به گفته وزارت دفاع آمریکا، تا سال ۲۰۲۱ بیش از ۲۰۰ هزار زن در ارتش حضور داشتند که ۱۷.۳ درصد از نیروی وظیفه فعال این کشور را تشکیل می دادند. جالب اینکه هالیوود و دیگر صنایع فیلمسازی در سراسر جهان به ندرت فیلم های جنگی با حضور زنان در نقش اصلی می سازند. این موضوع شاید در گذشته که تعداد سربازان زن کمی پایین بودند منطقی به نظر می رسید اما در دوره فعلی، این روند قطعاً باید تغییر کند.
مخاطبانی که به دنبال فیلم های جنگی با محوریت زنان هستند، ممکن است در گذشته باید خیلی می گشتند تا فیلم مورد نظرشان را پیدا کنند، اما امیدواریم که این فهرست کار را بسیار آسان تر نماید. فیلم های مورد اشاره یا شاهد حضور زنانی زنانی هستند که درست در مرکز اکشن در میدان نبرد قرار دارند یا در ظرفیت های مختلف به یک مجموعه بزرگ نظامی کمک می کنند. از همه مهم تر، بازی های همگی این شخصیت های زن برجسته هستند. بدین ترتیب در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ فیلم جنگی آشنا کنیم که نقش های اصلی آن ها را شخصیت های زن بازی می کنند.
۱۰- Megan Leavey (2012)
سگ های نظامی در بسیاری از بهترین فیلم های جنگی نادیده گرفته می شوند، اما نه در فیلم مگان لیوی که در آن شخصیت اصلی به عنوان مربی نظامی یک سگ ارتشی خدمت می کند. در این فیلم، شاهد روایت این زن و سگش به نام رکس در حین استقرار در عراق هستیم، در حالی که بر موانع متعددی غلبه می کنند. با تیک تاک ساعت، پیوند آن ها قوی تر می شود و زمانی که دوران خدمت تمام می شود، به او اجازه داده می شود که سگش را به عنوان حیوان خانگی اش در کنار خود نگه دارد.
کاری که مگان لیوی بهتر از هر فیلم دیگری انجام می دهد این است که به مخاطبان نشان می دهد سگ های نظامی در زمان جنگ چقدر مهم و ارزشمند هستند. آن ها نه تنها دشمنان را به سرعت شناسایی می کنند، بلکه به راحتی تله ها و مواد انفجاری دست ساز را بو می کشند، در نتیجه سناریوهایی را مطرح می دهند که در آن سربازان، بدون کمک سگ ها، غافلگیر می شوند. لحظات احساسی در سراسر فیلم وجود دارد، به ویژه صحنه ای که در آن مگان و رکس هر دو در اثر انفجار یک تله انفجاری دست ساز در نزدیکی شان زخمی می شوند. خوشبختانه آن ها زنده می مانند.
۹- Testament of Youth (2014)
بر اساس کتاب خاطرات ورا بریتین پرستار داوطلب انگلیسی، فیلم Testament of Youth روایت این شخصیت را به عنوان یک پزشک در طول جنگ جهانی اول دنبال می کند. از طریق شغل و وظیفه ورا، تمام وحشت های جنگ به نمایش گذاشته می شود. فریادهای سربازانی که زخمی شده اند، قطعاً بینندگان را به گریه می اندازد، اما این فیلم تنها با ترس و وحشتش تعریف نمی شود. در مرکز فیلم یک داستان عاشقانه دلگرم کننده هم وجود دارد که قرار است فضای غم انگیز داستان را کم رنگ کند.
همچنین عهد جوانی با توضیح چیزهایی که انتخاب های شغلی افراد را باعث می شوند، کار و تاثیر بیشتری از خود به جای می گذارد. برای ورا، او به این دلیل به جنگ می پیوندد که یک زن طرفدار تقویت زنان و یک فمینیست تمام عیار است. او از اینکه مردان چگونه برای جنگ داوطلب می شوند، شگفت زده شده و احساس می کند که زنان نیز وظیفه دارند پا پیش بگذارند. علی رغم اینکه در دانشگاه آکسفورد پذیرفته شده است، اما ورا ترجیح می دهد در جبهه خدمت کند. او تقریبا از این تصمیم پشیمان می شود اما رفته رفته ارزش تصمیم خود را بیشتر درک می کند.
