تانک ها گوشه منحصر به فردی از نمایش جنگ را اشغال می کنند – آنها اغلب چابک و در عین حال فوق العاده حجیم هستند؛ به شدت زره پوش شده و در عین حال در سناریوهای پشتیبانی پیاده نظام مورد استفاده قرار می گیرند. آنها چندین نیاز در میدان جنگ را همزمان برآورده می کنند. تسلیحات سنگین موجود در این واحدهای توپخانه ای متحرک برای از بین بردن اهداف زرهی و پرسنل مستقر در پناهگاه های تقویت شده بسیار مهم است. جنگ جهانی اول شاهد استفاده نسبتاً اندک از تانک ها بود، حتی در شرایطی که واحد زرهی در حال تبدیل شدن به یک ویژگی مدرن ساز در جنگ بود. اما جنگ تلخ و خندقی که میلیونها نفر از جمعیت جهان را به کام مرگ فرستاد، به عنوان انگیزهای قوی برای زره پوش های متحرک عمل کرد که تا ۲۰ سال بعد توانستند خطوط دشمن را بشکنند. ارتش نازی در هجوم به اروپا به مانور سریع تانک ها برای سرکوب مخالفان متکی بود و در دوران مدرن، آمادگی رزمی بسیار زرهی و بسیار مخرب در خط مقدم نبزد باقی مانده است. ارتش اوکراین در حال حاضر در حال نبرد زمینی شدیدی است که جنگ تانک ها نقشی اساسی در توانایی های خط شکنی آن دارد.
از اولین مبتکرانی مانند رنو FT گرفته تا غولهای مدرنی که یگان های تانکهای جنگی آمریکا و کره جنوبی را تشکیل میدهند، طراحی تانکها بهطور مداوم به دنبال تغییر شرایط در میدان جنگ بوده است. بهبود ویژگیهای طراحی و گنجاندن قابلیتهای جدید در قلب توسعه تانک های جدید قرار دارد – همه اینها به نام افزایش برتری در میدان نبرد. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ تانکی آشنا کنیم که با نوآوری های خود ساختار و عملکرد این زره پوش ها را تغییر دادند.
Renault FT (فرانسه)
این تانک فرانسوی بین سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۸ در مقادیر بسیار بالا تولید شد. رنو FT به عنوان یک تانک کوچک با وزن تنها ۷.۲ تن و ارتفاع تقریباً به اندازه یک بسکتبالیست مدرن (حدود ۲۱۰ سانتیمتر تا تاج آن)، ارزان، چابک و پیشگام بسیاری از ویژگی های تانک های مدرن بود. تقریباً ۴,۰۰۰ دستگاه ساخته شده برای پشتیبانی از روزهای رو به زوال کمپین نظامی فرانسه دارای یک برجک کاملاً چرخان بود که جنگ افزارها را در خود محصور می کرد و پوشش شلیک ۳۶۰ درجه ای را فراهم می کرد. Renault FT اولین تانک ساخته شده در جهان بود که این قابلیت تحرک تسلیحاتی را در خود جای داد و ظرفیت چرخش کامل به یکی از ویژگی های اصلی طراحی تانک های مدرن تبدیل شده است. به طور مشابهی، گیربکس و موتور به عقب تانک راه پیدا کردند و راننده در امتداد خط مرکزی در جلو تانک قرار گرفت. در نهایت این تانک ها به کشورهایی مانند یونان، یوگسلاوی و لهستان صادر شد و حتی در جنگ جهانی دوم نیز نقش داشت. طرح این تانک حتی با متحدان به اشتراک گذاشته شد تا در فرآیند تولید مشارکت کنند – ۱,۲۰۰ دستگاه از این تانک در ایالات متحده ساخته شد.
