محمدرضا گلزار با ازدواج ناگهانی و غیرمنتظره خود بسیاری را غافلگیر کرد و اکنون هفته هاست که به تیتر اصلی خبرهای سلبریتی ها تبدیل شده است. بعد از اعلام خبر ازدواج گلزار و انتشار تصاویر و ویدیوهای آن بود که بسیاری از طرفداران او از این اتفاق مغموم شده و تصاویر و ویدیوهایی از ناراحتی و گریه آن ها و حتی بستری شدن شان در شبکه های اجتماعی دست به دست شد. روزنامه همشهری از این موضوع با عنوان «سندرم گلزاریسم» یاد کرده و در مطلبی به آن پرداخته که عیناً در ادامه آمده است.
روزنامه همشهری در مورد محمدرضا گلزار نوشته است:
اخبار ازدواج محمدرضا گلزار این روزها در فضای مجازی دست بهدست میچرخد. همه دربارهاش حرف میزنند و بیشتر نوجوانها علاقهمندند تا اخبار لحظه به لحظه این بازیگر سینما را دنبال کنند؛ بهخصوص کسانی که هوادارش هستند و از شنیدن وصلت غیرمنتظره او هنوز در شوک بهسرمیبرند. حتی خبر راهی شدن چند دختر به بیمارستان و خودکشی یکی از آنها در شبکههای مجازی منتشر شده است. اما اینکه زندگی محمدرضا گلزار برای نسل جوان ما تا این حد اهمیت دارد و از چه رو او را بهعنوان الگوی بیبدیل زندگی خود انتخاب کردهاند جای بحث دارد؛ آن هم در جامعهای که قهرمانهای ملیاش بر تعداد سلبریتیهای آن میچربد. مؤسسه همشهری برای بررسی این آسیب، با دعوت از دکتر کمیل حسینی جامعهشناس، دکتر سمانه رضایی روانشناس و دکتر حسین حق پناه، کارشناس رسانه نشستی را به همین منظور برپا کرده است.
محمدرضا گلزار بازیگر سینمای ایران، متولد سال ۱۳۵۶، فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۷۹ با حضور در فیلم سام و نرگس شروع کرد. او در مدت کمی توانست جایگاه هنری ویژهای پیدا کند. البته موقعیتی که به دستآورد، خیلی مربوط به بازی او نمیشد چرا که در بین بازیگران سینما، هنرپیشههای مطرحتری در زمان او ایفای نقش میکردند. سیمای ظاهری این بازیگر دلایل عمده شهرت او بین مردم بود.
همین عاملی شد تا هواداران زیادی داشته باشد بهخصوص دختران نوجوان و جوان که بارها در فضای مجازی یا حضوری به او ابراز علاقه کردند. با ازدواج این بازیگر خوشچهره آن هم در سن ۴۶ سالگی گویی بمبی در بین هواداران منفجر شد که نتیجهاش شایعات زیادی بود که امروز دهان به دهان نقل میشود. از ابزار احساسات و گریههای بی امان تا رفتارهای عجیب و غریبتر از برخی هواداران. دلیل برگزاری این نشست هم همین است. بررسی علت جذابیت بیش از اندازه گلزار برای نوجوانان و اینکه چرا او را بهعنوان الگوی زندگی خود انتخاب کردهاند. سمانه رضایی، روانشناس حوزه کودک و نوجوان قبل از پرداختن به این موضوع درباره ماهیت شخصیتی نوجوانان به نکات ارزندهای اشاره میکند؛ «دوره نوجوانی همراه با بحث هویتیابی است. بزرگترین سؤالی که برای او پیش میآید این است که من کی هستم؟این دنیا چه تعریفی دارد؟ نوجوان کلی سؤال دارد که برای پیدا کردن آنها مداوم در جستوجو است. نوجوان از دنیای کودکی خود هنوز فاصله نگرفته و از اینرو قدرت تخیل بارور دارد. برای همین نوجوانان احساسیترین نوشتهها را دارند. او با همه علامت سؤالهایی که در ذهن دارد دنبال آرمان شخص میگردد و میخواهد خود را شبیه کسی کند تا به آرامش و آسایش برسد.»
مسیر نادرست برای الگویابی
فضای مجازی امروز این کار را برای نوجوان انجام داده و او را به خواستهاش میرساند. نوجوانی که باید الان در پی هدفگذاری باشد، غرق در تخیلات خود شده و زندگی سلبریتیها را در فضای مجازی پیگیری میکند. او مرتب خود را با الگو یا فرد مورد علاقهاش مقایسه و کنکاش میکند که چطور میتواند ره صد ساله را یک شبه طی کند و به جایگاه سلبریتی دوست داشتنیاش برسد. رضایی از دغدغههای نوجوانان میگوید: «تصور کنید نوجوانی که با امکانات کم و معمولی زندگی میکند به محض نگاه کردن گوشی خود با حجم زیادی از کلیپهای تجملاتی یک سلبریتی مواجه میشود. اینکه در چه فضای زیبایی جشن ازدواج خود را برگزار کرده است. یا خود را به جای همسر گلزار میبیند که میتوانسته جای او باشد. بیآنکه تصور کند که اصلا بر چه اساسی خود را جای دیگری میگذارد و آیا این انتخاب برمبنای رویا میتواند منجر به خوشبختی در واقعیت هم شود یا نه.» نوجوان سرخورده دچار احساسات میشود. اول از همه غمگین شده که چرا امکانات سلبریتی را ندارد. سپس مضطرب میشود که چطور میتواند به چنین امکاناتی دست یابد.
نوجوان را آگاه کنیم
آنچه حائز اهمیت است اینکه نوجوان طبیعت احساسی و هیجانی دارد و دور از ذهن نیست اگر بخواهد الگوسازی کند. اما باید توجه داشت انتخاب الگوی اشتباه او را در مسیر بیراهه قرار میدهد و در دنیای تخیل غرق میکند. رضایی توصیه میکند: «نوجوان ما باید آگاه باشد. هر چه از فضای مجازی دور شود بیشتر به دنیای واقعی نزدیک میشود و کمتر آسیب میبیند. خانوادهها باید به فرزندان خود آگاهی دهند، در فضای مجازی این فالوئرها هستند که به فرد اعتبار میدهند. در این سالها داشتیم افرادی را که حتی خودشان قبلتر اخبار منفی میدادند تا بتوانند فالوئر جذب کنند و به شهرتشان اضافه شود.» کمیل حسینی در ادامه صحبتهای رضایی به نکات ارزندهای اشاره میکند. اینکه جوانی با دور شدن از مرحله نوجوانی هنوز به هیجانات خود غلبه نکرده است. این امر حتی در افراد متاهل هم دیده شده است. او به نکته مهمی اشاره میکند: «انسانها دوست دارند قدرت خود را نشان دهند. در جهان جدید معیارهای نمایش قدرت تغییر کرده است. پیش از این با توجه به اصل و نسب یا تحصیل و دارایی قدرت هرکس معلوم میشد اما حالا مصرف کردن نشانه ثروت فرد است. بعضیها بدون اینکه نیاز داشته باشند خرج میکنند تا داراییشان به چشم بیاید. باید گفت مصرف نماد قدرت و موقعیت اجتماعی است. از اینرو سلبریتیها هزینه میکنند تا دیده شوند. این کار به آنها اعتماد به نفس میدهد.»
اینستاگرام؛ بدترین رسانه برای نوجوانان
تبعیت نسل جوان ما از سلبریتیها آنها را به مسیری نادرست سوق میدهد. گاهی حتی سلبریتی خود را در جایگاهی میبیند که فرهنگ مذهبی مردم را نادیده گرفته و به مقدسات توهین کند. مصداق بارز این حرف «تتلو» است که رکیک حرفزدن را افتخاری برای خود میداند. حاضر است از آبروی خود مایه بگذارد اما دیده شود. به باور حسینی، بدترین رسانه برای نوجوان اینستاگرام است. او میگوید: «محمدرضا گلزار و بهرام رادان در دوره خود سوپراستار بودند. اما با روی کار آمدن اینستاگرام بهعنوان دیدنیترین رسانه نقش خوبی را در فضای مجازی ایفا کردند. باید گفت با توجه به سبک زندگی سلبریتیها نوجوان سعی میکند شبیه او شود و معمولا او مرتب ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه میکند. البته فقط نوجوانان با این مشکل مواجه نیستند و حتی خود ما هم درگیریم. چرا زندگی ما مرفه نیست؟ چرا مسافرت نمیرویم؟ چرا آرایش نداری؟ این نقصها فشار سنگین روانی ایجاد میکند.»
با نوجوان خود همراه شویم
ازدواج محمدرضا گلزار شاید بهانهای باشد برای پرداختن به این موضوع که اگر پدر و مادری نوجوان خود را درگیر با زندگی سلبریتیها دید چه واکنشی باید نشان دهد. رضایی میگوید: « اغلب پدر و مادرها در شرایط متعارف مضطرب میشوند و ممکن است نوجوان خود را سرزنش کنند. معمولا ناراحتی خود را با خشم نشان میدهند. ممکن است تذکر دهند کار و زندگی نداری که در اینستاگرام میچرخی؟ محمدرضا گلزار میآید به جای تو امتحان دهد؟ بیان این حرفها در واقع پاک کردن صورت مسئله است. اغلب والدین تصور میکنند با سرزنش یا تنبیه میتوانند جوان خود را کنترل کنند. درصورتیکه این کار باعث میشود نوجوان از فضای خانواده فاصله بگیرد و آنها را به مانوس شدن با فضای مجازی یا کسانی که مثل خودش فکر میکنند سوق دهد.» رضایی در ادامه به موضوع قابل اهمیتی اشاره میکند: «فرهنگ ایرانی نتیجه محور است. کتاب قصههایمان را هم که بخوانیم. صفحه آخر نتیجه میگیریم. در خانواده هم همینطور است. پدر با فرزندش راجع به مسئلهای حرف میزند و در آخر میپرسد فهمیدی؟ متوجه شدی؟ میخواهد سریع تغییر رویه دهد و هدایت شود. این امر به سرعت صورت نمیگیرد. باید با کفش نوجوان راه رفت. باید با او همراه شد. برای مادر ۵۰- ۴۰ ساله شاید چرخیدن در فضای مجازی و دنبال کردن زندگی سلبریتی جالب نباشد اما برای دختر ۱۶ساله او اهمیت دارد.»
پدر و مادرها نگاه قضاوتی نداشته باشند
بهترین پیشنهاد برای رهایی نوجوان از فضای مجازی این است که پدر و مادر وقت زیادی با فرزند خود بگذرانند. با او حرف بزنند و اجازه دهند تخیلات و دغدغههای فکریاش را درمیان بگذارد. رضایی میگوید: «پدر و مادرها نگاه قضاوتی نداشته باشند. با هم فیلم ببینند. بپرسند کدام قسمت کلیپ برایش جذاب بوده؟ الان سلبریتی که میگویی ازدواج کرده سال پیش گویا با کس دیگری بوده است؟ چی شد؟ این رابطه عاشقانه چطور به اینجا کشید؟ این امر ذهن نوجوان را به چالش میکشد و به فکر کردن وا میدارد. باید اول نگاه خودم را درست کنم. گاهی اوقات نوجوان یک کلیپ نشان میدهد و مادر به جای راهنمایی درست آه میکشد که خدا شانس بدهد. ناخودآگاه فرزندش را در مسیر اشتباه قرار میدهد.»
نوجوان پنهانکار نیست
خیلی از والدین گمان میکنند نوجوانشان پنهان کار است. این تصور اشتباهی است که بعضی از پدر و مادرها درباره فرزند خود دارند. یک مادر همانطور که درباره ذائقه بچهاش میداند و مراقب است سلامت باشد باید به شادابی روحیه او هم اهمیت دهد. حسینی دوره نوجوانی را تعریف میکند: «دوره نوجوانی دورهای است که نوجوان هویت پیدا میکند. وقتی بچه عزت نفس نداشته باشد، ممکن است خودش را به هر چیزی عرضه کند. باید نوجوان را بفهمیم. در غیراینصورت او را دچار مشکل میکنیم. پدر و مادرها باید درباره خلاقیات فرزند خود آگاهی داشته باشند و به فرزند نوجوانشان اطلاعات درست بدهند. اینکه در سن نوجوانی فرد پرخاشگر میشود. حساس میشود. بعد از سن بلوغ، والد هم جنس فرزند درباره مسائل جنسی و سؤالاتی که در ذهن دارد با او صحبت کند.
تأثیر منفی رفتار سلبریتی بر ذهن نوجوان
بعد از صحبت درباره علاقه نوجوانان به سلبریتیها و بررسی چالشهای ذهنی این قشر حساس، نوبت به انتخاب الگو میرسد که میتواند سرنوشت یک فرد را به تباهی کشانده یا به قله سعادت برساند. اینکه یک نوجوان با توجه به ذائقه فردی خود به زندگی یک سلبریتی علاقه نشان میدهد موضوع عجیبی نیست اما باید به او آموزش داد برای الگو گرفتن با یک سلبریتی خوب همراه شود.
رضایی ویژگیهای سلبریتی خوب را توضیح میدهد: «ما در جهانی زندگی میکنیم که نمیتوانیم فضای مجازی و گیم را نادیده بگیریم. چه خوب که فضای مجازی تأثیر خوب بگذارد. فرزندان ما باید از سلبریتیهای خوب الگو برداری کنند.
ای کاش آقای گلزار سبک زندگی مجلل را نشان نمیداد. این امر تأثیر منفی میگذارد. سلبریتیهای ما باید مراقب نوجوانان کشورشان باشند. رفتار مثبت را اشاعه دهند.» حسینی هم همین اعتقاد را دارد و در ادامه گفته رضایی، بعضی از برنامههای تلویزیونی را نقد میکند. میگوید: «در بعضی از برنامهها از سلبریتی دعوت میشد. مجری میپرسید چه کار میکردی؟ کی عاشق شدی؟ چندبار؟ سؤالات خصوصی. خوب ناخودآگاه به نوجوان ما یاد داد که از این آقا یا خانم الگو بگیرید.» حسینی ازدواج گلزار را تحسین میکند چرا که سنت نبوی را ترویج کرده است اما گله میکند: «ای کاش فیلم مراسم عروسی اشرافی یا عقد آریایی که تضاد با فرهنگ ملی و مذهبی ما دارد را هم منتشر نمیکرد.»
