وکیل خانواده دختر ربوده‌شده: «سما جهانباز و وحیده نیازی در زندان طالبان هستند»

وکیل خانواده دختر ربوده‌شده: «سما جهانباز و وحیده نیازی در زندان طالبان هستند»

وکیل خانواده وحیده نیازی، دختر ۱۶ ساله اهل افغانستان، که در تابستان ۱۴۰۲ در روستای گویم شیراز ربوده شد پرده از ابعاد گسترده یک پرونده آدم‌ربایی سازمان‌یافته برداشته است. این وکیل با پیگیری‌های بی‌وقفه و اطلاعات دریافتی از یک مخبر به سرنخ‌هایی از سما جهانباز، دختر ۲۲ ساله که تیرماه ۱۴۰۱ در شیراز مفقود شد، دست یافته است. بر اساس اطلاعات دقیق ارائه‌شده از سوی این مخبر، هر دو دختر پس از ربایش به افغانستان منتقل و در شرایطی دردناک نگهداری شده‌اند. وکیل پرونده با ارائه مستندات شامل نام متهمان، مکان‌ نگهداری و حتی فیلم‌ها و تماس‌های وحیده با خانواده‌اش، خواستار ورود فوری و جدی نهادهای امنیتی کشور برای نجات این دو قربانی و برخورد قاطع با عاملان این جنایات شده است.

هفته گذشته برخی گزارش‌های تایید نشده ادعا کردند که سما جهانباز، دختر ۲۲ ساله اهل اصفهان، که در ۲۵ تیر ۱۴۰۱، در شیراز ناپدید شده بود در افغانستان پیدا شده است. با این حال خواهر سما این ادعاها را رد کرد.

شریف توکلیان وکیل خانواده نیازی در همین راستا می‌گوید:

تمامی مستندات و آدرس دقیق محل نگهداری سما جهانباز و وحیده نیازی تحویل مقامات قضایی مرتبط با پرونده شده است، بنابراین بنده اظهارات خواهر سما جهانباز مبنی بر آخرین مصاحبه ایشان را که اعلام کرده سرنخی از سما در افغانستان وجود ندارد تکذیب می‌کنم. رسیدگی به این دو پرونده نیاز به افرادی دارد که از قدرت و نفوذ بالایی برخوردار باشند و تنها راه بازگرداندن سما جهانباز و وحیده نیازی، ورود جدی ماموران امنیتی کشور است. بنده حتی حاضرم به خاطر اطلاعات دقیقی که مخبر پرونده دراختیارم می‌گذارد، خطم شنود شود.

ماجرای ربوده‌شدن وحیده نیازی چیست؟

این وکیل ماجرای ربوده‌شدن وحیده را این‌طور تعریف می‌کند:

وحیده و مادرش در زمین‌های کشاورزی اطراف روستای گویم کارگری می‌کردند، اما روز حادثه قبل از اینکه به خانه‌شان بروند برای خرید وارد یک مغازه می‌شوند تا مادر وحیده برای ناهار چیزی تهیه کند. وحیده قبل از اینکه داخل مغازه شود به مادرش می‌گوید یک ماشین پژوی مشکی رنگ آنها را تعقیب می‌کند، اما مادرش موضوع را جدی نمی‌گیرد.

هنگام خروج از مغازه ناگهان همان ماشین جلوی پای آنها ترمز می‌کند و چهار در ماشین باز می‌شود و چهار نفر که صورت‌های خود را با ماسک پوشانده بودند از ماشین پیاده می‌شوند. سه نفر به طرف وحیده می‌روند و یکی از آنها با یک پارچه سفید که حاوی مواد بیهوش‌کننده بوده جلوی دهان وحیده را می‌گیرد و با کمک دو نفر دیگر او را به زور داخل ماشین می‌اندازند. همزمان یک نفر نیز به طرف مادر وحیده می‌رود و با پاشیدن یک اسپری قرمز رنگ به سمت چشمان ایشان حمله می‌کند. آن فرد قصد داشته مادر وحیده را نیز به زور سوار ماشین کند، اما مادر وحیده آن فرد را شناسایی کرده و نام او را صدا زده است. پس از شناسایی بلافاصه متهمان سوار ماشین شده و از محل متواری و وحیده را همراه خود برده‌اند.

