بعد از برقراری دوباره رابطه دیپلماتیک با عربستان سعودی به نظر می رسد که باید بزودی شاهد از سر گیری روابط دیپلماتیک با مصر نیز باشیم. سفر روز گذشته سلطان عمان به ایران، به باور بسیاری از تحلیلگران و رسانه ها، برای صحبت با مقامات ارشد ایرانی بر سر رابطه با مصر و موضوع برجام بوده است. اکنون برخی از رسانه ها می گویند که یکی از شروط اصلی مصر برای برقراری رابطه دیپلماتیک با ایران، تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی است، کسی که انور سادات رییس جمهور سابق مصر را ترور کرد و سال هاست نام او روی یکی از مهم ترین خیابان های تهران است. روزنامه هم میهن در مطلبی به قلم احمد زیدآبادی در این باره نوشته است:
پس از گذشت ۴۴ سال، ظاهراً راه برای ازسرگیری رابطۀ ایران و مصر هموار شده است و اگر مشکل غیرقابل پیشبینی بروز نکند، در آیندهای نهچندان دور، سفارتخانههای دو کشور در تهران و قاهره بازگشایی خواهد شد.
انقلاب سال ۵۷ با رویکرد ضدآمریکایی درست در زمانی به وقوع پیوست که انورسادات رئیسجمهور وقت مصر، با میانجیگری دولت جیمی کارتر پیمان کمپ دیوید را برای صلح با اسرائیل به امضا رساند. همین اقدام کافی بود تا دولت برآمده از انقلاب رابطهاش را با مصر بهطور کامل قطع کند و خود را در شمار مخالفان آن کشور به حساب آورد.
مسئلۀ دیگری که در قطع رابطۀ بین دو کشور نقش بازی کرد، رابطۀ صمیمانۀ انورسادات با پادشاه مخلوع ایران بود. سادات تنها رهبری بود که پس از خروج محمدرضاشاه از ایران، از او در قاهره به گرمی استقبال کرد و در عین حال، الفاظ بسیار تند و اهانتآمیزی علیه بنیانگذار جمهوری اسلامی به کار گرفت.
سادات اما دو سال پس از انقلاب ایران توسط خالد اسلامبولی از اعضای جهاد اسلامی مصر که در ارتش آن کشور نفوذ کرده بود، به قتل رسید و معاونش محمد حسنیمبارک به جای او نشست. با مرگ سادات، کشورهای عرب که به دلیل مخالفتشان با پیمان کمپ دیوید، مصر را از جمع خود رانده بودند، بهتدریج آغوش خود را به سوی آن کشور گشودند و با پیمان کمپ دیوید نیز کنار آمدند.
در جمهوری اسلامی اما بهمنظور تجلیل از قاتل سادات، خیابان وزرای تهران به اسم او نامگذاری شد و همین نامگذاری بعدها بهصورت یکی از موانع اصلی تجدید رابطۀ دو کشور در آمد.
از آنجا که مصر همواره نقشی محوری و تعیینکننده در جهان عرب داشته است، قطع رابطۀ دائمی با آن، نمیتواند تأمینکنندۀ منافع هیچکدام از کشورهای منطقه باشد. از همین رو، در دوران ریاستجمهوری اکبر هاشمیرفسنجانی و سیدمحمد خاتمی که نوعی تشنجزدایی در روابط خارجی را دنبال میکردند، تمایلی برای تجدید رابطه با مصر در جمهوری اسلامی پدید آمد، بهخصوص اینکه پس از به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی اردن و سازمان آزادیبخش فلسطین، قبح پیمان کمپ دیوید هم در جهان اسلام و عرب، به تاریخ پیوست.
تمایل به برقراری رابطه با مصر اما با مانع نامگذاری خیابانی به اسم خالد اسلامبولی در تهران برخورد کرد. مصریها تجدید رابطه با تهران را به تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی مشروط کردند، اما محافل تندرو در ایران سرسختانه با این شرط به مخالفت برخاستند. از این رو، عملاً از دولتهای هاشمی و خاتمی برای تجدید رابطه با مصر کاری برنیامد و قطع روابط دو طرف ادامه یافت.
