یک مرد ایرانی اکه ادعا میکند در ۱۶ سال گذشته چیزی جز نوشابه های گازدار مصرف نکرده و احساس گرسنگی نمیکند، سوژه رسانه های خارجی شده است. غلامرضا اردشیری که برخی از رسانه ها نام «مرد نوشابه ای» را بر او گذاشتهاند نه تنها از این وضع ناراحت نیست، بلکه با دیدن غذا خوردن دیگران دچار حالت تهوع میشود.
غلامرضا اردشیری، اهل گچساران میگوید که در خرداد ۱۳۸۶ غذا خوردن را متوقف کرده است و اضافه میکند که احساس گرسنگی نمیکند و تنها چیزی که به او انرژی میدهد نوشابههای گازدار مانند پپسی است.
او که برای امرار معاش فایبرگلاس تعمیر میکند و از همین راه پول کافی برای فرستادن هر دو دخترش به دانشگاه را به دست آورده است میگوید: «زندگیام عادی بود مثل تمام مردم دیگر، هرگز تصور نمیکردم که چنین بلایی سرم بیاید. نه تصادفی رخ داد که اثرات ناشی از آن باشد و نه شوکی به من وارد شد. واقعا هنوز هم پی به علت این اتفاق نبردهام و این مهمترین سوالی است که در زندگیام همیشه با آن مواجه هستم، اینکه چرا فقط میتوانم نوشابه بخورم.»
این مرد درباره نحوه شروع ماجرا توضیح میدهد: «حس عجیبی داشتم، احساس میکردم یک شیء مثل مو داخل دهانم است، احساس میکردم سر این موها داخل دهانم و انتهای آن داخل شکمم است. مثل این بود که موها در گلویم جمع شده بودند و احساس میکردم دارم خفه میشوم، آنقدر سفت بود که نمیدانستم باید چه کار کنم. واقعا نمیتوانم آن را توصیف کنم، اما احساس میکردم دارم دیوانه میشوم.»
او با بیان اینکه فردای آن روز به پزشک مراجعه کردم، گفت: «پزشکان که نمیتوانستند بیماریام را تشخیص دهند، مرا به همکاران خود معرفی میکردند. از صبح تا شب یا در مطب دکتر بودم یا بیمارستان، اما هیچکس نتوانست بیماریام را تشخیص دهد. موهایی در دهانم نبود، اما احساس آن دیوانهکننده بود. برای رهایی از این احساس پیش هر دکتری که فکرش را کنید رفتم تا اینکه یک متخصص کلیه و هماتولوژیست گفت بهتر است به روانپزشک مراجعه کنم و یکی را به من معرفی کرد.»
غلامرضا اردشیری گفت: «دکتر قرصهایی به من داد که هر شب باید آنها را استفاده میکردم و به من گفت اگر قرصها با بدنت سازگار نبود، آنها را مصرف نکن، خوردن این قرصها حالم را خیلی بد کرد و مثل افرادی بودم که سکته کردهاند. نصف صورتم فلج شده بود و آب دهانم میریخت، حس مو از بین رفت اما حالم به طرز وحشتناکی بد شده بود.»
آقای اردشیری چارهای نداشت جز ترک قرصهایی که دکتر متخصص آنها را تجویز کرده بود. در همان زمان بود که احساس تشنگی زیاد باعث شد تا برای رفع عطش به سراغ نوشابه برود. خودش میگوید: «تیر ماه همان سال، وقتی قرصها را کنار گذاشتم، احساس تشنگی شدیدی داشتم و دلم نوشابه میخواست، وقتی اولین لیوان نوشابه را خوردم، حس میکردم که این اولین باری است که چنین خوراکی خوشمزهای را خوردهام. حس آرامش و انرژی به من دست داد، بعد از آن زندگیام با خوردن نوشابه ادامه یافت.»
مرد نوشابه ای میگوید: «از تیر سال ۸۶ تا الان هیچ غذایی نخوردهام جز نوشابه. روزی ۳ بطری بزرگ نوشابه مصرف میکنم. برای من غذا معنایی ندارد و اصلا احساس گرسنگی به من دست نمیدهد. وقتی میبینم که یک نفر در حال خوردن غذاست احساس تهوع به من دست میدهد و حالم بد میشود. خانوادهام خیلی مراعات مرا میکنند و مدتهاست که دیگر جلوی من غذا نمیخورند.»
او از زمانی که شروع به خوردن نوشابه کرده ۳۲ کیلو وزن کم کرده، در سال ۸۶ وزنش ۱۰۵ کیلو بود و الان ۷۳ کیلو شده. خودش میگوید: «مصرف نوشابه هیچ تاثیر بدی در زندگیام نگذاشته است، البته از زمانی که شروع به خوردن نوشابه کردم ۳۲ کیلو وزن کم کردهام، سال ۸۶ وزنم ۱۰۵ کیلو بود و الان ۷۳ کیلو هستم. اما یک سالی است که وزنم هیچ تغییری نکرده است. اما این تغییر وزن هم هیچ اثری بر سلامتیام نگذاشته و مشکلی ندارم. همانطور که میدانید خوردن نوشابه مضرات زیادی دارد، حتی باعث پوکی استخوان یا زخم معده میشود، اما من آزمایشات کامل دادهام، از آندوسکوپی گرفته تا آزمایشات خیلی جزئی ولی در حال حاضر که خوشبختانه هیچ مشکلی ندارم و مصرف نوشابه تاثیر منفی بر روی من نگذاشته است.»
مرد نوشابهای ادامه میدهد: «البته یک سری مزایا هم برای من داشته است، مثلا وقتی یک ساعت کار میکنم احساس خستگی زیادی به من دست میدهد و نمیتوانم به کارم ادامه دهم، ولی نوشیدن یک لیون نوشابه گازدار آنچنان خستگیام را بر طرف میکند که انگار بهترین غذاها را خوردهام، بعد از آن چنان شارژ میشوم که میتوانم کلی کار کنم.»
غلامرضا اردشیری یک مشکل بزرگ دیگر هم دارد و آن کمخوابی است. از زمانی که به نوشابه اعتیاد پیدا کرد، خوابش هم کم شد و در شبانه روز، تنها ۴ ساعت میخوابد، از ۳ شب تا ۷ صبح.
این ممکنه یک یوفو باشه در غالب یک پیرمرد ایرانی
وات د فاز یوفو آدم =/
اخه مریضن دروغ سر هم می کنید برای فروش محصوللت کارخانه نوشابه برن انسان بدون غذا می میرد حال ایشان هیچ مشکلی ندارد باشه هر چی شما فرمودید