مادر وحیده، چون یکی از متهمان را شناسایی کرده با پلیس ۱۱۰ تماس گرفته و مشخصات آن شخص را به ماموران گفته و توضیح داده که فرد شناسایی شده به همراه شخصی دیگر قبلا خانواده‌شان را تهدید کرده و حتی یک بار نیز این دو نفر با موتوسیکلت وحیده را تعقیب و قصد ربودن او را داشته‌اند، اما وحیده به یک مغازه پناه برده و با پدر و مادرش تماس گرفته که به آنجا بروند و او را با خودشان به خانه ببرند. مادر وحیده همچنین به پلیس توضیح داده این دو نفر قبلا آنها را تهدید کرده‌اند که باید دختر ۱۶ ساله‌شان را به عقد دایی آنها که یک فرد ۶۵ ساله است، در بیاورند وگرنه وحیده را توسط گروه سیاهپوشان (یک گروه خشن و مسلح در افغانستان) می‌ربایند.

روزی که این افراد وحیده را جلوی چشمان مادرش می‌ربایند، همگی لباس یکدست سیاه به تن داشته‌اند. وکیل این پرونده در ادامه می‌گوید:

پرونده چند روزی در کلانتری و سپس به اداره آگاهی شیراز ارسال و از آنجا به شعبه هفدهم دادسرای ویژه امور جنایی و جرایم امنیتی شهرستان شیراز ارجاع می‌شود. بازپرس پرونده دستور دستگیری دو نفر از متهمان که توسط مادر وحیده مورد شناسایی قرار گرفته را صادر می‌کند. این دو نفر مدت یک ماه در اداره آگاهی بازداشت بوده‌اند، اما بعد از یک ماه بدون اینکه ردی از وحیده پیدا شود، آزاد می‌شوند. مادر وحیده وقتی متوجه آزادی این دو نفر شده به اداره آگاهی مراجعه کرده و گفته چرا وقتی وحیده پیدا نشده، متهمان آزاد شده‌اند؟ مادر وحیده همچنین در اداره آگاهی عنوان کرده روزی که وحیده را مقابل چشمانش ربوده‌اند یکی از متهمان را عینا مشاهده و شناسایی کرده، اما او جوابی نگرفته است؛ این موضوعات به سه، چهار ماه اول پرونده برمی‌گردد، زمانی که بنده هنوز وکالت پرونده را به عهده نداشتم.

پس از گذشت سه، چهار ماه از ربایش وحیده، صاحبکار این خانواده که فردی ایرانی است با من تماس می‌گیرد و می‌گوید دختر یکی از کارگرانش که اهل افغانستان است، ربوده شده و خانواده او تا به حال نتوانسته‌اند کاری انجام دهند. صاحبکار خانواده از من درخواست می‌کند که وکالت این پرونده را به عهده بگیرم. وقتی وکالت خانواده وحیده را به عهده گرفتم و پرونده را مطالعه کردم، متوجه شدم پرونده نقص‌های زیادی دارد. یک هفته پس از ورودم به این پرونده، مادر وحیده با بنده تماس می‌گیرد و می‌گوید یک نفر به خانه آنها مراجعه کرده و گفته می‌خواهد با وکیل پرونده صحبت کند.

درنهایت این شخص از تلفن مادر وحیده با بنده تماس می‌گیرد و خودش را معرفی می‌کند. این فرد نحوه ربایش و محل نگهداری وحیده، اسامی متهمان دخیل در ربایش و آدرس دقیق متهمان را به صورت کامل و جزء به جزء به بنده اعلام می‌کند. این فرد از همان ابتدا اصرار می‌کرد که صدای ایشان را به صورت کامل ضبط و تحویل بازپرس پرونده دهم تا به روند رسیدگی به پرونده کمک کرده باشد. بنده همین کار را نیز انجام داده‌ام و تمام اطلاعات مربوط به محل نگهداری وحیده نیازی و حتی سما جهانباز؛ دختری که در شیراز مفقود شده را از این فرد دریافت کرده و تحویل مقامات قضایی داده‌ام (نویسنده به دلیل حساسیت پرونده از آوردن مشخصات مخبر، اسامی متهمان و دیگر اسامی که وکیل پرونده به آنها اشاره می‌کند، خودداری کرده است).

