ایدهای را که به نظر بد میرسد عملی کند، دخالت کنند، بهتر نیست؟
اما موضوع اینجاست که والدینی که محترمانه برخورد میکنند برای فردیت فرزند خود ارزش قائل میشوند و سعی نمیکنند پیرامون چیزهایی که کودک نسبت به آنها کنجکاو است و یا شیوهای که میخواهد با آن خود را ابراز کند به او چیزی را دیکته کنند.
برخلاف سبکهای فرزندپروری رایج مانند «آسان گیر»، که در آن برای جلوگیری از درگیری با کودکان زیادهروی میشود و یا تربیت «اقتدارگرا»، که در آن ارتباط یک طرفهای وجود دارد و نیازهای عاطفی کودک در نظر گرفته نمیشود، فرزندپروری محترمانه به معنای دیدن کودکان بهعنوان موجوداتی مستقل و منطقی است.
آنجلا داک ورث (Angela Duckworth)، روانشناس مشهور، میگوید: «والدینی که شیوه محترمانه را برای تربیت فرزند خود دنبال میکنند در مورد نیازهای روانی او قضاوت دقیقی دارند. آنها درک میکنند که کودکان برای دستیابی به پتانسیل کامل خود، به عشق، محدودیتها و آزادی توأمان نیاز دارند. اقتدار آنها به جای قدرت، مبتنی بر دانش و خرد است.»
سه رکن تربیت محترمانه
۱. ساختار بخشیدن
- به بچه ها اجازه بدهید تا زمان برآورده شدن انتظاراتشان، خودشان انتخاب کنند.
- آنها را راهنمایی کنید که چگونه میتوان کارها را بهتر انجام داد.
- از آنها انتظار داشته باشید که بعضی کارها را انجام دهند، حتی اگر انجامشان سخت است.
توماس وو (Thomas Vu) با قوانین سختگیرانه زیادی بزرگ شد، اما والدینش به او آزادی کامل دادند تا اهدافش را دنبال کند. او میگوید: «از من انتظار داشتند که در همه درسها نمره اول بگیرم. کار آسانی نبود، اما تا زمانی که این کار را انجام میدادم، مادرم اجازه میداد تمام بازی های ویدیویی را که میخواستم انجام دهم. به نظرم داد و ستد منصفانهای بود.»
نزدیکیهای فارغ التحصیلی وو از کالج با مدرک مهندسی بود که او فرصتی برای کارآموزی در Electronic Arts، یک سازنده پیشرو بازی های ویدیویی به دست آورد. پدر و مادرش از این موضوع خوشحال نشدند، اما به او اجازه دادند تحصیل را رها کرده و رویایش که ساخت بازی های ویدیویی بود دنبال کند. او بعدا تولید کننده اصلی شرکت سازنده بازی های ویدیویی Riot Games برای بازی لیگ افسانه ها (League of Legends) شد که امروزه ۱۸۰ میلیون بازیکن دارد.
۲. حمایت کردن
- به بچه ها این حق را بدهید که دیدگاه خودشان را داشته باشند.
- به حریم خصوصی آنها احترام بگذارید.
- اعمال یا گفتارشان را دائما اصلاح نکنید.
دی.اِی. والاک (D.A. Wallach) یک سرمایه گذار موفق عرصه فناوری است. یکی از سرمایه گذاری های اولیه او اسپاتیفای (Spotify) بود.
والاک هفت ساله بود که به سرمایه گذاری علاقهمند شد، بنابراین مادرش مقداری پول به او داد و برایش حساب باز کرد. او ساعتها به تحقیق درباره شرکتها میپرداخت. مادرش نظراتش را به او میگفت، اما در نهایت خودش باید تصمیم میگرفت کجا سرمایهگذاری کند. والاک بخش عمده آن پول را ظرف شش سال از دست داد، اما مادرش به او گفت که از دست دادن بخشی از فرآیند یادگیری است.
مسلما همه نمیتوانند به فرزندشان پول بدهند تا سرمایه گذاری را یاد بگیرد. اما مادر والاک استعدادهای او را به شیوههای دیگری پرورش داد که هزینهای نداشت: تجزیه و تحلیل، بحث و مناظره در مورد انتخابها با او، رفتار با او مانند یک بزرگتر، و نرنجیدن از شکست.
۳. محبت کردن
- بگذارید بچهها بدانند که میتوانند برای کمک به شما مراجعه کنند.
- زمان با کیفیتی را با آنها بگذرانید.
- با هم در فعالیتهای دلسوزانه شرکت کنید.
بریگن جین (Breegan Jane)، طراح داخلی و مجری برنامه Extreme Makeover است. او همچنین یک بشردوست است و در هیئت مدیره سازمان حمایتی Single Moms Planet برای مادران مجرد فعالیت میکند.
والدینش در کودکی در مورد مهربانی کردن به او آموزش دادند و به او نشان دادند که چگونه با انعطاف پذیری و خلاقیت با مشکلات کنار بیاید. خودش میگوید: «۱۱ ساله بودم که برای اولین بار برای کمک به دیگران به ماموریت رفتیم. به مردم یکی از شهرهای مکزیک که در آن آب تمیز زیادی پیدا نمیشد لباس دادیم. از آن حجم فقر شوکه شده بودم.»
اکنون که بریگن مادر شده، از اهمیت آموزش دادن به بچهها درباره مهرورزی و بخشندگی آگاه است. او و دو پسرش اغلب با هم در برنامه های کمک غذایی داوطلب میشوند.
او میگوید: «اکنون متوجه شدهام که بیشتر والدین فرزندان خود را در معرض حقایق غم انگیز قرار نمیدهند، اما پدر و مادر من این کار را با احاطه کردن درد با امید فراوان انجام دادند. آنها همیشه بر تمام خوبیهایی که میتوانستیم در حق دیگران انجام دهیم تمرکز داشتند.»
بدون نظر