۱۰ فیلم یاکوزایی برتر سینما برای علاقمندان به تبهکاران ژاپنی؛ از Rainy Dog تا Sonatine

۱۰ فیلم یاکوزایی برتر سینما برای علاقمندان به تبهکاران ژاپنی؛ از Rainy Dog تا Sonatine

فیلم‌های یاکوزا از عناصر ثابت سینمای ژاپن هستند، اما این موضوع توسط فیلمسازان بین‌المللی نیز مورد توجه قرار گرفته است. با این حال، هیچ‌کس مانند فیلمسازان ژاپنی نمی‌تواند دنیای خشن و اغلب بی‌رحم سینمای یاکوزا را به تصویر بکشد، دقیقاً به این دلیل که آن‌ها ذهنیت و بهای چنین زندگی‌ای را درک می‌کنند. ژانر یاکوزایی پر است از وفاداری، خیانت، برادری و خون. این فیلم‌ها اغلب شبیه فیلم‌های اکشن-جنایی غربی هستند که خود از فیلم‌های افسانه‌ای یاکوزا الهام گرفته‌اند. این فهرست به معرفی ده فیلم یاکوزا می‌پردازد که باید حداقل یک بار آن‌ها را تماشا کنید، فیلم‌هایی که نشان می‌دهند زندگی تبهکارانه در ژاپن چقدر می‌تواند قدرتمند، خشن و تاریک باشد.

بهترین فیلم‌های یاکوزایی تاریخ سینما

  • ۱۰- Rainy Dog (۱۹۹۷)
  • ۹- Graveyard of Honor (۱۹۷۵)
  • ۸- The Wolves (۱۹۷۱)
  • ۷- Outrage (۲۰۱۰)
  • ۶- Street Mobster (۱۹۷۲)
  • ۵- Sonatine (۱۹۹۳)
  • ۴- Youth of the Beast (۱۹۶۳)
  • ۳- Battles Without Honor and Humanity (۱۹۷۳)
  • ۲- Tokyo Drifter (۱۹۶۶)
  • ۱- Branded to Kill (۱۹۶۷)
سگ بارانی ۱۹۹۷

۱۰- Rainy Dog (۱۹۹۷)

تاکاشی میکه یکی از فیلمسازان برجسته ژاپنی است، اما توصیف کارهایش چندان ساده نیست. او اغلب در فیلم هایش وارد دنیای سوررئالیسم می شود، همان‌طور که در ایچی قاتل یا مرده یا زنده (یکی دیگر از فیلم‌های عالی با موضوع یاکوزا) دیده می‌شود. با این حال، سگ بارانی نقطه مقابل بیشتر آثار اوست — اثری منسجم، آرام و غمگین که نگاهی افسرده‌کننده به زندگی یک یاکوزای رسوا شده و تبعیدی دارد. در این فیلم، زرق و برق زندگی یاکوزایی کنار گذاشته شده و فقط استخوان‌ های عریان آن باقی مانده است که قهرمان داستان را تنها و در جستجوی تعلق رها می‌کند.

سگ بارانی در تایپه، تایوان (که فیلم‌برداری نیز در همان‌جا انجام شده) روایت می‌شود، جایی که شخصیت اصلی، یوجیرو (با بازی شو آئیکاوا)، در تبعید است و به عنوان آدمکش کارهای کوچکی انجام می‌دهد تا پول لازم برای بازگشت به ژاپن را جمع کند. در حالی که او در فلاکت زندگی می‌کند، دوست دختر سابقش پسر کوچکی را که ادعا می‌کند فرزند یوجیرو است، به در خانه‌اش می‌آورد. اکنون یوجیرو باید در بیشتر تصمیماتش تجدیدنظر کند تا این پسر را دچار آسیب روحی نکند، اما زندگی یک یاکوزا هرگز تمیز نیست. چشم‌انداز میکه از زندگی یاکوزایی از طریق بازی‌های درخشان، به ویژه بازی شو آئیکاوا، که در بسیاری از فیلم‌های میکه ظاهر شده و یکی از بزرگ‌ترین قهرمانان اکشن ژاپن است، به خوبی در روی صفحه نمایش زنده می شود.