طراحی انقلابی این تانکها، نبرد زرهی را تغییر داد و رنو FT را به فرمانروایی میدان نبرد در جنگ جهانی اول سوق داد. این تانک دارای دمی بود که طوری طراحی شده بود که هنگام عبور از روی سنگرها و حفره ایجاد شده در اثر انفجار توپخانه، آن را صاف نگه دارد. با این حال، مسئولیت اصلی FT عبور از منطقه موسوم به «سرزمین هیچ کس» برای پشتیبانی از حملات زمینی بود، و مدلهای آن به یکی از این دو سلاح مجهز بودند: یک مسلسل ۷.۹۳ میلیمتری Hotchkiss که لقب «female» را به خود گرفت، یا یک مسلسل ۳۷ میلیمتری Puteaux SA 18. که با لقب «male» شناخته می شد.
Centurion (بریتانیا)
موزه تانک بریتانیا ادعا می کند که «اغلب اعتقاد بر این است که Centurion مظهر تانک است». حتی با وجود چنین ادعای قوی که بحث را در مورد این تانک آغاز می کند، بلافاصله مشخص میشود که این ادعا بحث برانگیز یا مبهم نیست – زیرا Centurion واقعاً یکی از مهمترین تانکهای تاریخ نظامی بریتانیا بود. این تانک در شرایطی که جنگ جهانی دوم رو به پایان بود، طراحی شد، و در بهار ۱۹۴۵ وارد سرویس شد. این تانک بسیار سنگین است، وزن آن ۴۹.۵۲ تن اعلام شده و در بیش از ده ها ارتش ملی در سراسر جهان از جمله مصر، اسرائیل و سوئیس خدمت می کند. در واقع، یکی از مشهورترین صحنه های برتری Centurion در میدان نبرد در جریان جنگ یوم کیپور در اکتبر ۱۹۷۳ رخ داد. در یک بخش از این نبرد شدید، کمتر از ۱۰۰ تانک Centurion تحت فرماندهی اسرائیل توسط یک هنگ از ۵۰۰ تانک تی-۵۵ و تی-۶۲ سوریه غافلگیر شدند. در طی یک درگیری چهار روزه، نیروهای اسرائیلی نیمی از زره پوش های سوریه را منهدم کردند. در مجموع، تانک های اسرائیلی در شرایط یک به هشت نسبت به سوری ها قرار داشتند، اما توانستند دشمن خود را شکست دهند.
Centurion برای دههها جزء اصلی نیروهای مسلح بریتانیا باقی ماند و مدلهای Beach Armored Recovery در طول جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ حضور خود را نشان دادند. آنها در دوازده جنگ حضور فعال و از نوسازی ها و بروز رسانی های متعددی برخوردار شدند (در مجموع ۱۲ مدل متفاوت از آن وجود دارد). نسل اول تانکهای Centurion به یک توپ ۷.۹۲ میلیمتری Besa مجهز شدند و برای پشتیبانی از کارزارهای نظامی به سرزمین اصلی اروپا فرستاده شدند. اما در حالی که Centurion در طول سال ها شاهد نبردهای زیادی بود، خدمت آن در سال ۱۹۴۵ در واقع شامل هیچ جنگی نشد.
تانک Ram (کانادا)
تانک Ram کانادا یک محصول داخلی بود که هدف آن ایجاد یک تانک اصلی جنگی برای کانادایی ها در طول جنگ جهانی دوم بود. این کشور به شدت درگیر تولید تانک های Valentine برای ارتش بریتانیا بود و به همین دلیل فاقد منابع کافی برای توسعه و تولید تسلیحات داخلی بود. نتیجه یک سیستم زرهی بود که بر روی پلتفرم های مدل M3 ساخته شده بود که توسط نیروهای آمریکایی طراحی و ساخته شد. با این حال، این پلتفرم پایین تر از حد استاندارد آن زمان برای تانک ها بود و می توانست انواع سلاح های مختلف را در طول دوره تولیدش در خود جای دهد. این تانک هرگز نبرد را تجربه نکرد، اما به عنوان پایه ای برای طرح های جدید کانادایی مانند توپ خودکششی Sexton و نفربر زرهی Kangaroo عمل کرد.