تماس وحیده با مادرش و تایید صحت اظهارات مخبر

وکیل پرونده وحیده نیازی می‌گوید:

مخبر به بنده گفته متهمان با هویت مشخص، آن روز وحیده را با پژو ۴۰۵ مشکی ربوده و به خانه یکی از متهمان در کوچه‌ای در روستای گویم برده و وحیده را یک روز تمام در‌حالی‌که بیهوش بوده در دستشویی خانه حبس کرده و یک نفر با قمه بزرگ کنار دستشویی ایستاده و نگهبانی می‌داده است.

این فرد در ادامه برای بنده توضیح داده که صبح روز بعد، این افراد وحیده را با ماشین به خانه‌ای در وزیرآباد شیراز که از قبل اجاره کرده بودند، منتقل و آنجا هر چهار نفر این دختر ۱۶ ساله را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده و از او فیلمبرداری کرده‌اند؛ سه روز وحیده را در این مکان حبس و بعد با یک عقدنامه جعلی که توسط متهمی دیگر در گویم جعل شده، وحیده را به عقد متهم اصلی پرونده درآورده و با همان پژوی مشکی رنگ او را از طریق مرز سراوان در‌حالی‌که بیهوش بوده به افغانستان منتقل کرده‌اند. متهمان از نوعی ماده بیهوشی استفاده می‌کنند که فرد حین اینکه چشمانش باز است نه می‌تواند حرف بزند، نه کاری انجام دهد. با استفاده از این ماده بیهوشی وقتی لب مرز جلوی ماشین متهمان را گرفته‌اند، افرادی که داخل ماشین بوده‌اند، عقدنامه جعلی را نشان داده و گفته‌اند وحیده و فلان شخص زن و شوهر هستند.

همچنین مخبر به بنده گفته که این گروه طی چند سال گذشته کودکان و دختران زیادی را به همین طریق ربوده و آنها را به سراوان منتقل کرده‌اند. آنها اعضای بدن کودکان ربوده شده را قاچاق و بعضی دختران همچون وحیده نیازی و سما جهانباز را در افغانستان فروخته‌اند.

شریف توکلیان در ادامه می‌گوید: «یک‌بار نیز مخبر طی تماس تلفنی به بنده اطلاع می‌دهد که وحیده برای سومین‌بار توانسته از دست این افراد فرار کند. او گفت وحیده تاکنون دو بار فرار کرده و او را گرفته‌اند، اما این‌بار هنوز نتوانسته‌اند وحیده را پیدا کنند. مخبر وقتی خبر فرار کردن وحیده را به بنده داد این را هم اضافه کرد که طی یکی، دو روز آینده حتما وحیده با خانواده‌اش تماس می‌گیرد. دو روز بعد در ساعت ۱۶ و ۵۹ دقیقه ۲۸ دی ماه ۱۴۰۲، وحیده برای اولین‌بار با شماره مشخص و معلوم که در پرونده موجود است با مادرش تماس می‌گیرد و صحت اظهارات مخبر کاملا مشخص می‌شود؛ وحیده نحوه ربایش، اسامی متهمان را به مادرش اعلام کرده که با اظهارات مخبر به صورت دقیق مطابقت داشته است.

وحیده در این تماس تلفنی به مادرش توضیح داده که متهمان او را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده و او باردار شده است. وحیده همچنین به مادرش گفته که متهمان پس از ربایش، او را به وزیرآباد شیراز منتقل کرده و در آنجا پس از آزار و اذیت جنسی از ایشان فیلم گرفته و مو‌های او را با کارد بریده و بار‌ها او را مورد شکنجه قرار داده‌اند. وحیده در آخر مکالمه نیز به مادرش گفته که از دست این گروه فرار کرده و در فلان منطقه افغانستان است، او همچنین از خانواده‌اش درخواست کرده که هر طور شده او را نجات دهند. بعد از تماس وحیده و صحبت‌های او، بنده با دوستی که در افغانستان می‌شناختم، تماس گرفتم؛ او از چریک‌های سابق شاه مسعود است. بنده از ایشان درخواست کردم وحیده را نجات دهد و به او گفتم که وحیده در دست بستگان متهمان حاضر در ایران که در افغانستان بعضا از اعضای ارشد طالبان هستند، گرفتار شده است. بعد از هماهنگی‌های لازم با این فرد، قرار شد که پدر وحیده را به افغانستان بفرستم تا با کمک او محل نگهداری وحیده را شناسایی کنیم.