گورستان شرافت ۱۹۷۵

۹- Graveyard of Honor (۱۹۷۵)

کینجی فوکاساکو یکی از بهترین کارگردانان فیلم‌های اکشن ژاپنی است و تخصص او همیشه فیلم‌های یاکوزا بوده؛ نویسنده سری فیلم های Battles Without Honor and Humanity فیلم‌های بسیاری درباره گانگسترهای ژاپنی ساخته و گورستان شرافت یکی از آن‌هاست. این فیلم نیهیلیستی و بی امان، در واقع یک بیوگرافی بر اساس عروج و سقوط شخصیت یاکوزایی واقعی ریکیئو آشیکاوا است. فیلم بر اساس کتابی از فوجیتا گورو ساخته شده و شخصیت خودویرانگر و سرکش آشیکاوا را به تصویر می‌کشد. تِتسویا واتاری، یکی از قهرمانان اکشن زمان خود، به شکلی درخشان نقش آشیکاوا را بازی کرده است.

گورستان شرافت داستان ریکیئو آشیکاوا را دنبال می‌کند، یاکوزایی که از همه اصول شرافت عبور می کند. او هم به خود و هم به دیگران آسیب می‌زند، و زمانی که به عضویت رسمی یک گروه مافیایی ژاپنی درمی‌آید، عدم کنترل بر رفتارش باعث ایجاد هرج و مرج در هر جایی می‌شود که وی قدم می‌گذارد. این فیلمی با روایتی معمول از یک ضدقهرمان است؛ هرچند ممکن است تلاش کنید دستکم مقداری برای او دلسوزی کنید. سخت است که عنصری دوست داشتنی در شخصیت آشیکاوا یافت اما عزم او در پیروی از اصول شخصی خود و نه اصول تعیین شده توسط دیگران چیزی شایان تقدیر است. این نوآر یاکوزایی فروپاشی همه چیز را به تصویر می‌کشد — و این دقیقاً هدف فیلم است.

گرگ ها

۸- The Wolves (۱۹۷۱)

گرگ‌ها (Shussho Iwai) یکی از افسانه‌ای‌ترین فیلم‌های یاکوزایی است، فیلمی که باید دید و فیلمی که توسط منتقدان به دلیل زیبایی رنگ‌های استفاده شده و روایت شاعرانه‌اش ستایش و توصیه شده است. هیدئو گوشا کارگردانی نسبتاً ناشناخته بود، اما با این فیلم نام خود را مطرح کرد. وینسنت کانبی، منتقد روزنامه نیویورک تایمز، درباره این فیلم نوشت: «گرچه پر از خون و خشونت است، گرگ‌ها به شدت احساساتی و تماشایی نیز هست»، و نقد خود را با عبارت «خونریزی زیبا» به پایان رساند.

داستان فیلم در دهه ۱۹۲۰ روایت می‌شود و سرگذشت سیجی ایواهاشی (با بازی تاتسویا ناکادای)، یاکوزایی را دنبال می‌کند که به دلیل قتل رئیس باند رقیب به زندان افتاده است. پس از تغییر فضای سیاسی ژاپن، او عفو شده و آزاد می‌شود، اما دنیایی که بعد از آزادی از زندان می بیند دیگر همان دنیای قبلی نیست و با هر تصوری که داشت تفاوت دارد. او بر وفاداری پافشاری می‌کند، اما به زودی درمی‌یابد که تقریباً تنهاست. جهان از دیدگاه گوشا زیبا اما خونین است. گرگ‌ها ممکن است داستانی کمی گیج‌کننده داشته باشد، اما تماشایش ضروری است — نه فقط ضروری، بلکه اجباری.

خشم ۲۰۱۰

۷- Outrage (۲۰۱۰)

تاکشی کیتانو، کارگردان برجسته دیگری در سینمای یاکوزا، چشم اندازی بسیار جالب در فیلم هایش دارد. هرکسی که کیتانو را در زمینه‌ی فیلم‌های یاکوزایی بشناسد، شاید تصور کند که او فقط همین نوع فیلم‌ها را ساخته است. با این حال، کیتانو همچون میکه گاهی به کمدی یا رئالیسم خشن نیز می‌پردازد و در روایت داستان‌های عاشقانه و خانوادگی نیز تبحر دارد. حتی می‌توان در برخی فیلم‌های یاکوزایی او نیز رگه‌هایی از مضامین عشق و خانواده را دید، هرچند خانواده‌ای برگزیده مانند یک باند جنایتکار است. خشم یکی از چندین فیلم یاکوزایی کیتانوست که خشونتی مرگبار، شخصیت‌هایی سرد و نگاهی بی‌تعارف به یک سندیکای تبهکار در حال فروپاشی را به تصویر می‌کشد.

