ماجرای قتل فجیع یک مرد در شهر بهبهان در استان خوزستان به دست یک محضردار بازتاب گسترده ای در شبکه های اجتماعی داشته است. ۱۹ اسفند ماه ۱۴۰۱ محضردار سرشناس بهبهانی اقدام به قتل شوهر زنی می کند که زمانی همسر صیغه ای خودش بود. گفته شده متهم به قتل یک دفترخانه ثبت ازدواج دارد و از منسوبین یکی از افراد سرشناس بهبهان است.
خبر این قتل هولناک اما با ۱۶ روز تأخیر در روز ششم فروردین ۱۴۰۲، آن هم تنها در یکی از خبرگزاری های محلی بهبهان به این شکل منتشر شده بود: «مردی حدودا ۴۰ ساله با هویت “ح.خ” توسط یک محضردار در جاده شیرعلی بهبهان به قتل رسید. انگیزه قتل هم آنگونه که از شواهد مشخص است به خاطر یک زن با هویت “س.ط” بود. چهار روز بعد از این اتفاق تلخ متهم دستگیر شد، ولی تاکنون اخبار دقیقی از اعترافات و روند پرونده او منتشر نشده است.»
روزنامه اعتماد پس از گذشت ۸ روز از انتشار این خبر به تهیه ی گزارشی از این واقعه پرداخته است.
رستم عیدی پور، سرپرست فرمانداری شهرستان بهبهان ضمن تأیید خبر این قتل، به روزنامه اعتماد گفته: «از این ماجرا اطلاع دارم. موضوع قتل صحت دارد اما آنچه که در بهبهان توسط اهالی پیچیده را تایید نمیکنم. اصل موضوع را باید از دستگاه قضایی و دادستان بپرسید.»
با این حال، به گفته ی روزنامه ی اعتماد، پیش از پیشنهاد فرماندار، تلاش آن ها برای مصاحبه با علیرضا قاسمی نژاد، دادستان بهبهان بی نتیجه مانده و دادستان گفته بود: «بنده مستقیم نمیتوانم مصاحبه کنم.»
در ادامه گزارش روزنامه اعتماد از روایت های اهالی بهبهان از ماجرای این قتل را می خوانید:
پذیرایی و عرض تبریک با چاقو
پس از صحبتهای نسیه مسوولان، خبرنگار «اعتماد» سراغ اهالی بهبهان میرود. یکی از اهالی حتی این ماجرا را به سخره میگیرد و میگوید: «همین آقا که متهم به قتل است صیغه ازدواج من و همسرم را خواند. برای همین پشیمانم و میخواهم همسرم را طلاق بدهم. (با تمسخر میخندد) خدا کند اعلام کنند؛ افرادی که این آقا صیغه ازدواجشان را خوانده باطل است تا من هم تکلیف خودم را بدانم.»
او در پاسخ به اینکه از ماجرا بگویید، میگوید: «یک خانمی منشی ایشان بود که حدود چهار سال هم صیغه همین متهم بود. وقتی صیغه محرمیتشان تمام میشود به محضردار میگوید که قصد دارد زندگی خودش را داشته باشد. برای همین با مردی به نام «ح.خ» ازدواج میکند. صیغه ازدواجشان هم همین محضردار میخواند. بعد از چند وقت حاج آقا با شوهر این خانم یعنی آقای مقتول تماس میگیرد و از او میخواهد که همدیگر را ببینند. وقتی مقتول پیش وی میرود، متهم در قهوهای که به مقتول میدهد، سم میریزد. چیزهای دیگری هم از این محضردار شنیدیم…» البته «اعتماد» ترجیح میدهد حواشی و توضیحات تاکنون تاییدنشده را منتشر نکند.
اما یکی دیگر از اهالی یک زن است. او نیز در جواب سوالاتی که خبرنگار «اعتماد» در مورد این اتفاق از او میپرسد، میگوید: «بله. هرچه شنیدید درست است. من بیشتر از آنچه که شما شنیدید، چیز دیگری نمیدانم. فقط این را میدانم که خانواده مقتول در منطقه مسکن مهر بهبهان ساکن هستند اما مقتول خودش آنجا زندگی نمیکرد. ما در همان محل اعلامیه ترحیم آن آقا را دیدیم و از آشنایان و همسایههای آنها هم ماجرا را شنیدیم.»
