دنیل تامت را بزرگترین ورزشکار ذهن جهان می نامند. مغز او قادر به کارهایی است که فوق بشری به نظر می رسد. در سال ۲۰۰۴، او به خاطر ثبت رکورد عجیب ازحفظ گفتن عدد پی به طور کامل در مدت زمان ۵ ساعت و ۹ دقیقه، مورد تقدیر قرار گرفت.
دنیل تامت و اوتیسم
دنیل تامت در سن ۲۵ سالگی مبتلا به اوتیسم شناخته شد و یک بیماری مرتبط نادر به نام سندرم ساوانت دارد که در آن افراد مبتلا به اختلالات رشدی توانایی شگفت انگیزی دارند. مشهورترین دانشمند مبتلا یه این بیماری شخصیت ریموند بابیت بود که در فیلم «مرد بارانی» با بازی داستین هافمن در سال ۱۹۸۸ به تصویر کشیده شد. «مرد بارانی» بر اساس زندگی کیم پیک بود که زمانی به والدینش توصیه شد از درمان لوبوتومی برای حل مشکلات تکلم، بی قراری و قدم زدن بی وقفه او استفاده شود. پروسهٔ خطرناک لوبوتومی بر پایهٔ ایجاد برش و آسیب تعمدی به لوب پیشانی مغز استوار بود.
وقتی دنیل شروع به کوبیدن سرش به دیوار و راه رفتن به صورت دایره ای کرد پدر و مادرش می دانستند مشکلی وجود دارد و آنها در سال ۲۰۰۴ با کیم ملاقات کردند. او آن روز به عنوان یکی از شادترین لحظات زندگی خود توصیف می کند و او را فردی از جنس خود که مشترکات زیادی داشتند، یافت.
دنیل تامت و دنیای نویسندگی
این مرد قادر به حل پیچیده ترین معادلات در زمانی کمتر از محاسبه یک ضرب با ماشین حساب است و به عنوان یک نابغه ریاضی مورد تجلیل قرار گرفت، اما اعداد تازه شروع کار بودند. در سالهای پس از آن، دنیل ۴۴ ساله، ۹ کتاب در مجموعهای از ژانرها نوشته است و سال آینده دهمین کتاب خود را منتشر خواهد کرد.
کتاب های او به بیش از ۲۰ زبان ترجمه شده است. با توجه به اینکه او ۱۱ زبان دنیا را بلد است و زبان ایسلندی را تنها در یک هفته یاد گرفت، می تواند به ناشرانش برای ترجمه آثار خود کمک کند.
او علاوه بر کتابهایی در مورد مغز (خودش و دیگران) یک رمان پلیسی نوشته است که در آن شخصیت اصلی از تنوع عصبی برخوردار است، بنابراین ارتباطاتی ایجاد میکند که جنایات را حل میکند. کتاب بعدی او شامل ملاقاتش با افراد اوتیسمی دیگ است.
رقصیدن با اعداد
برای بسیاری از ما، اعداد فقط اعداد هستند که به طرز خسته کننده ای روی یک صفحه نشسته اند. برای دنیل، که سندروم هم حسی یا سینستزیا دارد، اینطور نیست. او میگوید: «من با اعداد میرقصم» و توضیح میدهد که چگونه، برای او، هر عدد یک شکل سهبعدی دارد، هر کدام با یک رنگ متمایز. وقتی اعداد با هم ترکیب می شوند، مغز او به گردانه ای از زرد، آبی و سبز تبدیل می شود. او نه تنها این اعداد را می بیند، بلکه آنها را احساس می کند. او می افزاید: «آنها دوستان من هستند.»
دردسرهای کودکی
بخش غم انگیز ماجرا این است که مدت زیادی طول کشید تا او به خاطر نقاط قوت غیرمعمولش ترش دیده شود. در مدرسه، دانیل تنها یک بچه عجیب و غریب بود که رفتارهای غیرطبیعی داشت.
او میگوید: «برای معلمان من دانشآموز کاملی بودم. اما برای بچههای دیگر من عجیب بودم.»
دنیل در خصوص احساسات خود می گوید: «من مدت ها احساس حقارت می کردم. من نمی توانستم کاری انجام دهم که بقیه بچه ها می توانستند انجام دهند. نمی توانستم دوچرخه سواری کنم.نمی توانستم شنا کنم، در حالی که برادران و خواهرانم می توانستند. در بُعد اجتماعی، ناامیدکننده بود. بقیه دوستانی داشتند. من نتوانستم هیچ دوستی پیدا کنم. از خودم میپرسیدم که چه چیزی را از دست دادهام؟ چرا نمی توانم این کار را انجام دهم؟ تا به امروز، من هنوز نمی توانم رانندگی کنم. اما در مقطعی از زندگی، دیگر احساس حقارت نکردم. هر چند هرگز احساس برتری هم نکرده ام. من تازه به نقطهای رسیدهام که میدانم افراد مختلف با هم فرق دارند.»
دنیل انگلیسی اکنون در یک آپارتمان کوچک اما بی عیب و نقص در نزدیکی نوتردام به همراه همسر فرانسوی اش ژروم تابت، عکاس و هنرمند ۴۳ ساله زندگی می کند. شب ها دنیل دوست دارد نورهای برج ایفل را در حالی که الگوهای قابل پیش بینی را بر روی دیوارها می تاباند، نگاه کند.
بدون نظر