داستان فیلم حول اعضای سندیکای سانو-کای می‌چرخد، زمانی که رئیس، سکیوچی (سوییچیرو کیتامورا)، دستور حذف یک باند فروشنده مواد مخدر را صادر می‌کند. این وظیفه به اوتومو (با بازی کیتانو) سپرده می‌شود، کسی که تیم خود را اداره کرده و روش‌های خاص خود را در حل‌وفصل امور دارد. خود کیتانو گفته بود که هدفش این بود که روایت فیلم خشم سرگرم‌کننده باشد و نوشتن فیلم‌نامه را با تصور نحوه‌ی کشته شدن هر شخصیت آغاز کرد و سپس داستان را حول آن ساخت. این فیلم نخستین فیلم از سه‌گانه‌ی خشم کیتانو است؛ برای تکمیل تصویر ارائه شده از کیتانو در مورد شخصیت اوتومو، می‌توانید هر سه فیلم را تماشا کنید.

اوباش خیابانی ۱۹۷۲

۶- Street Mobster (۱۹۷۲)

فوکاساکو بسیاری از فیلم‌هایش را با حضور بونتا سوگاوارا به عنوان قهرمان اکشن انتخابی اش ساخت و اوباش خیابانی یکی از آن‌هاست. این فیلم انفجاری و خشن، خشونت خیابانی را در خالص‌ترین و بی‌رحمانه ترین شکل خود به تصویر می‌کشد؛ روایتی که کاملاً بر بقا مبتنی است. رئالیسم، تخصص فوکاساکو بود — بسیاری از خشن‌ترین فیلم‌هایش، به‌ویژه داستان‌های یاکوزایی، با سبک مستندگونه فیلم‌برداری شده اند که تأثیر خونریزی و خشونت را شدیدتر می‌کند. اوباش خیابانی بخشی از سری فیلم‌های موسوم به Gendai Yakuza است؛ ششمین قسمت این مجموعه که همگی با بازی سوگاوارا ساخته شده‌اند، اما به هم مرتبط نیستند و هرکدام کارگردان متفاوتی دارند.

این فیلم داستان یک تبهکار سطح پایین به نام ایسامو اوکیتا (با بازی سوگاوارا) را روایت می‌کند که در دنیای زیرزمینی تبهکارانه در کاواساکی ژاپن راه خود را پیش می‌برد. اوکیتا فردی است که به هیچ قانونی تن نمی‌دهد، مشکلات عصبی دارد و از انجام هیچ خشونتی ابا ندارد؛ دنبال کردن او دردناک اما جذاب است. اوباش خیابانی فیلمی بی امان از خشونت و قساوت است و گاهی برای بیننده بیش از حد خشن به نظر می‌رسد، اما همین موضوع باعث شده یکی از فیلم‌های ضروری یاکوزایی باشد که واقعیت‌های زندگی تبهکاران ژاپن را در هر قدم از داستان نشان می‌دهد.

سوناتین ۱۹۹۳

۵- Sonatine (۱۹۹۳)

سوناتین همان‌قدر که فیلمی غیرمعمول در ژانر یاکوزاست، به همان اندازه نیز یک فیلم بسیار قالبی است؛ فیلمی که با لحظات آرام ترش، آرامش را ارائه می‌دهد و با خشونت بی‌امان خود هیجان می‌آفریند. چشم‌انداز کیتانو در سوناتین کاملاً شکل گرفته بود؛ او در اینجا تعادلی بی نقص بین هرج‌ومرج و آرامش در زندگی روزمره‌ی یک یاکوزا پیدا می کند. سوناتین اغلب به مسائل اگزیستانسیالیستی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چنین فیلم‌هایی تنها برای به غلیان درآوردن خون در رگ‌های مخاطب ساخته نمی‌شوند، بلکه برای درک این حقیقت که حتی یک یاکوزا هم می‌تواند افسرده شود. نگران نباشید — صحنه‌های بسیاری از قتل‌های خلاقانه و حتی غیرضروری در فیلم وجود دارد؛ وگرنه که یک فیلم یاکوزایی نبود.