اولین واحدهای Kangaroo از شاسی های باقیمانده M7 Priest ساخته شدند، اما معرفی تانک Ram خود را به عنوان یک پلتفرم عالی مطرح کرد. نفربری که بر اساس آن ساخته شده بود به طور گسترده در مراحل بعدی جنگ مورد استفاده قرار گرفت – که از نسخه های قدیمی تر که در اکتبر ۱۹۴۴ ساخته شده بودند استفاده می کرد. در نقشهای جنگی مستقیم، پلتفرم Ram به یک توپ ضد تانک ۴۴ میلیمتری یا یک توپ ۵۷ میلیمتری (بعد از ۱۹۴۲) مسلح شد. این تانک هرگز نبرد را به عنوان یک ماشین جنگی واقعی تجربه نکرد، اما ۱,۹۴۹ دستگاه تولید شده گواهی بر نوآوری سازندگان کانادایی بود و بعداً تغییر کاربری را تجربه کرد که آنها را وارد میدان نبرد کرد.
تانک Type 99 (چین)
تانک جنگی اصلی نوع ۹۹ چین یک تقابل مستقیم با برتری زرهی آمریکایی است. این تانک از طراحی تانک Type 88 MBT نشأت گرفت، تانکی که در دهه ۱۹۸۰ ساخته شد، اما به سرعت از آن ریشه ها دور شد. این تانک یکی از گران ترین تانک هایی است که تا به حال ساخته شده و قیمت آن ۲.۵ میلیون دلار گزارش شده است. این تانک چینی دارای یک توپ ۱۲۵ میلی متری بدون خان است که مجهز به گلوله گذار خودکار برای کنترل شلیک کارآمد است. برخلاف مدلهای قبلی خود، تانک ۹۹ دارای زرههای واکنشی انفجاری ماژولار در امتداد برجک خود است تا قابلیتهای دفاعی قابل توجهی را اضافه کند که قادر به حفظ تانک در میدان نبرد، حتی پس از ضربه مستقیم است. همچنین این تانک مجهز به سیستم بازدارندگی موشک لیزری است که می تواند سیگنال های هدایت را مختل کند و حتی مانعی برای ابزارهای اپتیکی دشمن شود. گلوله گذار خودکار، سرعت شلیک ۸ گلوله در دقیقه را از طریق یک حرکت سنتی روسی به سبک چرخ و فلک ارائه می دهد.
این تانک از یک خدمه سه نفره سود برده و با یک موتور دیزل توربوشارژ INA کار می کند که حداکثر سرعت ۶۹ کیلومتر بر ساعت را در اختیار تانک قرار می دهد. حتی با وزن ۵۴ تن، این تانک بسیار چابک است و تصور میشود مدل مدرن ZTZ-99A2 از سیستمهای اطلاعات دیجیتال یکپارچه از میدان و کنترل شلیک بهبودیافته پشتیبانی میکند. سیستم های تسلیحاتی آن توسط یک مسلسل سنگین ۱۲.۷ میلی متری که می تواند تا ۶۰۰ گلوله در دقیقه و یک مسلسل ۷.۶۲ میلی متری با حداکثر نرخ شلیک ۸۰۰ گلوله در دقیقه شلیک کند، تکمیل می شود.
M4 Sherman (ایالات متحده)
این تانک یک اسطوره واقعی است. شرمن در مقیاسی به تولید انبوه رسید که شباهتی به هیچ چیز در نوع خود نداشت، موضوعی که بدون شک عاملی در شهرت و در نهایت جایگاه نمادین این واحد زرهی داشت. بیش از ۵۰,۰۰۰ تانک شرمن فقط بین سالهای ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵ ساخته شد و به دوردست ها سفر کرد! تانک های M4 Sherman شاهد نبرد در سراسر اروپا و شمال آفریقا، زیر پرچم کشورهای متفق متعدد از جمله بریتانیا، اتحاد جماهیر شوروی، نیروهای آزادی بخش فرانسوی و حتی چین بودند. یکی از مهم ترین ویژگی های طراحی M4 قابلیت تعمیر و نگهداری بالای آن بود. این تانکها عمدتاً در نقش پشتیبانی در کنار واحدهای پیاده نظام حضور داشتند و اپراتورها اغلب آنها را در میدان تعمیر میکردند – حتی در بحبوحه نبرد.