۸- Return (2011)
قرار است بازگشت به خانه لذت بخش باشد اما برای کلی در بازگشت، این موضوع یک کابوس تمام عیار است. او در طول خدمتش در خاورمیانه، از خود شجاعت و احتیاط نشان می دهد و به همین خاطر بدون هیچ آسیبی به خانه باز می گردد. متاسفانه در حالی او تلاش می کند خود را با شرایط جدید وفق دهد، در این امر چندان موفق نیست. کلی هر زمان که فرزندانش به توجه او نیاز داشته باشند، تمرکز خود را از دست می دهد و خود را مجبور می کند تا داستان های ترسناکی را برای دوستانی که مشتاق دانستن هستند، روایت کند. از همه بدتر اینکه او بعد از مدتی متوجه می شود که شوهرش به او خیانت می کند.
به طور کلی، بازگشت، برای سرگرم کردن مخاطب نیست بلکه برای برجسته کردن مکشلاتی است است که پرسنل نظامی پس از بازگشت به خانه با آن ها روبرو می شوند. این واقعیت که علی رغم تلاش های قهرمانانه شان در میدان نبرد، دوستان و خانواده با آن ها رفتار نامطلوبی دارند، مایه تاسف است. حتی غم انگیزتر از این ها، عدم درمان مناسب و مورد نیاز برای آسان تر کردن زندگی پس از جنگ برای این افراد است. با این حال، قهرمان داستان در اینجا همچنان خوش بین است و هنگامی که با کهنه سربازی آشنا می شود که او را درک می کند، این انتخاب بسیار موجه به نظر می رسد.
۷- Carve Her Name with Pride (1958)
بر اساس کتابی به همین نام نوشته آر ج مینی، فیلم Carve Her Name with Pride، زندگی تنها دومین زنی را روایت می کند که بمدال صلیب جرج را دریافت می کند و او کسی نیست جز ویوت ژابو. در طول جنگ جهانی دوم، ویولت به عنوان عضوی از تیم عملیات ویژه (SOE) استخدام می شود که کارش جمع آوری اطلاعات درباره نیروهای دشمن است. او در این مدت تمام تلاش خود را می کند تا بین احساسات رمانتیک و وظایف شغلی اش تعادل برقرار کند.
خطراتی که ویولت در فیلم Carve Her Name with Pride متحمل می شود، به اندازه فداکاری هایی است که انجام می دهد قابل توجه هستند. او با وجود اینکه از خطرات آگاه می شود، با چندین تماس مرموز مواجه می شود و حتی تصمیم می گیرد به جای فرار وقتی فرصتش را دارد، بماند و برای فراری دادن اسرا تلاش کند. در نهایت، او پس از دستگیری و انتقال به یک زندان محل نگهداری اسرا، کشته می شود، اما کارها و دستاوردهای او قبل از این تراژدی، کاملاً الهام بخش و قابل توجه است.
۶- G.I. Jane (1997)
بدون شک یکی از بهترین فیلم های ریدلی اسکات، جی. آی. جین است، فیلمی که تماماً در مورد حقوق برابر و عدم تبعیض از هر نوعی است. در این فیلم، یک سناتور زن از کمبود زنان در ارزشمندترین واحدهای نیروی دریایی شکایت می کند، بنابراین تلاشی برای تغییر این وضعیت صورت می گیرد. جین به عنوان اولین فردی انتخاب می شود که تحت آموزش قرار می گیرد و در حین آموزش، مربی اش عامدانه او را به شدت آزار می دهد تا جین را وادار به ترک ارتش کند.
تماشای تاب آوری و از خود گذشتگی جین در این فیلم بسیار تاثیرگذار است. او درک می کند که اگر نتواند مربی و مافوق هایش را تحت تاثیر توانایی های خود قرار دهد، ممکن است این تصمیم برای حضور زنان در نیروی دریایی به طور کلی کنار گذاشته شود. او حتی هنجارسازی جنسیتی (قرار گرفتن در معرض آزمایش های متناسب با ویژگی های زنان) را رد می کند و اصرار دارد همان کارهایی را انجام دهد که مردان انجام می دهند. جین تنها در پرده سوم فیلم یک عملیاتی زمان جنگ را تجربه می کند و در حین این نبرد، آنقدر خوش می درخشد که وقتی بر می گردد، بلافاصله در واحد مورد نظر پذیرفته می شود.