اسطوره افسانهای نسازیم
ما مرتب از نوجوان میخواهیم مسیر درست را انتخاب کند. پی دنبال کردن زندگی سلبریتیها نباشد. به فرض اینکه او حرف ما را قبول کرد و خواست مسیر دیگری انتخاب کند. آیا برای نوجوان نمونههای دیگری هست؟ اسطوره یا قهرمانی که خواندن زندگینامه او جذاب باشد یا اینکه بخواهد خود را شبیه آن قهرمان کند؟ رضایی خاطرهای درباره گردهمایی نویسندهها و محققانی که قصد داشتند کتابی درباره سردار سلیمانی بنویسند تعریف میکند: «همه ما میدانیم سردار سلیمانی چه مرد بزرگی بود. ایرانی نیست کسیکه او را دوست نداشته باشد. در تیمی که قرار بود کتابی درباره زندگینامه سردار بنویسند، خاطرههایی از ایشان نقل شد. اینکه سردار در کودکی چقدر بازیگوش بوده و خیلی دل به درس خواندن نمیداده است. حتی گفتند در برههای از زمان پدرشان دچار مشکل مالی میشود سردار برای اینکه به پدر کمک کند در بازار آب میوه میفروخته است. حرفهای جالبی درباره شهید سلیمانی گفته شد اما جالب اینکه چند نفری مخالفت کردند درباره درس نخواندن او بنویسند. متأسفانه در جامعه ما از قهرمانها، اسطورههای افسانهای میسازند. این اشتباه است.» رضایی گله مند از نهادهای فرهنگی و ذیربط است؛ از کمکاری آنها دلخور است. اینکه درباره دانشمندان، شهدای نامی و دیگر قهرمانها الگوسازی نشده است. او میگوید: «اگر امروز محمدرضا گلزار چهره شده دلیلش کم توجهی نهادها است. ما باید درباره کسانی حرف بزنیم که از مردم بودند و برای آنها بودند. کسانی که نقاط منفی زیاد داشتند اما سر بزنگاه توانستهاند راه درست را انتخاب کنند و موفق شوند.»م
تلاش برای تقویت سواد رسانهای
حسین حق پناه، کارشناس سواد رسانهای نیز در این نشست درباره اهمیت جایگاه رسانه در آسیبشناسی ازدواج محمدرضا گلزار در بین نوجوانان صحبت کرد. او که بهصورت آنلاین در جلسه حضور داشت با تأکید روی اینکه گلزار ۳ نسل از جوانان این مرز و بوم را درگیر خود کرده است، گفت: برای قهرمانها و اسطورههای ملی دور هم جمع نشدهایم و نشست برای معرفی آنها به نوجوانان نگذاشتهایم. متاسفانه سلبریتیهای توخالی فقط توجه میخواهد اگر به او توهین شود یا مورد تحقیر قرار بگیرد باز هم برنده است.» حق پناه در ادامه متذکر میشود خبررسانی درباره ازدواج گلزار امری است اجتنابناپذیر اما ضریب دادن به زندگی این فرد در واقع خدمت کردن به اوست.»
واقعا فکر میکنید کسی پیدا میشه که همه ی این مثلا مقاله کاملا یکنواخت و کسل کننده رو درباره یک بازیگر در سطح ایران رو بخونه
البته لازم به ذکره که خیلی از ایرانیا از زندگی جا موندن و این مقاله میتونه براشون خیلی هیجان انگیز و لذت بخش باشه. باتشکر افلاطون۲.۰
دوران گلزار تموم شده ولی خودش نمیخواد اینو قبول کنه یه دفعه پول میده سیاهی لشکرا دنبالش بدو بدو راه بیوفتن یه دفعه چندتا دختر براش خودکشی میکنن یه دفعه هم به یک روزنامه پول میده تا دربارش دکتر روانشناس بیاد صحبت کنه مقاله روزنامه کاملا سفارشیه برای تبلیغ یک بازیگر تموم شده ولی ته ش یک دکتر اومده سخنرانی کرده که زیاد تابلو نشه اگه گلزار این همه طرفدار داشت باید فیلمهایی که بازی کرده باید رکورد فروشش سر به فلک میگذاشت ازهمون طرفدارش که دنبال ماشینش میدوون بپرسی چهارتا ازفیلمهای گلزار رو بگو؟ نمیدونند