در این میان محمود احمدینژاد هم از جمله رؤسای جمهوری بود که برای تجدید رابطه با مصر از خود اشتیاق نشان داد. او برخلاف هاشمی و خاتمی از قدرت و نفوذ لازم در بین لایههای مختلف حکومت برای حذف نام خالد اسلامبولی از خیابان وزرای تهران برخوردار بود و با اتکاء به همین نفوذ، طی سفری به امارات متحدۀ عربی از آمادگی خود برای بازگشایی سفارت مصر در تهران در عرض چند ساعت خبر داد، اما در آن دوره مصریها برای بهبود رابطه با جمهوری اسلامی انگیزه و علاقۀ چندانی نداشتند و درخواست احمدینژاد را نادیده گرفتند.
در حقیقت، اصرار محافل تندرو در ایران برعدم تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی همواره مورد انتقاد ناظران سیاست خارجی جمهوری اسلامی بوده است. این نامگذاری در زمانی اتفاق افتاد که ماهیت متنوع گروههای اسلامگرا هنوز روشن نشده بود و هر گروهی که نام «جهاد» و یا پسوند «اسلامی» با خود داشت، مورد تکریم و تقدیس محافلی در داخل ایران قرار میگرفت. گذشت زمان اما ماهیت هریک از این گروهها را مشخص کرده است. هنگامی که گروه القاعده بهعنوان یک سازمان تروریستی بینالمللی در عرصۀ جهانی فعال شد، جهاد اسلامی مصر از نخستین گروههای اسلامگرایی بود که به آن پیوست تا آنجا که دکتر ایمنالظوهری رهبر این گروه، جانشین اسامه بنلادن رهبر القاعده پس از قتل او توسط نیروهایی آمریکایی شد.
در این میان، جمهوری اسلامی از گروه القاعده و رفتار آن در صحنۀ جهانی اعلام برائت کرده است، اما این مسئله سبب حذف نام خالد اسلامبولی بهعنوان عضو جهاد اسلامی مصر از خیابان وزرای تهران نشد.
بههرحال، مناقشۀ تغییر نام خیابان خالد اسلامبولی بهعنوان پیششرط تجدید رابطۀ ایران و مصر هنوز تمامشده به نظر نمیرسد. آیا مصریها همچنان بر این شرط اصرار دارند؟ و در صورت اصرار آنها آیا دولت سیدابراهیم رئیسی این شرط را پذیرفته است؟
کل این مسئله در ابتدای امر، کاملاً صوری به نظر میآید، اما اهمیت نمادین و سمبلیک آن بسیار چشمگیر است. روزی که نام خالد اسلامبولی از خیابان وزرای تهران حذف شود، حکایت از امری دارد که زمان واکاوی آن امروز نیست.
خالد اسلامبولی کیست؟
خالد بن احمد شوقی اسلامبولی یک افسر مصری و عضو گروه جهاد اسلامی مصر بود که به همراه تنی چند از همفکرانش در روز ۶ اکتبر ۱۹۸۱ انور سادات رئیس جمهور مصر را به قتل رساند.
انور سادات نخستین دولتمرد عربی بود که با اسرائیل صلح میکند و همین برای منفور شدنش در میان اسلامگرایان کافی بود. اسلامگرایان از طرفی هم به خاطر حمایت و دوستی سادات با محمدرضا پهلوی از وی متنفر شدند و مشروعیت سیاسی وی با این اقدامات در کشوری که عمیقا اسلامگرا بود زیر سوال رفت.
سادات پیمان کمپ دیوید را دقیقا یک سال پیش از انقلاب ایران امضا کرد و اسرائیل را به رسمیت شناخت. این قرارداد که اجرایی نشد، از طرفی خودمختاری فلسطین را به رسمیت میشناخت و از طرفی اسرائیل صحرای سینا را به نفع مصر تخلیه میکرد.
