بسیاری بر این باورند که زنان بعد از ورود به میانسالی و یائسه شدن و به طور کلی با بالا رفتن سن، میل جنسی خود را از دست می دهند یا دستکم این میل جنسی به شدت کاهش می یابد. اما مطالعات نشان می دهد که چنین نیست.
هیلی توماس، دانشیار پزشکی در دانشگاه پیتسبورگ، میگوید: «حدود یک چهارم زنان مستقل از سنشان رابطه جنسی موضوعی بسیار مهم میدانند. این مطالعه نشان داد شمار بسیاری از زنان حتی با بالا رفتن سنشان همچنان ارزش زیادی برای رابطه جنسی قائلند و این اصلا غیرعادی نیست. اگر زنان بتوانند با شریک جنسی خود گفتگو کنند و مطمئن شوند رابطه جنسی برایشان لذت و رضایت میآورد، احتمالا با افزایش سن رابطه جنسی برایشان بسیار پر اهمیت میشود.»
استفانی فابیون، رئیس امور پزشکی انجمن یائسگی آمریکای شمالی میگوید: «این که یکچهارم زنان برای رابطه جنسی اهمیت بسزایی قائلند، بسیار خوشحالکننده است. تحقیقاتی مانند این بینش باارزشی را برای ارائهکنندگان خدمات مراقبتهای بهداشتی فراهم میکند. زیرا ممکن است آنها کاهش میل جنسی را به عنوان بخشی طبیعی از روند افزایش سن بدانند و آن را نادیده بگیرند.»
افسانه کاهش میل جنسی زنان با افزایش سن از کجا آمده است؟
اگرچه پیشتر برخی تحقیقات نشان داده بود زنان با افزایش سن علاقهشان به رابطه جنسی را از دست میدهند اما پزشکان زنان میگویند این نتیجهگیری با تجربه آنها در تناقض است.
هالی توماس میگوید: «پیشتر مطالعاتی نشان داده بود که اهمیت رابطه جنسی با افزایش سن برای زنان کاهش مییابد و همه زنان با بالارفتن سنشان علاقه خود را به برقراری رابطه جنسی از دست میدهند. اما این واقعا با روایت همه بیماران من تفاوت دارد.»
او یک مشکل مطالعات پیشین را الگو قرار دادن میل زنان به رابطه جنسی در بخشی از زندگیشان و تعمیم آن به باقی عمر آنها میداند.
توماس میگوید: «این نوع مطالعات طولی تنها میانگینها را در طول زمان نشان میدهد و اگر فقط میانگین همهچیز را در نظر بگیرید، ممکن است فکر کنید همه از یک الگو پیروی میکنند. اما تحقیق کنونی از روش تحلیل دیگری استفاده کرده است که محققان را قادر میسازد تا خطر سیر امیال زنان را در طول زمان بررسی کنند. ما از چنین شیوهای استفاده کردیم تا ببینیم واقعا الگوهای متفاوتی وجود دارند یا نه و وقتی اینچنین قضیه را مورد مطالعه قرار میدهید، در مییابید که گروههایی از زنان کاملا مسیر متفاوتی را طی میکنند.»
احساسات نسبت به رابطه جنسی در طول زمان چطور تغییر میکنند؟
این تحقیقات که با جمعآوری دادهها از سراسر آمریکا انجام شده است، سه خط سیر مجزا را در مورد احساسات زنان نسبت به اهمیت رابطه جنسی نشان میدهد.
حدود یکچهارم (۲۸ درصد) زنان از همان باور سنتی یعنی کمارزش شدن رابطه جنسی در دوران میانسالیشان پیروی میکنند. اما یکچهارم دیگر (۲۷ درصد) دقیقا برعکس عمل میکنند و میگویند رابطه جنسی در دهه ۴۰، ۵۰ و ۶۰ سالگی برای آنها بسیار با اهمیت باقی مانده است. این همان تناقض با باور سنتی است.
رئیس امور پزشکی انجمن یائسگی آمریکای شمالی میگوید: «نمود رابطه جنسی در سنین مختلف تغییر میکند. رابطه جنسی در چهلسالگی مثل بیستسالگی نیست. در ۶۰ سالگی هم مثل ۴۰ سالگی نیست و همین طور رابطه جنسی در ۸۰ سالگی هم با ۶۰ سالگی متفاوت است. ممکن است نیاز باشد تغییراتی در نوع برقراری رابطه جنسیمان انجام دهیم. اما به طور کلی افرادی که سالم هستند و روابط خوبی دارند، به برقراری رابطه جنسی ادامه میدهند.»