چیزی که شرمن را از دیگر طرحهای تانک آمریکایی متمایز میکند، به موقع بودن تولید و حضور آن در میدان نبرد و همچنین برخی از ویژگیهای بهبود یافته آن است. مدل شرمن مدت کوتاهی پس از امضای قانون Lend-Lease Act (قانون وام و اجاره که با عنوان قانونی برای ترویج دفاع از ایالات متحده آمریکا معرفی شد، سیاستی بود که بر اساس آن، آمریکا بین سالهای ۱۹۴۱ و ۱۹۴۵ به بریتانیا، شوروی و سایر متفقین تسلیحات، نفت و مواد غذایی عرضه میکرد.) در مارس ۱۹۴۱ و تولید آن کمتر از یک سال بعد شروع شد. این تانک از یک بدنه ریخته گری شده و یک برجک کاملاً چرخان استفاده می کرد. مدلهای اورجینال M4A1 یک توپ ۷۵ میلیمتری داشتند اما در نهایت با توپ ۷۶.۲ میلیمتری بریتانیایی (یا «۱۷ پوندی») جایگزین شد تا بتواند با تسلیحات نظامی و سپرهای دفاعی آلمان مقابله کند.
Panzer III (آلمان)
تانک های پانزر آلمان نازی منظره ای وحشتناک در میدان جنگ بودند. مدلهای Panzer III در انواع مختلفی ساخته شده و عمدتاً در شمال آفریقا و اتحاد جماهیر شوروی مستقر شدند. در مجموع بیش از ۶,۲۰۰ دستگاه تانک Panzer III ساخته شد. این تانک از یک سیستم تعلیق ساده شده استفاده می کرد و از همان زبان طراحی ویکرز مدیوم کروزر در ساخت منطقه خدمه ای که از سیستم برجک سه نفره پشتیبانی می کرد پیروی می نمود. حتی زمانی که نبردهای بعدی، برتری تکنولوژیک متفقین را در جنگ تانک در جبهه غربی به نمایش گذاشت، فضای کار ساده و پربازدهی که تیم های تانک آلمانی در آن مستقر بودند، دشمنی مهیب را ایجاد کرد که کارآمد و بسیار توانا بود.
Panzer III خیلی قبل از آغاز جنگ جهانی دوم شروع به کار کرد، به این معنی که کاملاً در یک دوره زمانی که تحت کنترل معاهده ورسای بود طراحی شد. توسعه این تانک پنهانی انجام شد و تا سال ۱۹۳۴، سومین نسخه از پلتفرم Panzer کامل شد و در واقع منتظر شروع دوباره تولید بود. این تانکها با حمله آلمان نازی به لهستان، رهبری حمله را بر عهده داشتند و به عنوان یک شریک ضد زره برای نقش پشتیبانی پیاده نظام پانزر IV عمل میکردند. حتی با وجود طراحی داخلی ساده، موثر و منسجم، اولین Panzer III فاقد قدرت آتش لازم برای تهدید جدی دشمنان بود. توپ های اولیه ۳۷ میلی متری، قبل از ورود این تانک ها به شمال آفریقا در فوریه ۱۹۴۱ با یک توپ ۵۰ میلی متری سنگین تر جایگزین شدند.
T-64 (اتحاد جماهیر شوروی)
T-64 ساخت اتحاد جماهیر شوروی اولین بار در سال ۱۹۶۳ به عنوان یک بروز رسانی انقلابی از مدل معروف تانک جنگی T-62 ظاهر شد. این تانک قدرت مانور با وزن پایین را با زره های سنگین ترکیب می کرد که برای یک واحد زرهی با وزن تنها ۳۸ تن مناسب به نظر نمی رسید. موتور و سیستم انتقال نیرو فشرده تر در کنار زره های ترکیبی جدید، این تانک را به یک اسب جنگی واقعی تبدیل کرده بود. نکته جالب اینکه، در زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، صدها مدل T-64BV در اوکراین باقی مانده و اکنون در خط مقدم جنگ علیه روسیه قرار دارند.