این قرارداد باعث شد انور سادات و مناخیم بیگن نخست وزیر وقت اسرائیل، جایزه صلح نوبل را در سال ۱۹۷۸ به صورت مشترک ازآن خود کنند و شهرت بین المللی آنها به ویژه در غرب رو به بهبود رفت. اما انتقادها به این قرارداد زیاد بود. علاوه بر اسلامگرایان سه گروه دیگر در زمره مخالفان سادات قرار میگرفتند؛ کمونیستها، ناصریستها یا ملیگرایان سکولار عرب و همچنیت فمنیستها. سادات در مواجهه با مخالفانش دستور بازداشت آنها را داد که تعداد بازداشتها به ۱۶۰۰ نفر هم میرسید. اسلامگرایان نیز در مقابل منتظر فرصت مناسبی بودند که سادات را بخاطر خیانت به اسلام و مصر ترور کنند. این فرصت در سال ۱۹۸۱ به دست آمد. روحانیون سلفی فتوای قتل سادات را داده بودند و اسلام گرایان با نفوذی که در ارتش مصر داشتند چند نفر را برای قتل وی مامور کردند. در ششم اکتبر ۱۹۸۱ انور سادات برای برگزاری مراسم رژه گروهی در قاهره حاضر شده بود و عدهای از محافظانش دور او را گرفته بودند.
خالد بن احمد شوقی اسلامبولی (۱۵ ژانویه ۱۹۵۵ برابر ۲۵ دی ۱۳۳۳ – ۱۵ آوریل ۱۹۸۲ برابر ۲۶ فروردین ۱۳۶۱) در سال ۱۹۵۵ میلادی (۱۳۳۳ شمسی) در مصر متولد شد. و در مدرسه فرانسوی «نوتردام» قاهره تحصیل کرده، سپس به ارتش مصر پیوست. او در سن ۲۰ سالگی با درجه ستوانی در واحد توپخانه ارتش مصر مشغول خدمت شد.
خالد اسلامبولی مدتی با جنبش اسلامی «الجهاد» که مخفیانه فعالیت میکرد همکاری داشت. او پس از برنامهریزی دقیق در روز ۶ اکتبر ۱۹۸۱ (۱۴ مهر ۱۳۶۰) هنگامیکه واحدهای ارتش و نظامیان کشور مصر در سالگرد جنگ رمضان در برابر انور سادات رژه میرفتند، در ساعت ۱۲:۴۰ به همراه چند همفکرش به جایگاه مخصوص حمله کرد. در این حمله علاوه بر انور سادات رئیس جمهور مصر، ۵ نفر دیگراز مقامات مصری نیز کشته شدند. ۲۸ نفر از جمله ۱۴ افسر آمریکایی زخمی شدند.
انور سارات که حالت ایستاده داشت با اصابت گلولهای به سرش در جا کشته شد و به دورن محوطه جایگاه افتاد. خالد اسلامبولی قاتل او تصور میکرد سادات نمرده و خود را عمدا به درون جایگاه پرتاب کرده به همین دلیل خود را به جایگاه رساند و با شعار مرگ بر فرعون بدن سادات را به گلوله بست. با ورود محافظین بیشتر، تعدادی از عاملان کشته شدند و تعدادی دیگر دستگیر شدند. همزمان با این اتفاقات تعدادی از دیپلماتهای کشورهای دیگر نیز در مصر به قتل رسیدند.
حسنی مبارک که در آن زمان معاون رئیس جمهور بود خود از نواحی مختلف مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود، اما جان سالم به در برد و طبق قانون اساسی زمام حکومت مصر را در دست گرفت.