۵- Private Benjamin (1980)
در فیلم سرباز بنجامین تلاش های جدی برای خنداندن مخاطب صورت می گیرد که با توجه به اینکه داستان شخصیت اصلی فیلم یک روایت تلخ است، بسیار تاثیرگذار به نظر می رسد. شوهر او در شب زفاف شان می میرد، سپس یک استخدام گر ارتش او را متقاعد می کند که به ارتش بپیوندد و به او قول دهد که از همه چیز در ارتش لذت خواهد برد، اما او در ادامه برخی از بدترین تجربه های زندگی اش را به چشم می بیند.
از برخورد با یک گروهبان آموزشی فروتن تا پیدا کردن راه هایی برای رد کردن فرمانده واحدی که علاقه دارد با رابطه داشته باشد، بنجامین در طول فیلم مشکلات و موانع بسیاری بر سر راه خود می بیند. و بعد از پیدا کردن عشق در مدت اعزام به بلژیک، معلوم می شود که نامزدش بسیار نابالغ و بی وفا است. پایان خوشی برای بنجامین وجود ندارد، اما مخاطبان از اینکه که چگونه بنجامین نمی گذارد اطرافیانش از او استفاده کنند بسیار خوشحال می شود.
۴- Battle for Sevastopol (2015)
با تمرکز بر نبردهای جنگ جهانی دوم – محاصره سواستوپول و محاصره اودسا – نبرد سواستوپول در مورد سرگذشت لیودمیلا پاولیچنکو، تک تیرانداز ارتش سرخ در حالی که از اتحاد جماهیر شوروی در برابر تهاجم آلمان دفاع می کند، است. لیودمیلا که قادر به شناسایی دشمنان از کیلومترها دورتر است، موفق می شود صدها جنگجوی دشمن را از بین ببرد و در این فرآیند به شهرت در سراسر کشور دست یابد. این فیلم بدون شک یکی از بهترین فیلم های روسی است، با توجه به اینکه چطور با شخصیت اصلی داستان خود رفتار می کند.
داستان لیودمیلا در نبرد سواستوپول به زیبایی روایت می شود. او در ابتدا علاقه ای به تک تیرانداز شدن ندارد اما پس از اینکه دیده بانان نظامی، او و دوستانش را در حال خوشگذرانی و تیراندازی تفریحی در یک میدان تیراندازی عمومی می بینند، لیودمیلا متقاعد می شود که به ارتش بپیوندد. از آنجا به بعد، او هرگز به عقب بر نمی گردد. این فیلم همچنین زمانی را برای بررسی میهن پرستی افراطی مردان و پروپاگانداری سیاسی اختصاص می دهد، از این رو مانند یک داستان کامل و بی نقص در مورد جنگ جهانی دوم به نظر می رسد.
۳- The Stopover (2016)
فیلم توقفگاه نیز در دسته فیلم های جنگی “پس از اعزام” قرار می گیرد، جایی که گروهی از سربازان فرانسوی را در حال بازگشت از ماموریت نظامی در افغانستان دنبال می کند. در این فیلم، به طور ضمنی به این موضوع اشاره می شود که دولت های دیگر به سلامت روانی و سلامت عمومی سربازان خود اهمیت زیادی می دهند، و به همین خاطر این قهرمانان به تعطیلات سه روزه ای با حقوق کامل در قبرس فرستاده می شوند تا کمی از حال و هوای جنگ و خشونت دور شوند.
علی رغم حرکت خوب دولت، شخصیت ها نمی توانند امکان همزیستی مسالمت آمیز را در درون خود بیابند. درگیری های داخلی بین سربازان زن و مرد به وجود می آید که در ادامه منجر به یک داستان پرتنش می شود که با بیرحمی و جنایت تعریف می شود. زنان به عنوان قهرمان داستان ظاهر می شوند در حالی که مردان شخصیت های شرور ماجرا هستند. و هر زمان که فیلم این دو گروه را در مقابل هم قرار نمی دهد، به لطف مناظر سرسبز اقامتگاهی، از نظر بصری دلپذیر باقی می ماند.
۲- Charlotte Gray (2001)
اکثر فیلم های درام کیت بلانشت در گذشته روایت می شوند و شارلوت گری نیز از این قاعده مستثنی نیست. او در این فیلم نقش شارلوت، یکی از اعضای گروه عملیات ویژه بریتانیا (SOE) را بازی می کند که وظیفه دارد به پایان دادن به اشغال فرانسه توسط نازی ها در طول جنگ جهانی دوم کمک کند. در ابتدا، انگیزه او برای پیوستن به جنگ پیدا کردن معشوقی است که هواپیمایش سقوط کرده است، اما او خیلی زود عاشق شغلش می شود.
