
اندام «ایدهآل» زنانه در صد سال گذشته بارها تغییر کرده است. در هر دهه، تصویری تازه از زیبایی بر زنان تحمیل شده؛ گاهی با تحسین انحناهای بدن و گاهی با ستایش لاغری افراطی. امروز، با موج استفاده از داروهای لاغری، فشار بر زنان برای رسیدن به اندامهایی دستنیافتنی بیش از همیشه شده است. اما واقعاً چرا این استانداردهای متغیر تا این اندازه اهمیت پیدا کردهاند؟
بدن ایدهآل زنانه در دهههای مختلف
دهه ۱۹۱۰: گیبسونگرل؛ ترکیب انحنا و ظرافت

در آغاز قرن بیستم، تصویر «زن ایدهآل» با اندام ساعتشنی، دور کمری بسیار باریک و قامتی کشیده شناخته میشد. این ظاهر که به گیبسونگرل (Gibson girl) مشهور شد، به واسطه تصویرسازیهای چارلز گیبسون در مجلات مد آن زمان همچون هارپرز بازار محبوب شد. یکی از چهرههای برجسته این سبک، کامیل کلایفورد بازیگر دانمارکیالاصل بود که لباسهای بلند و اندامی، دور کمر ۴۵ سانتیمتریاش را به نمایش میگذاشت.

در این دوره، برای دستیابی به چنین اندامی، از کرستهایی با پارچههای محکم و فنرهای فلزی استفاده میشد. این کرستها گاه آنچنان محکم بسته میشدند که تنفس را سخت میکردند و موجب بیهوشی و مشکلات گوارشی میشدند.
جالب آنکه برخی کارشناسان زیبایی شباهتهایی میان این اندام ساعتشنی با ترندهای امروز و چهرههایی مانند کیم کارداشیان و جنیفر لوپز یافتهاند که هنوز هم زنانی بسیاری را به تقلید از این فرم ترغیب میکنند.
دهه ۱۹۲۰: فلپرگرل؛ خداحافظی با انحنا

با شروع دهه ۲۰، تصویری تازه از اندام زنانه محبوب شد؛ بدنی صاف، با سینههای کوچک و باسنی کمحجم. فلپرگرلها (Flapper girl) – نماد زن مدرن و آزاد آن دوره – با لباسهای شل، کوتاه و پر زرق و برق در مهمانیهای مخفیانه دوران ممنوعیت الکل در آمریکا ظاهر میشدند.
در مد آن زمان، خط کمر پایینتر آمده بود و این به معنای نیاز به بدنی صاف با پهلوهای باریک بود؛ مشکلی بزرگ برای زنانی که اضافهوزن در ناحیه شکم و پهلو داشتند. با این حال، جذابیت زنانه از انحناهای بدن به پاها منتقل شد. دامنهای تا زانو، جورابهای بنددار و رقصهای شاد به بخشی از زیبایی بصری زنان این دهه تبدیل شدند.

مارگارت گورمن نخستین دختر شایسته آمریکا در سال ۱۹۲۱، نمونه کامل «زن ایدهآل» آن زمان بود: او تنها ۴۹ کیلوگرم وزن داشت و قدش ۱۵۵ سانتیمتر بود. در کنار او، ستارگانی چون آلیس جویس هم با پیروی از سبک فلپر به این الگو جان دادند.
در این دوره، رژیم غذایی به عنوان راهی برای لاغر ماندن برای اولین بار در میان زنان طبقه بالا رواج یافت. این زنان با دنبالکردن توصیههای مجلات تازهوارد زنانه تلاش میکردند اندامی باریک و مناسب با لباسهای ساده و بدون انحنای دوره فلپر داشته باشند.
دهه ۱۹۳۰: زن اغواگر؛ بازگشت انحنا

فقط یک دهه پس از محبوبیت اندام صاف و باریک فلپر، دوباره انحنا به بدن زنانه بازگشت. در دهه ۱۹۳۰، زنان به بدنی نرم، زنانه و منحنی با کمر باریک تمایل پیدا کردند. شانههای نیمهبرهنه و لباسهایی با قد کوتاهتر، نشاندهنده آزادی بیشتری در سبک پوشش بودند.

ویژگی اندام زنانه این دوره، سینههایی کوچک اما مشخص و بازگشت کمر طبیعی بود. ستارگانی چون دولورس دلریو بهدلیل فرم بدنی گرد و لطیف خود، نماد زیبایی بودند. بازیگران مشهوری مثل جین هارلو و جون کرافورد هم با پوشیدن لباسهایی که انحنای بدنشان را برجسته میکرد، به سمبلهای جذابیت زنانه تبدیل شدند.
۸ زن مشهور که بر اساس نسبت طلایی زیباترین اندام را دارند
دهه ۱۹۴۰: ملکه پرده نقرهای؛ قدرت و زنانگی

با آغاز جنگ جهانی دوم و جیرهبندی مواد غذایی و کالا، بدنی پرتر و عضلانیتر به ایدهآل زیبایی تبدیل شد. زنانی که جای مردان در مشاغل سنگین را گرفته بودند، به طور طبیعی اندامی قویتر داشتند. این تصویر تازه از زنان، بیشتر از هرچیز با شانههای پهن و ظاهر بلند و استوار شناخته میشد؛ سبکی که در کاترین هپبورن بهخوبی دیده میشد.

نائومی پارکر، کارگر صنعتی آمریکایی، الگویی از زن قدرتمند این دوره بود و گفته میشود تصویر معروف «ما میتوانیم انجامش دهیم» با الهام از او کشیده شد. در این دوره، لباسهای زیر خاصی مانند «سوتین گلولهای» رایج شد که نمایانگر فرم برجسته سینهها بود.

در همین زمان، سیاستهای دولتی مانند اختصاص روزانه یکسوم پیمانه شیر به هر کودک در مدارس ایالات متحده، نقش مهمی در افزایش قد و استحکام استخوانها داشت. مردم بهدلیل کمبود سوخت بیشتر پیادهروی و دوچرخهسواری میکردند، بنابراین با وجود تغذیه محدود، بسیاری همچنان اندام متناسبی داشتند.
دهه ۱۹۵۰: بازگشت پررنگ انحناها

در دهه پنجاه، دوباره اندامهایی با انحنای بیشتر به کانون توجه برگشتند. ستارگانی چون مرلین مونرو و الیزابت تیلور نماد زیبایی این دهه بودند و تصویر «زن ایدهآل» با سینههای بزرگ، دور کمر باریک و باسنی نهچندان پهن شکل گرفت. نکته جالب اینجاست که در تضادی عجیب با امروز، در آن زمان تبلیغ قرصهای چاقی در مجلات برای کمک به زنانی که لاغر بودند، رایج بود.

مرلین مونرو با ۶۰ سانتیمتر دور کمر و ۸۶ سانتیمتر باسن (معادل سایز ۳۶ تا ۳۸ زنانه امروز)، بهعنوان سمبل جذابیت زنانه در حافظه عمومی ثبت شد. پزشکان نیز با توجه به تقاضا برای سینههای بزرگتر، شروع به آزمایش روشهایی مانند کاشت اسفنج در سینهها کردند؛ گفته میشود مرلین مونرو از این روش استفاده کرده بود.
زیباترین زنان هالیوودی دهه ۱۹۵۰؛ از آدری هپبورن تا لون باکال
دهه ۱۹۶۰: باریک و ریزاندام

در دهه ۶۰ میلادی، تصویر اندام زنانه بهطور کامل تغییر کرد و اندام بسیار لاغر و کوچک جای خود را به انحنای دهههای پیشین داد. ستارگانی مثل توییگی و جین شرمپتون تبدیل به نمادهای جدید زیبایی شدند. بدنی بدون انحنا، با سینهها و باسنی کوچک، ایدهآل آن دوران بود.
رسیدن به این فرم اندام در آن زمان تنها از طریق رژیمهای غذایی سخت و ورزش ممکن بود؛ چون تکنولوژیهای امروزی برای فرمدهی موضعی بدن وجود نداشت. زنان سعی میکردند تنها با اراده و کنترل تغذیه به این استاندارد بعضاً غیرواقعی برسند؛ استانداردی که باز هم برای بسیاری دستنیافتنی بود.