داستان فیلم درباره‌ی موراکاوا (با بازی کیتانو) است، یک شرخر عضو گروهی مافیایی که دچار دلزدگی و اضطراب وجودی از زندگی تبهکاری خود شده است. وقتی مأمور می‌شود به اوکیناوا، جزیره‌ای در جنوب ژاپن، برود تا بین دو طایفه‌ی متخاصم صلح برقرار کند، درمی‌یابد که اوضاع آنچنان که انتظار داشت نیست. اوکیناوا با فضای آرام و رخوت‌آمیز خود برای ذهن پرتنش موراکاوا غریب به نظر می‌رسد. بسیاری این فیلم را مینیمالیستی می‌دانند، اما همین ویژگی آن را به اثری غم‌انگیز و قدرتمند تبدیل کرده است.

جوانی هیولا ۱۹۶۳

۴- Youth of the Beast (۱۹۶۳)

جو شیشیدو یکی از بزرگ‌ترین ستارگان اکشن ژاپن بود که همیشه نقش قاتل‌های خونسرد و کاریزماتیک را ایفا می‌کرد. پس از بازی در ۱۰۰ فیلم با کمپانی نیکاتسو، از جمله وسترن Quick Draw Joe، شهرت او با لقب «جو آس» در تاریخ سینمای ژاپن تثبیت شد. جوانی هیولا یکی از برجسته‌ترین و مشهورترین نقش‌های او را به نمایش می‌گذارد؛ فیلمی که از لحاظ بصری خیره‌کننده و از نظر ژانری تعریف‌کننده ژانر یاکوزا بوده و تماشایش برای علاقه‌مندان به داستان های اکشن-جنایی و تم های یاکوزایی ضروری است. جوانی هیولا فیلمی شیک و به شدت سرگرم کننده است، یادآور نخستین فیلم های جیمز باند با زنان اغواگر، رقابت‌های تراژیک و قهرمانی که همه چیز را نجات می‌دهد.

این فیلم داستان میزونو (با بازی شیشیدو)، یک پلیس سابق را روایت می‌کند که پس از آزادی از زندان درمی‌یابد همکار سابقش خودکشی کرده است. با باور به اینکه خودکشی او یک صحنه سازی است، میزونو تصمیم می گیرد به یک باند یاکوزا نفوذ کند، باندی که گمان می‌کند با مرگ همکارش ارتباط دارد. فیلم پر از پیچش های داستانی، خیانت و دسیسه است و در نهایت این باند یاکوزایی است که دست به نابودی خود می زند، در حالی که میزونو همچنان خونسرد از صحنه دور شده و در افق محو می شود. جوانی هیولا اثر تعیین‌کننده‌ی سِیجون سوزوکی است که داستان یاکوزایی سنتی را به قصه‌ی قهرمانی بدل می‌کند که علیه آن‌ها می‌جنگد.

نبردهایی بدون شرافت و انسانیت ۱۹۷۳

۳- Battles Without Honor and Humanity (۱۹۷۳)

هیچ فهرستی از فیلم‌های ضروری یاکوزا بدون برجسته‌ترین نماینده‌ی این ژانر، نبردهایی بدون شرافت و انسانیت؛ اولین فیلم از یک مجموعه‌ی پنج‌گانه کامل نخواهد بود، و سپس فوکاساکو با فیلم New Battles توانست این فرانچایز را بازتعریف کند. این پنج فیلم نخست در سال‌های ۱۹۷۳ و ۱۹۷۴ منتشر شدند که سالی فوق‌العاده پربار برای فوکاساکو رقم زدند. نبردهایی بدون شرافت و انسانیت فیلم یاکوزایی شاخص دوران پس از جنگ جهانی دوم است که در سبک مستندگونه‌ی فوکاساکو ساخته شده و پر از خشونت شدید و ناگهانی است. در این داستان های یاکوزایی حقیقتاً هیچ شرافتی وجود ندارد.