از محافظت از کودکان یهودی گرفته تا منفجر کردن قطارهای نازی ها، شارلوت کارهای زیادی در فیلم انجام می دهد. و کارهای او به لطف فیلمبرداری زیبا، جذاب تر و تاثیرگذارتر می شوند. داستان عشقی او در اواخر فیلم به شکل غیرمنتظره ای تغییر مسیر می دهد، اما ماجراجویی های جنگی شگفت انگیز او، هر اتفاق بد دیگری که در زندگی اش رخ می دهد را تحت الشعاع قرار می دهد.
۱- Battalion (2015)
در جریان وقایع انقلاب دموکراتیک بورژوایی فوریه که به منظور اعتراض به حکومت تزار نیکلای دوم در روسیه رخ داد، اکثر سربازان مرد روحیه خود را از دست دادند و دولت را مجبور به رفتن به سراغ گزینه های دیگری کردند. یک واحد تماماً زنانه به نام گردان اول مرگ برای کمک به جنگ جهانی اول تشکیل شد.
دلاوری های این زنان شجاع در طول داستان فیلم گردان به خوبی نقل شده است. ماریا لئونتیونا بوچکاروآ، به عنوان اولین زن روسی که ریاست یک واحد نظامی را بر عهده می گیرد، مهارت های فوق العاده خود در رهبری را از خود نشان داده، دائماً به اعضای تیم خود انگیزه می دهد و تنبلی را تقبیح می کند. جدای از شخصیت های شگفت انگیز پرسوناهای اصلی، بخش های اکشن فیلم نیز فوق العاده هستند و به مخاطب انگیزه ای مهم برای ادامه تماشا می دهند.
۶- G.I. Jane (1997 باید بهت بگم که در واقعیت زنها استاندارد های جداگانه دارن برای امتحان دادن و سناتور زن اومد در واقعیت گفت زنها دکتر هستن وکیل هستن مهندس هستن زنها اعضای خوب جامعه هستن و ما نمیزاریم زنها رو به جنگ بفرستید پس چرت نگید لطفاً زنها هیچ کجای تاریخ به اندازه مردان از خودشون شرافت و جان فشانی نشون ندادن حتی شجاعت نداشتن به جنگ برن که ما در تاریخ داریم پسر بچه ۱۳ ساله در جنگ کشته شد و زنها در خانه بودن این مبحث فقط توهین آمیز است چون میخواهید به زنها جایگاهی رو بدید به مردان جان فشان داده میشه
سلام ، البته در این قرن تفکر گروه زنان وجود ن دا د. این تفکرات دیگر قدیمی شده، نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکیل میدهند و این گروه قابل توجیه است که ما چه بخواهیم یا نخواهیم در جامعه امروز نقش والای دا رند.
بله مگه تو فیلم ها در جنگ ها حضور داشته باشند وگرنه در واقعیت که همه شون از جنگ فرار میکنند و برمیگردن تو آشپزخونه .جنگ روسیه و اکراین همین رو ثابت کرد
دنیا امروز به شدت جو گیره. به خصوص در مورد تفکرات فمنیستی و جنسیتی
فمنیستها مدام در تلاشن بگن هر کاری مردا میکنن زنها هم میتونن بکنن. بنابراین افتخار میکنن به اینکه مثلا یه زن راننده کامیون بشه، یا تو جنگ شرکت کنه.
البته که زنها هم میتونن این کارها رو بکنن ولی نه افتخاره نه باحاله. (برای مردها هم باحال نیست)
هالیوود الان داره چرندترین فیلمها رو میسازه. مثلا باربی که مردها رو کامل احمق جلوه میده.
آخه یکی نیست بگه اگه مردا اینقدر احمقن، پس چرا تونستن برای چند هزار سال روی زنها تسلط داشته باشن!؟
(پ.ن. من اگه یه آدم با آی کیوی ۸۰ سرم کلاه بذاره تا آخر عمر احساس شرمندگی میکنم و هیچوقت نمیام در موردش فیلم بسازم)
شما بی غیرت ها هستید که مانع پیشرفت زنها هستید ، معمولا هم مرد هستید دیگه ، مردها از اول هم حسود بودن و نمیتونستن ببینن زن ها در کار های مختلف موفق هستند و فکر میکنید بهتر هستید ، تو تاریخ زنان زیادی بودن که جان فشانی کردن در حالی که وظیفه مرد ها بوده . توجه کن که با دیدن این چند تا فیلم حسادت میکنی و نمیتونی دهن گشادت رو ببندی و فکر میکنی حتما باید نظر بدی .