یک ارزیابی طبقه بندی شده توسط سیا که در سال ۱۹۹۹ نوشته شده، نشان می دهد که انواع T-64B ظرفیت شلیک موشک های هدایت شونده ضد تانک و همچنین مهمات استاندارد را از طریق توپ اصلی خود اضافه کرده بودند. مهمتر از آن، نشانه های بصری کمی وجود داشت که نشان دهد آیا یک تیم تانک یا یک واحد هوایی در ارتفاع پایین ممکن است با یک T-64 کوچکتر یا یک مدل جدیدتر که می تواند از موشک های هدایت شونده استفاده کند روبرو شود یا خیر. در نهایت، نوع T-64B جایگزین مدل قدیمی تر A به عنوان واحد زرهی اصلی در یگان های تانک روسی شد و مشکل تشخیص دشمن را به یک مسئله موقت تبدیل کرد که هرگز برای پرسنل نظامی آمریکایی به نتیجه ختم نشد. این تانک مجهز به یک توپ ۱۲۵ میلیمتری بدون خان است که میتواند ۸ گلوله در دقیقه را با کمک گلوله گذار خودکارش شلیک کند.
CDK LT vz. 38 (چکسلواکی)
تانک LT vz. 38 ساخت چکسلواکی یک تاریخ واقعاً حیرت انگیز دارد. این تانک که به طور خصوصی توسط کمپانی CDK برای جلب نظر دولت چکسلواکی ساخته شده بود، به دلیل عدم آمادگی این کشور برای سرمایه گذاری هنگفت در تجهیزات نظامی، با پاسخ مناسبی از جانب دولت وقت چکسلواکی مواجه نشد. این طرح اما در خارج از کشور مورد پذیرش قرار گرفت و در نهایت ایران ۵۰ دستگاه از آن با نام TNH را سفارش داد و در می ۱۹۳۷ تحویل گرفت. با این حال، TNH چند سال بعد، زمانی که ۹۰ تانک ساخته شده برای صادرات به سوئد در تهاجم نازی ها به تصاحب آلمان درآمد، به شهرت رسید. ارتش آلمان هنوز تشنه تسلیحات برای تقویت واحدهای زرهی Panzer خود بود و به سادگی مدل های TNH و سایر LT vz. 38 ها را ضمیمه تانک های خود کرده و نام آن ها را به تانک های Panzer 38 تغییر داد.
این تانک سبک در نهایت به عنوان یک عنصر پشتیبانی راه خود را در جنگ پیدا کرد. با تغییر نسبت به طرح اولیه، خدمه چهارم برای پشتیبانی از عملیات تیراندازی، به تانک اضافه شد، در شرایطی که وظیفه بارگیری و شلیک، به یک خدمه که در طرح اولیه در برجک واقع شده بود، محول شد. سلاح اصلی این تانک یک توپ ۳.۷ سانتی متری اشکودا بود که مهمات ۳.۷ سانتیمتری استاندارد چکسلواکی را شلیک می کرد. آلمانیها این گلوله ها را بهبود بخشیدند و ابر دودی را که مانع دید مستقیم در جلوی تانک می شد، در نهایت با افزایش بار انفجاری و افزودن یک کلاهک جدید، حذف کردند. غاصبان آلمانی همچنین گلوله های ردیاب را به مهمات آن اضافه کردند تا این تانک در میدان نبرد کارآمدتر شود.