پدر وحیده راهی افغانستان شد و با فرد مورد‌نظر به اتفاق به آدرسی که وحیده اعلام کرده بود، رفتند و موفق شدند وحیده را ببینند. پدر وحیده و فرد مورد‌نظر می‌خواستند وحیده را فراری دهند که یکی از بستگان متهمان متوجه ماجرا می‌شود و وحیده و پدرش را می‌گیرند و به زندان می‌اندازند. فرد مورد‌نظر، بعد از یک ماه موفق می‌شود پدر وحیده را از داخل زندان فراری دهد. او بعد از فراری دادن پدر وحیده با بنده تماس می‌گیرد و می‌گوید توانسته پدر وحیده را فراری دهد، اما خود وحیده را نتوانسته فراری دهد، فقط موفق شده چند عکس و فیلم از وحیده تهیه کند. او این عکس و فیلم‌ها را برای بنده ارسال کرده است. وحیده داخل یکی از فیلم‌ها عنوان کرده از گویم شیراز توسط متهمان ربوده شده و مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته است. وحیده در فیلم اسامی تمام متهمان را اعلام کرده و بنده این فیلم‌ها را دراختیار مقامات قضایی قرار داده‌ام.

مخبر، سما جهانباز را شناسایی و دیده است

سما جهانباز

این وکیل در مورد ارتباط پرونده ربایش وحیده نیازی و پرونده مفقودی سما جهانباز نیز می‌گوید:

شبی که پدر وحیده به شیراز رسید، خودم شخصا او را از یک قاچاق‌بر تحویل گرفتم و به خانه‌ای در شیراز منتقل کردم و صبح روز بعد پدر وحیده را نزد بازپرس پرونده بردم تا اطلاعات و اظهارات وحیده که در افغانستان برای پدرش بازگو کرده بود را در پرونده ثبت کند. چند وقت بعد وقتی وحیده مجددا با مادرش تماس می‌گیرد، تعریف می‌کند که دختری به نام سما جهانباز داخل زندان است و می‌گوید پدرش جانباز بوده و کچل است و این افراد او را از شیراز ربوده‌اند. غیر از صحبت‌هایی که وحیده در مورد سما جهانباز عنوان کرده، مخبری که هر روز با بنده در تماس است، سما جهانباز را دیده و شناسایی کرده و گفته سما جهانباز در افغانستان است. طبق آخرین اطلاعاتی که مخبر پرونده در‌اختیار بنده قرار داده؛ در حال حاضر سما جهانباز و وحیده نیازی داخل یک زندان در افغانستان هستند. سما یک پسر و وحیده یک دختر دارند. سما جهانباز صددرصد همانجایی است که وحیده نیازی نگهداری می‌شود.

شریف توکلیان همچنین می‌گوید:

صدای مخبر در‌حالی که از سما جهانباز و مکان نگهداری او می‌گوید، توسط بنده ضبط و به مقامات قضایی مرتبط با پرونده ربایش وحیده نیازی تحویل شده است. بنده حدود دو سال است که به تنهایی و با زحمات فراوان و بدون اخذ حق‌الوکاله اطلاعات این پرونده را تکمیل کرده و تحویل مقامات قضایی داده‌ام. تاکنون دو بار بنده و خانواده‌ام توسط متهمان و بستگان آنها که همگی اتباع و اهل افغانستان هستند، تهدید به قتل شده، اما ذره‌ای از دفاع از حق و حقیقت و سوگندی که به عنوان یک وکیل برای دفاع از مظلوم خورده‌ام، کوتاه نیامده و نخواهم آمد.

در حال حاضر جهت جلب و دستگیری تعدادی از متهمان که متواری و آدرس همه آنها را به مقام قضایی و بازپرس پرونده اعلام کرده، اقداماتی انجام داده‌ایم. جهت دستگیری متهمان به دستور و ارجاع پرونده به ضابط تخصصی از جمله شعبه ویژه آدم‌ربایی اداره آگاهی شیراز نیاز است. فقط یک راه وجود دارد که سما جهانباز و وحیده نیازی به ایران بازگردند و آن، این است که ماموران امنیتی کشور به‌طور جدی به این پرونده ورود کنند. بنده به وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه، اداره اطلاعات نیروی انتظامی و… گزارشات لازم را ارسال کرده‌ام. حتی حاضر هستم با اذن خودم خطم شنود شود؛ با این اقدام دستگاه قضا و ماموران امنیتی متوجه می‌شوند که مخبر چه اطلاعات دقیقی را دراختیار بنده قرار می‌دهد. سازمان یا اداراتی که به این پرونده ورود پیدا می‌کنند باید قدرت و نفوذ زیادی داشته باشند. اینکه پدر سما جهانباز برای پیدا کردن دخترش به افغانستان برود جز دردسر چیزی ندارد و جان خودش نیز به خطر می‌افتد.