زنانی که در این مطالعه برای رابطه جنسی ارزش بیشتری قائل بودند، معمولا تحصیلات بالاتری داشتند، کمتر افسرده بودند و ارضای جنسی بهتری را پیش از رسیدن به میانسالی تجربه کرده بودند.
توماس میگوید: «زنانی که روابط جنسی رضایتبخش تری را در دهه چهلسالگی زندگیشان تجربه کردند، معمولا تمایل دارند که در ادامه راه نیز برای رابطه جنسی اهمیت بالای قائل باشند.»
او با درنظر گرفتن نقش عوامل اقتصادی-اجتماعی میگوید: «زنانی که تحصیلکردهتر هستند، ممکن است درآمد بالاتر و به تبع آن زندگی باثباتتری داشته باشند و استرس کمتری را در زندگی تجربه کنند. بنابراین آمادگی ذهنی بیشتری برای اولویت بخشیدن به رابطه جنسی دارند. زیرا نگران چیزهای دیگر نیستند.»
براساس این تحقیق عامل تعیین کننده دیگر در میزان اهمیت رابطه جنسی برای زنان نژاد و قومیت است.
زنان سیاهپوست بیشتر رابطه جنسی در دوران میانسالی را پراهمیت میدانستند اما چینیها و ژاپنیها برای آن اهمیت کمتری قائل بودند.
هالی توماس میافزاید: «میخواهم بر این تاکید کنم که به نظر میرسد مساله بیشتر به عوامل اجتماعی-فرهنگی وابسته است تا بیولوژیکی. زنان از گروههای فرهنگی مختلف، نگرشهای متفاوتی نسبت به این قضیه دارند. برخی از آنها با افزایش سن با برقراری رابطه جنسی راحتتر هستند و برخی نه. برخی ادامه برقراری رابطه جنسی برای زنان را با افزایش سن امری عادی میدانند اما برخی چنین اعتقادی نداریند.»
چه عواملی بر تمایل جنسی زنان تاثیر میگذارد؟
اکثر زنان (۴۸ درصد) خط سیر سوم را پی میگیرند. آنها با ورود به میانسالی برای داشتن زندگی جنسی سالم ارزش قائلند اما رفتهرفته در دهه ۵۰ و ۶۰ زندگی خود، علاقهشان به برقراری رابطه جنسی را از دست میدهند.
بر اساس اظهارات متخصصان عوامل احساسی، جسمی و روانی-اجتماعی بسیاری بر نگرش زنان به رابطه جنسی موثر است. اما اکثر آنها را میتوان به چهار بخش دستهبندی کرد.
شرایط جسمی: وقتی زنان در دهه چهل و ۵۰ زندگیشان به آستانه یائسگی میرسند، تغییرات هورمونی را تجربه میکنند که ممکن است برقراری رابطه جنسی را برایشان کمتر رضایتبخش یا حتی دردآور کند.
پایین آمدن سطح استروژن منجر به نازکتر، خشکتر و شکنندهتر فرج و بافتهای واژن شده و همچنین باعث میشود که این اندام زودتر کبود شود و یا درد بگیرد. در نتیجه برانگیختگی جنسی مشکلتر میشود.
گُرگرفتگی و دیگر نشانههای یائسگی نیز میتواند برروی خلق و خو و کیفیت خواب تاثیر بگذارد و به خستگی، اضطراب، زودرنجی، مه مغزی و افسردگی بینجامد.
بسیاری دیگر از مولفههای جسمی نیز میتوانند بر میل جنسی در دوران میانسالی اثرگذار باشند.
فابیون میگوید: «مشکلاتی مانند التهاب مفاصل در لگن یا آرتروز دست یا دیابت و یا بیماریهای قلبی میتوانند باعث شوند که شخص نسبت به رابطه جنسی احساس متفاوتی پیدا کند. اما همانطور که پیشتر عنوان شد، اما افراد، حتی کسانی که به فلج چهار اندام مبتلا هستند، میتوانند با تغییراتی به زندگی جنسی خود ادامه دهند.»
ملاحظات ذهنی و عاطفی: مولفه روانی رابطه جنسی میتواند تاثیر عمیقی در سطح لذت جنسی زنان بگذارد. سابقه سوءاستفاده جنسی یا جسمی، مبارزه با سوءمصرف مواد مخدر و یا افسردگی، اضطراب و استرس در این موضوع نقشی اساسی ایفا میکنند.
استفانی فابیون میگوید: «نمیتوانم بگویم اضطراب و استرس چه تاثیری بر رابطه جنسی میگذارد. مکانیزم جنگ یا گریز را در نظر بگیرید. آدرنالین شما بالا میرود. چون درواقع بدن شما همان واکنش انسانهای غارنشین را در موقع فرار از دست یک شیر نشان میدهد. آیا وقتی یک شیر در تعقیب شما است دوست دارید روی چمن دراز بکشید و رابطه جنسی برقرار کنید؟ قطعا نه. زنان مضطرب دقیقا چنین چیزی را تجربه میکنند. پس هماتن طور که میبینید اضطراب عاملی موثر در تمایل زنان به برقراری رابطه جنسی است.»
اگرچه این تحقیقات به طور ویژه بر اضطراب متمرکز نبود، اما نتایج نشاندهنده آن است که زنانی که علائم افسردگی بیشتری را در معرض نمایش میگذارند، کمتر ممکن است به رابطه جنسی در زندگیشان اولویت دهند. علاوه بر عوامل احساسی، کاهش تمایلات جنسی یکی از عوارض جانبی بسیاری از داروها ضد افسردگی است.»
شریک زندگی: ممکن است زنان در سنین میانسالی با تحولات شدید و آزاردهندهای در زندگی عاشقانه خود دست و پنجه نرم کنند. این تغییرات میتواند تاثیر زیادی بر تمایل آنها به برقراری رابطه جنسی بگذارد.
هالی توماس میگوید: «ممکن است از شریک زندگیشان جدا شده باشند و یا او مرده باشد. ممکن است شریک زندگیشان به بیماری مبتلا باشد که برقراری رابطه جنسی را دشوار یا غیرممکن میکند. شاید در جنبههای دیگر زندگیشان مثل شغل، نگهداری از نوهها و یا حتی مراقبت از فرزندانشان که به دلایلی پیش آنها بازگشتهاند، درگیر باشند. این مسائل اولیویت بخشیدن به رابطه جنسی را مشکل میسازد.»
حتی اگر آنها شریک زندگی هم داشته باشند، فراز و نشیبهای روابط میتواند بر احساس زنان در مورد میزان صمیمیت با دیگران تاثیرگذار باشد.
فابیون میگوید: «از شریک زندگی خود خوشتان میآید؟ ارتباطتان خوب است؟ حتی محل زندگی هم میتواند موثر باشد. آیا باهم زندگی میکنید؟»
آداب و رسوم اجتماعی: جامعه هم بر احساس زن در مورد برقراری رابطه جنسی اثرگذار است. ارزشهای دینی، فرهنگی و خانوادگی درباره این موضوع میتوانند نقشی عمده در راحتی و رضایت جنسی ایفا کنند.
استفانی فابیون میگوید: «جامعه خود چیزهایی درمورد زنان سالخورده به ما میآموزد. برای برخی زنان تمایل به برقراری رابطه جنسی در سنین بالا نمودی بد دارد. برخی فکر میکنند که زنان سالخورده نباید رابطه جنسی برقرار کنند. من بسیاری از زنان ۶۰ تا ۶۵ ساله را در درمانگاه خود مشاهده کردم که نه تنها خودشان و شریکشان هیچگاه آموزش جنسی ندیدند، بلکه اصلا نمیخواهند چیزی درباره این مسائل بدانند.»
چه باید کرد؟
استفانی فابیون و هالی توماس میگویند که اگر زنی از نداشتن رابطه جنسی مشکلی ناراحت نیست، دلیلی ندارد که به پزشک مراجعه کند. اما تحقیقات نشان میدهد ۱۰ تا ۱۵ درصد از زنانی که تمایل کمتری به رابطه جنسی دارند از این مساله ناراحت هستند و میخواهند برای آن راه حلی بیابند.
درمانها و داروهایی وجود دارند که میتوانند به حل این موضوع کمک کنند. اما پیش از همه، زنان باید با پزشکشان تماس بگیرند و موضوع را مطرح کنند.
توماس میگوید: «تحقیقات پیشین نشان میدهد که زنان غالبا در طرح چنین موضوعاتی با پزشک خود تردید دارند. شاید این تردید به خاطر این است که از طرح آن خجالت میکشند و یا آن را جزئی عادی از فرآیند پا به سن گذاشتن میدانند و فکر نمیکنند ارزش مطرح کردن را داشته باشد.»
فابیون میافزاید: «سخن آخر این که اگر زنان نگرانیهایی درباره سلامت جنسی خود دارند، باید آن را با پزشکان مطرح کنند. این بخش مهمی از زندگیشان است و راه حلهایی برایش وجود دارد.»
به نظرم ی پسر باید با دختری ازدواج کنه که ۱۰-۱۵ سال از خودش کوچیکتر باشه