یکی دیگر از اهالی هم میگوید: «متهم به قتل دفترخانه ازدواج دارد. به خاطر زن مورد علاقهاش که منشی دفترش هم بود مرتکب قتل شد. مقتول در دفتر محضردار با این خانم آشنا میشود و تصمیم میگیرد با او ازدواج کند. حدود دو ماه بعد که از ازدواج آنها میگذرد محضردار با مقتول تماس میگیرد که جهت دریافت سند ازدواج به دفتر ایشان مراجعه کند. بعد هم که دیگر خودتان میدانید در نوشیدنی او چیزی میریزد تا بتواند به هدفش نزدیک شود.»
یکی از خبرنگاران محلی هم در این باره به «اعتماد» میگوید: «در تحقیقات اداره آگاهی خانم س.ط مورد بازجویی قرار میگیرد.ماموران آگاهی پس از بررسی تماسها محضردار را احضار میکنند. حالا دو روایت شنیده شده یکی اینکه متهم به قتل بعد از چند روز خودش را معرفی کرده و روایت دیگر هم همین اظهارات خانم است که نشان میدهد ماموران آگاهی در اظهارات این خانم به محضردار مظنون میشوند. حتی شنیده شده که محضردار خودش نماز میت را برای مقتول خوانده و مراسمات دیگر را انجام داده است.»
یکی از مطلعان این حادثه دردناک نیز به «اعتماد» میگوید: «به هر حال نمیتوان منکر قتل شد. محضردار روز حادثه مقتول را به دفترش دعوت میکند تا هم سند ازدواج آن دو را بدهد و هم تبریکی گفته باشد. ضمن تبریک و پذیرایی از مقتول در قهوه او قرص بیهوشی یا چیز دیگری میریزد. مقتول پس از خوردن نوشیدنی بیهوش میشود. متهم به قتل او را سوار ماشین میکند و به سمت جاده شیرعلی میبرد. در آنجا هم با ضربات چاقو کار او را تمام میکند. حالا اینکه با چه قرصی مقتول را بیهوش کرده یا مسموم کرده کسی چیزی نمیداند. چون در اصل ماجرا هم فرقی نمیکند.چند روز بعد از به قتل رسیدن ح.خ متهم به قتل دستگیر میشود. در حال حاضر آن خانمی که صیغه حاجآقا بود و بعد زن مقتول شده بود هم در زندان اهواز به سر میبرد. در هر صورت آن آقا مرتکب عمل قتل شدند.»
اما یکی از اقوام نزدیک مقتول به «اعتماد» جزییات بیشتری ارایه میدهد: «مقتول حدود ۴۰ سال داشت و در نوزدهم اسفندماه سال ۱۴۰۱ به قتل رسید. پلیس آگاهی از روی تماسهای تلفن آنها به محضردار مظنون میشود. او را احضار میکنند و طی بازجوییها متهم به قتل خودش اعتراف میکند که با چاقو اقدام به این کار کرده است. مقتول زن و بچه داشت ولی به خاطر آن خانم زنش را طلاق داد تا بتواند با او ازدواج کند. پرونده متهم را به دادگاه ارجاع دادند، اما هنوز هیچی مشخص نیست.»
«امانالله قرایی مقدم» جامعهشناس، این اتفاق تلخ را آسیبشناسی میکند و به «اعتماد» میگوید: «صیغه در جامعه ما امری پسندیده است. موضوع صیغه در استانهایی مثل خوزستان، سیستان و بلوچستان و امثال اینها رایج است. عوامل متعددی هم وجود دارد که زنان به عقد موقت مردان درمیآیند. فقر فرهنگی، فقر اقتصادی و…باعث میشود یک زن برای برطرف شدن نیازهایش که هرچیزی میتواند باشد به این کار رضایت دهد. البته اقلیم هم خیلی در این ماجرا نقش دارد. ببینید در استانی مانند خوزستان قتلهایی با مضمون ناموس یا همان خانواده بسیار زیاد رخ میدهد. چون در خوزستان مردان گاهی به خاطر ناموس یعنی همان زن یا دختر مورد علاقهشان، آدم میکشند. گاهی همان زن یا دختر مورد علاقهشان را به خاطر تعصبات به قتل میرسانند و گاهی هم مردی که باعث شده ناموسشان از آنها گرفته شود را میکشند. این مسائل در خوزستان بیشتر به خاطر تعصبات مذهبی، سنتی، قومی و… رخ میدهد. در کل فقر فرهنگی و فقر اقتصادی خانواده، باعث میشود دختران تصمیم بگیرند به عقد موقت مردان دربیایند و تن به چنین کارهایی بدهند.»