ماجرای ناپدید شدن سما جهانباز

سما جهانباز

۲۵ تیرماه ۱۴۰۱ سما سیمیران جهانباز، دختر ۲۲ ساله ی اصفهانی که به همراه خانواده خود از اصفهان برای سفر به شیراز رفته بود، در خیابان معالی آباد شیراز ناپدید شد. موضوع این دختر گمشده خیلی زود به مسئولان پلیسی و قضایی شهر شیراز مخابره شد و فرضیه ربوده شدن این دختر قوت گرفت.

پدر سما جهانباز، سعید جهانباز در گفتگویی با رکنا درباره این حادثه گفته: «سما به همراه مادر و برادرش به خانه عمه اش در شهر شیراز رفته بود. روز حادثه، سما برای فروش یک قطعه طلای کوچک به یک طلا فروشی واقع در خیابان شریعتی شیراز رفت. آخرین بار که با مادرش حرف زده بود به او گفته بود که یک ربع دیگر به خانه می رسد اما یک دفعه غیبش زد و گوشی اش خاموش شد.»

سعید جهانباز پدر سما جهانباز

سعید جهانباز در ادامه گفته: «بررسی دوربین های مداربسته حکایت از آن دارد که دخترم برای تاکسی گرفتن زیر پل معالی آباد رفته بود. روزها است از دخترم بی خبر هستم و به افراد مشهور و رسانه ها التماس کردم که عکس دخترم را منتشر کنند تا شاید خبری از او پیدا شود. علی کریمی و شهربانو منصوریان و فاطمه گودرزی عکس دخترم را منتشر کردند. همه ی این اقدامات به خاطر این است که به شدت دلواپس هستیم. هزار فکر به سرم می زند و با خودم می گویم نکند سما در چاهی افتاده یا مورد تعرض قرار گرفته باشد. خواب از چشم مان رفته و خیلی نگران حال سما هستیم. پرونده قضایی تشکیل شده و رسیدگی ویژه به این پرونده ادامه دارد اما هنوز هیچ نتیجه ای پیدا نشده است.»

با وجود گذشت هفته ها از ناپدید شدن سما جهانباز در خیابان معالی آباد شیراز، تلاش پلیس برای پیدا کردن این دختر ۲۲ ساله‌ کماکان بی نتیجه مانده است؛ اما پرونده قضایی او هنوز تحت پیگیری پلیس شیراز است.

خواهر سما جهانباز، سالومه جهانباز ۱۲‌ مهر‌ماه ۱۴۰۱ در گفتگویی با وبسایت فراز درباره آخرین اقدامات پلیس در رابطه با پرونده مفقود شدن خواهرش گفته: «۳‌ نفر در ارتباط با ناپدید شدن خواهرم توسط پلیس آگاهی شیراز بازداشت و تحت بازجویی قرار گرفتند. همان اوایل ۲ نفر از آن‌ ها از این اتهام تبرئه شدند و پس از مدتی آزاد شدند. پس از مدتی مضنون سوم نیز به دلیل فقدان مدارک و شواهد به قید ضمانت آزاد شده است. وضعیت روحی و روانی و حتی وضعیت جسمی پدر و مادرم اصلا مساعد نیست و هر روز به استرس خانواده اضافه می‌شود. ما برای پیدا کردن سما کاملا سردر‌گم شده‌ایم و دیگر نمی‌دانیم چه کاری باید انجام دهیم.»

سالومه جهانباز در گفتگوی دیگری با خبرگزاری ایسنا گفته: «او شب بیست و پنجم تیرماه برای خرید بیرون رفته بود و دختر عمه‌ام به او گفته بود حالا که بیرون می‌روی این گوشواره کوچک را هم برای من بفروش. قرار بود خانواده همان شب یا فردا صبح به اصفهان برگردند، سما هم بعدازاینکه به طلافروشی می‌رود و گوشواره‌ها را می‌فروشد، ساعت ۹ و ۵۷ دقیقه شب با مادر تماس گرفته و گفته یک ربع تا بیست دقیقه دیگر به خانه عمه‌ام می‌رسد. بعدازآن گوشی سما خاموش شده و هیچ تماس، رد و نشانی از او نداریم. ما مهمان منزل عمه‌ام در شیراز بودیم و خیابان معالی آباد هم خیابان سر راستی است که فاصله زیادی با منزل عمه‌ام ندارد. سما دانشجوی مشاوره بود و در اصفهان تحصیل می‌کرد. یک دختر ۲۲ ساله که نه مشکل خاصی داشت، نه دشمنی و اختلافی و نه عشق و عاشقی، هیچ‌کدام…»

او در ادامه می گوید: «وقتی ۲۰ دقیقه‌ای که سما گفته بود، نیم ساعت شد، با او تماس گرفتیم اما گوشی خاموش بود. ۲۰۰ تا ۳۰۰ متر بعد از محل سوار شدن تاکسی‌ها، گوشی سما از دسترس خارج شده؛ حالا یا گوشی از ماشین بیرون پرت شده و یا هر چیزی، اما در هر صورت هیچ ردی از گوشی هم پیدا نشد.»

سالومه جهانباز با اشاره به اینکه متأسفانه در مسیر برگشت خواهرش دوربینی وجود ندارد، یادآور می‌شود: «دوربین‌های مداربسته، تصاویر سما را در داخل طلا‌فروشی و تا زیر پل معالی آباد شیراز ثبت کرده‌اند، ولی پس از آن درست وقتی که او به زیر پل می‌رود تا سوار تاکسی شود، هیچ دوربینی آن اطراف نبوده تا او را نشان دهد. برای همین اصلا معلوم نیست سوار چه ماشینی شده است. اگر دوربینی در مسیر بود شاید همان روزهای اول مشخص می‌شد سما سوار چه ماشینی شده و خیلی زود ردی از او پیدا می‌شد.»

سما جهانباز همان شب پیام صوتی برای یکی از دوستانش فرستاده و می‌خواسته درباره موضوعی با او حرف بزند. سالومه جهانباز درباره این پیام توضیح می‌دهد: «ساعت ۹ و ۲ دقیقه همان شبی که سما گم شد، به دوستش پیام داده و می‌خواسته راجع به موضوعی با او صحبت کند، اما دوستش آن زمان آنلاین نبوده و پیام را دیر گرفته است. البته این پیام حتی قبل از ورود سما به طلافروشی فرستاده شده است. شاید یک درد و دل دوستانه بوده، اما چون دوستش جواب نداده نمی‌دانیم می‌خواسته چه موضوعی را مطرح کند.»

از سویی دیگر، سعید جهانباز، پدر سما هم در اینستاگرام خود مدعی شده است که ویدئو‌هایی در دست دارد که نشان می‌ دهد یک نفر خارج از طلافروشی در تعقیب دخترش بوده. با این حال، پلیس هنوز نتوانسته است این فرد را شناسایی و پیدا کند.

سعید جهانباز، همچنین در روزهای گذشته ویدئویی در ایسنتاگرام خود منتشر و در آن اعلام کرد بنا به توانایی مالی اش به فردی که دخترش را پیدا کند ۱۰۰ میلیون تومان مژدگانی خواهد داد.

همچنین گفته شده خانواده ی سما جهانباز قصد دارند ماجرای ناپدید شدن او را از طریق پلیس اینتر‌پل و جستجو در کشور‌هایی که مرز‌های مشترکی با کشورمان دارند پیگیری کنند.

در ادامه گفتگوی خواهر سما جهانباز، سالومه جهانباز در روز ۱۲ شهریور ماه با وبسایت شهروند آنلاین را می خوانید:

خواهرتان دقیقا چه روز و کجا ناپدید شد؟

ما ساکن اصفهان هستیم. چند روز بود برای سفر به شیراز و خانه عمه‌ام رفته بودیم. قرار بود همان شب یا فردا صبحش همگی راه بیفتیم و به اصفهان برگردیم. روز ۲۵ تیرماه بود. سما ساعت ۷:۲۰ عصر، از خانه بیرون رفت تا برای خودش یک سری وسیله شخصی بخرد. به پاساژی در خیابان معالی‌آباد شیراز رفت. یکی دو ساعت بعد، حدود ساعت یک‌ربع به ۱۰ بود که سما خبر داد، در حال برگشتن به خانه است و یک ربع دیگر می‌رسد. پس از آن گوشی‌اش خاموش شد و دیگر هیچ خبری از او نداریم.

آخرین وقتی که تماس گرفت، دقیقا چه گفت؟

اول وقتی رسید، از آنجا با ما تماس گرفت. ما هم داشتیم با او هماهنگ می‌کردیم که چه زمانی به اصفهان برگردیم. اینکه آیا امشب می‌رسیم یا صبح زود برگردیم. راجع به این مسائل صحبت کردیم و او گفت برود خریدش را بکند و زود برگردد. در اولین تماس، صدای همهمه می‌آمد. مشخص بود که در خیابان است. تا اینکه ساعت یک ربع به ۱۰ تماس گرفت و گفت که دارد برمی‌گردد. این بار صدای همهمه نمی‌آمد. انگار سوار تاکسی شده بود.

به کسی مظنون نیستید؟

تمام دوربین‌های مداربسته آن محل را بررسی کردیم. دوربین‌ها نشان می‌دهد که سما به تنهایی از خیابان گذشته و وارد پاساژ می‌شود. انگار یک نفر او را تعقیب می‌کند. حتی وقتی سما وارد یک مغازه می‌شود، او می‌ایستد و داخل مغازه را نگاه می‌کند. تا یک مسافتی هم دنبالش می‌رود و دیگر دوربین‌ها قطع می‌شود، اما نمی‌دانیم او چه کسی است. حتی نمی‌دانیم دستگیر هم شده یا نه.

تا الان کسی هم به عنوان مظنون دستگیر شده؟

بله. انگار دو سه نفر را دستگیر کردند. ولی اصلا به ما اطلاعات نمی‌دهند. نمی‌دانیم این افراد چه کسانی هستند. فقط می‌دانم یک نفر از آنها همان راننده تاکسی است که سما را به معالی‌آباد شیراز برده بود. گویا از او تحقیق می‌کنند که ببینند دوباره همان فرد، او را بازگردانده یا نه. در کل هنوز هیچ چیزی مشخص نیست. البته پلیس آگاهی در این زمینه زحمت زیادی می‌کشد و به صورت جدی پیگیر این ماجراست.

یعنی هیچ آثار یا سرنخی هم پیدا نشده است؟

نه اصلا. هیچ سرنخی در دست نیست. سما تا زیر پل معالی‌آباد می‌رود و دیگر هیچ نشانه‌ای از او یافت نمی‌شود.

سما با فردی در ارتباط نبود یا خواستگاری که به او مظنون شوید؟

او یک خواستگار دارد که اصلا در ایران نیست. الان هم حال او از همه ما بدتر است. مطمئنیم که کار او نیست. سما با هیچ فرد دیگری در ارتباط نبود.

امکانش نیست که خودش به جایی رفته باشد؟

سما چنین دختری نبود. او با خانواده رابطه صمیمی داشت. حتی اگر با پسری آشنا می‌شد به‌خصوص به مادرم بلافاصله اطلاع می‌داد. اصلا اینطور نبود که در خانه محدود باشد یا با کسی اختلاف داشته باشد. او حتی اگر نیم‌ساعت هم می‌خواست بیرون برود، خودش اطلاع می‌داد. امکان ندارد خودش جایی رفته باشد. چون حتی اگر به فرض که رفته باشد، آخرین بار چرا تماس گرفت و گفت که یک ربع دیگر می‌رسد. چرا در شیراز باید برود و دیگر برنگردد. آن هم شبی که قرار بود به اصفهان برگردیم. برای همین اصلا احتمالش نیست که خودش جایی رفته باشد.

آخرین بار چه لباسی پوشیده بود؟

یک سارافون مشکی همراه با مانتوی مشکی، روسری سبز و سفید و یک کیف سفید هم داشت.

خواهرتان درس می‌خواند؟

بله. سال سوم رشته روان‌شناسی تربیتی بود.

شما چند خواهر و برادر هستید؟

ما دو خواهریم و یک برادر کوچک‌تر هم داریم. من ازدواج کردم. سما به همراه برادرم با خانواده زندگی می‌کرد.

الان حال و روز خانواده چطور است؟

همه نابود شده‌ایم. هر روز اشک می‌ریزیم. مادر و پدرم دیگر توانی برایشان نمانده است. امید دارند و چشم انتظارند که شاید خبری از سما شود. دیگر نمی‌دانیم باید چکار کنیم. من خودم هرجایی که فکرش را کنید رفتم و گشتم. ۴۵ روز تمام در شیراز ماندم. هر روز و هر شب از خانه بیرون می‌زدیم و در جست‌وجوی سما بودیم. وجب‌به‌وجب شیراز را گشتیم. ولی هیچ خبری نیست.

سما رفته بود چه چیزی بخرد؟

می‌خواست قبل از برگشت به اصفهان چند وسیله شخصی بگیرد. مثلا یک گوشواره کوچک داشت، رفت آن را عوض کند.

طلا هم همراهش بود؟

نه. ولی بدلیجاتی که شبیه به طلا باشد زیاد داشت.

الان درخواست شما چیست؟

اینکه مردم و هنرمندان کمک‌مان کنند تا سما را پیدا کنیم. مگر می‌شود که هیچ خبری از او نباشد. ما داریم دیوانه می‌شویم. هیچ آثاری از او نیست. حداقل پلیس تصاویر دوربین‌های ماهواره‌ای را بررسی کند. هر هزینه‌ای هم داشته باشد خودمان پرداخت می‌کنیم. فقط از این وضعیت خلاص شویم. ما ۴۵ روز است که زندگی نداریم و حال‌مان خوش نیست.

۵ نظر

ورود

  • به خاطر پول زدن آبان ۲, ۱۴۰۱

    به خاطر پول بوده.
    همیشه گفتن حتی بدلی جات دستتون نکنین. مخصوصا وقتی داخل پاساژ یا مغازه طلا فروشی میشید. طرف فکر میکنه طلا واقعیه.

  • PH آبان ۲, ۱۴۰۱

    چرا عکسشو دادن به سلبریتی ها؟؟؟خب اگه دزدیده باشنش بعد از این اتفاق ازادش نمیکنن!میزاشتن پلیس صدا خاموش پیداش میکرد

  • امیر آبان ۲, ۱۴۰۱

    هیچ نقطه ای خارج از دوربین های اداره اطلاعات نیست ” پدر سما فقط از طریق دوربین‌های اطلاعات میتونه دخترش را پیدا کنه “

  • محمدی آبان ۳, ۱۴۰۱

    توی هر کشوری صدای اشخاص معروف بهتر شنیده میشه تا افراد معمولی لطفا اینو دیگه سیاسی نکنید بذارین پلیس کارشو بکنه

  • ذات تیر ۲۴, ۱۴۰۴

    یادمه ۲ سال قبل تو محلمون یه خانواده افغان جدیدا اومده بود. خیلی پرو بودن.تو صف نونوایی همش دم از حقوق بشر میزد و خواهان حقوق ماهانه بود. بهش گفتم به ما حقوق نمیدن چرا به تو بدن؟ تو اروپا به خودشونم میدن که به مهاجر هم میده. به گوشش نمیرفت. میگفت اونجا میدن اینجا هم بدن. اخرشم اخراج شدن. خداروشکر.
    باید مثل کشورای عربی یک ایرانی یا کارفرما کفیل بشه. کفیل کارگرش بشه. اول از همه کارگاه و این چیزا که اصلا نتونن بزنن که همه چی رو بهم ریختن. مثلا خونه رو گرونتر میکنن بعدم کارگاه. یا اپارتمانو گرونتر میگیرن و بعدم ۲ خانواده باهم زندگی میکنن. صاحابخونه هم از خداشه. همونطور که این کارفرماها با کارگر افغانی سود میکنن، باید از اینورم مضراتشو گردن بگیرن. با پلیس هم هماهنگ باشن. و وزارت کشور هم دیتابیس کامل داشته باشه. چه اثر انگشت. چه عکس بیولوژیکی چه قرنیه چشم. همه چی. ویزا هم همینطور نباشه که طرف چون کار میکنه ویزا رو بدن. هر ۶ ماه باید ویزا رو تمدید کنن و موقع تمدید هم همه چی کنترل بشه. کارفرما باید خودش ضمانت تمدید ویزاش بشه. ما خودمون میشناسیم قطر میره ۲۰ ساله اونجاست. و بعد بیست سال همینطوری اونجا کار میکنه.