این فیلم وقایع هیروشیمای پس از جنگ جهانی دوم و افراد حاضر در دنیای زیرزمینی آن را روایت می‌کند. تمرکز اصلی داستان بر شووزو هیرونو (با بازی سوگاوارا) است که در دنیای تبهکاری هیروشیما رشد می‌کند، در حالی که داستان به رقبای گروه او، شکاف‌های داخلی، و از دست رفتن معصومیت جوانانی که آینده‌ای ندارند می‌پردازد. فیلم بر اساس خاطرات واقعی یک یاکوزای اهل هیروشیما به نام کوزو مینو ساخته شده و به شکل موشکافانه ای نشان می‌دهد که چگونه روابط میان یاکوزاها می‌تواند به سرعت دگرگون و بی‌ثبات شود.

ولگرد توکیو ۱۹۶۶

۲- Tokyo Drifter (۱۹۶۶)

معروف‌ترین فیلم سوزوکی در خارج از ژاپن ولگرد توکیو است. این فیلم بسیار صاحب سبک نشان می‌دهد که هم استایل و هم محتوا می‌توانند در کنار هم بدرخشند. تتسویا واتاری با بازی در نقش اصلی داستان، فونیکس تتسو، شهرت فراوانی به دست آورد؛ آدمکشی که در حال فرار از دست دو گروه یاکوزایی است. با وجود جذابیت حال و هوای نئون‌اندود، ولگرد توکیو فیلمی سنگین درباره‌ی قوانین گروه های یاکوزا و خشونت های شدید است.

این فیلم داستان تتسو فونیکس را دنبال می‌کند که آدمکش حرفه‌ای یک باند یاکوزایی و دست راست رئیس باند، کوراتا (ریوجی کیتا) است. وقتی کوراتا تصمیم می‌گیرد به صورت قانونی فعالیت کرده و باند خود را منحل کند، رقیبش، اوتسوکا، به تتسو نزدیک می‌شود. تتسو پیشنهاد او را رد کرده و از آن پس هدف اصلی یک تعقیب و گریز وحشیانه می‌شود. به طور کلی توصیه می‌شود با آثار سوزوکی آشنا شوید؛ چون او یکی از خلاق‌ترین کارگردانان ژاپنی هم از نظر بصری و هم از نظر روایت داستانی محسوب می‌شود.

نشان شده برای کشتن ۱۹۶۷

۱- Branded to Kill (۱۹۶۷)

بله، باز هم یک فیلم دیگر از سوزوکی؛ اما این بار با یک اثر کالت واقعی یاکوزایی روبرو هستیم. نشان شده برای کشتن اثری سنگین از نظر پوچ گرایی و انتزاعی بودن، اما همچنین خشن و بی امان است؛ و رادیکال‌ترین فیلم سوزوکی در ژانر یاکوزایی نیز هست. برخی حتی آن را یک فیلم یاکوزاییِ ساختارشکنانه می‌دانند. فیلم بسیار دیوانه‌وار است که بار دیگر بر جایگاه نمادین آن تاکید دارد؛ دیوانه وار از این نظر که جو شیشیدو دست به قتل به روش هایی عجیب زده یا این واقعیت شخصیت او به برنج پخته علاقه ای فتیش وار دارد. در فیلم، لحظات زیادی از تیراندازی‌های دیوانه‌وار وجود دارد، که بیش از پیش بر ارزش تماشای این فیلم یاکوزایی می افزاید.

داستان فیلم درباره‌ی هانادا (با بازی شیشیدو)، آدمکشی معروف به «قاتل شماره سه»، است که توسط زن مرموز و زیبایی به نام میساکو (آنو ماری) مأمور می‌شود تا یک خارجی را بکشد. هانادا مأموریت را خراب می‌کند و حالا باید از دست نیروهای یاکوزای گروه خود فرار کند. نکته جالب اینجاست که کمپانی نیکاتسو از فیلم متنفر بود و سوزوکی را اخراج کرده و اعلام کردند که دیگر اجازه فیلمسازی به او در استودیو خود را نخواهند داد. با این حال، سوزوکی آن‌ها را به دادگاه کشانده، پیروز پرونده شد و حمایت فیلمسازان دیگر را به دست آورد؛ امروزه نشان شده برای کشتن به عنوان الهام‌بخش کارگردانانی چون پارک چان-ووک، جیم جارموش و نیکلاس ویندینگ رفن شناخته می‌شود.

مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود