روایت Warfare از جنگ عراق؛ تماشای ویرانی در واقع‌گرایانه‌ترین فیلم جنگی تاریخ + ویدیو

روایت Warfare از جنگ عراق؛ تماشای ویرانی در واقع‌گرایانه‌ترین فیلم جنگی تاریخ + ویدیو

دیروز عصر، در یکی از سالن‌های شلوغ میدان لستر لندن، فیلمی به نمایش درآمد که نه‌تنها مرزهای سینمای جنگی را جابه‌جا کرد، بلکه مفهومی تازه از «واقعیت» را به تصویر کشید. Warfare یا جنگاوری ساخته‌ الکس گارلند و ری مندوزا، اثری است که مخاطب را نه در مسیر قهرمان‌پروری، که در دل جهنم نبرد فرو می‌برد. فیلمی که به تعبیر بسیاری از منتقدان، «واقعی‌ترین نمایش از جنگ در تاریخ سینما» است.

دوربین در دل میدان نبرد

فیلم از همان ابتدا، مخاطب را به دل یک خانه محاصره‌شده در شهر رمادی، عراق پرتاب می‌کند؛ در ۱۱۲ کیلومتری بغداد. چند سرباز نیروی ویژه آمریکایی در یک خانه معمولی گیر افتاده‌اند، در محاصره مهاجمان عراقی که تعدادشان چندین برابر است. فیلم در نیم ساعت ابتدایی تقریباً ساکت است. بعد ناگهان یک نارنجک از پنجره به داخل پرتاب شده و از آن لحظه به بعد، فیلم به جهنمی از گلوله، فریاد، و ترکش تبدیل می‌شود.

Warfare از قواعد ژانر فراتر می‌رود. نه عشقی در کار است، نه مأموریتی قهرمانانه. نه نجاتی، نه نجات‌دهنده‌ای. تنها چیزی که هست، زنده ماندن است، البته اگر بشود.

فیزیک کشتار

آنچه که این فیلم را از آثار مشابه متمایز می‌کند، پرداخت دقیق به فیزیک کشتار است. هر گلوله‌ای که شلیک می‌شود، از نظر سرعت صوت، تاثیر بر گوشت و استخوان و نحوه واکنش بدن به آن، با وسواسی علمی به تصویر کشیده شده است. مرگ دیگر یک نمایش تئاتر نیست؛ Warfare از بدن انسان در لحظه برخورد گلوله، چیزی شبیه به یک انفجار بیولوژیک می‌سازد.

نمونه تکان‌دهنده‌اش، صحنه مرگ مترجم عراقی است که با اجبار به خط مقدم فرستاده می‌شود. بدن او بر اثر انفجار، تکه‌تکه می‌شود؛ اعضای داخلی بدنش بر دیوارها پاشیده شده و باقی‌مانده بدنش در صحنه باقی می‌ماند تا دیگران با آن مواجه شوند. نمایش این صحنه نه برای شوکه‌کردن، بلکه برای درک عمق تحقیر انسانی است که در جنگ رخ می‌دهد.

سینمایی بدون قهرمان

در دنیای فیلم‌های جنگی، عادت کرده‌ایم به شخصیت‌های با گذشته تاریک یا عشق‌های از دست رفته. اما در جنگاوری حتی اسم سربازان هم به سختی شنیده می‌شوند. نه خانواده‌ای پشت خط بی‌سیم در انتظار است، نه فلاش‌بکی به دوران کودکی. این فیلم اصرار دارد که مخاطب نه با داستان، بلکه با موقعیت مواجه شود و این مواجهه بی‌رحمانه است.

وقتی مرگ اتفاقی‌ست

جنگ در بیشتر آثار سینمایی، ابزاری برای دراماتیزه‌کردن موقعیت‌هاست. اما در اینجا، مرگ بی‌مقدمه و بی‌معنا رخ می‌دهد. گاهی قربانی، سربازی کارکشته است که تنها یک لحظه اشتباه کرده، گاهی مترجمی بومی که حتی سلاحی در دست ندارد. گاهی هم تنها فاصله چند سانتی‌متری از پنجره، تعیین می‌کند که چه کسی زنده بماند.

تکنیک اجرا و تأثیر احساسی

فیلم در سادگی بصری خود، حداکثر تاثیر را می‌گذارد. لرزش دوربین دستی، قاب‌های محدود و صداهایی که در گوش مخاطب می‌پیچد، همه حس محاصره را تقویت می‌کنند. نه تنها تماشاچی صحنه‌ها را می‌بیند، بلکه آن‌ها را حس می‌کند؛ گویی خودش در همان اتاق‌ها گیر افتاده است.

یک نقطه‌ عطف در سینمای جنگی

فیلم Warfare شاید درباره‌ جنگ عراق باشد، اما حرفش جهانی است: درباره بی‌اعتمادی، خشونت سیستماتیک، و جایی که برنامه ریزی ها در برابر واقعیت شکست می‌خورند. این فیلم با نگاهی تازه به سینمای جنگی، آن را به‌روز می‌کند؛ ولی در عین حال یادآور می‌شود که خودِ جنگ، همچنان ادامه دارد؛ واقعی‌تر، پیچیده‌تر و ترسناک‌تر از هر چیزی که روی پرده سینما می‌بینیم.

مطالب مرتبط
مطالب دیگر از همین نویسنده
مشاهده بیشتر
بدون نظر

ورود