۲۷ نفر در دادگاه رسیدگی به این قضایا محاکمه شدند که مطرحترین آنها خالد اسلامبولی بود که خود را قاتل فرعون مینامید. وی که از جوانی به عضویت ارتش مصر درآمده بود به صورت مخفیانه با گروه اسلامی الجهاد همکاری میکرد و در دادگاه از کار خود ابراز پشیمانی نکرد.
سخنگوی متهمین نیز کسی نبود جز ایمن الظواهری که بعدها رهبر القاعده شد. ظواهری که به زبان انگلیسی تسلط داشت در دادگاه سخنرانی آتشینی کرد که توجهات را به حقانیت این ترورها جلب کند و در نهایت نیز خالد اسلامبولی و چهار نفر دیگر حکم اعدام گرفتند و ظواهری و دیگر دست اندرکاران ترور زندانی شدند. حکم اعدام اسلامبولی و یارانش در ۲۸ فروردین ماه سال ۱۳۶۱ اجرا شد و از آن پس وی را در کشور مصر تروریست خواندند.
وی طی جلسات محاکمه خود انگیزهاش را از قتل انور سادات، بستن پیمان صلح میان مصر و اسرائیل موسوم به پیمان کمپ دیوید اعلام کرد. سرانجام خالد اسلامبولی در ۱۵ آوریل ۱۹۸۲ (۲۶ فروردین ۱۳۶۱) به جرم «ترور و قتل رئیس جمهور» به اعدام محکوم شد. حکم اعدام وی در آوریل ۱۹۸۲ به مرحله اجرا گذاشته شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی رابطه ایران و مصر بحرانی شد. انور سادات در قاهره به گرمی از خانواده شاه استقبال کرد و با سخنان تندی آیتالله خمینی را مورد سرزنش قرار داد. انور سادات در داخل مصر مورد احترام بود، قهرمان جنگ ۱۹۷۳ و کسی بود که قادر شده بود صحرای بزرگ سینا را که در اشغال اسرائیل بود با جنگ، مذاکره و قرارداد کمپ دیوید به خاک مصر بازگرداند. دولت در ایران انور سادات را به عنوان یک فرد خائن قلمداد میکرد و خالد اسلامبولی که انور سادات را ترور کرد، مورد تقدیر و ستایش دولت ایران قرار می گرفت. سپس خیابان وزرا در تهران به اسم او نامگذاری شده و این موضوع بر روابط ایران و مصر سایه افکند.
برقراری رابطه ایران و مصر در سال ۱۳۸۲ تنها به برداشتن تابلو خیابان خالد اسلامبولی منوط شده بود با این حال گفته میشود که در آن موقع شهرداری مسئولیت این کار را نپذیرفته است. در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی، تلاشهایی در زمینه تغییر نام این خیابان صورت گرفت که ناکام ماند. در زمان فعالیت احمدینژاد به عنوان شهردار تهران، شورای شهر وقت تهران تصمیم گرفت تا نام خیابان خالد اسلامبولی به انتفاضه تغییر یابد ولی این تصمیم اجرایی نشد. برادر خالد اسلامبولی ۸ سال در ایران زندگی کرد و در سال ۲۰۱۱ در زمان ریاست جمهوری احمدینژاد به مصر بازگشت.
مصر نه موثر !
غیر ممکنه فکر کنما. چون اردن و مصر یه قرارداد صلح با رژیم صهیونیستی دارن. یه جا خوندم این دو کشور باید اطلاعات مثلا ادمایی که وارد اردن و مصر میشن رو به اسراعیل به صورت انی تحویل بدن.
اگه دقت کنین توریست ایرانی تقریبا مصر یا نمیره یکی از دلایلش همینه چون حتی شهروند یه کشور مثل المان باشن ولی چون ایران به دنیا اومدن یا ایرانی هستن باید یه فرم مخصوص ارائه بدن تو سفارت اردن یا مصر و بعد ۳۰ روز این فرم تایید میشه که بهش ویزا بدن یا نه. در حالی که یه المانی صبح بلیط میخره ظهر میره فرودگاه شب مصره.