به گفته مربیان و کارشناسان، این ظاهر لاغر افراطی با فضای فرهنگی زمان، یعنی صلحطلبی، مد جوانپسند و تغییرات رادیکال اجتماعی همراستا بود. لباسها نیز برای هماهنگی با بدنهای ریزاندام طراحی میشدند. شکل سینههای کوچک و رانهای باریک، خواستهی بسیاری از زنان شد.
در سال ۱۹۶۳، ویتواچرز (Weight Watchers) تأسیس شد و به سرعت محبوبیت یافت؛ زیرا زنان بسیاری برای رسیدن به این فرم لاغر، رژیمهای دقیق و گروهی را دنبال میکردند.
عجیبترین رژیمهای غذایی سلبریتیها
دهه ۱۹۷۰: بدن کشیده و متناسب

در دهه ۷۰، زن «ایدهآل» همچنان لاغر بود اما این بار با بدنی ورزیدهتر و طبیعیتر. زنان به دنبال شکم تخت، باسن کوچک و شانههای پهنتر بودند تا فرم بدنی مثلث معکوس بسازند؛ بدنی بلند، باریک و خوشفرم. ستارههایی مانند فارا فاست با بدن کشیده و اندامی متناسب، الگوی این دهه شدند. او با قد ۱۶۷ سانتیمتر و وزن حدود ۵۲ کیلوگرم، ایدهآل فیزیکی زمان خود بود.

لباسهای تنگ و اسپندکس، زنان را به فرمدهی بیشتر ترغیب کرد. در کنار آن، جنبشهای فعالانهتری در سبک زندگی ایجاد شد. رقص، یوگا و فعالیتهای خارج از خانه به فرم گرفتن طبیعی بدن کمک کردند و نوعی پویایی و انرژی به ظاهر زنان افزودند.
ظاهر ایدهآل این دوران، لاغر و زنانه بود، اما با عضلاتی کمی بیشتر و فرمدارتر نسبت به دهه پیش. بدن، دیگر فقط موضوع زیبایی نبود؛ بلکه نمادی از زندگی فعال و سالم بهشمار میرفت.
دهه ۱۹۸۰: دوران سوپرمدلها و مُد شدن عضله

در دهه ۸۰، تصویر «زن ایدهآل» به شکل زنانی بلندقد، عضلانی و ورزیده تغییر کرد. ستارگانی چون سیندی کرافورد، نائومی کمپبل، ال مکفرسون و لیندا ایوانجلیستا در عکسها و روی صحنهها، بدنهایی عضلانی و درعینحال زنانه را به نمایش گذاشتند.

برای اولینبار، عضلات زنان بهعنوان بخشی از جذابیت پذیرفته شد. جین فوندا، با ویدیوهای ایروبیک خود، انقلابی در تمرینات خانگی ایجاد کرد و زنان را به ورزش و سلامتی تشویق کرد. تمرینات ورزشی مانند دویدن، ایروبیک و تمرینات قدرتی، بخشی از روتین زندگی روزمره بسیاری از زنان شد.

پاهای بلند و فرم عضلانی پاها بسیار مورد توجه بود. نائومی کمپبل با قد ۱۷۸ سانتیمتریاش، تنها در ۱۵ سالگی بهعنوان مدل مطرح شد. زیبایی در این دهه همچنان با ظاهر خوشفرم و تخت شکم گره خورده بود، اما تمرکز تازهای بر عضلات و انرژی فیزیکی به وجود آمده بود. اهداف فیزیکی زنان به سمت شکم صاف، پاهای باریک و باسن سفت سوق پیدا کرد؛ ظاهری که بیشتر از هر زمان دیگر به سلامت و تحرک وابسته بود.
دهه ۱۹۹۰: «هروئینیِ شیک»؛ زیبایی شکننده