نتیجه فضای مجازی همین میشود دیگر
ماذا فازا حاج اقاکم؟!
مرد ناحسابی یک محضرداری یک نفر رو دیده که خوشگل بوده از نظرش بعد اون رو برده منشی خودش کرده و عقدش هم کرده که بی نصیب نمونه!!!مدت صیغه تموم شده ولی خانمه همچنان منشی آن محضرخونه مونده بوده که یک آقایی این خانم رو می بینه و خواسته از زیبایی اش استفاده کند و زنش را طلاق می دهد و با او ازدواج می کند بعد هم محضرشان این شوهر جدید این خانم منشی را می کشد.
این ماجرا یک سره جنایت است ربطی هم به فضای مجازی ندارد.
حاج آقایی که یک عمر ملت لا نصیحت می کرده برای زیبایی ازدواج نکنید می رود یک خانم زیبا رو تور می کند و منشی اش می کند و بعد هم عقد موقتش می کند و خانمه هم خوشش آمده بوده که صرف داشتن یک قیافه به نان و نوایی رسیده بعدا که مدت عقد موقت تمام می شود این خانم می گه الان دیگه بهتر از حاج آقای ه…س ب..ز نصیبش می شود خود زن ه…س ب…ز و می رود با یک مرد ه…س ب…ز که به خاطر این خانم زن اصلی اش را طلاق داده ازدواج می کند و این وسط ه..س ب…ز اولی ه…س ب…ز دومی را می کشد و مرتکب قتل نفس هم می شود و خانم ه…س ب…ز هم رسوا شده حالا تو بگو این وسط نقش فضای مجازی چیست؟!
پیدا کنید پرتقال فروش را!
البته از متن اینها رو فهمیدم من وگرنه مرده شور کسی که ددست مصاحبه نمی کند تا جزئیات قتل درست برملا شود که مردم عبرت بگیرند که دیگر از این اتفاق های ناگوار رخ ندهد.
سلام اولا اون آقا زنش چندسال بوده جداشده بود این آقا منظر زنش موند دیگه کارشون نشد و این خانم رو دید و خانم خودش پیشنهاد داد که از قضا خانم همه کاره بوده زیبا هم نیست محضردارو این خانم کارهای خلاف زیادی انجام دادن و سزاش رو میبینن مهم اینه قانون رسیدگی کنه دادیاری استان خوزستان هم اعلام کرده که مقتول بیگناه کشته شده
خوبه کار یه آخوند بوده!!
فضای مجازی؟!!
حکومت آخوندی کل کشور رو به فقر و فساد کشیده
خدا این مملکت رو از شر امثال شما راحت کنه
الان یه عرررزشی میاد میگه؛ اینا که چیزی نیست تو آمریکا و غرب هر روز آدم میکشن . ماله کشی با ساندیس تاریخ مصرف گذشته مغزشونو پوکونده خخخخ
تو همین نوروز امسال چند صد نفر کشته شدن بخاطر کیفیت بد ماشین های تولید ایران
سال گذشته ۵۰۰ نفر رو بخاطر مرگ مهسا کشتن . کور کردن ، تجاوز کردن و…
اینا از نظر یه عرزشی اشکال نداره، فقط مرگ آدمها تو غرب اشکال داره . اما کشتن تو ایران به خاطر حفظ عرررزشها !!!! مجازه
یعنی من همین الان یک گاو آمریکایی اروپایی رو از تو طویله در بیارم بگم ازش بپرسم: فقط توی ایران جرم رخ میده؟
میگه نه.
بپرسم: جرمی که تو ایران رخ میده؛ قطعا به حاکمیت مربوطه؟
میگه: نه.
تو از اونم کمتری.
حالا هم میدونم یه خزعبلی تفت میدی که این همه حقارت رو مخفی کنی..
تنها یه فریم از تمدن اسلامی ؛ دیگه بحث چند همسری ، کودک همسری و قتل های ناموسی پیش کش
هنوز مملت دفترداریه. والله نمیدونم کی از شر این خون خورا خلاص بشیم.
برا پول امانت و قرض به یکی رفتیم دفتر دار. میگه ۵ درصد مبلغ نرخشه. برا ۱۰۰ میلیون پول قرض دادن و رسمی کردن باید ۵ میلیون پیاده میشدیم.