K2 Black Panther (کره جنوبی)
K2 Black Panther ساخت کره جنوبی یک تانک اصلی بومی است که تصور می شود یکی از بهترین تانک های مدرن باشد. این تانک همچنین گرانترین تانک در میدان جنگ است، اما به دلایلی خوب. پس از جنگ کره، کره جنوبی جستجوی شتابزده ای برای در اختیار گرفتن زره پوش های سنگین به منظور دفاع در برابر تهاجمات احتمالی آینده از سمت شمال آغاز کرد. در طول جنگ، واحدهای تانک کره جنوبی عمدتاً از زره پوش های سبک آمریکایی تشکیل شده بودند. اما نبرد با تانک های سنگین شوروی نبرد متفاوتی بود. در اواخر دهه ۱۹۸۰، تانکهای K1 بومی کره جنوبی وارد خدمت شدند، با بهینه سازی و ارتقاهای مداوم که روی ۱۰۰ تانک ابتدایی که در سال ۲۰۱۴ ساخته شده بودند صورت گرفت.
K2 یک تانک سنگین ۵۵ تنی است – یکی از بزرگترین تانک های نظامی که تاکنون ساخته شده است – دارای یک توپ اصلی ۱۲۰ میلی متری تقویت شده با قابلیت گلوله گذاری خودکار. توپ اصلی قادر است تقریباً ۱۰ گلوله در دقیقه شلیک کند و پشتیبانی تاکتیکی گسترده ای را برای متحدان در میدان فراهم کند. این تانک همچنین دارای یک مسلسل سنگین ۱۲.۷ میلی متری و یک مسلسل ۷.۶۲ میلی متری برای پشتیبانی شلیک نزدیک و آتش سرکوب کننده سریع است. این تانک همچنین مجهز به سیستم تشخیص و ردیابی خودکار هدف و البته عملکرد شکارچی-قاتل برای افزایش آمادگی رزمی است. زره واکنشی انفجاری و زره مرکب در سرتاسر شاسی K2 وجود دارد و محفظههای مهمات دارای پنل های دمنده به سمت بیرون هستند تا ایمنی خدمه را در صورت هدف قرار گرفتن تامین کند، حملاتی که بدون این سیستم می تواند باعث انفجار مهمات داخل تانک شود.
AbramsX (ایالات متحده)
تانک آبرامز آمریکایی یکی از همه کاره ترین سلاح های میدان نبرد است که جهان تاکنون شناخته است. M1 Abrams به طور گسترده ای به عنوان بهترین تانک ساخته شده تاکنون شناخته می شود. حداکثر سرعت ۶۷ کیلومتر در ساعت و برد ۴۱۰ کیلومتر را فراهم می سازد، در حالی که توسط یک خدمه چهار نفره در طرح فعلی خود (نوع M1A2) هدایت می شود. مدل AbramsX که به عنوان یک نمایش فناوری در سال ۲۰۲۲ رونمایی شد، به نظر میرسد پیشرفتهای معنیداری را نسبت به نسخه قبلی ارائه میدهد. کاهش شدید حدود ۱۰ تا ۲۰ تنی آن را چابک تر و کم مصرف تر می کند، در حالی که یک موتور هیبریدی الکتریکی-دیزلی تحرک و برد تانک را بیشتر می کند. با این حال، چشمگیرترین ارتقا در قالب یکپارچه سازی هوش مصنوعی خواهد بود. کاهش تعداد خدمه از چهار به سه نفر و افزودن برجک بدون سرنشین و سیستم شناسایی دشمن که مبتنی بر هوش مصنوعی است، این تانک را به ابرتانک آینده تبدیل کرده است.
برجک بدون سرنشین ستاره نمایش این بروز رسانی جدید است. سری تانک های آبرامز در سال های اخیر همواره سنگین تر شده اند، موضوعی که بازیابی آن ها در صورت خرابی یا هدف قرار گرفتن در میدان نبرد را دشوار می سازد. این بدان معناست که تانکهای خراب یا نابود شده ممکن است به حال خود رها شوند، زمانی که همه چیز طبق نقشه پیش نرود. عدم نیاز به محافظت از یک فرد در داخل برجک به این معنی است که می توان اندازه آن را به شدت کاهش داد، و ویژگی بارگذاری خودکار گلوله نیز به این معنی است که خدمه قادر خواهند بود به جای پراکنده شدن در سراسر کابین، در یک ردیف بنشینند.
بدون نظر