در دهه ۹۰ میلادی، تصویری از بدن زنانه رواج یافت که بسیاری آن را یکی از افراطیترین و جنجالیترین استانداردهای زیبایی قرن میدانند. این دهه با چهرهای تازه از زیبایی آغاز شد: بدن به شدت لاغر، چهرهای رنگپریده، استخوانهای برجسته و نبود هیچ نشانی از قدرت یا سلامت فیزیکی.
کیت ماس مدل مشهور که در اواخر دهه ۸۰ وارد صنعت مدلینگ شده بود، در دهه ۹۰ به چهره اصلی این ترند تبدیل شد. اندام بسیار لاغر و چهره بیآرایش و آسیبپذیر او، الگوی اصلی این سبک شد؛ سبکی که بعدها به «هروئینِ شیک» معروف شد، با اشاره به ظاهر افرادی که گویی از مصرف مواد مخدر رنج میبرند.

ویژگیهایی مثل فاصله بین رانها، صورت کشیده با گونههای تیز، و بدنی بدون انحنا به خواستهای همهگیر در میان زنان جوان تبدیل شد. این استاندارد آنقدر نفوذ داشت که جملهی جنجالی کیت ماس -«هیچچیزی به اندازه لاغری، طعم خوبی ندارد»- سالها در حافظه عمومی باقی ماند؛ جملهای که بعدها خودش از گفتن آن ابراز پشیمانی کرد.
متخصصان اختلالات خوردن، این دوره را نقطه اوج بروز رفتارهای ناسالم تغذیهای میدانند. تصاویر بدنهای نحیف در مجلات، الگویی آسیبزا برای دختران جوان شد و سلامت و قدرت بدنی، کاملاً از اولویت خارج شد. بسیاری از زنها در این دوران برای رسیدن به این ظاهر شکننده، رژیمهای افراطی، گرسنگی و حتی بیماری را تجربه کردند.
دهه ۲۰۰۰: بدن ورزیده؛ زیبایی در قدرت

با ورود به قرن ۲۱، استاندارد زیبایی باز هم تغییر کرد. این بار، اندام «ایدهآل» زنانه ترکیبی از لاغری و عضله شد. ستارگانی مثل بریتنی اسپیرز، کریستینا آگیلرا و ژیزل بوندشن با شکمهای ششتکه و اندامهایی عضلانی اما ظریف، الگوی نسل تازهای از زنان شدند.
بریتنی اسپیرز در آن زمان فاش کرد که برای داشتن شکمی تخت، روزانه ۶۰۰ بار دراز و نشست میزد. رسیدن به این بدن دیگر با تنها رژیم گرفتن ممکن نبود؛ ورزش منظم، برنامه تمرینی شدید و تعهد به سبک زندگی سالم به اولویت تبدیل شد.

در این دهه، شلوارهای فاقکوتاه، تاپهای کوتاه و ستهای مخمل به مد غالب تبدیل شدند و شکمهای صاف و سفت را به نمایش میگذاشتند. در چنین شرایطی، مدلهای برند ویکتوریا سیکرت به نمادهای زیبایی جهانی تبدیل شدند؛ زنانی لاغر، اما خوشفرم، با عضلاتی برجسته در ناحیه شکم و بازو.

به گفته متخصصان، ظاهر محبوب این دوره، بدنی باریک با انحنای ملایم، عضلات نمایان، شکم صاف و استخوانهای لگن برجسته بود. اما این ظاهر نیز آسان به دست نمیآمد و نیاز به تلاش مداوم داشت. بسیاری از زنان حس میکردند این استانداردها برایشان غیرواقعی و دستنیافتنی است.
فرهنگ فیتنس در این زمان گسترده شد اما با تمرکز شدید بر زیبایی ظاهری. تمریناتی با تکرار بالا، دستگاههای هوازی و تمرکز بر عضلات شکم و باسن، برنامه روزانه بسیاری از زنان را تشکیل میداد. زیبایی به معنای ورزیدهبودن بود، اما نه لزوماً سالمبودن.
دهه ۲۰۱۰: انحنای اغراقشده

با رشد شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، فیسبوک و توییتر، ستارگانی همچون کیم کارداشیان و نیکی میناژ با اندامهای ساعتشنی افراطی و غیرقابلدسترس، بیش از هر زمان دیگری در دسترس مخاطبان قرار گرفتند. الگویی از بدن زنانه که شامل کمر باریک، شکم تخت و باسنی بزرگ و برجسته بود، به سرعت محبوب شد.

چهرههایی مثل بیانسه و جنیفر لوپز نیز به عنوان نمادهای زیبایی این دهه معرفی شدند. آنچه در ابتدا تنوع در فرم بدن تلقی میشد، بهتدریج تبدیل به فشاری تازه برای داشتن بدنهایی با مشخصاتی بسیار خاص شد. رسانهها و اینفلوئنسرها با تأکید بر فرم باسن، پهلوها و نسبت کمر به باسن، باعث شدند که زنها به جای پذیرش فرم طبیعی بدن خود، به سوی دستکاری آن بروند.

رواج جراحیهایی مانند لیفت باسن برزیلی و استفاده از فیلترهای تصویری، ظاهری غیرواقعی را به استاندارد تبدیل کرد. این عمل، با وجود محبوبیت بالا، یکی از خطرناکترین جراحیهای زیبایی محسوب میشود و حتی خطر مرگ دارد. در این میان، زبان تبلیغات نیز تغییر کرد: واژههایی مثل «فرمدار» جایگزین «لاغر» شدند، اما هدف همچنان رسیدن به بدنهایی با درصد چربی پایین و عضلات مشخص بود.
با این حال، تغییرات مثبتی نیز شکل گرفت. مدلهای پلاسسایز مانند اشلی گراهام، تس هالیدی و پالوما السسر روی جلد مجلات ظاهر شدند و تنوع بدنی برای نخستین بار به طور رسمی در صنعت مد دیده شد. اما در کنار این پیشرفت، استانداردهای جدیدی از زیبایی ظاهر شد که با جراحی، فیلتر و فشاری تازه بر ظاهر بدن همراه بود.
دهه ۲۰۲۰: لاغری با تزریق؛ بازگشت «هروئین شیک» در قالب نسخه پزشکی

با آغاز دهه ۲۰۲۰، شکل تازهای از «اندام ایدهآل» برای زنان وارد میدان شد: لاغری افراطی، اما این بار نه از راه رژیم و ورزش، بلکه با استفاده از داروهای تزریقی مانند اوزمپیک و مانجارو. چهرههایی چون مگان ترینر، اپرا وینفری، ربل ویلسون و کتی بیتس از استفاده از این داروها برای کاهش وزن خبر دادند، که نتیجهاش تغییرات چشمگیر در ظاهر آنها بود.
اوزمپیک (Ozempic) در اصل دارویی برای دیابت نوع ۲ است که اشتها را سرکوب میکند، اما با محبوبشدن برای لاغری، تقاضا برای آن در سال ۲۰۲۴ به قدری بالا رفت که در بریتانیا دچار کمبود شد. نسخهای جدید از زیبایی با ظاهری «طبیعی»، اما با پشتوانه تزریقات پزشکی و کنترل شدید وزن به وجود آمد.

با این حال، رسیدن به این بدنها نیز بیخطر نبودهاند. تزریقهای لاغری مانند اوزمپیک، لیفت باسن برزیلی و پیکرتراشی ریسکهایی جدی دارند. شارون آزبورن پس از مصرف دارو، از ناتوانی در افزایش وزن و نگرانی درباره اختلال در متابولیسم بدنش گفت.
همزمان، شبکههای اجتماعی با تصویرسازیهای فیلترشده، ادیتشده و گاه مبتنی بر هوش مصنوعی، تصاویری کاملاً غیرواقعی از بدن زنانه را به نمایش میگذارند. فشار برای کاهش وزن، حتی با پوشش واژگان مثبتنما مثل «سلامتی» یا «بهینهسازی بدن» همچنان پابرجاست.
اگرچه نسل Z راه را برای پذیرش تنوع بدنی و توجه به سلامت روان هموار کرده، اما استانداردهای زیبایی صرفاً در قالبی تازه بازسازی شدهاند. ایدهآل امروزی به جای تمرکز صرف بر ظاهر، زبان «سلامت» و «تناسب عملکرد» به خود گرفته، ولی همچنان با فشارهای پنهان و غیرواقعی همراه است.
بدون نظر